آغوش من به نام تو باشد...گناه نیست
در اختیار تام تو باشد ...گناه نیست
نزدیک تر بیا ، نفسم را احاطه کن
لب روی لب ، به کام تو باشد...گناه نیست
از عطر ناب پیرهنت مست کن مرا
مستی چو من ، که رام تو باشد ...گناه نیست
وقتی مرا به اسم صدا میکنی تو.... وای
احساس در کلام تو باشد....گناه نیست
امشب برای خال لبت ،فکر چاره باش
پرواز سمت دام تو باشد....گناه نیست..
@sheroghazal124
در اختیار تام تو باشد ...گناه نیست
نزدیک تر بیا ، نفسم را احاطه کن
لب روی لب ، به کام تو باشد...گناه نیست
از عطر ناب پیرهنت مست کن مرا
مستی چو من ، که رام تو باشد ...گناه نیست
وقتی مرا به اسم صدا میکنی تو.... وای
احساس در کلام تو باشد....گناه نیست
امشب برای خال لبت ،فکر چاره باش
پرواز سمت دام تو باشد....گناه نیست..
@sheroghazal124
تو را دوست دارم، ولی رو نکردم
فقط شعر گفتم، هیاهو نکردم
نگفتم، که روزی که گفتم بگویی :
کف دست خود را که من بو نکردم!
ضمیر مخاطب برایم تو بودی
به غیر از تو، من، قصدی از ''او ''نکردم
سرم با تو چرخید هر سو که رفتی
دلم را به غیر تو هم سو نکردم
به پیش حسودان تو اعتنایی
به یاوه سرایی بدگو نکردم
خودت را، خودت را... تو را دوست دارم
تو را دوست دارم، ولی رو نکردم
🌺🌺💞💞🌺🌺
قیصر امین پور
@sheroghazal124
فقط شعر گفتم، هیاهو نکردم
نگفتم، که روزی که گفتم بگویی :
کف دست خود را که من بو نکردم!
ضمیر مخاطب برایم تو بودی
به غیر از تو، من، قصدی از ''او ''نکردم
سرم با تو چرخید هر سو که رفتی
دلم را به غیر تو هم سو نکردم
به پیش حسودان تو اعتنایی
به یاوه سرایی بدگو نکردم
خودت را، خودت را... تو را دوست دارم
تو را دوست دارم، ولی رو نکردم
🌺🌺💞💞🌺🌺
قیصر امین پور
@sheroghazal124
بزن دف را که من امشب خراب یاد دلدارم
پرُ از عشقم ولبریزم تُهی از عقل و پندارم
بزن مطرب بزن تا من ببارم عشق از چشمم
خرابم ، این سبک سر را کدامین شانه بگذارم .؟
دعاکن مستی ام امشب بماند تا سحر بامن
چوهوش آید سرم بینم درآغوش که بیدارم..؟
صدای زیر و بم های دفت دیوانه ام کرده
چنان مدهوش و شیدایم که جز این حال ، بیزارم
تنم اینجا منم آنجا به دنبال تو میگردد
به جام مستی ات سوگند مست از عطر دیدارم
بزن مطرب بزن ، جامی دگر را سرکشم شاید
خراب آباد او گردم بفهمد زخمها دارم
کسی جز او نمی رقصد میان موی رگهایم
بفهمم با تمام مستی ام هشیار هشیارم...
@sheroghazal124
پرُ از عشقم ولبریزم تُهی از عقل و پندارم
بزن مطرب بزن تا من ببارم عشق از چشمم
خرابم ، این سبک سر را کدامین شانه بگذارم .؟
دعاکن مستی ام امشب بماند تا سحر بامن
چوهوش آید سرم بینم درآغوش که بیدارم..؟
صدای زیر و بم های دفت دیوانه ام کرده
چنان مدهوش و شیدایم که جز این حال ، بیزارم
تنم اینجا منم آنجا به دنبال تو میگردد
به جام مستی ات سوگند مست از عطر دیدارم
بزن مطرب بزن ، جامی دگر را سرکشم شاید
خراب آباد او گردم بفهمد زخمها دارم
کسی جز او نمی رقصد میان موی رگهایم
بفهمم با تمام مستی ام هشیار هشیارم...
@sheroghazal124
تنم خسته دلم تشنه دگر ساقی نمیخواهم
زِ ِ پا افتاده ام اما دگر باقی نمیخواهم
زبان خشکیده در کامم تَنِ رنجور آمالم
ازین دنیای وانفسا دگر حقی نمیخواهم
اگر سینه زند فریاد به عشقت میشود ارام
که من راز نهانم را زِ هرغیری نمیخواهم ...
کنون بنگر نگار من که از چشمم تو میخوانی
به غیر از دیدن یارم دگر ذوقی نمیخواهم
تویی دریا منم ساحل بزن موجت به آغوش بیجانم که خشکیده این تَن زِ هجرانت
وصال دیدنت جانا اگر جان در بدن باشد
به شوق دیدن یارم دگر جانی نمیخواهم..!!
@sheroghazal124
زِ ِ پا افتاده ام اما دگر باقی نمیخواهم
زبان خشکیده در کامم تَنِ رنجور آمالم
ازین دنیای وانفسا دگر حقی نمیخواهم
اگر سینه زند فریاد به عشقت میشود ارام
که من راز نهانم را زِ هرغیری نمیخواهم ...
کنون بنگر نگار من که از چشمم تو میخوانی
به غیر از دیدن یارم دگر ذوقی نمیخواهم
تویی دریا منم ساحل بزن موجت به آغوش بیجانم که خشکیده این تَن زِ هجرانت
وصال دیدنت جانا اگر جان در بدن باشد
به شوق دیدن یارم دگر جانی نمیخواهم..!!
@sheroghazal124
عاشقی دیدم که از معشوقه حسرت می خرید
تکه تکه قلب را می داد و مهلت می خرید
تا سحر بیدار بود و با زبانِ عاشقی
جرعه جرعه شعر می نوشاند و لکنت می خرید
لابلای دوزخِ شبهای حسرت زای خویش
در خیالاتش، کنارِ یار، جنّت می خرید
در کنارِ سفره ی خالی، برای عشقِ خود
از خدای مهربانِ خویش برکت می خرید
لحظه لحظه ساعتش را می شکست و بعد از آن
لحظه ها را می شمرد و باز ساعت می خرید
قسمتش چیزی به جز تنها شدن گویا نبود
از قضا، در کوچه ی تقدیر، قسمت می خرید
متهم می شد میانِ خلق، اما باز هم
آبرو می داد و جایش، بارِ تهمت می خرید
نامِ شاعر را نگویم تا نباشد غیبتش
بینوا در شهر می گشت و محبت می خرید🌺
@sheroghazal124
تکه تکه قلب را می داد و مهلت می خرید
تا سحر بیدار بود و با زبانِ عاشقی
جرعه جرعه شعر می نوشاند و لکنت می خرید
لابلای دوزخِ شبهای حسرت زای خویش
در خیالاتش، کنارِ یار، جنّت می خرید
در کنارِ سفره ی خالی، برای عشقِ خود
از خدای مهربانِ خویش برکت می خرید
لحظه لحظه ساعتش را می شکست و بعد از آن
لحظه ها را می شمرد و باز ساعت می خرید
قسمتش چیزی به جز تنها شدن گویا نبود
از قضا، در کوچه ی تقدیر، قسمت می خرید
متهم می شد میانِ خلق، اما باز هم
آبرو می داد و جایش، بارِ تهمت می خرید
نامِ شاعر را نگویم تا نباشد غیبتش
بینوا در شهر می گشت و محبت می خرید🌺
@sheroghazal124
دلم تنگ است برای با تو بودن
بهار سبز زیبـای تو بودن
دلم تنگ است هوای یار دارد
دلی پرخون برای زار دارد
دلم تنگ است برای فصل گرمـا
نگاه عاشقانه در دل ماه
دلم تنگ است برای خانه یار
برای خاطرات تلخ،این بار...
برفتی و ندیدی ناله ام را
صدای هقهقه شب گریه ام را
دلم دربستر سرما اسیر است
غمی دارد شبیه قلب پیراست
@sheroghazal124
بهار سبز زیبـای تو بودن
دلم تنگ است هوای یار دارد
دلی پرخون برای زار دارد
دلم تنگ است برای فصل گرمـا
نگاه عاشقانه در دل ماه
دلم تنگ است برای خانه یار
برای خاطرات تلخ،این بار...
برفتی و ندیدی ناله ام را
صدای هقهقه شب گریه ام را
دلم دربستر سرما اسیر است
غمی دارد شبیه قلب پیراست
@sheroghazal124
نگذار هرکسی از راه رسید
با ساز دلت تمرین نوازندگی کند ...
شاید واسه اینکه از تنهایی در بیای
نباید منــت عشق کسی رو بکشی
شاید همون بهتر که تنهــــــــــا باشی ... ؟!
@sheroghazal124
با ساز دلت تمرین نوازندگی کند ...
شاید واسه اینکه از تنهایی در بیای
نباید منــت عشق کسی رو بکشی
شاید همون بهتر که تنهــــــــــا باشی ... ؟!
@sheroghazal124
...............و ڪتاب ع"ــشق را
ورق میزنم
.........اما صفحات زندڪَی هنوز
تو را ڪم دارد
لیلا/صابریمنش❥▰࿇
❥▰࿇🌺🍃
▰▰▰▰▰▰▰▰▰▰▰▰
ورق میزنم
.........اما صفحات زندڪَی هنوز
تو را ڪم دارد
لیلا/صابریمنش❥▰࿇
❥▰࿇🌺🍃
▰▰▰▰▰▰▰▰▰▰▰▰
بگفتا دل ز مِهرش
........................ کی کُنی پاک؟
بگفت آنگه
..............که باشم خُفته در خاک
نظامی/❥▰࿇
❥▰࿇🌺🍃
▰▰▰▰▰▰▰▰▰▰▰▰
........................ کی کُنی پاک؟
بگفت آنگه
..............که باشم خُفته در خاک
نظامی/❥▰࿇
❥▰࿇🌺🍃
▰▰▰▰▰▰▰▰▰▰▰▰
درد عشقے ڪز تو تنهـا در دل و جان داشتم
شد عیان از چهره ام هر چند پنهان داشتم
#مولانا
❤️🤞
.
شد عیان از چهره ام هر چند پنهان داشتم
#مولانا
❤️🤞
.