شعر و غزل
427 subscribers
48.5K photos
7.02K videos
37 files
712 links
آشنایی جوانان با اشعار و فرهنگ ایران زمین


ارسال انتقاد و پیشنهاد👇

o

ارتباط

@king8272
مرسی از حضور همه ی دوستان عزیزم ⚘
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پروردگارا
در این شب زیبا
ایمان غبار گرفتہ مارو
در باران رحمت خویش
پاڪ ڪن
و شبۍ آرام را
بہ عزیزانم عنایت بفرما

شبتان در پناه خدا💫💫


‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🤞👌🌹🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ پایانی شب💫 

شبتون به عشق❤️💫💫

🤞👌🌹🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ღღ : ღღ
صفر عاشقے
تو
نهایت عشقی
نهایت دوست داشتن
و درلابلاے
این بے نهایت ها
چقدر
خوشبختم
ڪه تو
سهم قلب منے❤️❤️

🍃🤞👌🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🤞👌🌹🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تمام تنم میلرزد . . .
از زخمهایی که خورده ام !
من از دست رفته ام . . .
شکسـ ــ ـ ـته ام میفهمی ؟
به انتهای بودنم رسیده ام
اما…!
اشــــــک نمیریزم
پنهان شده ام پشت لبخـــندی
که از دست تو درد میــــکند . .
.

وقتی که شانه هایم
در زیر بار حادثه می خواست بشکند
یک لحظه
از خیال پریشانِ من گذشت:

بر شانه های تو
بر شانه های تو
می شد اگر سری بگذارم




#فریدون_مشیریᬉ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍ꦿᬉ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شب بخیر اے آسمان
پرستاره ماه من



همچو نیلوفر شدی
در دیده ے گرداب من



بے تو میمیرد دلم
رحمے به حال زار من



گرچه ویرانست اے گل
خانه ے گرداب من

شــب بــخیــر عشقم 💫


❤️❤️
‌‌‌
خریــــــــــدارم!!

تمام تنهایي‌هایت را...
تمام غمها و دردهایت را...

تمام اندوهت را...
مي‌خرم انهارا بہ قیمت...

تمام احساسم...
تا انجا ڪہ حالت خوش شود

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر آرزویت کنم!
اجابت می شوی✌️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قولون آچ تا قولون دا جان وریم
‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
اے جان به فداے تو و چشمان سیاهت
لبخند لب و شور و شر و شرم نگاهت

بر خاک رهت ریشه زنم سبز برویم
هر غنچه ز ایمان دلم پشت و پناهت

بر بستر یڪرنگے تو جان بفشانم
چون باغ وجود تو دگر نیست شباهت

صبرم به سر اید ڪه ببینم سر و رویت
سرمست و غزلخوان بنشینم سر راهت

هر صبح ڪه از گوشه ے ایوان به در آیی
جانم به در آید چو ببیند رخ ماهت

تا گوشه ے چشمے به منت جلوه فشانی
پابند شود مرغ دلم فڪر تو راحت

@sheroghazal124
دل بـرای با تـو بـودن بی قراری میکند
در خیالش لحظه‌ها را سر شماری میکند

در نگاهِ مُبهمش موجی پُر از اندوه و درد
مثـلِ بـارانِ بهـاری، سیل جاری می‌ کند

مُهـرِ سنگینِ سکوتی تلخ بـر کُنجِ لبـش
هِق هِقِ بغضِ غـریبی پافشاری می‌ کند

قابِ عکـسِ خاطراتی از گذشتـه تاکنون
زل زده خیره به آن شب زنده‌داری میکند

سایـه‌ ات را پشتِ در نگذار در را بـاز کن
دل برای دیدنت لحظـه شمـاری می‌ کند

رفتنت پتکـی شـد و بـر بـاورش آوار شد
آنچنان محکم که صدها زخمِ کاری میکند

بگذر از فکرِ سفر تقدیر نـه اینگونه نیست
دل برای بـاتـو بـودن بی قـراری می‌ کند

@sheroghazal124
عـاشـقـت بـودم و از عـشـق فـراوان گفتم
از تـو با حال خوش و قلب غزلخوان گفتم

مـهـربـان بـودی و هـر لحظـه کنـارم ماندی
تـا کـه از درد و غـمم در شب هجران گفتم

خسـته از جـور زمـان بـودم و یـارم بـودی
غـمگسـارم کـه شـدی از غـم پـنـهـان گفتم

جـز تـو در شـهـر جـنـون یـار نـدیدم وقتی
بـا تـو ای عـشـق دلم از دل و از جان گفتم

خـانه بی روی تـو زنـدان و دلـم ویـرانست
بی تو از غربت و یک خانه ی ویران گفتم

@sheroghazal124
لب فرو بسته نگفتم ڪه چه با دل ڪردی
دلِ من را به چه سمتے متمایل ڪردی

ماهیِ ڪوچک ِدریاے خیالت بودم
ڪه گرفتے و مرا غرقِ به ساحل ڪردی

ساده بودم ڪه براے تو خودم را ڪُشتم
تو مرا دستِ خودم ڪُشتے و قاتل ڪردی

قصه را یک نفره خوانده قضاوت ڪردی
همه را یک طرفه بستے و باطل ڪردی

@sheroghazal124
بودنت حس عجیبی ست که دیدن دارد
ناز چشمــــــان قشنگ تو کشیدن دارد

آتش از هرم تنت سخت به خود می پیچد
"دل من شوق در آغــــوش پریدن دارد"

لب تو کهنه شرابی ست و من می دانم
بوسه از طعم دهــان تــو چشیدن دارد

چشم تو ریخته بر هم منِ معمولی را
یک نـگاه تــــو به من جامه دریـدن دارد

سر و سامان بدهی یا سر و سامان ببری
قلــب من ســــوی شما میل تپیدن دارد

وصل تو خواب و خیال است ولی باور کن
بودنت حس عجیبی ست که دیدن دارد

@sheroghazal124
کجای سینه‌ام پنهان کنم اندوه دوری را
که می‌خواهم بچاکانم گریبان صبوری را

مرا کافیست دیدارت برای زندگی کردن
مسافر می‌برد همراه اسباب ضروری را

در آغوشم بگیر و جانپناه بی‌کسی‌ام باش
نگیر از ماهی تنهای خود تنگ بلوری را

برای گرمی بازار خود بازی نکن با من
به خوبی می‌شناسم معنی لبخند صوری را

اگر صد سال در رویا تماشایت کنم بس نیست
نمی‌خواهم به جز هر لحظه دیدار حضوری را

تو خورشیدی و از دوری تو دور خودم گشتم
به دور از گرمی‌ات طی کرده‌ام صد سال نوری را

دلم فانوس جانسوز است در تاریکی مطلق
تحمل می‌کنم بی‌تو غم زندان زوری را

ببر با خود دلم را و رها کن جسم سردم را
ندارم طاقت دلتنگی و آتش به گوری را


@sheroghazal124
عِطر یاس ونمِ باران که به نامت باشد
سخن ازمصلحت عشق،کلامت باشد

وتوای حضرت دلدار،دلم خانه ی توست
تا که قلبم به هوای تو سلامت باشد

👌🤞🌹🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چقدر زیباست
کسی را دوست بداریم
نه از روی نیاز
نه از روی اجبار
نه از روی تنهایی ،
فقط برای اینکه ارزش دوست داشتن دارد .

👌🤞🌹🍃