تا که زندانبان جانم،
کهنه جلاد تن است
صد بیابان بی کسی،
صد جاده غربت با من است
بس که با هر درد،
بر آیینه زنگاری نشست
دل دگر آینه نه،
ذات سیاه آهن است!
موج گردابِ عطش،
دریا دلان را می برد
سنگِ سرگردان ساحل،
تا ابد تَر دامن است...
#اردلان_سرفراز
کهنه جلاد تن است
صد بیابان بی کسی،
صد جاده غربت با من است
بس که با هر درد،
بر آیینه زنگاری نشست
دل دگر آینه نه،
ذات سیاه آهن است!
موج گردابِ عطش،
دریا دلان را می برد
سنگِ سرگردان ساحل،
تا ابد تَر دامن است...
#اردلان_سرفراز
عشق
مصطفی فتاحی
عشـــــق یعنے
لیلے و مجنـــــون😘😍
آهنگ خاص من وتو 💜💜
لیلے و مجنـــــون😘😍
آهنگ خاص من وتو 💜💜
در دست گلی دارم، اینبار که میآیم
کآن را به تو بسپارم، اینبار که میآیم
در بسته نخواهد ماند، بگذار کلیدش را
-در دست تو بسپارم، اینبار که میآیم
هم هرکس و هم هرچیز، جز عشق تو پالودهست
-از صفحهی پندارم، اینبار که میآیم
خواهی که اگر سنجی، میسنج که جز مهرت
-از هرچه سبکبارم، اینبار که میآیم
سقفم ندهی -باری- جایی بسپار، آری!
-در سایهی دیوارم، اینبار که میآیم
باور کن از آن تصویر، آن خستگی، آن تخدیر
بیزارم و بیزارم، اینبار که میآیم
دیروز بِهِل جانا! با تو، همه از فردا
یک سینه سخن دارم، اینبار که میآیم...
#حسین_منزوی
@sheroghazal124
کآن را به تو بسپارم، اینبار که میآیم
در بسته نخواهد ماند، بگذار کلیدش را
-در دست تو بسپارم، اینبار که میآیم
هم هرکس و هم هرچیز، جز عشق تو پالودهست
-از صفحهی پندارم، اینبار که میآیم
خواهی که اگر سنجی، میسنج که جز مهرت
-از هرچه سبکبارم، اینبار که میآیم
سقفم ندهی -باری- جایی بسپار، آری!
-در سایهی دیوارم، اینبار که میآیم
باور کن از آن تصویر، آن خستگی، آن تخدیر
بیزارم و بیزارم، اینبار که میآیم
دیروز بِهِل جانا! با تو، همه از فردا
یک سینه سخن دارم، اینبار که میآیم...
#حسین_منزوی
@sheroghazal124
چون برگ سر سپرده به پاییز تا به چند؟
اسپند بر دو چشمِ بلاخیز تا به چند؟
آبادیِ همیشه از آنِ کلاغها
در کوچهباغهای دلانگیز تا به چند؟
چون صخره در کشاکش امواج خیرهسر
حسرت به دل کشیدن و پرهیز تا به چند؟
گاهی سری به دار، بیَرزد به زندگی
دوران یکهتازی چنگیز تا به چند؟
ایوب نیست آنکه به عشقت شده اسیر
سررفتن از بهانهی لبریز تا به چند؟
گاهی تمام عالم و آدم تو میشوی
خط میکشی به روی همه چیز تا به چند...
#سید_مهدی_نژادهاشمی
@sheroghazal124
اسپند بر دو چشمِ بلاخیز تا به چند؟
آبادیِ همیشه از آنِ کلاغها
در کوچهباغهای دلانگیز تا به چند؟
چون صخره در کشاکش امواج خیرهسر
حسرت به دل کشیدن و پرهیز تا به چند؟
گاهی سری به دار، بیَرزد به زندگی
دوران یکهتازی چنگیز تا به چند؟
ایوب نیست آنکه به عشقت شده اسیر
سررفتن از بهانهی لبریز تا به چند؟
گاهی تمام عالم و آدم تو میشوی
خط میکشی به روی همه چیز تا به چند...
#سید_مهدی_نژادهاشمی
@sheroghazal124
زیبای من! آیینهی تنها شدنم باش
انگیزهی وابسته به دنیا شدنم باش
با من نه به اندازهی یک لحظه صمیمی
اندازهی در عشقِ تو رسوا شدنم باش
لبخند بزن اخم مرا باز کن، آنگاه
سرگرم تماشای شکوفا شدنم باش
چون اشک، بر این دامن خشکیده فروبار
رهتوشهی از درّه به دریا شدنم باش
حالا که قرار است به گرداب بیفتم
دریای من! آغوشِ پذیرا شدنم باش
یک لحظه به شولای مسلمانیام آویز
یک عمر ولی شاهد ترسا شدنم باش
مگذار که چون پنجرهای بسته بمانم
ای عشق! بیا معجزهی وا شدنم باش...
#محمد_سلمانی
@sheroghazal124
انگیزهی وابسته به دنیا شدنم باش
با من نه به اندازهی یک لحظه صمیمی
اندازهی در عشقِ تو رسوا شدنم باش
لبخند بزن اخم مرا باز کن، آنگاه
سرگرم تماشای شکوفا شدنم باش
چون اشک، بر این دامن خشکیده فروبار
رهتوشهی از درّه به دریا شدنم باش
حالا که قرار است به گرداب بیفتم
دریای من! آغوشِ پذیرا شدنم باش
یک لحظه به شولای مسلمانیام آویز
یک عمر ولی شاهد ترسا شدنم باش
مگذار که چون پنجرهای بسته بمانم
ای عشق! بیا معجزهی وا شدنم باش...
#محمد_سلمانی
@sheroghazal124
هر دل که نیست زندهی عشق تو مردهاست
گرم از محبت تو نباشد، فسردهاست
مقتولِ عشق، بوسه به شمشیر میزند
یکدم که زندهاست، غنیمت شمردهاست
خضری که هست زندهی جاوید، گوئیا
بر یادِ چشمِ دوست دو پیمانه خوردهاست
ای دل! ز چشم او به حذر باش، کاین غزال
صد بیشهشیر را سر و گردن فشردهاست
جایی نماندهاست که سیلابِ اشک من
نگذشتهاست و خاره و خارش نبردهاست
اندوه و داغِ لالهرُخان میرود ز دل
گر کس سیاهی از رُخِ زنگی ستردهاست!
بسپردهاند دل، همه بر یار خویشتن
«دهقان» سپردهاست نه دل، جان سپردهاست...
#دهقان_سامانی
@sheroghazal124
گرم از محبت تو نباشد، فسردهاست
مقتولِ عشق، بوسه به شمشیر میزند
یکدم که زندهاست، غنیمت شمردهاست
خضری که هست زندهی جاوید، گوئیا
بر یادِ چشمِ دوست دو پیمانه خوردهاست
ای دل! ز چشم او به حذر باش، کاین غزال
صد بیشهشیر را سر و گردن فشردهاست
جایی نماندهاست که سیلابِ اشک من
نگذشتهاست و خاره و خارش نبردهاست
اندوه و داغِ لالهرُخان میرود ز دل
گر کس سیاهی از رُخِ زنگی ستردهاست!
بسپردهاند دل، همه بر یار خویشتن
«دهقان» سپردهاست نه دل، جان سپردهاست...
#دهقان_سامانی
@sheroghazal124
رد میشود ز کوچهی بیتابیام هنوز
میتابد از دریچه به بیخوابیام هنوز
مبهوت ماندهاست به دنبال آن نگاه
پلکی نمیزند شب مهتابیام هنوز
زایندهرودِ من شبی از اصفهان گذشت
روزی که بازگردد... مرغابیام هنوز
ماهی شد و کنار نیامد، زدم به آب
موجش گذشت از من و گردابیام هنوز
میخواستم بگیرمش اما پرید و رفت
دنبال آن پرندهی چشم آبیام هنوز...
#جواد_زهتاب
@sheroghazal124
میتابد از دریچه به بیخوابیام هنوز
مبهوت ماندهاست به دنبال آن نگاه
پلکی نمیزند شب مهتابیام هنوز
زایندهرودِ من شبی از اصفهان گذشت
روزی که بازگردد... مرغابیام هنوز
ماهی شد و کنار نیامد، زدم به آب
موجش گذشت از من و گردابیام هنوز
میخواستم بگیرمش اما پرید و رفت
دنبال آن پرندهی چشم آبیام هنوز...
#جواد_زهتاب
@sheroghazal124
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نکنی
Forwarded from Deleted Account
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍰آرزو دارم زندگیتون
🍭پر از ملودی شـاد
🍰پر از آرامش
🍭پراز لبخند از ته دل
🍰و پراز زیبایی باشه
🍭عصرتون سرشاراز عشق شادی
🍰رنگ دلتون شـاد
🍭وطعم زندگیتون شیرین
🍭پر از ملودی شـاد
🍰پر از آرامش
🍭پراز لبخند از ته دل
🍰و پراز زیبایی باشه
🍭عصرتون سرشاراز عشق شادی
🍰رنگ دلتون شـاد
🍭وطعم زندگیتون شیرین
آمده ام که سر نهم
هژیر مهر افروز
🔹 آمده ام كه سر نهم
🎤 هژيز مهر افروز
🍀
🎤 هژيز مهر افروز
🍀
💢چرا نباید قضاوت کرد؟
🍃هنگامی که ما کسی یا موضوعی را قضاوت میکنیم بدین معناست که در درون خود نمی توانیم آن موضوع را هضم و «درک» کنیم.
🍃عدم «درک» آن موضوع یا رفتار به این معناست: «من این را تجربه نکره ام و آن را نمی فهمم» سپس این پیام را به هستی ارسال میکنیم که : «من به تجربه و در نهایت «درک» این موقعیت نیازمندم.»
🍃پس جهان هستی شرایط و موقعیتی را پیش روی من می نهد تا آن را تجربه و نهایتا«درک» کنم.چرا که همه چیز باید «درک» شود تا از چرخه کارما خارج شود.
✅مراقب قضاوتهای آشکار و پنهان خود باشید.
تا به شرایطی که نمی خواهید مبتلا نشوید.
حتی اگر موضوعی را درک نمی کنید از آن بگذرید و یا آن را بپذیرید.🍃
🍃هنگامی که ما کسی یا موضوعی را قضاوت میکنیم بدین معناست که در درون خود نمی توانیم آن موضوع را هضم و «درک» کنیم.
🍃عدم «درک» آن موضوع یا رفتار به این معناست: «من این را تجربه نکره ام و آن را نمی فهمم» سپس این پیام را به هستی ارسال میکنیم که : «من به تجربه و در نهایت «درک» این موقعیت نیازمندم.»
🍃پس جهان هستی شرایط و موقعیتی را پیش روی من می نهد تا آن را تجربه و نهایتا«درک» کنم.چرا که همه چیز باید «درک» شود تا از چرخه کارما خارج شود.
✅مراقب قضاوتهای آشکار و پنهان خود باشید.
تا به شرایطی که نمی خواهید مبتلا نشوید.
حتی اگر موضوعی را درک نمی کنید از آن بگذرید و یا آن را بپذیرید.🍃
#تلنگر
به دنبال خدا نگرد
خدا در بتكده و مسجد و کعبه نیست
لابلای کتاب های کهنه نیست
لابلای سنگ و ضریح و دیوار و خانه گلی نیست
خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دوری از انسانها نگرد آنجا نیست
خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی
در فاصله نفس های من و توست که به هم آمیخته
در قلبیست که برای تو می تپد
در میان گرمای دستان ماست که به هم پیچیده
در اندیشه رهایی انسان از جهل و خرافات است
در اندیشه رهایی انسان از استبداد و تاریکی است
در پندار نیک توست
در کردار نیک توست
در گفتار نیک توست...
به دنبال خدا نگرد
خدا در بتكده و مسجد و کعبه نیست
لابلای کتاب های کهنه نیست
لابلای سنگ و ضریح و دیوار و خانه گلی نیست
خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دوری از انسانها نگرد آنجا نیست
خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی
در فاصله نفس های من و توست که به هم آمیخته
در قلبیست که برای تو می تپد
در میان گرمای دستان ماست که به هم پیچیده
در اندیشه رهایی انسان از جهل و خرافات است
در اندیشه رهایی انسان از استبداد و تاریکی است
در پندار نیک توست
در کردار نیک توست
در گفتار نیک توست...
چه خوش گفت مهدی اخوان ثالث:
سرگشتهی محضیم و در این وادیِ حیرت
عاقلتر از آنیم که دیوانه نباشیم
سرگشتهی محضیم و در این وادیِ حیرت
عاقلتر از آنیم که دیوانه نباشیم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و گفت: اگر فردا مرا خدای گوید که مرا ببین نه بینم گویم چشم در دوستی غیر بود و بیگانه و غیریت مرا از دیدار باز میدارد که در دنیا بیواسطه میدیدم.
و گفت: بیست سال تکبیر اول از من فوت نشد، چنانکه اگر در نمازی مرا اندیشه دنیاوی درآمدی آن نماز را قضا کردمی و اگر بهشت و آخرت درآمدی سجده سهو کردمی.
یک روز اصحاب را گفت: اگر دانمی که نمازی بیرون فریضه دو رکعت فاضل تراز نشستن با شما بودی هرگز با شما ننشستمی.
عطار ذکر جنید بغدادی
کلام_عارفان
و گفت: بیست سال تکبیر اول از من فوت نشد، چنانکه اگر در نمازی مرا اندیشه دنیاوی درآمدی آن نماز را قضا کردمی و اگر بهشت و آخرت درآمدی سجده سهو کردمی.
یک روز اصحاب را گفت: اگر دانمی که نمازی بیرون فریضه دو رکعت فاضل تراز نشستن با شما بودی هرگز با شما ننشستمی.
عطار ذکر جنید بغدادی
کلام_عارفان
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت:
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی!
حافظ🌹
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی!
حافظ🌹