منم آنکس که میسازد کنار تو جهانش را
در آغوش تو میبیند بهشت جاودانش را
تو آن هستی که میبخشد، دمادم مِهر برعالم
همانند درختی بر، اهالی سایه بانش را
مرا اینگونه میخوانند "همان دیوانه عاشق
که چشمان سیه پوشی ازو بِسْتانده جانش را
بنازم بر وفای گل که حتی بعد پژمردن
زِعطرش میتوان فهمید نشان باغبانش را
تو دریای دل خود را به من بسپار وفارغ باش
که غم هرگز نیافرازد به دریا بادبانش را
اگرچه شاعرت هستم، به توصیفت شوم عاجز
من از دریای تو بردم فقط یک استکانش را
تنها
در آغوش تو میبیند بهشت جاودانش را
تو آن هستی که میبخشد، دمادم مِهر برعالم
همانند درختی بر، اهالی سایه بانش را
مرا اینگونه میخوانند "همان دیوانه عاشق
که چشمان سیه پوشی ازو بِسْتانده جانش را
بنازم بر وفای گل که حتی بعد پژمردن
زِعطرش میتوان فهمید نشان باغبانش را
تو دریای دل خود را به من بسپار وفارغ باش
که غم هرگز نیافرازد به دریا بادبانش را
اگرچه شاعرت هستم، به توصیفت شوم عاجز
من از دریای تو بردم فقط یک استکانش را
تنها
نگاهت می کنم شاید، هنوزم عاشقم باشی
کجا پر میکشی از من ،تو که میترسی تنهاشی
نگاهت می کنم شاید، شب ازعشق تو زیبا شه
یه چیزی مثل دلتنگی، توو چشمای تو پیدا شه
همین که عشقو می فهمی، همین که با تو همدردم
نمیشه یا نمی تونم ،یه لحظه از تو برگردم
هنوز دستاتو میگیرم ،هنوزم بی تو میمیرم
اگرچه از تو دل کندم، اگرچه از تو دلگیرم
من و تو تازه گل کردیم ،حالا که وقت رفتن نیست
به جز دلواپسی حسی ،توو فرداهای بی من نیست
نگاهت می کنم شاید، نتونی بگذری از من
هنوزم با تو خوشبختم ،تو اوج عشق و دل کندن
@sheroghazal124
کجا پر میکشی از من ،تو که میترسی تنهاشی
نگاهت می کنم شاید، شب ازعشق تو زیبا شه
یه چیزی مثل دلتنگی، توو چشمای تو پیدا شه
همین که عشقو می فهمی، همین که با تو همدردم
نمیشه یا نمی تونم ،یه لحظه از تو برگردم
هنوز دستاتو میگیرم ،هنوزم بی تو میمیرم
اگرچه از تو دل کندم، اگرچه از تو دلگیرم
من و تو تازه گل کردیم ،حالا که وقت رفتن نیست
به جز دلواپسی حسی ،توو فرداهای بی من نیست
نگاهت می کنم شاید، نتونی بگذری از من
هنوزم با تو خوشبختم ،تو اوج عشق و دل کندن
@sheroghazal124
من هستم و دوباره دلی بی قرار تو
این کوچه های خسته ی چشم انتظار تو
منظومه ی بلند غزل های ناز من!
خورشید هم ستاره شود در مدار تو
زیبا ترین تغزل بارانی منی
می بالد عاشقانه غزل در بهار تو
عطری نجیب می وزد از واژه های من
هرگز نبوده این همه شعرم دچار تو
بخشیدم عاشقانه دلم را به چشمهات
باشد که بی بهانه شود در کنار تو
جایی که عشق نیز دچار تو می شود
از من عجیب نیست شوم بی قرار تو
@sheroghazal124
این کوچه های خسته ی چشم انتظار تو
منظومه ی بلند غزل های ناز من!
خورشید هم ستاره شود در مدار تو
زیبا ترین تغزل بارانی منی
می بالد عاشقانه غزل در بهار تو
عطری نجیب می وزد از واژه های من
هرگز نبوده این همه شعرم دچار تو
بخشیدم عاشقانه دلم را به چشمهات
باشد که بی بهانه شود در کنار تو
جایی که عشق نیز دچار تو می شود
از من عجیب نیست شوم بی قرار تو
@sheroghazal124
چنان امشب غريبم ، دام ها را دانه مي بينم
مسافر خانه هاي شهر را پايانه مي بينم
شبي که گيسويت رنگ شراب کهنه مي گيرد
به هر مسجد که دقت مي کنم ميخانه مي بينم
اگر کاسه ، اگر فنجان ، اگر کوزه ، اگر ليوان
تمام ظرف هاي خانه را پيمانه مي بينم
چنان از عشق مايوسم ، چنان درگير کابوسم
که حتي عشق هاي ساده را افسانه مي بينم
من آن شاهين تنهايم ، که در سرما و دلتنگي
کلاه پشمي صياد را هم لانه مي بينم
من ِ ديوانه را يک شهر پند عقل داد اما
اگر عاقل شوم يک شهر را ديوانه مي بينم
من ِ مرداب تنها بعد عمري منتظر بودن
تو را بايد ببينم ماه من ، اما نمي بينم
@sheroghazal124
مسافر خانه هاي شهر را پايانه مي بينم
شبي که گيسويت رنگ شراب کهنه مي گيرد
به هر مسجد که دقت مي کنم ميخانه مي بينم
اگر کاسه ، اگر فنجان ، اگر کوزه ، اگر ليوان
تمام ظرف هاي خانه را پيمانه مي بينم
چنان از عشق مايوسم ، چنان درگير کابوسم
که حتي عشق هاي ساده را افسانه مي بينم
من آن شاهين تنهايم ، که در سرما و دلتنگي
کلاه پشمي صياد را هم لانه مي بينم
من ِ ديوانه را يک شهر پند عقل داد اما
اگر عاقل شوم يک شهر را ديوانه مي بينم
من ِ مرداب تنها بعد عمري منتظر بودن
تو را بايد ببينم ماه من ، اما نمي بينم
@sheroghazal124
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ پایانی شب💫
شبتون بدور از دلتنگی💫💫
🤞👌🌹🍃
شبتون بدور از دلتنگی💫💫
🤞👌🌹🍃
دریغا خلوتِ شبهای به بیداری گذشته،
تا نزولِ سپیدهدمان را
بر بسترِ دره به تماشا بنشینیم
و مخملِ شالیزار
چون خاطرهیی فراموش
که اندکاندک فرا یاد آید
رنگهایش را به قهر و به آشتی
از شبِ بیحوصله بازستاند.
#احمد_شاملو
تا نزولِ سپیدهدمان را
بر بسترِ دره به تماشا بنشینیم
و مخملِ شالیزار
چون خاطرهیی فراموش
که اندکاندک فرا یاد آید
رنگهایش را به قهر و به آشتی
از شبِ بیحوصله بازستاند.
#احمد_شاملو
.
علّتِ رقص قلم در دل شب
چشم پر از شعرِ ٺو اسٺ
ڪہ بہ هر پلڪ زدن
شعـر به دٻوان دلم میرٻـزد ....
#مهنازنجفی
علّتِ رقص قلم در دل شب
چشم پر از شعرِ ٺو اسٺ
ڪہ بہ هر پلڪ زدن
شعـر به دٻوان دلم میرٻـزد ....
#مهنازنجفی
تو را دوست دارم، ولی رو نکردم
فقط شعر گفتم، هیاهو نکردم
نگفتم، که روزی که گفتم بگویی :
کف دست خود را که من بو نکردم!
ضمیر مخاطب برایم تو بودی
به غیر از تو، من، قصدی از ''او ''نکردم
سرم با تو چرخید هر سو که رفتی
دلم را به غیر تو هم سو نکردم
#قیصر_امین_پور
🍃🦋
فقط شعر گفتم، هیاهو نکردم
نگفتم، که روزی که گفتم بگویی :
کف دست خود را که من بو نکردم!
ضمیر مخاطب برایم تو بودی
به غیر از تو، من، قصدی از ''او ''نکردم
سرم با تو چرخید هر سو که رفتی
دلم را به غیر تو هم سو نکردم
#قیصر_امین_پور
🍃🦋
...
بہ راهِ عشق بردمت،
بہ سنڪَــِ غم سپردمٺ ..!
سبب شدم ...
ڪہ بشڪــنے
دلا حلال ڪن مرا ..!!!
#مجتبی_خوش_زبان
بہ راهِ عشق بردمت،
بہ سنڪَــِ غم سپردمٺ ..!
سبب شدم ...
ڪہ بشڪــنے
دلا حلال ڪن مرا ..!!!
#مجتبی_خوش_زبان
باز هم در نیمه شب این دل هوایی میشود
فکر و ذکرش جمله ی عشقم کجایی؟ میشود
تا که بیند بار دگر روی چو ن ماهت یقین
پای هجرانت یقین دارم فدایی می شود
داشتی زلفی ،تو کافر سازو وز ان ریسمان
واعتصم بالحبل و للله و خدایی میشود
پاره کردی ریسمان عشق خود ازمن، ولی
چون گره گیرد کمی کم ، از جدایی می شود
خواستم قربان کنم مهرت میان سینه ام
حکم من ، در دادگاه دل جنایی می شود
بی وفا خوابی ببین ، تا من شوم تعبیر آن
یوسف اینجا هم دلیل آشنایی می شود
#یوسف_جوینی
🧚♀♥️𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷♥️🧚♀
فکر و ذکرش جمله ی عشقم کجایی؟ میشود
تا که بیند بار دگر روی چو ن ماهت یقین
پای هجرانت یقین دارم فدایی می شود
داشتی زلفی ،تو کافر سازو وز ان ریسمان
واعتصم بالحبل و للله و خدایی میشود
پاره کردی ریسمان عشق خود ازمن، ولی
چون گره گیرد کمی کم ، از جدایی می شود
خواستم قربان کنم مهرت میان سینه ام
حکم من ، در دادگاه دل جنایی می شود
بی وفا خوابی ببین ، تا من شوم تعبیر آن
یوسف اینجا هم دلیل آشنایی می شود
#یوسف_جوینی
🧚♀♥️𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷♥️🧚♀
من دراین شب که بلندست
به اندازه حسرت زدگی
شعر چشمان تو را می خوانم...
چشم تو، چشمه ی شوق...
چشم تو، ژرفترین راز وجود...
برگ بید ست که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن عمر ابدی می سپرد...
#حمید_مصدق
به اندازه حسرت زدگی
شعر چشمان تو را می خوانم...
چشم تو، چشمه ی شوق...
چشم تو، ژرفترین راز وجود...
برگ بید ست که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن عمر ابدی می سپرد...
#حمید_مصدق
.
روشنای زندگیام
نسیم من،
فانوسم،
بیانیه ی باغهای من!
پلی به سمت من بکش از عطر نارنج
جایی به من بده چون شانه عاجی
در میان شب گیسوانت
و آنگاه فراموشم کن...
#نزار_قبانی🧚🏻♀️
روشنای زندگیام
نسیم من،
فانوسم،
بیانیه ی باغهای من!
پلی به سمت من بکش از عطر نارنج
جایی به من بده چون شانه عاجی
در میان شب گیسوانت
و آنگاه فراموشم کن...
#نزار_قبانی🧚🏻♀️
از خودم برایت بگویم؟
از خانه، از خیابانِ شهر، صدای پایِ ما، شب؟
از کجا برایت بگویم؟
عشق من،
جایی که تو نیستی، گفتن ندارد ...
#عباس_معروفي🧚🏻♀️
از خانه، از خیابانِ شهر، صدای پایِ ما، شب؟
از کجا برایت بگویم؟
عشق من،
جایی که تو نیستی، گفتن ندارد ...
#عباس_معروفي🧚🏻♀️
.
علّتِ رقص قلم در دل شب
چشم پر از شعرِ ٺو اسٺ
ڪہ بہ هر پلڪ زدن
شعـر به دٻوان دلم میرٻـزد ....
#مهنازنجفی
علّتِ رقص قلم در دل شب
چشم پر از شعرِ ٺو اسٺ
ڪہ بہ هر پلڪ زدن
شعـر به دٻوان دلم میرٻـزد ....
#مهنازنجفی
با همین دست، به دستان تو عادت کردم
این گناه است ولی جـان تو عـادت کردم
جا برای من گنجشک زیاد است ولی
به درخـــتان خـیابان تـو عـادت دارم
گرچه گلدان من از خشک شدن میترسد
به ته خالـــی لـــیوان تــو عــادت کــــردم
دستم اندازهی یک لمسِ بهاری سبز است
بسکه بیپرده به دســـتان تو عادت کردم
ماندهام آخر این شعر چه باشد انگار
به ندانســـتن پایان تو عـــادت کردم
🧚♀♥️𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷♥️🧚♀
این گناه است ولی جـان تو عـادت کردم
جا برای من گنجشک زیاد است ولی
به درخـــتان خـیابان تـو عـادت دارم
گرچه گلدان من از خشک شدن میترسد
به ته خالـــی لـــیوان تــو عــادت کــــردم
دستم اندازهی یک لمسِ بهاری سبز است
بسکه بیپرده به دســـتان تو عادت کردم
ماندهام آخر این شعر چه باشد انگار
به ندانســـتن پایان تو عـــادت کردم
🧚♀♥️𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷♥️🧚♀