امروز هم روز دیگری
برای دوست داشتن تو آغاز شد
تا شعری دیگر
بسرایم پر از واژه هایِ عشق
برای آن چشمان رویایی
که تا بر من می تابند آرام می گیرد
قلب بیقرارم،
سبز می شوم و گرم
در این زمهریر زمستانی ،
بتاب با گرمای بودنت
بر منی که
از خزان تنهایی گذشته ام
با زرد و نارنجی های احساسم
عبور کرده ام از کوچه های
باران خورده ی تنهایی
و سرمایی بر جان دارم
از دلتنگی ؛
بر من بتاب ای تابنده
چو خورشید ...!!!
#باران_مقدم
برای دوست داشتن تو آغاز شد
تا شعری دیگر
بسرایم پر از واژه هایِ عشق
برای آن چشمان رویایی
که تا بر من می تابند آرام می گیرد
قلب بیقرارم،
سبز می شوم و گرم
در این زمهریر زمستانی ،
بتاب با گرمای بودنت
بر منی که
از خزان تنهایی گذشته ام
با زرد و نارنجی های احساسم
عبور کرده ام از کوچه های
باران خورده ی تنهایی
و سرمایی بر جان دارم
از دلتنگی ؛
بر من بتاب ای تابنده
چو خورشید ...!!!
#باران_مقدم
ای بهترین بهانه ی زندگی ام
در دورترین فاصله ها
ای ناب ترین حس عاشقی،
مستانه در تاکستان چشمانت
می گردم و جرعه جرعه
از پیاله ی شراب لبانت می نوشم
مستانه های من
شعر می شود در وصف آن نگاه دلربای تو
که زیباتر از هر خط و ربط عاشقی ست
من از دل این واژه ها
با تو سخن می گویم
عطر حضورت در شعرهایم
زیباترین حس زندگی ست
که مرا سر ذوق می آورد
و تحمل میکنم این
جای خالی نبودنت
و فصل های نداشتنت را
چشم می دوزم
به جاده های دور در پس فاصله ها
و در سکوتی سنگی
چشم انتظار آمدنی هستم بعید ....
#باران_مقدم
در دورترین فاصله ها
ای ناب ترین حس عاشقی،
مستانه در تاکستان چشمانت
می گردم و جرعه جرعه
از پیاله ی شراب لبانت می نوشم
مستانه های من
شعر می شود در وصف آن نگاه دلربای تو
که زیباتر از هر خط و ربط عاشقی ست
من از دل این واژه ها
با تو سخن می گویم
عطر حضورت در شعرهایم
زیباترین حس زندگی ست
که مرا سر ذوق می آورد
و تحمل میکنم این
جای خالی نبودنت
و فصل های نداشتنت را
چشم می دوزم
به جاده های دور در پس فاصله ها
و در سکوتی سنگی
چشم انتظار آمدنی هستم بعید ....
#باران_مقدم
دیدمت
بسان خورشیدی بودی گرمابخش
آسمانی بودی بیکران
که مانند پرنده ایی رها در آن به اوج رسیدم
گلخند لبهایت
گلی بود که رویید در دشت ارغوانی احساسم
بوییدمت
حست کردم و به جان کشاندمت
مست شدم از عطری که بوی تن تو بود
هرم نفسهایت
همچون نسیمی روح نواز
نوازش می کند جانم را؛
حرکت اغواگر دستانت
در بین موهایم
شعر زیبای عشق را
به گیسوانم سنجاق می کند
همان شعرهایی که
نجوای خوش دلدادگی ست
که در گوشم زمزمه می کنی
و غرق می شوم
در دریای احساست
و یک لحظه جایی میان لبانت نفس کم می آورم ، چه زیباست
وقتیکه من می مانم و
خنده های مستانه تو
آن شوق چشمانت
و نگاه مشتاق من
که نظاره گر لبخندی ست
که همراه با دریای بیقرار عشقت
روی ساحل آرام دلم می نشیند....
#باران_مقدم
بسان خورشیدی بودی گرمابخش
آسمانی بودی بیکران
که مانند پرنده ایی رها در آن به اوج رسیدم
گلخند لبهایت
گلی بود که رویید در دشت ارغوانی احساسم
بوییدمت
حست کردم و به جان کشاندمت
مست شدم از عطری که بوی تن تو بود
هرم نفسهایت
همچون نسیمی روح نواز
نوازش می کند جانم را؛
حرکت اغواگر دستانت
در بین موهایم
شعر زیبای عشق را
به گیسوانم سنجاق می کند
همان شعرهایی که
نجوای خوش دلدادگی ست
که در گوشم زمزمه می کنی
و غرق می شوم
در دریای احساست
و یک لحظه جایی میان لبانت نفس کم می آورم ، چه زیباست
وقتیکه من می مانم و
خنده های مستانه تو
آن شوق چشمانت
و نگاه مشتاق من
که نظاره گر لبخندی ست
که همراه با دریای بیقرار عشقت
روی ساحل آرام دلم می نشیند....
#باران_مقدم
🦋💙
باز شب و
احساسی لبریز از بغضی تمام نشدنی
باز شب و
دلتنگی برای صدایت
دلتنگی برای چشمان گیرایت
دلتنگی برای آن لبخند ساده ات
که هر بار از من می گیری
یک دسته قُویِ عاشق در آسمان قلبم می میرند
عزیزِ قلبم!!
من
پر از حرفهای ناگفته ام
سرشار از دردِ دلهای ناتمام
در مقابل نبودنت
قلبم سکوت کرده
و زبان ِاحساسم لال شده است
ای نهایت تسکین
ای آرامش جانم
کجایی؟؟
من خلوتی می خواهم از جنس آغوش تو
که دلم آرام بگیرد
با سر گذاشتن بر تکیه گاه امن شانه هایت...🦋💙
#باران_مقدم
باز شب و
احساسی لبریز از بغضی تمام نشدنی
باز شب و
دلتنگی برای صدایت
دلتنگی برای چشمان گیرایت
دلتنگی برای آن لبخند ساده ات
که هر بار از من می گیری
یک دسته قُویِ عاشق در آسمان قلبم می میرند
عزیزِ قلبم!!
من
پر از حرفهای ناگفته ام
سرشار از دردِ دلهای ناتمام
در مقابل نبودنت
قلبم سکوت کرده
و زبان ِاحساسم لال شده است
ای نهایت تسکین
ای آرامش جانم
کجایی؟؟
من خلوتی می خواهم از جنس آغوش تو
که دلم آرام بگیرد
با سر گذاشتن بر تکیه گاه امن شانه هایت...🦋💙
#باران_مقدم
.
تمام دقایقم لبریز
از عشقے ست ابدے
مغرورم بہ دوست داشتنِ ڪسی
ڪہ خواستنش تمام ِ تار و پودِ هستی ام شده
آنڪَاه ڪہ با خورشید نڪَاهش
آسمانِ چشمم روشن می شود
تمام دشت احساسم
شڪوفا می شود از
بنفشہ هاے بهارے
و من سرشار می شوم
از حسِ زیباے زندڪَی ...!
#باران_مقدم
➤ 𖡬ꨄ︎
تمام دقایقم لبریز
از عشقے ست ابدے
مغرورم بہ دوست داشتنِ ڪسی
ڪہ خواستنش تمام ِ تار و پودِ هستی ام شده
آنڪَاه ڪہ با خورشید نڪَاهش
آسمانِ چشمم روشن می شود
تمام دشت احساسم
شڪوفا می شود از
بنفشہ هاے بهارے
و من سرشار می شوم
از حسِ زیباے زندڪَی ...!
#باران_مقدم
➤ 𖡬ꨄ︎
.
کاش آنهایی که می روند
شب را هم در چمدانشان بگذراند و ببرند.
می روند،
اما نمی دانند
چه اندوهی در پس رفتنشان
گریبان آدم را می گیرد....
خاطرات صف می کشند
در خیالات آدم های بجا مانده
و سنگینی سکوت شبانه
آزار می دهد
جسم و روح آدمی را
و صدای اندوه این سکوت
در انعکاس هزارباره تنهایی ها
محو می شود ....
#باران_مقدم
.
کاش آنهایی که می روند
شب را هم در چمدانشان بگذراند و ببرند.
می روند،
اما نمی دانند
چه اندوهی در پس رفتنشان
گریبان آدم را می گیرد....
خاطرات صف می کشند
در خیالات آدم های بجا مانده
و سنگینی سکوت شبانه
آزار می دهد
جسم و روح آدمی را
و صدای اندوه این سکوت
در انعکاس هزارباره تنهایی ها
محو می شود ....
#باران_مقدم
.
.
کاش میشد
ذره ایی از تو را
زنجیر کنم
به گردن آویزم ،
نگاه مهربانت را
عصاره بگیرم
در شیشه ی عطر بریزم
جان بگیرم و سرمست شوم
از استشمام رایحه ی دلنوازی
که یادآور حضور توست؛
اصلا حال خوب مگر چیست؟
اعدام بغض دلتنگی
وقتی در آغوش یاد تو به سر می برم .....!!!
#باران_مقدم👌❤️
کاش میشد
ذره ایی از تو را
زنجیر کنم
به گردن آویزم ،
نگاه مهربانت را
عصاره بگیرم
در شیشه ی عطر بریزم
جان بگیرم و سرمست شوم
از استشمام رایحه ی دلنوازی
که یادآور حضور توست؛
اصلا حال خوب مگر چیست؟
اعدام بغض دلتنگی
وقتی در آغوش یاد تو به سر می برم .....!!!
#باران_مقدم👌❤️
.
نیستی
و چشمانم
خیره به امتداد شبیست
ڪــه در انتظار آمدن تو صبح می شود..
ماه نڪَـاه تو
در آسمان دلتنڪَـی هایم می درخشد...
و بی تاب تر از همیشه ؏شـق در قلبم
ضربان می ڪَـیرد
صدایم کن آرامش جانم...!!
بڪَذار تا با نواے دل انڪَیز تو غم از این دل درمانده برود...
دلم می خواهد همراه تنهایی ام باشی
تا یڪـ دل سیر
شیدایی ڪنم در
هواے بودن #تـღـو...!!
#باران_مقدم
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
نیستی
و چشمانم
خیره به امتداد شبیست
ڪــه در انتظار آمدن تو صبح می شود..
ماه نڪَـاه تو
در آسمان دلتنڪَـی هایم می درخشد...
و بی تاب تر از همیشه ؏شـق در قلبم
ضربان می ڪَـیرد
صدایم کن آرامش جانم...!!
بڪَذار تا با نواے دل انڪَیز تو غم از این دل درمانده برود...
دلم می خواهد همراه تنهایی ام باشی
تا یڪـ دل سیر
شیدایی ڪنم در
هواے بودن #تـღـو...!!
#باران_مقدم
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
حضرت عشق!
اعجاز چشمان تو
مرا در عشق و دلدادگی ات
صبورترین
و بی تاب ترین
عاشق دنیا کرده است ....
#باران_مقدم
🥀💞
حضرت عشق!
اعجاز چشمان تو
مرا در عشق و دلدادگی ات
صبورترین
و بی تاب ترین
عاشق دنیا کرده است ....
#باران_مقدم
🥀💞
عشق تو را
تیتر اول تمام عاشقانه هایم می نویسم ،
سطر اول دلدادگی
که بدانی تمام بهانه های دلتنگی ام از توست؛؛
وقتی با شوق شعر سپید عشق تو را
می نگارم بر دفتر عاشقی ام
همه ی جانم لبریز می شود از تو
و بوی خوش بودنت
در تمام کلماتم انعکاس می یابد....
#باران_مقدم
تیتر اول تمام عاشقانه هایم می نویسم ،
سطر اول دلدادگی
که بدانی تمام بهانه های دلتنگی ام از توست؛؛
وقتی با شوق شعر سپید عشق تو را
می نگارم بر دفتر عاشقی ام
همه ی جانم لبریز می شود از تو
و بوی خوش بودنت
در تمام کلماتم انعکاس می یابد....
#باران_مقدم
دوستت دارم !!
و دلم می خواهد
هر روز صبح با تو آغاز شود
با چشمان خمار از خواب
به من نگاه کنی
و شراب صدایت را
در پیاله ی نگاهت بریزی
و با شهد شیرین لبانت
مرا غرق در صبح بخیری عاشقانه کنی
آنگاه
من مست از جام وجودت
روزم را چه زیبا آغاز می کنم .....
#باران_مقدم👌❤️
و دلم می خواهد
هر روز صبح با تو آغاز شود
با چشمان خمار از خواب
به من نگاه کنی
و شراب صدایت را
در پیاله ی نگاهت بریزی
و با شهد شیرین لبانت
مرا غرق در صبح بخیری عاشقانه کنی
آنگاه
من مست از جام وجودت
روزم را چه زیبا آغاز می کنم .....
#باران_مقدم👌❤️
دلم می خواست
توانی داشتم به عظمت خورشید
یک روز که چشم می گشایی
بذر نور بپاشم بر تمام
سطح زندگیت ..
و پنجره ی خیالت را
رو به دشت ارغوانی خوشبختی می گشودم
کاش می توانستم
بارانی باشم که می بارد
بر جان ملتهبت
تا ابر دلتنگی از آسمان قلبت کنار برود
و رنگین کمان عشق با طیف هفت رنگ زیبایش
نقشی از محبت بزند بر دل مهربانت
کاش می توانستم
همیشه لبخند را سنجاق کنم بر گوشه ی لبانت
و تبسم شیرین چشمانت را
در قاب زیبای چهره ات دائمی کنم
و آرامش را یار همیشگی زندگیت
تو نمی دانی عزیز جانم
دلت که می گیرد
تمام غصه های دنیا بر دلم سنگینی می کند
دلتنگ که می شوی
آسمان با آن فراخی برایم تنگ و تاریک می شود
کاااش
کاااش قدرت این را داشتم
که مرهم تمام زخمهایت را به تو برگردانم
تا تو شاد باشی
تا تو بخندی
و من از دور نظاره گر
انعکاس تمام خوشی ها
در چشمان زیبایت باشم ؛
افسوس...
افسوس که ناتوانم...
#باران_مقدم
توانی داشتم به عظمت خورشید
یک روز که چشم می گشایی
بذر نور بپاشم بر تمام
سطح زندگیت ..
و پنجره ی خیالت را
رو به دشت ارغوانی خوشبختی می گشودم
کاش می توانستم
بارانی باشم که می بارد
بر جان ملتهبت
تا ابر دلتنگی از آسمان قلبت کنار برود
و رنگین کمان عشق با طیف هفت رنگ زیبایش
نقشی از محبت بزند بر دل مهربانت
کاش می توانستم
همیشه لبخند را سنجاق کنم بر گوشه ی لبانت
و تبسم شیرین چشمانت را
در قاب زیبای چهره ات دائمی کنم
و آرامش را یار همیشگی زندگیت
تو نمی دانی عزیز جانم
دلت که می گیرد
تمام غصه های دنیا بر دلم سنگینی می کند
دلتنگ که می شوی
آسمان با آن فراخی برایم تنگ و تاریک می شود
کاااش
کاااش قدرت این را داشتم
که مرهم تمام زخمهایت را به تو برگردانم
تا تو شاد باشی
تا تو بخندی
و من از دور نظاره گر
انعکاس تمام خوشی ها
در چشمان زیبایت باشم ؛
افسوس...
افسوس که ناتوانم...
#باران_مقدم
من حبس شده ام در این جزیره ڪاغذے
و در انتظار آمدنت
زخمه بر دیوارهاے احساس مے زنم
حصارهاے سرد غرورت
حسرتِ پهنه ی
دشت سرخ شقایق هاے
عشقت را به رُخ مے ڪشد ...
و من اینجا خورشیدم را گم ڪرده ام
ڪاش همچون باران مے باریدم
بر این گستره ے غمناک
تا شاید شسته شود
جوهر دلتنگے و نا امیدے
از دفتر خاطراتم....
#باران_مقدم
#پست_ویژه
و در انتظار آمدنت
زخمه بر دیوارهاے احساس مے زنم
حصارهاے سرد غرورت
حسرتِ پهنه ی
دشت سرخ شقایق هاے
عشقت را به رُخ مے ڪشد ...
و من اینجا خورشیدم را گم ڪرده ام
ڪاش همچون باران مے باریدم
بر این گستره ے غمناک
تا شاید شسته شود
جوهر دلتنگے و نا امیدے
از دفتر خاطراتم....
#باران_مقدم
#پست_ویژه