شعر و غزل
367 subscribers
46.2K photos
5.8K videos
34 files
657 links
آشنایی جوانان با اشعار و فرهنگ ایران زمین


ارسال انتقاد و پیشنهاد👇

o

ارتباط

@king8272
مرسی از حضور همه ی دوستان عزیزم ⚘
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
😂من ۶ صبح خوابم سال نو مبارک😂
🍃🌸يا مقلب، قلب من در دست توست

🌸🍃يا محول، حال من سرمست توست

🍃🌸كـن تـو تـدبيـري كـه در ليل و نهار

🌸🍃حـال قلب مـن شـود همچـون بهار

🍃🌸يـا مقلب، قلب او را شـاد كـن

🌸🍃يـا مدبر، خـانـه اش آبـاد كـن

🍃🌸يا محول، احسن الحالش نمـا

🌸🍃از بــديـها فـارغ البالش نمـا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دعای تحویل سال🍃🥀🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سال نو مبارک🍃🥀🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سال نو مبارک🍃🥀🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه قدر خاطره ات را سیاه بنویسم؟
و عشق من به تو را ، اشتباه بنویسم.

به خنجری که نگاهت به قلب من زد و رفت
چه قدر شعله بگیرم ، و آه ... بنویسم.

به نامرادی دنیا از عشق سهمم را
دلی شکسته، سری بی کلاه بنویسم .

حکایت دل تنگم و چشم هایت را
شبیه "برکه ی تنها و ماه" بنویسم.

صلاح کار دلم را شبی " لسان الغیب"
نوشت :
فاصله ها را " صلاح بنویسم ..." .

چه قدر خاطره ات را سیاه بنویسم؟
وعشق من به تو را ، اشتباه بنویسم.


@sheroghazal124
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
'
کافه ای باشد،تو باشی،کار می خواهم چکار
تا ضمیر من تویی انکار می خواهم چکار

تا زمانی واژه هایم از تو فرمان می برند
خوب من فرمانده و سردار می خواهم چکار

تکیه می خواهم کنم بر چارچوب قلب تو
تا تو محکم پشتمی دیوار می خواهم چکار

از تمام خط قرمز ها دوباره رد شدم
تا که قانونم تویی هنجار می خواهم چکار

لب که چیزی نیست،چشمت جزر و مدم می کند
ماه من تو،روزه ی شک دار می خواهم چکار


@sheroghazal124
در آیِنه تصویرتَ اگر تیره و تار است
در خویش نظر کُن که پُر از گرد و غبار است

راهی بگشاییم، اگر در پِیِ نوریم
یک خانه‌ی بی روزنه را نور چه کار  است؟

دل را بِتِکانیم و بر آن عطر بپاشیم
هر کُنج دلی، خوب ترین جایِ قرار است

چون گریه کنیم از پَسِ آن، خنده بر آریم
خُورشید امیری‌ست که بر ابر سوار است

فُرصت گُذران است و دمی مُنتظرت نیست
او می رود و می رود و، مثل قطار است

لب را به لبش دوز و در آغوش کَش او را
ساحل به تماشا شد و عُمری به کنار است

هرگاه کسی دل به دل عشق سپرده‌ست
حالش مُتِحَوّل شد و آنگاه بهار است


@sheroghazal124
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
عید بر عاشقان مبارک باد

@sheroghazal124
بر آنم گر تو باز آیی که در پایت کنم جانی
و زین کمتر نشاید کرد در پای تو قربانی

امید از بخت می‌دارم بقای عمر چندانی
کز ابر لطف باز آید به خاک تشنه بارانی

میان عاشق و معشوق اگر باشد بیابانی
درخت ارغوان روید به جای هر مغیلانی

مگر لیلی نمی‌داند که بی دیدار میمونش
فراخای جهان تنگ است بر مجنون چو زندانی

دریغا عهد آسانی که مقدارش ندانستم
ندانی قدر وصل الا که درمانی به هجرانی

نه در زلف پریشانت من تنها گرفتارم
که دل در بند او دارد به هر مویی پریشانی

چه فتنه‌ست این که در چشمت به غارت می‌برد دل‌ها
تویی در عهد ما گر هست در شیراز فتانی

نشاید خون سعدی را به باطل ریختن حقا
بیا سهل است اگر داری به خط خواجه فرمانی

زمان رفته باز آید ولیکن صبر می‌باید
که مستخلص نمی‌گردد بهاری بی زمستانی

 @sheroghazal124
بی تو تنهایی مرا بدجور تنها کرده است
عاشقی دیوانه ومجنون وشیدا کرده است

یوسفانه در میان شهر قلبم گم شدی!!!
حسرت عشقت مراهمچون زلیخاکرده است

در نبود تو زمان هم با دلم لج میکند ...
هر شب من را شبیه شام یلدا کرده است

خواستم تا دردهایم راز باشد در دلم ....
اشک بی معرفتم راز من افشا کرده است....

بیقراری ها مرتب شاعر شعر تو را ....
در میان بیتها راهی اغما کرده است ...

دست خالی پرشدم از عشق توروزی ولى
جای خالی تو من را دست تنها کرده است


@sheroghazal124
میروم خوب که دلتنگ شدی می آیم
با دلت صادق ویکرنگ شدی می آیم

دوستم داری واین را زدلت میخوانم
با شب حادثه همسنگ شدی می آیم

دوستت دارم وباور نکنی میمیرم
با تب عشق هماهنگ شدی می آیم

عاشقی فرصت یکباره در این شب زدگیست
مست آوای شباهنگ شدی می آیم

ریختم این همه احساس به پای دل تو
صلح جو از طلب جنگ شدی می آیم

بین مافاصله ای نیست واز عشق پراست
میروم خوب که دلتنگ شدی می آیم


@sheroghazal124
رفت و بعد از رفتنش آن شب چه بارانی گرفت
بوته ی یاس کنار نرده ها جانی گرفت

خواستم باران که بند آمد بدنبالش روم
باد و باران بس نبود انگار، طوفانی گرفت

لحظه ای با شمعدانی ها مدارا کرد و رفت
از من بی دین و ایمان، دین و ایمانی گرفت

رفتنش درد بزرگی بود و پشتم را شکست
از دو چشم عاشقم اشک فراوانی گرفت

خسته و تنها رهایم کرد با رنج و عذاب
جان من را جان جانانم به آسانی گرفت

عاقبت هرگز نفهمیدم گناه من چه بود
از من نفرین شده امّا چه تاوانی گرفت...


@sheroghazal124
بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد
یا آن که گدایی محبت شده باشد

دلگیرم از آن دل که در آن حس تملک
تبدیل به غوغای حسادت شده باشد

دل در تب و طوفان تنوع طلبی چیست؟
باغی ست که آلوده به آفت شده باشد

خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است،
بگذار که آیینه نفرت شده باشد!

از وهن خیانت به امانت چه بگویم
آنجا که خیانت به خیانت شده باشد!

شرمنده عشقیم و دل منجمد ما
جا دارد اگر غرق خجالت شده باشد

مقصود من از عشق نه این حس مجازی ست
ای عشق مبادا که جسارت شده باشد



@sheroghazal124
مدیران عزیز سال نو مبارک 🎉🌱
سالی سرشار از آرامش ☕️🍫
خیر و خوشی و سعادتمندی💯
کنار عزیزانتون آروز مندم 👍🤲
مرسی از حضور قشنگ تون 😇👌


دمتون گرررررم دلتوووون شااااد❤️‍🔥🙏