...
نمیتونم بهت قول بدم کنار من
بیدردترین آدم روی زمین باشی
اما میتونم بهت قول بدم
هر وقت درد اومد سراغت
من برات بهترین مرهم میشم...
t.me/shine_book 📖
نمیتونم بهت قول بدم کنار من
بیدردترین آدم روی زمین باشی
اما میتونم بهت قول بدم
هر وقت درد اومد سراغت
من برات بهترین مرهم میشم...
t.me/shine_book 📖
❤
خواستم بهت بگم تو همینجوری که هستی قشنگی!
تو با عدد سنت معرفی نمیشی!
تو با سایز بدنت معرفی نمیشی!
تو با سبک لباس پوشیدنت معرفی نمیشی!
تو با چیزای که در انتخابش دستی نداشتی مثل خونواده، محل زندگی، پدر و مادر، قیافه و.. معرفی نمیشی!
تو شیرینی لبخندات هستی.
تو اون قطرههای اشکی هستی که گریستی.
تو اون کلمههای زیبایی هستی که به زبون آوردی.
تو اون آوازهایی هستی که بلند میخونی.
تو چیزی هستی که بهشون باور داری وآدمهایی که عاشقشونی
#حس_خوب
t.me/shine_book 📖
خواستم بهت بگم تو همینجوری که هستی قشنگی!
تو با عدد سنت معرفی نمیشی!
تو با سایز بدنت معرفی نمیشی!
تو با سبک لباس پوشیدنت معرفی نمیشی!
تو با چیزای که در انتخابش دستی نداشتی مثل خونواده، محل زندگی، پدر و مادر، قیافه و.. معرفی نمیشی!
تو شیرینی لبخندات هستی.
تو اون قطرههای اشکی هستی که گریستی.
تو اون کلمههای زیبایی هستی که به زبون آوردی.
تو اون آوازهایی هستی که بلند میخونی.
تو چیزی هستی که بهشون باور داری وآدمهایی که عاشقشونی
#حس_خوب
t.me/shine_book 📖
👤
باید خندید، گریست، عشق ورزید، کار کرد
لذت برد و رنج کشید؛
با نوسانی بسیار کوتاه در تمام طول حیات.
این به گمان من هستی حقیقی انسان است.
✍#گوستاو_فلوبر
t.me/shine_book 📖
باید خندید، گریست، عشق ورزید، کار کرد
لذت برد و رنج کشید؛
با نوسانی بسیار کوتاه در تمام طول حیات.
این به گمان من هستی حقیقی انسان است.
✍#گوستاو_فلوبر
t.me/shine_book 📖
👤
مردم بیش از آنکه به حقیقت ایمان داشته باشند
به آنچه که آرزو دارند حقیقت باشد ایمان دارند.
✍#هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
مردم بیش از آنکه به حقیقت ایمان داشته باشند
به آنچه که آرزو دارند حقیقت باشد ایمان دارند.
✍#هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
📚
طی همه این قرنها زنان چون آینههایی عمل کردهاند
که قدرتی جادویی و خوشایند دارند و میتوانند
قامت مرد را دو برابر اندازه واقعیاش نشان بدهند.
📕اتاقی از آن خود
✍#ویرجینیا_وولف
t.me/shine_book 📖
طی همه این قرنها زنان چون آینههایی عمل کردهاند
که قدرتی جادویی و خوشایند دارند و میتوانند
قامت مرد را دو برابر اندازه واقعیاش نشان بدهند.
📕اتاقی از آن خود
✍#ویرجینیا_وولف
t.me/shine_book 📖
📚
عشق فقط به این دلیل که
ما همدیگر را نمیبینیم به پایان نمیرسد.
📕پایان رابطه
✍#گراهام_گرین
t.me/shine_book 📖
عشق فقط به این دلیل که
ما همدیگر را نمیبینیم به پایان نمیرسد.
📕پایان رابطه
✍#گراهام_گرین
t.me/shine_book 📖
👤
از اینکه زنی با تو دیوانهوار بحث میکند خوشحال باش؛
دنیای زنها کاملا متفاوت و مرموز است
زن اگر سکوت کرد بدان سکوتش نشانهی پایانِ توست...
✍#هوشنگ_ابتهاج
t.me/shine_book 📖
از اینکه زنی با تو دیوانهوار بحث میکند خوشحال باش؛
دنیای زنها کاملا متفاوت و مرموز است
زن اگر سکوت کرد بدان سکوتش نشانهی پایانِ توست...
✍#هوشنگ_ابتهاج
t.me/shine_book 📖
📚
ما از چیزی در آینده هراسی نداشتیم.
ما از زمان حال رنج میکشیدیم
و بهواقع مجازاتمان را میدیدیم.
📕قصر
✍#فرانتس_کافکا
t.me/shine_book 📖
ما از چیزی در آینده هراسی نداشتیم.
ما از زمان حال رنج میکشیدیم
و بهواقع مجازاتمان را میدیدیم.
📕قصر
✍#فرانتس_کافکا
t.me/shine_book 📖
🎼
شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت
دوباره گریهی بی طاقتم بهانه گرفت
شکیب درد خموشانهام دوباره شکست
دوباره خرمن خاکسترم زبانه گرفت
نشاط زمزمه زاری شد و به شعر نشست
صدای خنده فغان گشت و در ترانه گرفت
زهی پسند کماندار فتنه کز بن تیر
نگاه کرد و دو چشم مرا نشانه گرفت
امید عافیتم بود روزگار نخواست
قرار عیش و امان داشتم زمانه گرفت
زهی بخیل ستمگر که هرچه داد به من
به تیغ باز ستاند و به تازیانه گرفت
چو دود بی سروسامان شدم که برق بلا
به خرمنم زد و آتش در آشیانه گرفت
چه جای گل که درخت کهن ز ریشه بسوخت
ازین سموم نفسکش که در جوانه گرفت
دل گرفتهی من همچو ابر بارانی
گشایشی مگر از گریهی شبانه گرفت
#هوشنگابتهاج
t.me/shine_book 📖
شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت
دوباره گریهی بی طاقتم بهانه گرفت
شکیب درد خموشانهام دوباره شکست
دوباره خرمن خاکسترم زبانه گرفت
نشاط زمزمه زاری شد و به شعر نشست
صدای خنده فغان گشت و در ترانه گرفت
زهی پسند کماندار فتنه کز بن تیر
نگاه کرد و دو چشم مرا نشانه گرفت
امید عافیتم بود روزگار نخواست
قرار عیش و امان داشتم زمانه گرفت
زهی بخیل ستمگر که هرچه داد به من
به تیغ باز ستاند و به تازیانه گرفت
چو دود بی سروسامان شدم که برق بلا
به خرمنم زد و آتش در آشیانه گرفت
چه جای گل که درخت کهن ز ریشه بسوخت
ازین سموم نفسکش که در جوانه گرفت
دل گرفتهی من همچو ابر بارانی
گشایشی مگر از گریهی شبانه گرفت
#هوشنگابتهاج
t.me/shine_book 📖
📚
پرندهی خارزار
✍#کالین_مکالو
#نشر_نیلوفر
۷۶۸صفحه
درباره کتاب:
این کتاب روایتگر زندگی خانوادهی کلیری است؛ خانوادهی کلیری در نیوزیلند زندگی میکنند که در سال 1915 تصمیم میگیرند به استرالیا مهاجرت کنند. پدی، پدر خانواده، از خواهر بزرگترش که در استرالیا زندگی میکند پیشنهاد کاریِ فوقالعادهای دریافت میکند و تصمیم میگیرد به همراه همسرش فیونا و هفت فرزندشان از نیوزیلند به استرالیا مهاجرت کنند. مهاجرت آنها و ساختن زندگی جدید باعث اتفاقات جدیدی در زندگیشان میشود...
📚#معرفی_کتاب
@shine_book
پرندهی خارزار
✍#کالین_مکالو
#نشر_نیلوفر
۷۶۸صفحه
درباره کتاب:
این کتاب روایتگر زندگی خانوادهی کلیری است؛ خانوادهی کلیری در نیوزیلند زندگی میکنند که در سال 1915 تصمیم میگیرند به استرالیا مهاجرت کنند. پدی، پدر خانواده، از خواهر بزرگترش که در استرالیا زندگی میکند پیشنهاد کاریِ فوقالعادهای دریافت میکند و تصمیم میگیرد به همراه همسرش فیونا و هفت فرزندشان از نیوزیلند به استرالیا مهاجرت کنند. مهاجرت آنها و ساختن زندگی جدید باعث اتفاقات جدیدی در زندگیشان میشود...
📚#معرفی_کتاب
@shine_book
shine book📚شاین بوک
📚 پرندهی خارزار ✍#کالین_مکالو #نشر_نیلوفر ۷۶۸صفحه درباره کتاب: این کتاب روایتگر زندگی خانوادهی کلیری است؛ خانوادهی کلیری در نیوزیلند زندگی میکنند که در سال 1915 تصمیم میگیرند به استرالیا مهاجرت کنند. پدی، پدر خانواده، از خواهر بزرگترش که در استرالیا…
✍نظر خودم:
*پرندهی خارزار به کتاب عاشقانهی پر از توصیفاته. من درکل از توصیفات زیاد خوشم نمیاد اما توصیفات این کتاب طوری نبود که خستهم کنه. البته فقط یک کتاب عاشقانه نبود. جدال بین عشق، مذهب، شهرت و ثروت هم بود. از فقر و نداری، تبعیض و ... هم صحبت میکنه.
کتابی که زندگی سه نسل از زنان یک خانواده رو روایت میکنه. مادر، دختر، نوه.
*فضای اول و وسطای کتاب رو بیشتر دوست داشتم. هرچی داستان جلوتر میرفت فضا سنگینتر و ناراحتکنندهتر میشد و یکم از جذابیت کتاب هم کمتر و اینم بگم که بعضی قسمتاشو نویسنده خیلی سرسری ازشون میگذشت، دوست داشتم یکم احساسات بیشتری بهخرج میداد🤨
*هرکی این کتاب رو خونده پایان کتاب رو دوست نداشت اما برای من پایانبندی کتاب معقول بود و بهنظرم خوب تموم شد. فقط میگم فضاش سنگین بود و ناراحتکننده...
*من زیاد اهل کتابهای عاشقانه نیستم اما فضای کتابهای عاشقانههای کلاسیک رو خیلی میپسندم و این کتاب هم مشابه عاشقانههای کلاسیکه.(این کتاب عاشقانهی ادبیات معاصره)
پس اگه شما هم به این سبک کتابا علاقه دارید پیشنهاد میکنم، البته بازم تحقیق کنید چون این کتاب سلیقهی همه نیست.
📚#معرفی_کتاب
*پرندهی خارزار به کتاب عاشقانهی پر از توصیفاته. من درکل از توصیفات زیاد خوشم نمیاد اما توصیفات این کتاب طوری نبود که خستهم کنه. البته فقط یک کتاب عاشقانه نبود. جدال بین عشق، مذهب، شهرت و ثروت هم بود. از فقر و نداری، تبعیض و ... هم صحبت میکنه.
کتابی که زندگی سه نسل از زنان یک خانواده رو روایت میکنه. مادر، دختر، نوه.
*فضای اول و وسطای کتاب رو بیشتر دوست داشتم. هرچی داستان جلوتر میرفت فضا سنگینتر و ناراحتکنندهتر میشد و یکم از جذابیت کتاب هم کمتر و اینم بگم که بعضی قسمتاشو نویسنده خیلی سرسری ازشون میگذشت، دوست داشتم یکم احساسات بیشتری بهخرج میداد🤨
*هرکی این کتاب رو خونده پایان کتاب رو دوست نداشت اما برای من پایانبندی کتاب معقول بود و بهنظرم خوب تموم شد. فقط میگم فضاش سنگین بود و ناراحتکننده...
*من زیاد اهل کتابهای عاشقانه نیستم اما فضای کتابهای عاشقانههای کلاسیک رو خیلی میپسندم و این کتاب هم مشابه عاشقانههای کلاسیکه.(این کتاب عاشقانهی ادبیات معاصره)
پس اگه شما هم به این سبک کتابا علاقه دارید پیشنهاد میکنم، البته بازم تحقیق کنید چون این کتاب سلیقهی همه نیست.
📚#معرفی_کتاب
☝️📕دربارهی عنوان کتاب پرندهی خارزار:
عنوان کتاب برگرفته از افسانهای سلتی دربارهی پرندهای است که فقط یک بار در زندگی خود آواز میخواند، آوازی که دنیا زیباتر از آن به خود نشنیده است. این پرنده از لحظهای که لانه را ترک میکند به دنبال درخت خار میگردد و تا زمانی که آن را پیدا نکرده است آرام نمیگیرد. سپس در میان شاخههای وحشی خارزار شروع به آواز خواندن میکند و در همین حین است که در بلندترین و تیزترین شاخهی خار گرفتار میشود. پرنده در حال مرگ، منقار میگشاید تا خرچنگ و بلبل را بهاستمداد صدا کند. و این منقار گشودن زیباترین آوازیست که یک موجود زنده به گوش جهان رسانده است. نغمهی مرگباری که استعارهای غمانگیز از ایدهای است که در امثال و حکم فارسی آن را بسیار شنیدهایم: بهترینها تنها و تنها به قیمت درد و رنج بسیار به دست میآیند.
عنوان کتاب برگرفته از افسانهای سلتی دربارهی پرندهای است که فقط یک بار در زندگی خود آواز میخواند، آوازی که دنیا زیباتر از آن به خود نشنیده است. این پرنده از لحظهای که لانه را ترک میکند به دنبال درخت خار میگردد و تا زمانی که آن را پیدا نکرده است آرام نمیگیرد. سپس در میان شاخههای وحشی خارزار شروع به آواز خواندن میکند و در همین حین است که در بلندترین و تیزترین شاخهی خار گرفتار میشود. پرنده در حال مرگ، منقار میگشاید تا خرچنگ و بلبل را بهاستمداد صدا کند. و این منقار گشودن زیباترین آوازیست که یک موجود زنده به گوش جهان رسانده است. نغمهی مرگباری که استعارهای غمانگیز از ایدهای است که در امثال و حکم فارسی آن را بسیار شنیدهایم: بهترینها تنها و تنها به قیمت درد و رنج بسیار به دست میآیند.
📚
هیچ آرزوی بلندپروازانه ای آن قدر
ارزشمند نیست که شکستن قلب کسی را توجیه کند.
📕پرندهی خارزار
✍#کالین_مکالو
t.me/shine_book 📖
هیچ آرزوی بلندپروازانه ای آن قدر
ارزشمند نیست که شکستن قلب کسی را توجیه کند.
📕پرندهی خارزار
✍#کالین_مکالو
t.me/shine_book 📖