.
طبعم از لعل تــو
آموخت دُرافشانۍها
اےرخت
چشمهٔخورشید درخشانۍها
سرو من صبح بهار است
بہ طرف چمن آے
تا نسیمت بنوازد بہ ڪَلافشانیها...!!
#استاد_شهریار
طبعم از لعل تــو
آموخت دُرافشانۍها
اےرخت
چشمهٔخورشید درخشانۍها
سرو من صبح بهار است
بہ طرف چمن آے
تا نسیمت بنوازد بہ ڪَلافشانیها...!!
#استاد_شهریار
انسان برای دیدن چهره اش به آب خروشان و در تلاطم نگاه نمیکند.
به آب ساکن و ایستا مینگرد.
زیرا تنها آنچه که خود آرام است میتواند آرامش را به دیگران برساند و منعکس کند.
چوانگ_تسه🌹
به آب ساکن و ایستا مینگرد.
زیرا تنها آنچه که خود آرام است میتواند آرامش را به دیگران برساند و منعکس کند.
چوانگ_تسه🌹
از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم
او می رود و هر قدمش لاله و نسرین
ما سنگتر از قبل همانیم که بودیم
ما شهرتمان بسته به این است بسوزیم
با داغ عزیزیم که خاکستر عودیم
تن رعشه گرفتیم که با غیر نشستهست
از غیرتمان بود ، نوشتند حسودیم
جوگندمی از داغ غمش تار به تاریم
در حسرت پیراهن او پودبهپودیم
پیگیر پریشانی ما دیربهدیر است
دلتنگ به یک خندهی او زودبهزودیم
بر سقف اگر رستن قندیل فراز است
ما نیز همانیم ، فرازیم و فرودیم
یک روز میآید و بماند که چه دیر است
روزی که بفهمد که چه گفتیم و که بودیم
بعد از تو اگر هم کسی آمد به سراغم
آمد ببرد آنچه ز تو تازه سرودیم
حامد عسکری 🌹
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم
او می رود و هر قدمش لاله و نسرین
ما سنگتر از قبل همانیم که بودیم
ما شهرتمان بسته به این است بسوزیم
با داغ عزیزیم که خاکستر عودیم
تن رعشه گرفتیم که با غیر نشستهست
از غیرتمان بود ، نوشتند حسودیم
جوگندمی از داغ غمش تار به تاریم
در حسرت پیراهن او پودبهپودیم
پیگیر پریشانی ما دیربهدیر است
دلتنگ به یک خندهی او زودبهزودیم
بر سقف اگر رستن قندیل فراز است
ما نیز همانیم ، فرازیم و فرودیم
یک روز میآید و بماند که چه دیر است
روزی که بفهمد که چه گفتیم و که بودیم
بعد از تو اگر هم کسی آمد به سراغم
آمد ببرد آنچه ز تو تازه سرودیم
حامد عسکری 🌹
اصالت خریدنی نیست
با ژست دادن،
آدمی اصیل و نفیس نمیشه ؛
به پول و زمین زراعی و جواهرات و مدارج علمی هم نیست ،
اصالت در جَنَم باید باشه...
🌹🍃
با ژست دادن،
آدمی اصیل و نفیس نمیشه ؛
به پول و زمین زراعی و جواهرات و مدارج علمی هم نیست ،
اصالت در جَنَم باید باشه...
🌹🍃
اگه قضاوت شدی،
سکوت کن.
خواستی قضاوت کنی
هم سکوت کن.
سکوت نشانه قدرته،
نه ضعف،
خودت باش!
برای اثبات خودت،
نیازی به دست و پا زدن نداری.🍃🌹
سکوت کن.
خواستی قضاوت کنی
هم سکوت کن.
سکوت نشانه قدرته،
نه ضعف،
خودت باش!
برای اثبات خودت،
نیازی به دست و پا زدن نداری.🍃🌹
تو باشرافتی اگر…
آبروی دیگران را مانند آبروی خودت محترم بدانی.
تو آزادی، اگر…خودت را کنترل کنی، نه دیگران را
تو مهربانی، اگر…وقتی دیگران مرتکب اشتباهی میشوند، آنها را ببخشی.
تو شادی، اگر…
گُلی را ببینی و بخاطر زیباییش خدا را شکر کنی.
تو ثروتمندی، اگر…بیش از آنچه نیاز داری نداشته باشی.
و دوست داشتنی هستی، اگر…
دردهایت تو را از دیدن دردهای دیگران کور نکرده باشد
اگر چنین است به بزرگیت افتخار کن
🌹🍃
آبروی دیگران را مانند آبروی خودت محترم بدانی.
تو آزادی، اگر…خودت را کنترل کنی، نه دیگران را
تو مهربانی، اگر…وقتی دیگران مرتکب اشتباهی میشوند، آنها را ببخشی.
تو شادی، اگر…
گُلی را ببینی و بخاطر زیباییش خدا را شکر کنی.
تو ثروتمندی، اگر…بیش از آنچه نیاز داری نداشته باشی.
و دوست داشتنی هستی، اگر…
دردهایت تو را از دیدن دردهای دیگران کور نکرده باشد
اگر چنین است به بزرگیت افتخار کن
🌹🍃
پذیرفتن این باور که میتوانید کاری را بهخاطر خودتان انجام دهید،
حتی اگر هیچکس دلیلتان را درک نکند،
قدرتمندترین و دلنشینترین احساس دنیاست.
شرمنده_نباش_دختر
#ریچل_هالیس
حتی اگر هیچکس دلیلتان را درک نکند،
قدرتمندترین و دلنشینترین احساس دنیاست.
شرمنده_نباش_دختر
#ریچل_هالیس
Ey Karevan
Bamdad Falahati
🎧ترانه زیبای" ای کاروان "
شعر زنده یاد رحیم معینی کرمانشاهی
با اجرای بسیار زیبای بامداد فلاحتی🎤
🎼🎼🎼🎻
شعر زنده یاد رحیم معینی کرمانشاهی
با اجرای بسیار زیبای بامداد فلاحتی🎤
🎼🎼🎼🎻
آنها میخواهند ما تنها باشیم،
آقای مونترو چون به ما میگویند انزوا تنها راه رسیدن به قداست است.
فراموش میکنند که وسوسه در انزوا خیلی قویتر میشود.
#کارلوس_فوئنتس
#آئورا
آقای مونترو چون به ما میگویند انزوا تنها راه رسیدن به قداست است.
فراموش میکنند که وسوسه در انزوا خیلی قویتر میشود.
#کارلوس_فوئنتس
#آئورا
عشق چیز خوبیست
حالِ پرنده ها را بهتر می کند
آسمان صاف بی هیچ لکه ی ابر
زمین پر از گیاه
با عشق جنگل شد
کویر خشک ذهن من
چون پیچکی می پیچد
بر تنِ خسته ی من
عشق آب می کند
انجماد دستانم را
عشق اعجاز می کند
جانِ بی جانم را
عشق درمان می کند
زخمهای طولانی روحم را
عشق آرامشی است
در دریایی از آشوب
عشق یک بغل گل است
یک سبد بوسه
عشق یک اتاق است
یک میز و یک صندلی
همه من....
یک فنجان چای است عشق
که می نوشی با لذت
وقتی رهاتر از همیشه ای
#مریم_گودرزی
عشق چیز خوبیست
حالِ پرنده ها را بهتر می کند
آسمان صاف بی هیچ لکه ی ابر
زمین پر از گیاه
با عشق جنگل شد
کویر خشک ذهن من
چون پیچکی می پیچد
بر تنِ خسته ی من
عشق آب می کند
انجماد دستانم را
عشق اعجاز می کند
جانِ بی جانم را
عشق درمان می کند
زخمهای طولانی روحم را
عشق آرامشی است
در دریایی از آشوب
عشق یک بغل گل است
یک سبد بوسه
عشق یک اتاق است
یک میز و یک صندلی
همه من....
یک فنجان چای است عشق
که می نوشی با لذت
وقتی رهاتر از همیشه ای
#مریم_گودرزی
به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!
تو واجب را به جا آور رها کن مستحبها را
بیا اینبار شعرم را به آداب تو میگویم
که دارم یاد مــیگیرم زبان با ادبها را
#نجمه_زارع
به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!
تو واجب را به جا آور رها کن مستحبها را
بیا اینبار شعرم را به آداب تو میگویم
که دارم یاد مــیگیرم زبان با ادبها را
#نجمه_زارع
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست
خلق را بیدار باید بود از آب چشم من
وین عجب کان وقت میگریم که کس بیدار نیست
نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد
قصه دل مینویسد حاجت گفتار نیست
بیدلان را عیب کردم لاجرم بیدل شدم
آن گنه را این عقوبت همچنان بسیار نیست
ای نسیم صبح اگر باز اتفاقی افتدت
آفرین گویی بر آن حضرت که ما را بار نیست
بارها روی از پریشانی به دیوار آورم
ور غم دل با کسی گویم به از دیوار نیست
ما زبان اندرکشیدیم از حدیث خلق و روی
گر حدیثی هست با یارست و با اغیار نیست
قادری بر هر چه میخواهی مگر آزار من
زان که گر شمشیر بر فرقم نهی آزار نیست
احتمال نیش کردن واجبست از بهر نوش
حمل کوه بیستون بر یاد شیرین بار نیست
سرو را مانی ولیکن سرو را رفتار نه
ماه را مانی ولیکن ماه را گفتار نیست
گر دلم در عشق تو دیوانه شد عیبش مکن
بدر بی نقصان و زر بی عیب و گل بی خار نیست
لوحش الله از قد و بالای آن سرو سهی
زان که همتایش به زیر گنبد دوار نیست
دوستان گویند سعدی خیمه بر گلزار زن
من گلی را دوست میدارم که در گلزار نیست
#سعدی
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست
خلق را بیدار باید بود از آب چشم من
وین عجب کان وقت میگریم که کس بیدار نیست
نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد
قصه دل مینویسد حاجت گفتار نیست
بیدلان را عیب کردم لاجرم بیدل شدم
آن گنه را این عقوبت همچنان بسیار نیست
ای نسیم صبح اگر باز اتفاقی افتدت
آفرین گویی بر آن حضرت که ما را بار نیست
بارها روی از پریشانی به دیوار آورم
ور غم دل با کسی گویم به از دیوار نیست
ما زبان اندرکشیدیم از حدیث خلق و روی
گر حدیثی هست با یارست و با اغیار نیست
قادری بر هر چه میخواهی مگر آزار من
زان که گر شمشیر بر فرقم نهی آزار نیست
احتمال نیش کردن واجبست از بهر نوش
حمل کوه بیستون بر یاد شیرین بار نیست
سرو را مانی ولیکن سرو را رفتار نه
ماه را مانی ولیکن ماه را گفتار نیست
گر دلم در عشق تو دیوانه شد عیبش مکن
بدر بی نقصان و زر بی عیب و گل بی خار نیست
لوحش الله از قد و بالای آن سرو سهی
زان که همتایش به زیر گنبد دوار نیست
دوستان گویند سعدی خیمه بر گلزار زن
من گلی را دوست میدارم که در گلزار نیست
#سعدی