ما چون دو دریچه روبروی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده
عمر آیینه بهشت اما آه
بیش از شب و روز تیر و دی، کوتاه
اکنون دل من گرفته و خسته ست
زیرا یکی از دریچهها بسته ست
نه مهر فسون نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد
#مهدی_اخوان_ثالث
آگاه ز هر بگو مگوی هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده
عمر آیینه بهشت اما آه
بیش از شب و روز تیر و دی، کوتاه
اکنون دل من گرفته و خسته ست
زیرا یکی از دریچهها بسته ست
نه مهر فسون نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد
#مهدی_اخوان_ثالث
به دیدارم بیا ، ای هم گناه ، ای مهربان با من
شب افتادهست و من تاریک و تنهايم
در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند
پرستوها و ماهیها و آن نیلوفر آبی
بیا ای مهربان با من!
بیا ای یاد مهتابی
#مهدی_اخوان_ثالث
شب افتادهست و من تاریک و تنهايم
در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند
پرستوها و ماهیها و آن نیلوفر آبی
بیا ای مهربان با من!
بیا ای یاد مهتابی
#مهدی_اخوان_ثالث
امشب اندوه تــوبیش از
همه شب شد یارم...
وای از این حال پریشان
ڪه من امشب دارم...!
#مهدی_اخوان_ثالث
💫💫💫آرامــــــــــش روح
آرزوی من براے امشبتـــــــون💫💫💫
🧚♀♥️𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷♥️🧚♀
همه شب شد یارم...
وای از این حال پریشان
ڪه من امشب دارم...!
#مهدی_اخوان_ثالث
💫💫💫آرامــــــــــش روح
آرزوی من براے امشبتـــــــون💫💫💫
🧚♀♥️𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷♥️🧚♀
▫️
درین زندان، برای خود هوای دیگری دارم
جهان، گو بی صفا شو، من صفای دیگری دارم
اسیرانیم و با خوف و رجا درگیر، اما باز
درین خوف و رجا من دل به جای دیگری دارم
درین شهر ِ پر از جنجال و غوغایی، از آن شادم
که با خیل ِ غمش خلوتسرای دیگری دارم
#مهدی_اخوان_ثالث
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
درین زندان، برای خود هوای دیگری دارم
جهان، گو بی صفا شو، من صفای دیگری دارم
اسیرانیم و با خوف و رجا درگیر، اما باز
درین خوف و رجا من دل به جای دیگری دارم
درین شهر ِ پر از جنجال و غوغایی، از آن شادم
که با خیل ِ غمش خلوتسرای دیگری دارم
#مهدی_اخوان_ثالث
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
گر زری و گر سیم زراندودی، باش
گر بحری و گر نهری و گر رودی باش
در این قفس شوم، چه طاووس چه بوم
چون ره ابدی ست،هر کجا بودی، باش
#مهدی_اخوان_ثالث
#رباعی
#آخر_شاهنامه
گر بحری و گر نهری و گر رودی باش
در این قفس شوم، چه طاووس چه بوم
چون ره ابدی ست،هر کجا بودی، باش
#مهدی_اخوان_ثالث
#رباعی
#آخر_شاهنامه
دل من عادت داشت،که بماند یک جا !!
به کجا ؟؟ معلوم است !!
به در خانه ی تو...
دل من عادت داشت، که بماند آنجا
پشت یک پرده ی توری،
که تو هرروز آن را به کناری بزنی
دل من ساکن دیوار و دری،
که تو هرروز از آن می گذری
دل من ساکن دستان تو بود...
دل من گوشه ی یک باغچه بود،
که هرروز به آن می نگری...
راستی ! دل من را دیدی ؟!
آن را گم کردم...!
#مهدی_اخوان_ثالث
@sheroghazal124
به کجا ؟؟ معلوم است !!
به در خانه ی تو...
دل من عادت داشت، که بماند آنجا
پشت یک پرده ی توری،
که تو هرروز آن را به کناری بزنی
دل من ساکن دیوار و دری،
که تو هرروز از آن می گذری
دل من ساکن دستان تو بود...
دل من گوشه ی یک باغچه بود،
که هرروز به آن می نگری...
راستی ! دل من را دیدی ؟!
آن را گم کردم...!
#مهدی_اخوان_ثالث
@sheroghazal124
دوشم جنون دوباره به تن تازیانه زد
باز این درخت ریشه دواند و جوانه زد
دیدم درون آینه شوریده منظری
باز از درونم آتش حسرت زبانه زد
نازم به چشم یار که تیر نگاه را
بی جا هدر نکرد و به قلبم نشانه زد
جز در هوای عشق دگر پر نمیزنم
هر چند عشقم این همه آتش به لانه زد
باد این درخت گو نتکاند، که مرغ دل
آنجا به آرزوی گلی آشیانه زد
ای مه، مباش بی خبر از کید مشتری
ارزان خرد متاع حریفی که چانه زد
دوش انعکاس نالۀ "امید" ازین غزل
آتش به چنگ زهرۀ شیرین ترانه زد
#مهدی_اخوان_ثالث
@sheroghazal124
باز این درخت ریشه دواند و جوانه زد
دیدم درون آینه شوریده منظری
باز از درونم آتش حسرت زبانه زد
نازم به چشم یار که تیر نگاه را
بی جا هدر نکرد و به قلبم نشانه زد
جز در هوای عشق دگر پر نمیزنم
هر چند عشقم این همه آتش به لانه زد
باد این درخت گو نتکاند، که مرغ دل
آنجا به آرزوی گلی آشیانه زد
ای مه، مباش بی خبر از کید مشتری
ارزان خرد متاع حریفی که چانه زد
دوش انعکاس نالۀ "امید" ازین غزل
آتش به چنگ زهرۀ شیرین ترانه زد
#مهدی_اخوان_ثالث
@sheroghazal124
هرکسـی یاری درین کاشانه دارد؛ من تو را
یک هـدف از رفتن میخانه دارد؛ من تـو را
هـر کـه مـستی مـی کند، یـک دلبـر نازک ادا
در کـنـار سـاغـر و پـیـمـانه دارد؛ مـن تـو را
هرکه را دیدم به فرداهای خود دل داده است
آرزوهـــا در دل دیــوانـــه دارد؛ مــن تـو را
هـر کـه عاشـق میـشود با جادوی یک دلفریـب
در بغـل معشـوقه ای فتـانه دارد؛ مـن تـو را
در طـواف عـاشـقی بایـد بـسـوزی دم بـه دم
کعبـه ای اینگونـه هر پـروانه دارد؛ مـن تو را
هرکسی دریک ستاره بخت خود را دیده است
پیش خود یک آسمان افسانه دارد؛ من تو را
عاشق شوریده دل، در دفتر شعرش نوشت:
هر کـسی یـک دلبـر جانـانه دارد مــن تـو را
#مهدی_اخوان_ثالث
.@sheroghazal124
یک هـدف از رفتن میخانه دارد؛ من تـو را
هـر کـه مـستی مـی کند، یـک دلبـر نازک ادا
در کـنـار سـاغـر و پـیـمـانه دارد؛ مـن تـو را
هرکه را دیدم به فرداهای خود دل داده است
آرزوهـــا در دل دیــوانـــه دارد؛ مــن تـو را
هـر کـه عاشـق میـشود با جادوی یک دلفریـب
در بغـل معشـوقه ای فتـانه دارد؛ مـن تـو را
در طـواف عـاشـقی بایـد بـسـوزی دم بـه دم
کعبـه ای اینگونـه هر پـروانه دارد؛ مـن تو را
هرکسی دریک ستاره بخت خود را دیده است
پیش خود یک آسمان افسانه دارد؛ من تو را
عاشق شوریده دل، در دفتر شعرش نوشت:
هر کـسی یـک دلبـر جانـانه دارد مــن تـو را
#مهدی_اخوان_ثالث
.@sheroghazal124
دلبــرا . . .
در هوس ديدن رويت
دل من تاب ندارد
نگهم خواب ندارد
قلمم گوشه دفتر
غزل ناب ندارد
همه گويند به انگشت اشاره
مگر ...
اين عاشق دلسوخته ارباب ندارد ؟!
#مهدی_اخوان_ثالث
💜💋❤️
در هوس ديدن رويت
دل من تاب ندارد
نگهم خواب ندارد
قلمم گوشه دفتر
غزل ناب ندارد
همه گويند به انگشت اشاره
مگر ...
اين عاشق دلسوخته ارباب ندارد ؟!
#مهدی_اخوان_ثالث
💜💋❤️
من با تو نگویم كه تو پروانهی من باش
چون شمع بیا روشنی خانهی من باش
در كلبهی من رونق اگر نیست صفا هست
تو رونق این كلبه و كاشانهی من باش
من یاد تو را سجده كنم ای صنم اكنون
برخیز و بیا ، خود بت بتخانهی من باش
دانی كه شدم خانه خراب تو حبیبا
اكنون دگر آبادی ویرانهی من باش
لطفی كن و در خلوت محزون من ای دوست
آرام و قرار دل دیوانهی من باش
چون باده خورم با كف چو برگ گل خویش
ای غنچه دهان ساغر و پیمانهی من باش
چون مست شوم بلبل من سازهم آهنگ
با زیر و بم ناله مستانهی من باش
من شانه زنم زلف تو را و تو بدان زلف
آرایش آغوش من و شانهی من باش
ای دوست چه خوب است كه روزی تو بگویی
امید بیا با من و پروانهی من باش
#مهدی_اخوان_ثالث
@sheroghazal124
چون شمع بیا روشنی خانهی من باش
در كلبهی من رونق اگر نیست صفا هست
تو رونق این كلبه و كاشانهی من باش
من یاد تو را سجده كنم ای صنم اكنون
برخیز و بیا ، خود بت بتخانهی من باش
دانی كه شدم خانه خراب تو حبیبا
اكنون دگر آبادی ویرانهی من باش
لطفی كن و در خلوت محزون من ای دوست
آرام و قرار دل دیوانهی من باش
چون باده خورم با كف چو برگ گل خویش
ای غنچه دهان ساغر و پیمانهی من باش
چون مست شوم بلبل من سازهم آهنگ
با زیر و بم ناله مستانهی من باش
من شانه زنم زلف تو را و تو بدان زلف
آرایش آغوش من و شانهی من باش
ای دوست چه خوب است كه روزی تو بگویی
امید بیا با من و پروانهی من باش
#مهدی_اخوان_ثالث
@sheroghazal124
به دیدارم بیا هرشب
در این تنهایی تنها
دلم تنگ است
بیا ای روشن
ای روشن تر از لبخند
شبم را روز کن
#مهدی_اخوان_ثالث
شب بدور از تنهایی❤️💫💫
🤞👌🌹🍃
در این تنهایی تنها
دلم تنگ است
بیا ای روشن
ای روشن تر از لبخند
شبم را روز کن
#مهدی_اخوان_ثالث
شب بدور از تنهایی❤️💫💫
🤞👌🌹🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤️🔥🕊
من ازین غفلت معصوم تو،
ای شعلهٔ پاک!
بیشتر سوزم و دندان به جگر میفشرم
منشین با من، با من منشین
تو چه دانی که
چه افسونگر و بی پا و سرم؟
تو چه دانی که پس هر نگه سادهٔ من
چه جنونی، چه نیازی، چه غمیست؟
یا نگاه تو، که پر عصمت و ناز
بر من افتد، چه عذاب و ستمیست
دردم این نیست ولی
دردم این است که من بی تو دگر
از جهان دورم و بیخویشتنم
پوپکم! آهوکم
تا جنون فاصلهای نیست
از اینجا که منم
مگرم سوی تو راهی باشد
چون فروغ نگهت
📻 #مهدی_اخوان_ثالث
شبتون به مهر 🌙💫
من ازین غفلت معصوم تو،
ای شعلهٔ پاک!
بیشتر سوزم و دندان به جگر میفشرم
منشین با من، با من منشین
تو چه دانی که
چه افسونگر و بی پا و سرم؟
تو چه دانی که پس هر نگه سادهٔ من
چه جنونی، چه نیازی، چه غمیست؟
یا نگاه تو، که پر عصمت و ناز
بر من افتد، چه عذاب و ستمیست
دردم این نیست ولی
دردم این است که من بی تو دگر
از جهان دورم و بیخویشتنم
پوپکم! آهوکم
تا جنون فاصلهای نیست
از اینجا که منم
مگرم سوی تو راهی باشد
چون فروغ نگهت
📻 #مهدی_اخوان_ثالث
شبتون به مهر 🌙💫
بَر نگینِ تاجِ این فیروزه بامْ اى صبح!
بر تو اى بیدار دل،
اى شاد، اى روشن
زین دلِ تاريكِِ غمگینْ
صد سلام اى صبح!
غم مبادت
گر ندارى بَهرِ من جز حسرت و حسرت
زنده دل مستانِ سرخوش را بِبَر هر روز
شادتر،
فرخندهتر،
خوش تر پیام اى صبح!
#مهدی_اخوان_ثالث
سلام، صبح بخیر
💞🌱
بر تو اى بیدار دل،
اى شاد، اى روشن
زین دلِ تاريكِِ غمگینْ
صد سلام اى صبح!
غم مبادت
گر ندارى بَهرِ من جز حسرت و حسرت
زنده دل مستانِ سرخوش را بِبَر هر روز
شادتر،
فرخندهتر،
خوش تر پیام اى صبح!
#مهدی_اخوان_ثالث
سلام، صبح بخیر
💞🌱