شعر و غزل
424 subscribers
48.4K photos
6.99K videos
37 files
710 links
آشنایی جوانان با اشعار و فرهنگ ایران زمین


ارسال انتقاد و پیشنهاد👇

o

ارتباط

@king8272
مرسی از حضور همه ی دوستان عزیزم ⚘
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مــیــنــویــســم غــزلــے تــا ڪــه دلــم مــســت شــود
زنــدگــے بــهتــر و زیــبــاتــر از ایــن هســت شــود

مــیــنــویــســم ڪــه دلــمــ  مــیــل بــه فــردا دارد ...
بــارالــها نــشــود روز دگــر پــســت شــود

مــن بــه امــیــد ســحــر خــوابــم نــدارد چــشــمــمــ
جــمــعــه آیــد نــڪــنــد زنــدگــے بــن بــســت شــود

غــصــه اے نــیــســت بــه دل تــا ڪــه امــیــدش بــاشــد
دل و دلــدار همــه جــمــلــگــے یــڪ دســت شــود

مــیــزنــم فــال بــه دیــوان و شــوم گــوش بــزنــگــ
حــصــر و دیــوار فــرو ریــزد و جــان رســت شــود ،،🤞💔

🤞👌🌹🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آدیــنــه تــون
بــخــیــرو شــادے امــروزتــون زیــبــا
امــیــدوارمــ
لــحــظــات زنــدگــیــتــون شــیــریــن
وجــودتــون ســلــامــت
دنــیــایــے آرام
عــشــق, شــادے, آرامــشــ
یــه زنــدگــے صــمــیــمــے
آرزوے مــن بــراے شــمــاســت
آدیــنــه خــوبــے در ڪــنــار دوســتــان
و عــزیــزانــتــون داشــتــه بــاشــیــن
روزتــون قــشــنــگ در پــنــاه خــداے مــهربــانــ

🤞👌🌹🍃
صبر کن ای دل پر غصه در این فتنه و شور
گرچه از قصه ی ما می ترکد سنگ صبور

از جهان هیچ ندیدیم و عبث عمر گذشت
ای دریغا که ز گهواره رسیدیم به گور

تو عجب تنگه ی عابرکشی ای معبر عشق
که به جز کشته ی عاشق نکند از تو عبور

در فروبند برین معرکه که کآن طبل تهی
گوش گیتی همه کر کرد ز غوغای غرور

تیز برخیز ازین مجلس و بگریز چو باد
تا غباری ننشیند به تو از اهل قبور

مرگ می بارد ازین دایره ی عجز و عزا
شو به میخانه که آنجا همه سورست و سرور

شعله ای برکش و برخیز ز خاکستر خویش
زان که تا پاک نسوزی نرسی سایه به نور


@sheroghazal124
آدینه‌ها از بس که "دلتنگی" فراوان است
هر جمعه در تقویمِ ما "دلتنگ‌مذگان" است

خون‌گریه‌‌‌ام تعطیلی‌اش را کرده قرمز رنگ
آدینه‌ها میراثِ چشم‌ِ لطفعلی خان است

این غده‌ی بدخیمِ غم، این بغضِ آدم‌کُش
پیشینه‌اش از عهدِ آدم تا کماکان است

شامش به صرف غصه دعوت‌نامه می‌آید
عصرش برای اشک باریدن فراخوان است

از دولت این هفتمین قدّیس غم‌‌پرور
شادی پریشان شد، شعف آشفته سامان است

گویا گره‌افتاده بر راه نفس‌هایم
گویا گلو در چنگ گرگی در گروگان است

آدینه‌ها در جاده‌ی تنگِ گلوگاهم
از بس تردد می‌کند غم، راه‌بندان است

در هفته یکبار این شتر بر دربِ این خانه
می‌خوابد، از وقتی که دنیا بی‌شتربان است

@sheroghazal124
دیشب ای بهتر زِ گل! در عالم خوابم شکفتی
شاخ نیلوفر شدی، در چشم پُرآبم شکفتی

ای گلِ وصل از تو عطرآگین نشد آغوش گرمم
گرچه بشکفتی ولی در عالم خوابم شکفتی

برلبش ای بوسهٔ شیرین‌تر از جان!غنچه کردی
گل شدی، بر سینهٔ همرنگ سیمابم شکفتی

شام ابرآلود طبعم را دمی چون روز کردی
آذرخشی بودی و در جان بی تابم شکفتی

یک رگم خالی نماند از گردش تند گلابت
ای گل مستی که در جام میِ نابم شکفتی

بستر خویش از حریری نرم چون مهتاب کردم
تا تو چون گلهای شب در باغ مهتابم شکفتی

خوابگاهم شد بهشتی، بسترم شد نوبهاری
تا تو ای بهتر ز گل! در عالم خوابم شکفتی


@sheroghazal124
گرچه هنوز اين مسئله، ضرب‌المثل نيست
اما برای دل‌بريدن، راه حل نيست!

آغوش خود را روی من بستی و گفتی:
پيش نگاه ديگران، جای بغل نيست!

با اينكه در رويا مرا می‌بوسی اما
برقی كه لعلِ اصل دارد، در بدل نيست

وقتی كه "واجب" گشته جان‌دادن برايت
حكمش چرا "حَيِّ علي خيرِالعَمل" نيست؟!

ترسيده بودم از تو بيش از حد بگويم
آرام گفتی زير گوشم: مبتذل نيست

از خاطرات بينمان لبريزم، اما
ديوانه‌بازی‌ها كه جايش در غزل نيست!


@sheroghazal124
.
آنچه را عاشقانه دوست می داری،
بیاب و بگذار تو را بکشد...

بگذار غرقت کند در آن چه که هستی،
بگذار بر شانه هایت بچسبد،
سنگینت کند،
تو را به سمت پوچی ببرد...

بگذار تو را بکشد و تمامت را ببلعد.
زیرا هر چیزی تو را خواهد کشت،
دیر یا زود
اما چه بهتر،
آنچه دوستش میداری بکشدت...


@sheroghazal124
از سوز من و ساز درونم خبرت هست؟
ویرانتر ازین باخته دل، دور و برت هست؟

در بیت به بیت غزلم نام تو جاریست
ایهام نهان سخنم در نظرت هست ؟

احساس من از رایحه ی عشق تو گل کرد
سیر گل و گلزار من آیا به سرت هست ؟

افسانه به افسانه به دنبال تو گشتم
در حومه ی چشمان تو بر من گذرت هست؟

ای آینه ی هستی بی چون و چرایم
افتاده تر از من به ره و خاک درت هست؟

نادیده مگیر اشک تهی دست رهت را
با سنگ دلی،هیچ امید ثمرت هست؟

شیدائی #واسع نَبُود قصّه ی امروز
دیریست که در روح و روانش اثرت هست


@sheroghazal124
.

گفتیم : گِل مگیر ؛ مومن ! دهان ماست !
گفتند : بسته باد ، راهِ زیانِ ماست !

راه نفس اگر ، تنگ است بر شما
از گرد و خاک نیست ، از استخوان ماست !

با تیغ خویش هم ، رازِ مگو ، مگو !
کآن دشمنِ دو رو ، شاید میانِ ماست !

هرگز مخور فریب ؛ کاین زوزه ی غریب ،
نِی نیست ، نغمه نیست ، گرگِ شبانِ ماست !

گفتی که : چیست این ؟ زنجیر و پایِ تو ؟!
گفتم : غریبه نیست ؛ از بستگانِ ماست !

@sheroghazal124
با تو قصدم شده هر حادثه باشم ای عشق
ترسم اما که شبی بی تو نباشم ای عشق

قلب من سهم شما دوست بدارم اما
مثل یک آینه هرگز نخراشم ای عشق

چون کویرم همه دم تشنهء باران هستم
چه شود مهر بباران و بپاشم ای عشق

پیرم از تلخی ایام جوانی تو ولی
مثل یک پیکره از نو بتراشم ای عشق

هر دم از خاطر دل میگذری اما بعد
میبری تا به کران حسرت و کاشم ای عشق

جامهء عشق تنم کن تو بپوشان عیبم
روشنایی بده شب رنگ قماشم ای عشق

با تو #پاییز قشنگ است به چشمت سوگند
تو بمان تا کنم از عشق تلاشم ای عشق...


@sheroghazal124
🍁

چرا همیشه گفته میشود . . .
« سکوت نشانه ی رضایت است »

چرا نمی گویند : نشانه ی دردیست عظیم ، که لب ها رابه هم دوخته است...!!!

چرا نمی گویند : نشانه ی ناتوانی گفتار ،از بیان سنگینی رفتار افراد است...!!!

چرا نمی گویند : نشانه ی دلی شکسته است که ، نمیخواهد با باز شدن لب ها از همدیگر ، صدای شکسته شدنش را نامحرمان متوجه شوند . . . ! ! ! ؟ ؟

پس سکوت همیشه نشانه ی رضایت نیست . . .
👈 سکوت سرشار از ناگفتنی هاست.....


‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌@sheroghazal124
شانه بالا کردنت را دوست دارم عشق من
نازِ آن خندیدنت را دوست دارم عشق من

چایِ خوش رنگی تو از لبهای سرخت ریختی
آن بفرما گفتنت را دوست دارم عشق من

قهوه دارد چشم هایت، کافه بر پا کرده ای؟
چشم های روشنت را دوست دارم عشق من

بوسه بر نامحرمان ممنوع می باشد ولی
آن بلورِ گردنت را دوست دارم عشق من

خیره می مانند مردم ، بس که زیبایی به چشم
نازک اندامِ تَنَت را دوست دارم عشق من

می شود دریا نرفت و ، غرق شد در عطرِ تو
حسّ ِ خوب ِ بودنت را دوست دارم عشق من


@sheroghazal124
تو زخم مى زنى و شيوه ات لطافت نيست
بگو ، جواب محبّت مگر محبّت نيست ؟

نگو به تلخى اين اتفاق عادت كن
كه عشق حادثه اى مبتلا به عادت نيست

درون آينه غير از خودت چه مى بينى ؟
تو هم شبيه منى هيچ كس كنارت نيست

پر از گلايه ام اما به جبر خندانم
هميشه واقعيت ناشى از حقيقت نيست

برو سفر بسلامت ولى بدان از عشق
اگر كه خير نديدى بدون علت نيست

فقط اجازه بده در نبودنت شب ها
كمى به فكر تو باشم اگر جسارت نيست

@sheroghazal124
چنان از عشق دلگیرم که گل را خار میبینم
در و دروازه های شهر را دیوار می بینم

چنان ترسیده ام از گرگهای در لباسِ میش!
که حتی بره ها را گرگِ آدمخوار می بینم

وفا مرده ؛ محبت مرده ؛ قولِ مردها مرده!
تمام شهر را مردار در مردار می بینم

چنان سود و زیان را در درون عشق جا کردند
که گاهی در شمارش های شان اعشار می بینم !

چنان از عشق دلگیرم؛ چنان از یار مایوسم
که هر جا ردی از او بوده را آوار می بینم

بجای تارِ گیسویش مهار انداخت در جانم
پس از آن رشته های عشق را افسار می بینم


@sheroghazal124
بر من که صبوحی زده‌ام خرقه حرام است
ای مجلسیان راه خرابات کدام است

هر کس به جهان خرمیی پیش گرفتند
ما را غمت ای ماه پری چهره تمام است

برخیز که در سایه سروی بنشینیم
کان جا که تو بنشینی بر سرو قیام است

دام دل صاحب نظرانت خم گیسوست
وان خال بناگوش مگر دانه دام است

با چون تو حریفی به چنین جای در این وقت
گر باده خورم خمر بهشتی نه حرام است

با محتسب شهر بگویید که زنهار
در مجلس ما سنگ مینداز که جام است

غیرت نگذارد که بگویم که مرا کشت
تا خلق ندانند که معشوقه چه نام است

دردا که بپختیم در این سوز نهانی
وان را خبر از آتش ما نیست که خام است

سعدی مبر اندیشه که در کام نهنگان
چون در نظر دوست نشینی همه کام است

#سعدی
.
@sheroghazal124
آن‌جا که تویی ، غم نبُود ، رنج و بلا هم
مستی نبود ، دل نبود ، شور و نوا هم

این‌جا که منم ، حسرت از اندازه فزون‌ است
خود دانی و من دانم و این خلق خدا هم

آن‌جا که تویی ، یک دل دیوانه نبینی
تا گرید و گریاند از آن گریه ، تو را هم

این‌جا که منم ، عشق به سرحدّ کمال ا‌ست
صبر است و سلوک ا‌ست و سکوت ا‌ست و رضا هم

آن‌جا که تویی ،‌ باغی اگر هست ، ندارد
مرغی چو من ، آشفته و افسانه‌سرا هم

این‌جا که منم ، جای تو خالیست به هر جمع
غم سوخت دل جمله‌ی یاران و مرا هم

آن‌جا که تویی ، جمله سر شور و نشاطند
شهزاده و شه ، باده به دستند و گدا هم

این‌جا که منم ، بس که دورویی و دورنگی‌ست
گریند به بدبختی خود ، اهل ریا هم

@sheroghazal124
دیری ست که از روی دل آرای تو دوریم
محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم

تاریک و تهی پشت و پس آینه ماندیم
هر چند که همسایۀ آن چشمۀ نوریم

خورشید کجا تابد از این دامگه مرگ
باطل به امید سحری زین شب گوریم

زین قصۀ پر غصه عجب نیست شکستن
هر چند که با حوصلۀ سنگ صبوریم

گنجی ست غم عشق که در زیر سرِ ماست
زاری مکن ای دوست اگر بی زر و زوریم

با همت والا ، که برد منت فردوس ؟
از حور چه گویی که نه از اهل قصوریم

او پیل دمانی ست که پروای کسش نیست
ماییم که در پای وی افتاده چو موریم

آن روشن گویا به دل سوخته ی ماست
ای سایه ! چرا در طلب آتش طوریم ..

@sheroghazal124
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروزامیـدوارم
ساعاتی مملو از
عشـق و زیبـای
دقایقی لبریز از مهربانی
و پر از خیر و برکـت..
در انتظارتون باشـه
تقدیم با بهترین آرزوها

# ظهرتون زیبا همراهان همیشگی
جــمــعــه یــعــنــے ڪه نــبــاشــے و دلــم تــنــگ نــگــاهت بــاشــد
جــمــعــه یــعــنــے بــدنــم در تــب آغــوش خــیــالــت بــاشــد

جــمــعــه یــعــنــے ڪه نــبــاشــے غــزلــم لــنــگ ڪلــامــت بــاشــد
جــمــعــه یــعــنــے ڪه دل مــنــتــظــرم چــشــم بــه راهت بــاشــد...

👌🤞🌹🍃