Ey Iranam ~ Khodnevis.Net
Mehdi Abadi ~ Khodnevis.Net
💚🤍❤️
وطنم زنده بمان، زخم تو را میبندیم
ته این قصهٔ غم از ته دل میخندیم
همه از حسرت زیباشدنت لبریزیم
ما به خونخواهی لبخند تو برمیخیزیم
🎵 #ای_ایرانم
خواننده: #مهدی_آبادی
@shiny_izadi
#از_موسیقی
#از_وطن
#زن_زندگی_آزادی
وطنم زنده بمان، زخم تو را میبندیم
ته این قصهٔ غم از ته دل میخندیم
همه از حسرت زیباشدنت لبریزیم
ما به خونخواهی لبخند تو برمیخیزیم
🎵 #ای_ایرانم
خواننده: #مهدی_آبادی
@shiny_izadi
#از_موسیقی
#از_وطن
#زن_زندگی_آزادی
📚 «ایزدِ جهانِ کهن و آفریدگان شگفتش را از یاد بردیم. او هنوز هم اینجاست، همانطور که از ازل بوده؛ زبانش گنگ، خشمش گنگ، نفرینش گنگ، رازهایش گنگ.»
از کتاب #بیروت۷۵
#غاده_السمان
@shiny_izadi
#از_کتابها
از کتاب #بیروت۷۵
#غاده_السمان
@shiny_izadi
#از_کتابها
📚 «منطق همهٔ فلسفههای زیبا پیش فریاد یک کودک گرسنه فرو میریزد.»
از کتاب #بیروت۷۵
#غاده_السمان
@shiny_izadi
#از_کتابها
از کتاب #بیروت۷۵
#غاده_السمان
@shiny_izadi
#از_کتابها
📚 «نمیدانستم فارغالتحصیل شدن و گرفتن مدرک یعنی صدور حکم اعدام! آخر این چه منطقی است؟ منطق قبیلهای که در آن به دنیا آمدم؟! چه جنونی! کدام جنون بر این جهان فرمان میراند؟!»
از کتاب #بیروت۷۵
#غاده_السمان
@shiny_izadi
#از_کتابها
از کتاب #بیروت۷۵
#غاده_السمان
@shiny_izadi
#از_کتابها
✍🏻 یکی از اساتید ما میگفتند در متون عربی (بهخصوص رمانها)، غالباً پاراگرافبندیها و علایم سجاوندی بهدرستی رعایت نمیشود و مترجمان و ویراستاران باید این موارد را اصلاح کنند.
چند هفتهٔ اخیر که مشغول خواندن کتابهایی از #ادبیات_عرب هستم، این موضوع را بهوضوح میبینم. در ترجمهها، نشانهگذاریها اصلاح شدهاند، اما پاراگرافهای زیاد و زائد خیلی توی ذوق میزنند.
@shiny_izadi
#از_ویرایش
#از_ترجمه
چند هفتهٔ اخیر که مشغول خواندن کتابهایی از #ادبیات_عرب هستم، این موضوع را بهوضوح میبینم. در ترجمهها، نشانهگذاریها اصلاح شدهاند، اما پاراگرافهای زیاد و زائد خیلی توی ذوق میزنند.
@shiny_izadi
#از_ویرایش
#از_ترجمه
من اگر جای این صیادان بودم، ترجیح میدادم برگردم به سومالی!
تازه این آمارهای رسمی است، نه تمام واقعیت!
@shiny_izadi
تازه این آمارهای رسمی است، نه تمام واقعیت!
@shiny_izadi
✍🏻 در لینکدین، پروفایل دوستان و همکلاسیهای دانشگاه را نگاه میکنم. هرکدام در گوشهای از دنیا، و بیشترشان در زمینهای غیر از رشتهٔ تحصیلیمان مشغولاند.
نسل عجیبی هستیم. در سرگردانیهای دوران جنگ و بعد از آن به دنیا آمدیم. میان حصارهایی از آرمانهای پوچ و توخالی بزرگ شدیم و سرگردان ماندیم. سرگردان نگهمان داشتند. آوارهمان کردند. ما را از هم، و حتی از خودمان، دور کردند. هیچوقت نفهمیدیم از زندگی چه میخواهیم. نه! نه! ما خوب میدانستیم از زندگی چه میخواهیم، اما نگذاشتند به خواستههایمان برسیم. حکومت، جامعه، دین و سنت غلوزنجیرهایی بود که به پاهای ما بسته بودند.
دهههشتادیها را دوست دارم. از شما چه پنهان، کمی هم به آنها حسودی میکنم! این بچهها هم میدانند از زندگی چه میخواهند و هم میدانند چهطور غلوزنجیرها را از دستوپایشان باز کنند.
ما دههشصتیها بچههای خوبی بودیم. به ما گفته بودند «بچهٔ خوب» روی حرف بزرگترها حرف نمیزند، چون بزرگترها صلاحش را میدانند! به ما یاد داده بودند بچهٔ خوب سر به زیر میاندازد و میگوید چشم! به ما فهمانده بودند بچهٔ خوب میداند «خواستن»، در بیشتر اوقات یعنی «نرسیدن»؛ اصلاً چه معنی دارد آدم به همهٔ خواستههایش برسد!
کودکی و نوجوانی و جوانی ما که تلف شد. اما برای دهههشتادیها خوشحالم. این نسل معنی «بچهٔ خوب» را عوض کرد. مطمئنم جوانی این بچهها تلف نمیشود.
زهرا ایزدی
۱١ دی ١۴٠١
@shiny_izadi
#از_نوشتههای_من
نسل عجیبی هستیم. در سرگردانیهای دوران جنگ و بعد از آن به دنیا آمدیم. میان حصارهایی از آرمانهای پوچ و توخالی بزرگ شدیم و سرگردان ماندیم. سرگردان نگهمان داشتند. آوارهمان کردند. ما را از هم، و حتی از خودمان، دور کردند. هیچوقت نفهمیدیم از زندگی چه میخواهیم. نه! نه! ما خوب میدانستیم از زندگی چه میخواهیم، اما نگذاشتند به خواستههایمان برسیم. حکومت، جامعه، دین و سنت غلوزنجیرهایی بود که به پاهای ما بسته بودند.
دهههشتادیها را دوست دارم. از شما چه پنهان، کمی هم به آنها حسودی میکنم! این بچهها هم میدانند از زندگی چه میخواهند و هم میدانند چهطور غلوزنجیرها را از دستوپایشان باز کنند.
ما دههشصتیها بچههای خوبی بودیم. به ما گفته بودند «بچهٔ خوب» روی حرف بزرگترها حرف نمیزند، چون بزرگترها صلاحش را میدانند! به ما یاد داده بودند بچهٔ خوب سر به زیر میاندازد و میگوید چشم! به ما فهمانده بودند بچهٔ خوب میداند «خواستن»، در بیشتر اوقات یعنی «نرسیدن»؛ اصلاً چه معنی دارد آدم به همهٔ خواستههایش برسد!
کودکی و نوجوانی و جوانی ما که تلف شد. اما برای دهههشتادیها خوشحالم. این نسل معنی «بچهٔ خوب» را عوض کرد. مطمئنم جوانی این بچهها تلف نمیشود.
زهرا ایزدی
۱١ دی ١۴٠١
@shiny_izadi
#از_نوشتههای_من
📚 «دیگر سرنوشت روح خود را به هیچ عقیدهای پیوند نمیزنم. من میدانم که مقام عقاید پایینتر از مقام یک روح خلاقه است.»
#نیکوس_کازانتزاکیس
#از_کتابها
@shiny_izadi
#نیکوس_کازانتزاکیس
#از_کتابها
@shiny_izadi
📚 هرگز نباید از پیشروی بازایستاد و هرگز نباید گفت «اینجا خوب است، همینجا میتوان ماند».
از مقدمهٔ کتاب #مسیح_بازمصلوب
#از_کتابها
@shiny_izadi
از مقدمهٔ کتاب #مسیح_بازمصلوب
#از_کتابها
@shiny_izadi
📚 #نیکوس_کازانتزاکیس در کتاب #مسیح_بازمصلوب ، آدم قدبلند رو اینطور توصیف میکنه: «با قدی به درازیِ روزی که به گرسنگی بگذرد». چه تعبیر ظریفی👌
#از_کتابها
@shiny_izadi
#از_کتابها
@shiny_izadi
✍🏻 ۲۳ فروردین سالروز درگذشت #شاهرخ_مسکوب است؛ کسی که برای من صادقترین، تأثیرگذارترین و لطیفترین نویسندهٔ ایرانیست.
@shiny_izadi
@shiny_izadi
📚 «هنوز خونریختن کاری خطیر بود و مردم چنین مرگارزان نبودند.»
از کتاب #کتاب_مرتضی_کیوان
#شاهرخ_مسکوب
@shiny_izadi
#از_کتابها
از کتاب #کتاب_مرتضی_کیوان
#شاهرخ_مسکوب
@shiny_izadi
#از_کتابها
📜جماعتی که نظر را حرام میگویند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
اول اردیبهشت
روز بزرگداشت سعدی
@shiny_izadi
#از_شعر
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
اول اردیبهشت
روز بزرگداشت سعدی
@shiny_izadi
#از_شعر
📚«رفاقت، دوستی، یاری آن کیفیت بسیطتری است که عشق را به پایگاه والاترِ "با همی"، یا شاید بتوان گفت "یگانگی" میرساند.»
از کتاب #کتاب_مرتضی_کیوان
#شاهرخ_مسکوب
@shiny_izadi
#از_کتابها
از کتاب #کتاب_مرتضی_کیوان
#شاهرخ_مسکوب
@shiny_izadi
#از_کتابها
یاد خونهٔ شکلاتی هانسل و گرتل افتادم 😅
اینا هم احتمالاً قراره ماشین شکلاتی تولید کنن😂
از اونجایی که ماشینهای ایرانی تابوتهای متحرکن، خوبیش اینه که موقع تصادف میتونیم شکلاتهای «روز اروپا» رو بخوریم و شیرینکام به دیار باقی بشتابیم😁🏃🏼♀️🏃🏼
@shiny_izadi
اینا هم احتمالاً قراره ماشین شکلاتی تولید کنن😂
از اونجایی که ماشینهای ایرانی تابوتهای متحرکن، خوبیش اینه که موقع تصادف میتونیم شکلاتهای «روز اروپا» رو بخوریم و شیرینکام به دیار باقی بشتابیم😁🏃🏼♀️🏃🏼
@shiny_izadi
رقعههای طلعت خانم ۰۱
خوانش: زهرا ایزدی
🎧 از کتاب: فدایت شوم؛ رقعههای طلعت خانم
نویسنده: شرمین نادری
خوانش: زهرا ایزدی
#از_کتاب_ها
@shiny_izadi
نویسنده: شرمین نادری
خوانش: زهرا ایزدی
#از_کتاب_ها
@shiny_izadi
✍🏻زهرا ایزدی:
معرفی کتاب زندگی خانگی و فرهنگ مصرفی در ایران.
کتاب زندگی خانگی و فرهنگ مصرفی در ایران، نوشتۀ پاملا کریمی و برگرفته از رسالۀ دکترای او در دانشگاه امآیتی است. این کتاب تاریخ معاصر ایران را از دو جنبهٔ مهم «زندگی خانگی» و «فرهنگ مصرفی» بررسی میکند و روند مدرنسازی را در داخل خانهها نشان میدهد. این کتاب با بررسی موضوع «خانه» از زوایای مختلف، همبستگی میان آرزوهای محلی، تأثیرات خارجی، نقشهای جنسیتی، آموزش، و فرهنگ مصرفی را نشان میدهد؛ عناصری که با سلیقه، مد، معماری داخلی و طراحی داخلی در ارتباط هستند.
با ورود مدرنیته به ایران، قواعد و اصولی که بهطور سنتی خانهٔ ایرانی را تعریف میکردند، رنگ باختند. هجوم کالاهای جدید خانگی بهتدریج باعث تغییر در شکل و شمایل ظاهری خانهها و فضای داخلی آنها شد. این تغییرات سبب شد توجه معماران و طراحان و همچنین تبلیغات تجاری به فضای داخلی خانهها و بهویژه به زنان معطوف شود. این حوزهها همچنین، در دورههای مختلف تاریخ معاصر مورد توجه رهبران سیاسی و مذهبی جامعهٔ ایران قرار گرفت و آنها سعی داشتند زندگی خانگی مدرن و فرهنگ مصرفی ایرانیان را شکل دهند. این کتاب به تحلیل عمیق عوامل زیربنایی این تحولات میپردازد و نشان میدهد که چگونه مدرنسازی، جهانی شدن و تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران، بر فضاهای خصوصی و زندگی روزمرهٔ مردم تاثیر گذاشته و منجر به پیدایش سبکهای جدید مصرف، هنجارها و ارزشها شده است.
از سوی دیگر، ایرانیان در طول تاریخ، هیچگاه مصرفکنندهٔ منفعل فرهنگ و کالاهای وارداتی و همچنین موارد تحمیلی از سوی حکومتهای خود نبودهاند و همیشه تحولات جدید را گزینشی میپذیرفتند و آن را با معیارهای شخصی، اجتماعی و حتی سنتی خود ترکیب میکردند.
این کتاب با تحلیل مجموعهای از مطالعات موردی، پژوهشهای میدانی، تاریخ شفاهی و ارزیابی طیف وسیعی از اشیاء و اسناد بایگانی _ از مبلمان، لوازم خانگی، نقشههای معماری تا عکسها، فیلمها، سریالهای تلویزیونی، رمانها، آثار هنری، گزارشهای کاری، و نامههای شخصی _ بر اهمیت زندگی خصوصی در بسترهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران مدرن تأکید میکند.
کتاب زندگی خانگی و فرهنگ مصرفی در ایران قطعاً کتابی کامل و بینقص دراینباره نیست و این موضوع جای پژوهشهای بیشتری دارد. یکی از دلایل کامل نبودن این کتاب این است که جدیدترین اطلاعات آن مربوط به دهۀ ۱۳۸۰ شمسی در ایران است که نویسنده سفری به ایران داشته و مشاهدات میدانی و مصاحبههایی را گردآوری کرده است. بنابراین تقریباً دو دهه از تاریخ معاصر ایران در این کتاب نیست. اما این چیزی از اهمیت این کتاب و موضوع آن کم نمیکند.
از سوی دیگر، ساختار کتاب تا حدودی پراکنده است و همیشه انسجام و تداوم منطقی را حفظ نمیکند و این مسئله دنبال کردن مطالب را برای خوانندگان دشوار میکند. بااینحال، این کتاب منبعی مهم در درک تحولات اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر است و بهویژه برای افرادی که علاقهمند به مطالعات فرهنگی و اجتماعی ایران هستند، بسیار مفید است و میتواند نقطهٔ آغازی برای پژوهشهای بیشتر در این زمینه باشد.
۴ خرداد ۱۴۰۳
@shiny_izadi
#از_نوشتههای_من
#معرفی_کتاب
معرفی کتاب زندگی خانگی و فرهنگ مصرفی در ایران.
کتاب زندگی خانگی و فرهنگ مصرفی در ایران، نوشتۀ پاملا کریمی و برگرفته از رسالۀ دکترای او در دانشگاه امآیتی است. این کتاب تاریخ معاصر ایران را از دو جنبهٔ مهم «زندگی خانگی» و «فرهنگ مصرفی» بررسی میکند و روند مدرنسازی را در داخل خانهها نشان میدهد. این کتاب با بررسی موضوع «خانه» از زوایای مختلف، همبستگی میان آرزوهای محلی، تأثیرات خارجی، نقشهای جنسیتی، آموزش، و فرهنگ مصرفی را نشان میدهد؛ عناصری که با سلیقه، مد، معماری داخلی و طراحی داخلی در ارتباط هستند.
با ورود مدرنیته به ایران، قواعد و اصولی که بهطور سنتی خانهٔ ایرانی را تعریف میکردند، رنگ باختند. هجوم کالاهای جدید خانگی بهتدریج باعث تغییر در شکل و شمایل ظاهری خانهها و فضای داخلی آنها شد. این تغییرات سبب شد توجه معماران و طراحان و همچنین تبلیغات تجاری به فضای داخلی خانهها و بهویژه به زنان معطوف شود. این حوزهها همچنین، در دورههای مختلف تاریخ معاصر مورد توجه رهبران سیاسی و مذهبی جامعهٔ ایران قرار گرفت و آنها سعی داشتند زندگی خانگی مدرن و فرهنگ مصرفی ایرانیان را شکل دهند. این کتاب به تحلیل عمیق عوامل زیربنایی این تحولات میپردازد و نشان میدهد که چگونه مدرنسازی، جهانی شدن و تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران، بر فضاهای خصوصی و زندگی روزمرهٔ مردم تاثیر گذاشته و منجر به پیدایش سبکهای جدید مصرف، هنجارها و ارزشها شده است.
از سوی دیگر، ایرانیان در طول تاریخ، هیچگاه مصرفکنندهٔ منفعل فرهنگ و کالاهای وارداتی و همچنین موارد تحمیلی از سوی حکومتهای خود نبودهاند و همیشه تحولات جدید را گزینشی میپذیرفتند و آن را با معیارهای شخصی، اجتماعی و حتی سنتی خود ترکیب میکردند.
این کتاب با تحلیل مجموعهای از مطالعات موردی، پژوهشهای میدانی، تاریخ شفاهی و ارزیابی طیف وسیعی از اشیاء و اسناد بایگانی _ از مبلمان، لوازم خانگی، نقشههای معماری تا عکسها، فیلمها، سریالهای تلویزیونی، رمانها، آثار هنری، گزارشهای کاری، و نامههای شخصی _ بر اهمیت زندگی خصوصی در بسترهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران مدرن تأکید میکند.
کتاب زندگی خانگی و فرهنگ مصرفی در ایران قطعاً کتابی کامل و بینقص دراینباره نیست و این موضوع جای پژوهشهای بیشتری دارد. یکی از دلایل کامل نبودن این کتاب این است که جدیدترین اطلاعات آن مربوط به دهۀ ۱۳۸۰ شمسی در ایران است که نویسنده سفری به ایران داشته و مشاهدات میدانی و مصاحبههایی را گردآوری کرده است. بنابراین تقریباً دو دهه از تاریخ معاصر ایران در این کتاب نیست. اما این چیزی از اهمیت این کتاب و موضوع آن کم نمیکند.
از سوی دیگر، ساختار کتاب تا حدودی پراکنده است و همیشه انسجام و تداوم منطقی را حفظ نمیکند و این مسئله دنبال کردن مطالب را برای خوانندگان دشوار میکند. بااینحال، این کتاب منبعی مهم در درک تحولات اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر است و بهویژه برای افرادی که علاقهمند به مطالعات فرهنگی و اجتماعی ایران هستند، بسیار مفید است و میتواند نقطهٔ آغازی برای پژوهشهای بیشتر در این زمینه باشد.
۴ خرداد ۱۴۰۳
@shiny_izadi
#از_نوشتههای_من
#معرفی_کتاب
Shiny Izadi
Photo
✍🏻زهرا ایزدی:
معرفی کتاب خوردوخوراک دیکتاتورها.
زندگینامههای خشک و تحلیلهای سیاسی را فراموش کنید. ویتولد شابوفسکی در کتاب خوردوخوراک دیکتاتورها نگاهی تازه به دیکتاتورهای معاصر دارد و تاریخ را از طریق چشمان کسانی روایت میکند که این بیرحمترین رهبران را بهتر میشناختند، یعنی سرآشپزهایشان. شابوفسکی با سرآشپزهای شخصی دیکتاتورهای بدنامی مانند فیدل کاسترو، عیدی امین و صدام حسین مصاحبه میکند و از این طریق، ما را به دنیای این رهبران مستبد میبرد و به بررسی پیچیدگیهای قدرت میپردازد. علاقهٔ فیدل کاسترو به خوردن بستنی در نیمههای شب، یا کابوس سرآشپز عیدی امین برای تهیهٔ ماهی آزاد تازهٔ اسکاتلندی برای صبحانهٔ هر روز دیکتاتور را تصور کنید.
این سرآشپزها، که دائماً روی طناب باریکی از رضایت و نارضایتی رهبرانشان راه میرفتند _ آیا مرغی برشته و خوشمزه میتواند برایشان ارتقای شغلی بههمرا بیاورد؟ یا آیا تخممرغی نیمپز میتواند باعث به زندان افتادن و یا حتی اعدامشان شود؟ _ صرفاً آشپز نبودند؛ آنها رازدارانی بودند که از خصوصیترین لحظات رهبرانشان و هوسهای شبانه و خواستههای عجیبوغریب آنها آگاه بودند و به همین دلیل، صحبتهایشان دیدگاهی منحصربهفرد ارائه میدهد. ما از طریق ماجراهایی که آنها دربارهی غذاها و درخواستهای عجیبوغریب غذایی دیکتاتورها نقل میکنند، به درک شخصیت دیکتاتورها، اضطرابهایشان و عملکرد درونی رژیمهایشان دست مییابیم. شابوفسکی از طریق این حکایتهای آشپزی، لایههای قدرت را کنار میزند و آسیبپذیریهای پنهان در پشت مشتهای آهنین دیکتاتورها را آشکار میکند؛ همچنین ارتباطی جذاب بین غذا و قدرت کشف میکند و نشان میدهد که غذای موردعلاقهٔ یک دیکتاتور میتواند نمادی از غرور ملی او، یادآور ریشههای سادهاش یا حتی منبعی از پارانويا باشد.
خوردوخوراک دیکتاتورها صرفاً مجموعهای از حقایق عجیبوغریب دربارهٔ عادتهای غذا نیست. شابوفسکی عمیقتر کاوش میکند و به بررسی تأثیر غذا در جریان قدرت میپردازد و نشان میدهد که غذا به ابزاری برای کنترل، سلاحی برای پاداش دادن یا ارعاب تبدیل میشود. در این کتاب میبینیم که چگونه ترجیحات آشپزی یک دیکتاتور میتواند سیاستهای ملی و روابط بینالمللی را تحتتأثیر قرار دهد. این کتاب یادآوری میکند که تاریخ فقط با سخنرانیها و ادعاهای بزرگ و اقدامات نظامی ساخته نمیشود، بلکه جزئیات بهظاهر پیشپاافتادهٔ زندگی روزمره نیزدر آن تأثیر دارد.
این کتاب، گرچه تحلیلی کامل و تخصصی از دیکاتوریها و رهبرانشان نیست، اما برای مخاطب عام جذاب و مفید است و دیدگاهی جدید و متفاوت ارائه میدهد و میتواند نقطهٔ آغازی برای مطالعات بیشتر در این زمینه باشد.
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
@shiny_izadi
#از_نوشتههای_من
#معرفی_کتاب
معرفی کتاب خوردوخوراک دیکتاتورها.
زندگینامههای خشک و تحلیلهای سیاسی را فراموش کنید. ویتولد شابوفسکی در کتاب خوردوخوراک دیکتاتورها نگاهی تازه به دیکتاتورهای معاصر دارد و تاریخ را از طریق چشمان کسانی روایت میکند که این بیرحمترین رهبران را بهتر میشناختند، یعنی سرآشپزهایشان. شابوفسکی با سرآشپزهای شخصی دیکتاتورهای بدنامی مانند فیدل کاسترو، عیدی امین و صدام حسین مصاحبه میکند و از این طریق، ما را به دنیای این رهبران مستبد میبرد و به بررسی پیچیدگیهای قدرت میپردازد. علاقهٔ فیدل کاسترو به خوردن بستنی در نیمههای شب، یا کابوس سرآشپز عیدی امین برای تهیهٔ ماهی آزاد تازهٔ اسکاتلندی برای صبحانهٔ هر روز دیکتاتور را تصور کنید.
این سرآشپزها، که دائماً روی طناب باریکی از رضایت و نارضایتی رهبرانشان راه میرفتند _ آیا مرغی برشته و خوشمزه میتواند برایشان ارتقای شغلی بههمرا بیاورد؟ یا آیا تخممرغی نیمپز میتواند باعث به زندان افتادن و یا حتی اعدامشان شود؟ _ صرفاً آشپز نبودند؛ آنها رازدارانی بودند که از خصوصیترین لحظات رهبرانشان و هوسهای شبانه و خواستههای عجیبوغریب آنها آگاه بودند و به همین دلیل، صحبتهایشان دیدگاهی منحصربهفرد ارائه میدهد. ما از طریق ماجراهایی که آنها دربارهی غذاها و درخواستهای عجیبوغریب غذایی دیکتاتورها نقل میکنند، به درک شخصیت دیکتاتورها، اضطرابهایشان و عملکرد درونی رژیمهایشان دست مییابیم. شابوفسکی از طریق این حکایتهای آشپزی، لایههای قدرت را کنار میزند و آسیبپذیریهای پنهان در پشت مشتهای آهنین دیکتاتورها را آشکار میکند؛ همچنین ارتباطی جذاب بین غذا و قدرت کشف میکند و نشان میدهد که غذای موردعلاقهٔ یک دیکتاتور میتواند نمادی از غرور ملی او، یادآور ریشههای سادهاش یا حتی منبعی از پارانويا باشد.
خوردوخوراک دیکتاتورها صرفاً مجموعهای از حقایق عجیبوغریب دربارهٔ عادتهای غذا نیست. شابوفسکی عمیقتر کاوش میکند و به بررسی تأثیر غذا در جریان قدرت میپردازد و نشان میدهد که غذا به ابزاری برای کنترل، سلاحی برای پاداش دادن یا ارعاب تبدیل میشود. در این کتاب میبینیم که چگونه ترجیحات آشپزی یک دیکتاتور میتواند سیاستهای ملی و روابط بینالمللی را تحتتأثیر قرار دهد. این کتاب یادآوری میکند که تاریخ فقط با سخنرانیها و ادعاهای بزرگ و اقدامات نظامی ساخته نمیشود، بلکه جزئیات بهظاهر پیشپاافتادهٔ زندگی روزمره نیزدر آن تأثیر دارد.
این کتاب، گرچه تحلیلی کامل و تخصصی از دیکاتوریها و رهبرانشان نیست، اما برای مخاطب عام جذاب و مفید است و دیدگاهی جدید و متفاوت ارائه میدهد و میتواند نقطهٔ آغازی برای مطالعات بیشتر در این زمینه باشد.
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
@shiny_izadi
#از_نوشتههای_من
#معرفی_کتاب