#مرا_طوری_در_آغوش_بگیر
تا صدای شکستن استخوان هایم بلند شود
#شانه هایم خورد شود
نفسم بالا نیاید
تا چشمانم جز #پیراهن مردانه ات
چیزی نبینند
#آری_مرا_محکم_تر_در_آغوش_بگیر
نمیدانی وقتی که #دلتنگم
مُردن در #آغوش تو
عجب صفایی دارد
تا صدای شکستن استخوان هایم بلند شود
#شانه هایم خورد شود
نفسم بالا نیاید
تا چشمانم جز #پیراهن مردانه ات
چیزی نبینند
#آری_مرا_محکم_تر_در_آغوش_بگیر
نمیدانی وقتی که #دلتنگم
مُردن در #آغوش تو
عجب صفایی دارد
💋
#عمـــــــــرم
.
من #اعتراف میکنم ...
زندگی آنگاه آغاز میشود که,
تو می آیی
و...
حرارت #لبانت را,
می نهی بر #لبان
یخ بسته من .
زندگی آنگاه #آغاز میشود که...
تو در اوج #سخاوت.
اوج #مستی و راستی,
باغ #شیرین انارت را
میسپاری به دستان #خستە من .
#اعتراف میکنم .
زندگی از آنجا #آغاز میشود
که ...
بدون #مرز,
بی #پروا و بدون ترس
عین نامت
#پروانه وار
تنت را لمس میکنم
با تار و #پودم .
#میبویمت,
#میبوسمت,
در #آغوش میگیرمت
با ذره #ذرەی وجودم .
_____
#شدی_تموم_زندگیم
#عمـــــــــرم
.
من #اعتراف میکنم ...
زندگی آنگاه آغاز میشود که,
تو می آیی
و...
حرارت #لبانت را,
می نهی بر #لبان
یخ بسته من .
زندگی آنگاه #آغاز میشود که...
تو در اوج #سخاوت.
اوج #مستی و راستی,
باغ #شیرین انارت را
میسپاری به دستان #خستە من .
#اعتراف میکنم .
زندگی از آنجا #آغاز میشود
که ...
بدون #مرز,
بی #پروا و بدون ترس
عین نامت
#پروانه وار
تنت را لمس میکنم
با تار و #پودم .
#میبویمت,
#میبوسمت,
در #آغوش میگیرمت
با ذره #ذرەی وجودم .
_____
#شدی_تموم_زندگیم
#آغوش
----------------------------------------
بیا یک دم خیالت را در آغوشم بغل گیرم
نگاهم کن زمانی که در آغوشِ تو می میرم
کمی من را تحمل کن در این آغوشِ اجباری
جدا از خود مکن من را که من از شهر دلگیرم
جدایی از تو یعنی مرگ و من از مرگ می ترسم
اگر اینگونه می خواهی...منم از زندگی سیرم
نه از بیراهه می ترسم نه از دوزخ هراسم هست
خدا هم دستِ من گیرد، تو را بی دست می گیرم
کمی با من مدارا کن در این دیدارِ پایانی
اگر ژولیده حالم من، نکن دیگر تو تحقیرم
تو در خوابِ منی هر شب، ولی در واقعیت هم؛
به دنبال تو می گردم، چنان بی وقفه پیگیرم
خوشا دردی که در جان است،خوشا جایی که زندان است
تو زندان بان و من هم عاشقی در بند و زنجیرم
@sheroghazal124
----------------------------------------
بیا یک دم خیالت را در آغوشم بغل گیرم
نگاهم کن زمانی که در آغوشِ تو می میرم
کمی من را تحمل کن در این آغوشِ اجباری
جدا از خود مکن من را که من از شهر دلگیرم
جدایی از تو یعنی مرگ و من از مرگ می ترسم
اگر اینگونه می خواهی...منم از زندگی سیرم
نه از بیراهه می ترسم نه از دوزخ هراسم هست
خدا هم دستِ من گیرد، تو را بی دست می گیرم
کمی با من مدارا کن در این دیدارِ پایانی
اگر ژولیده حالم من، نکن دیگر تو تحقیرم
تو در خوابِ منی هر شب، ولی در واقعیت هم؛
به دنبال تو می گردم، چنان بی وقفه پیگیرم
خوشا دردی که در جان است،خوشا جایی که زندان است
تو زندان بان و من هم عاشقی در بند و زنجیرم
@sheroghazal124
#آغوش
----------------------------------------
بیا یک دم خیالت را در آغوشم بغل گیرم
نگاهم کن زمانی که در آغوشِ تو می میرم
کمی من را تحمل کن در این آغوشِ اجباری
جدا از خود مکن من را که من از شهر دلگیرم
جدایی از تو یعنی مرگ و من از مرگ می ترسم
اگر اینگونه می خواهی...منم از زندگی سیرم
نه از بیراهه می ترسم نه از دوزخ هراسم هست
خدا هم دستِ من گیرد، تو را بی دست می گیرم
کمی با من مدارا کن در این دیدارِ پایانی
اگر ژولیده حالم من، نکن دیگر تو تحقیرم
تو در خوابِ منی هر شب، ولی در واقعیت هم؛
به دنبال تو می گردم، چنان بی وقفه پیگیرم
خوشا دردی که در جان است،خوشا جایی که زندان است
تو زندان بان و من هم عاشقی در بند و زنجیرم
@sheroghazal124
----------------------------------------
بیا یک دم خیالت را در آغوشم بغل گیرم
نگاهم کن زمانی که در آغوشِ تو می میرم
کمی من را تحمل کن در این آغوشِ اجباری
جدا از خود مکن من را که من از شهر دلگیرم
جدایی از تو یعنی مرگ و من از مرگ می ترسم
اگر اینگونه می خواهی...منم از زندگی سیرم
نه از بیراهه می ترسم نه از دوزخ هراسم هست
خدا هم دستِ من گیرد، تو را بی دست می گیرم
کمی با من مدارا کن در این دیدارِ پایانی
اگر ژولیده حالم من، نکن دیگر تو تحقیرم
تو در خوابِ منی هر شب، ولی در واقعیت هم؛
به دنبال تو می گردم، چنان بی وقفه پیگیرم
خوشا دردی که در جان است،خوشا جایی که زندان است
تو زندان بان و من هم عاشقی در بند و زنجیرم
@sheroghazal124
#آغوش
----------------------------------------
بیا یک دم خیالت را در آغوشم بغل گیرم
نگاهم کن زمانی که در آغوشِ تو می میرم
کمی من را تحمل کن در این آغوشِ اجباری
جدا از خود مکن من را که من از شهر دلگیرم
جدایی از تو یعنی مرگ و من از مرگ می ترسم
اگر اینگونه می خواهی...منم از زندگی سیرم
نه از بیراهه می ترسم نه از دوزخ هراسم هست
خدا هم دستِ من گیرد، تو را بی دست می گیرم
کمی با من مدارا کن در این دیدارِ پایانی
اگر ژولیده حالم من، نکن دیگر تو تحقیرم
تو در خوابِ منی هر شب، ولی در واقعیت هم؛
به دنبال تو می گردم، چنان بی وقفه پیگیرم
خوشا دردی که در جان است،خوشا جایی که زندان است
تو زندان بان و من هم عاشقی در بند و زنجیرم
@sheroghazal124
----------------------------------------
بیا یک دم خیالت را در آغوشم بغل گیرم
نگاهم کن زمانی که در آغوشِ تو می میرم
کمی من را تحمل کن در این آغوشِ اجباری
جدا از خود مکن من را که من از شهر دلگیرم
جدایی از تو یعنی مرگ و من از مرگ می ترسم
اگر اینگونه می خواهی...منم از زندگی سیرم
نه از بیراهه می ترسم نه از دوزخ هراسم هست
خدا هم دستِ من گیرد، تو را بی دست می گیرم
کمی با من مدارا کن در این دیدارِ پایانی
اگر ژولیده حالم من، نکن دیگر تو تحقیرم
تو در خوابِ منی هر شب، ولی در واقعیت هم؛
به دنبال تو می گردم، چنان بی وقفه پیگیرم
خوشا دردی که در جان است،خوشا جایی که زندان است
تو زندان بان و من هم عاشقی در بند و زنجیرم
@sheroghazal124