در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را دیوانه کردی عاقبت
ای ز عشقت عالمی ویران شده
قصدِ این ویرانه کردی عاقبت
من تو را مشغول میکردم دلا
یاد آن افسانه کردی عاقبت
عشق را بیخویش بردی در حَرَم
عقل را بیگانه کردی عاقبت
دانهای بیچاره بودم زیر خاک
دانه را دُردانه کردی عاقبت...
#مولانا
♥️♥️
هر دو را دیوانه کردی عاقبت
ای ز عشقت عالمی ویران شده
قصدِ این ویرانه کردی عاقبت
من تو را مشغول میکردم دلا
یاد آن افسانه کردی عاقبت
عشق را بیخویش بردی در حَرَم
عقل را بیگانه کردی عاقبت
دانهای بیچاره بودم زیر خاک
دانه را دُردانه کردی عاقبت...
#مولانا
♥️♥️
امشب ماه طرحی از چشمانِ تو شد
چشمانِ من خیره به آسمانِ تو شد
افتاده طرح موهای تو بر برکهء جانم
بیا که برکه هم اسیرِ زلف پریشانِ تو شد
پیچیده بوی یاسِ تو بر ایوانِ شب
شب هم مست و افشانِ تو شد
من و تنهای ام شکسته ایم در آیینهء تو
ای وای که همه سو بازتابِ چشمانِ تو شد
همه شب من و خیالِ تو راز و نیازی داریم
که تا به سحر قبلهء من جان و جانانِ تو شد
به سر آمد این قصهء من و تو
دریغا که باز هم پایانش زندانِ تو شد
#سیامڪ_جعفری
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦❀
چشمانِ من خیره به آسمانِ تو شد
افتاده طرح موهای تو بر برکهء جانم
بیا که برکه هم اسیرِ زلف پریشانِ تو شد
پیچیده بوی یاسِ تو بر ایوانِ شب
شب هم مست و افشانِ تو شد
من و تنهای ام شکسته ایم در آیینهء تو
ای وای که همه سو بازتابِ چشمانِ تو شد
همه شب من و خیالِ تو راز و نیازی داریم
که تا به سحر قبلهء من جان و جانانِ تو شد
به سر آمد این قصهء من و تو
دریغا که باز هم پایانش زندانِ تو شد
#سیامڪ_جعفری
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦❀
نبودنت را سنجاق میڪنم
گوشه احساسم
خیال باران بودنت را
زیر چتر دلتنگے
هر روز نقاشے میڪنم
مدادهاے رنگے دوست داشتنت
را گوشه بُوم قلبم
به یادگار گذاشتم
خیالت راحت
خواستنت ذڪر تسبیح
دلتنگے هاے منِ
در امتداد جاده بارانے
با تو بودن
#سیامڪ_جعفری
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦❀
گوشه احساسم
خیال باران بودنت را
زیر چتر دلتنگے
هر روز نقاشے میڪنم
مدادهاے رنگے دوست داشتنت
را گوشه بُوم قلبم
به یادگار گذاشتم
خیالت راحت
خواستنت ذڪر تسبیح
دلتنگے هاے منِ
در امتداد جاده بارانے
با تو بودن
#سیامڪ_جعفری
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸تقدیم به اونها که
🍃دلشون به عظمت آسمونها
🌸و شفافیت گـل رز
🍃بـه پـاکی دریـاهاست
🌸ســـــــلام
🍃روز قشنگتون بخیر
🌸دریـای دلتـون آرام
♡••♡
🍃دلشون به عظمت آسمونها
🌸و شفافیت گـل رز
🍃بـه پـاکی دریـاهاست
🌸ســـــــلام
🍃روز قشنگتون بخیر
🌸دریـای دلتـون آرام
♡••♡
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨آرزو دارم
✨عصرتون پراز زیبایی
✨پراز آرامش
✨پراز لبخند از ته دل
✨و پراز محبت باشه
✨عصرتون
✨سرشاراز عشق و شادی
✨طعم زندگیتون شیرین
✨ایام به کام
✨عصرتون دلچسب☕️
👌🤞🌹🍃
✨عصرتون پراز زیبایی
✨پراز آرامش
✨پراز لبخند از ته دل
✨و پراز محبت باشه
✨عصرتون
✨سرشاراز عشق و شادی
✨طعم زندگیتون شیرین
✨ایام به کام
✨عصرتون دلچسب☕️
👌🤞🌹🍃
Forwarded from تنها
فکر کن که کسی با تو بیاید لبِ ساحل ...مثلاً من
آنوقت بشیند غم دل با تو بگوید... مثلاً من
فکر کن که هوا صاف شود ماه بتابد به دلِ آب
در این شبِ مهتاب کسی باتوبیاید ... مثلاً من
یا اینکه دری باز شود مست بیائی لبِ ساحل
آنوقت کسی از پسِ این در به درآید ...مثلاً من
بادی بوزد درلبِ ساحل شود آن زلفِ تو افشان
آن وقت یکی شعر برایت بسراید ... مثلاً من
آنوقت بغل باز کنی ناز کنی عشوه کنی تو
یک مرد ز لبهات عسل نوش نماید... مثلاً من
تو دامنِ خود پهن کنی بر لبِ ساحل به لطافت
یک مرد سرش را به سراپای تو ساید ...مثلاً من
تو قبله شوی قامتِ عشق بر تو ببندند لبِ ساحل
آن وقت کسی سَجده به محرابِ تو آرد ...مثلا من
تنها
آنوقت بشیند غم دل با تو بگوید... مثلاً من
فکر کن که هوا صاف شود ماه بتابد به دلِ آب
در این شبِ مهتاب کسی باتوبیاید ... مثلاً من
یا اینکه دری باز شود مست بیائی لبِ ساحل
آنوقت کسی از پسِ این در به درآید ...مثلاً من
بادی بوزد درلبِ ساحل شود آن زلفِ تو افشان
آن وقت یکی شعر برایت بسراید ... مثلاً من
آنوقت بغل باز کنی ناز کنی عشوه کنی تو
یک مرد ز لبهات عسل نوش نماید... مثلاً من
تو دامنِ خود پهن کنی بر لبِ ساحل به لطافت
یک مرد سرش را به سراپای تو ساید ...مثلاً من
تو قبله شوی قامتِ عشق بر تو ببندند لبِ ساحل
آن وقت کسی سَجده به محرابِ تو آرد ...مثلا من
تنها
Forwarded from تنها
من “حافظ” عشق تو و دیوانه ی فالت
من “مولوی” عهد تو با شوق وصالت
“وحشی” شدن از مستی رخسار تو بوده
“اهلی” شدم از مزه ی لب های زلالت
“سعدی” ز “گلستان” نگاه تو شکفته
“بستان” شده افکار من از فکر و خیالت
از رایحه ی عشق تو “عطار” ،شدم من
“لاهوتی” منظومه ی چشمان و جمالت
بر نظم “نظامی” بنویسم همه شب از
لیلی پریشان شده مجنون ز کمالت
“طاهر” شدم آواره و سرگشته ی عشقت
این دل به تمنای تو و وصل محالت
حیران شده شاعر که فقط از تو سرآید
از روی تو ومویتو،ابروی هلالت
تنها
من “مولوی” عهد تو با شوق وصالت
“وحشی” شدن از مستی رخسار تو بوده
“اهلی” شدم از مزه ی لب های زلالت
“سعدی” ز “گلستان” نگاه تو شکفته
“بستان” شده افکار من از فکر و خیالت
از رایحه ی عشق تو “عطار” ،شدم من
“لاهوتی” منظومه ی چشمان و جمالت
بر نظم “نظامی” بنویسم همه شب از
لیلی پریشان شده مجنون ز کمالت
“طاهر” شدم آواره و سرگشته ی عشقت
این دل به تمنای تو و وصل محالت
حیران شده شاعر که فقط از تو سرآید
از روی تو ومویتو،ابروی هلالت
تنها