با قلمم واژه را به دفتر تو عاشق میکنم
سر تا سر شعر را پُر از #شقایق میکنم
نگاهِ پر شور تو شرر می افکند به جانم
من چشمان تو را به سُرخی نگینِ عقیق می کنم
شدم غرق موج دریای طوفانی عشقت
زِین موج دستان تو را من قایق می کنم
بر آنم که به جهان عشق تو را برپا کنم
من تو را خورشید خلایق می کنم
گر چه بی نشانم در محضر استاد عشق
ولی من تو را زِ کُل جهان تفریق می کنم
سوخت باغِ جانم زِ هِجر گل سرخی
که من اینجا تو را به خود #شقایق میکنم
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
سر تا سر شعر را پُر از #شقایق میکنم
نگاهِ پر شور تو شرر می افکند به جانم
من چشمان تو را به سُرخی نگینِ عقیق می کنم
شدم غرق موج دریای طوفانی عشقت
زِین موج دستان تو را من قایق می کنم
بر آنم که به جهان عشق تو را برپا کنم
من تو را خورشید خلایق می کنم
گر چه بی نشانم در محضر استاد عشق
ولی من تو را زِ کُل جهان تفریق می کنم
سوخت باغِ جانم زِ هِجر گل سرخی
که من اینجا تو را به خود #شقایق میکنم
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
یک شب خوابم نبرد زِ غم این جانانه
می نالد تا به سحر چو نی این دلِ دیوانه
مهمان شدم به بزم ساغر و پیمانه
ای وای که مرا بَرَد به خانه
شدم به چشمانش عاشق و رسوای زمانه
صبر جانم به سر آمد زِ دستِ این دردانه
گر بسوزم به وصل تو چو شمع
که آتش می افکند به خرمن چو پروانه
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦❀
می نالد تا به سحر چو نی این دلِ دیوانه
مهمان شدم به بزم ساغر و پیمانه
ای وای که مرا بَرَد به خانه
شدم به چشمانش عاشق و رسوای زمانه
صبر جانم به سر آمد زِ دستِ این دردانه
گر بسوزم به وصل تو چو شمع
که آتش می افکند به خرمن چو پروانه
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦❀
Forwarded from ناهید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹آرزو میکنم
🌹کلبه دلتون همیشه آرام باشه
🌹و شادی و برکت مثلِ باران
🌹از آسمان براتون بباره
🌹روز و روزگار بر وفق مرادتون
#عصرتون_دلبرانه
#یارااااااان جاااااااان
🌹کلبه دلتون همیشه آرام باشه
🌹و شادی و برکت مثلِ باران
🌹از آسمان براتون بباره
🌹روز و روزگار بر وفق مرادتون
#عصرتون_دلبرانه
#یارااااااان جاااااااان
.
خسته ام اما
ایستاده ام در مقابل تمام طوفانها
رنجورم از تمام دردهای اما
با قدرت اشکها را می بلعم
تا جان بگیرد خون های درونم
تا بیاد بیاورم دردها را
ما یکی هستیم
از همان روز که سیل آمد و
سقف خانه ام فرو ریخت
از همان روزی که زمین زیر پایم لرزید
از همان روز که درد نداری نان
در گلویم لقمه ماند
خیالت اگر از من سرد شد
نگاه کن ببین
زمین سرزمین مان چند رنگ است
و حالا فقط یک رنگ دارد
ما با هم هستیم
هر کدوم به اندازه بغض هایمان
خسته ام اما
ایستاده ام در مقابل تمام طوفانها
رنجورم از تمام دردهای اما
با قدرت اشکها را می بلعم
تا جان بگیرد خون های درونم
تا بیاد بیاورم دردها را
ما یکی هستیم
از همان روز که سیل آمد و
سقف خانه ام فرو ریخت
از همان روزی که زمین زیر پایم لرزید
از همان روز که درد نداری نان
در گلویم لقمه ماند
خیالت اگر از من سرد شد
نگاه کن ببین
زمین سرزمین مان چند رنگ است
و حالا فقط یک رنگ دارد
ما با هم هستیم
هر کدوم به اندازه بغض هایمان
دلتنگی چیز عجیبی نیست...
دلتنگی یک بیقراری دائمی ست
در خیال و رویایی خیس...
دلتنگی انتظاریست تلخ
در پس یک دلدادگی شیرین
دلتنگی...
جای خالی عشق ست در قلب
که با هیچ ڪس و هیچ چیز پر
نمی شود...
دلتنگی لمس باران ست
از پشت پنجره ی احساس
دلتنگی جای خالی توست
روی نیمکت پارک
که تنها با هجومی از خاطرات
و خیره ماندن به
نقطه ایی نامعلوم پر می شود...!
🌺
دلتنگی یک بیقراری دائمی ست
در خیال و رویایی خیس...
دلتنگی انتظاریست تلخ
در پس یک دلدادگی شیرین
دلتنگی...
جای خالی عشق ست در قلب
که با هیچ ڪس و هیچ چیز پر
نمی شود...
دلتنگی لمس باران ست
از پشت پنجره ی احساس
دلتنگی جای خالی توست
روی نیمکت پارک
که تنها با هجومی از خاطرات
و خیره ماندن به
نقطه ایی نامعلوم پر می شود...!
🌺
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تنهاترین مرد ❤️👌
خیابان نگاهِ تو چه بی انتهاست
شعاعِ گردش نگاهت منتهی به کجاست؟
در این دایرهء کثیرالرسم چشمان تو
منحنی مردِ من هویداست
چو پای نهادم به این دایره
زاویهء نگاهم عمود شد به دایره
با هر گردش نگاهِ تو
نگاهم به مطلق صفر رسید
مکن اینچنین با من دیوانه
میدانم که ریاضی منطق
است و عشق تو ...
#سیامڪ_جعفرے
شعاعِ گردش نگاهت منتهی به کجاست؟
در این دایرهء کثیرالرسم چشمان تو
منحنی مردِ من هویداست
چو پای نهادم به این دایره
زاویهء نگاهم عمود شد به دایره
با هر گردش نگاهِ تو
نگاهم به مطلق صفر رسید
مکن اینچنین با من دیوانه
میدانم که ریاضی منطق
است و عشق تو ...
#سیامڪ_جعفرے
عمریست گره خورده سر زلفی به جانم
چو پریشان می کند موی میریزد همه جانم
چو پای می نهد به غمزه و ناز به زمین
نمی داند که من زِ وصل او چه ویرانم
گر ویرانی من از آن اوست حرفی نیست
گله ای نیست که عمری به این خرابی مهمانم
چو عیان می شود به بزم عُشاق سینه چاک
ای وای به گمانم که به عشق او من پنهانم
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
چو پریشان می کند موی میریزد همه جانم
چو پای می نهد به غمزه و ناز به زمین
نمی داند که من زِ وصل او چه ویرانم
گر ویرانی من از آن اوست حرفی نیست
گله ای نیست که عمری به این خرابی مهمانم
چو عیان می شود به بزم عُشاق سینه چاک
ای وای به گمانم که به عشق او من پنهانم
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
کیــستی که مرا سردوخموش میخواهی
ازدلم تاهمه امواج تنم جوش وخروش میخواهی
من که درقاب دلت جزدوسه خط قول ندیدم
کیـــستی که تماممم رابه تمنای عــروس میخواهی
تنها
ازدلم تاهمه امواج تنم جوش وخروش میخواهی
من که درقاب دلت جزدوسه خط قول ندیدم
کیـــستی که تماممم رابه تمنای عــروس میخواهی
تنها
❄️
امشب به قصه ی دل من گوش می کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می کنی
این در همیشه در صدف روزگار نیست
می گویمت ولی توکجا گوش می کنی
دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت
ای ماه با که دست در آغوش می کنی
در ساغر تو چیست که با جرعه ی نخست
هشیار و مست را همه مدهوش می کنی
می جوش می زند به دل خم بیا ببین
یادی اگر ز خون سیاووش می کنی
گر گوش می کنی سخنی خوش بگویمت
بهتر ز گوهری که تو در گوش می کنی
جام جهان ز خون دل عاشقان پر است
حرمت نگاه دار اگرش نوش می کنی
سایه چو شمع شعله در افکنده ای به جمع
زین داستان که با لب خاموش می کنی
تنها
امشب به قصه ی دل من گوش می کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می کنی
این در همیشه در صدف روزگار نیست
می گویمت ولی توکجا گوش می کنی
دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت
ای ماه با که دست در آغوش می کنی
در ساغر تو چیست که با جرعه ی نخست
هشیار و مست را همه مدهوش می کنی
می جوش می زند به دل خم بیا ببین
یادی اگر ز خون سیاووش می کنی
گر گوش می کنی سخنی خوش بگویمت
بهتر ز گوهری که تو در گوش می کنی
جام جهان ز خون دل عاشقان پر است
حرمت نگاه دار اگرش نوش می کنی
سایه چو شمع شعله در افکنده ای به جمع
زین داستان که با لب خاموش می کنی
تنها
شعر و غزل
دلتنگی چیز عجیبی نیست... دلتنگی یک بیقراری دائمی ست در خیال و رویایی خیس... دلتنگی انتظاریست تلخ در پس یک دلدادگی شیرین دلتنگی... جای خالی عشق ست در قلب که با هیچ ڪس و هیچ چیز پر نمی شود... دلتنگی لمس باران ست از پشت پنجره ی احساس دلتنگی جای خالی توست …
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from 🥀رویای تلخ🥀 (Radan)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♥️
خدا رو چه دیدی ؟
شاید اون ناممکنی که بهش فکر میکنی
همین روزا ممکن شد . . .
🌹🌹🌹🌺🌺🌺
خدا رو چه دیدی ؟
شاید اون ناممکنی که بهش فکر میکنی
همین روزا ممکن شد . . .
🌹🌹🌹🌺🌺🌺
Forwarded from 🥀رویای تلخ🥀 (مهربان)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرامــش
مهمون همیشگی دلهاتون
عصر زیباتون بخیر ☕️
مهمون همیشگی دلهاتون
عصر زیباتون بخیر ☕️
Forwarded from 🥀رویای تلخ🥀 (مهربان)
کن نظری که تشنه ام ، بهر وصال عشق تو
من نکنم نظر به کس ، جز رخ دلربای تو
از تو برآید از دلم ، هر نفس و تنفسم
من نروم ز کوی تو ، تا که شوم فنای تو
👌🤞🌹🍃
من نکنم نظر به کس ، جز رخ دلربای تو
از تو برآید از دلم ، هر نفس و تنفسم
من نروم ز کوی تو ، تا که شوم فنای تو
👌🤞🌹🍃
Forwarded from 🥀رویای تلخ🥀 (مهربان)
نـازار دلی را کـه تـو جانـش بـاشی
معـشـوقـه ی پیـدا و نهـانش باشی
زان می ترسـم کـه از دل آزردن تو
دل خون شود و تو در میانش باشی
ُ#ابوسعید_ابوالخیر
👌🤞🌹🍃
معـشـوقـه ی پیـدا و نهـانش باشی
زان می ترسـم کـه از دل آزردن تو
دل خون شود و تو در میانش باشی
ُ#ابوسعید_ابوالخیر
👌🤞🌹🍃
Forwarded from 🥀رویای تلخ🥀 (مهربان)
عصرباشد
وچاے باشدو
شمـعدانی
اینـجا صد بغل
واژه مے بارد براے شاعری
👌🤞🌹🍃
وچاے باشدو
شمـعدانی
اینـجا صد بغل
واژه مے بارد براے شاعری
👌🤞🌹🍃
Forwarded from 🥀رویای تلخ🥀 (مهربان)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👌🤞🌹🍃
Forwarded from 🥀رویای تلخ🥀 (مهربان)
دلـم
یڪ عصـر زمستانی میخواهد
و آسمانی بارانی شایـد
مـن از دلتنڪَی ڪمی اشڪ بریزم
اما تـو همیشہ زیر باران میخندیدے!
اشڪهایم
ارزانی خنـدههایت
دلم لبخنـدت را میخواهد...!
عصرتون بدور از دلتنگی☕️
یڪ عصـر زمستانی میخواهد
و آسمانی بارانی شایـد
مـن از دلتنڪَی ڪمی اشڪ بریزم
اما تـو همیشہ زیر باران میخندیدے!
اشڪهایم
ارزانی خنـدههایت
دلم لبخنـدت را میخواهد...!
عصرتون بدور از دلتنگی☕️