نیمه ی دیگر من بود و دلش را زده ام
عاشقش بودم و می گفت که من جا زده ام
مثل یک شاعر مردی که جنونش بزند
آن قدر غم به سرم زد که به دریا زده ام
خُب بگویید به دریا زدنم اغراق است
قید این زندگی ام را که سراپا زده ام
قید این زندگی ام، زندگی ام، زندگی ام
قید این زندگی ام، زندگی ام را زده ام
"میله های قفسم را نشمارم چه کنم..."
من که عمری سر خود را به قفس ها زده ام
چه بگویم که تو باور بکنی حرفم را؟
پای عشقت دو، سه باری رگ خود را زده ام
@sheroghazal124
عاشقش بودم و می گفت که من جا زده ام
مثل یک شاعر مردی که جنونش بزند
آن قدر غم به سرم زد که به دریا زده ام
خُب بگویید به دریا زدنم اغراق است
قید این زندگی ام را که سراپا زده ام
قید این زندگی ام، زندگی ام، زندگی ام
قید این زندگی ام، زندگی ام را زده ام
"میله های قفسم را نشمارم چه کنم..."
من که عمری سر خود را به قفس ها زده ام
چه بگویم که تو باور بکنی حرفم را؟
پای عشقت دو، سه باری رگ خود را زده ام
@sheroghazal124
دلم شکسته و اوضاع درهمی دارد
و سالهاست برای خودش غمی دارد
تو در کنار خودت نیستی نمی دانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد
نه وصل دیده ام این روزها نه هجرانت
بدا به عشق که دنیای مبهمی دارد
بهشت می طلبم از کسی که جانکاه است
کسی که در دل سردش جهنمی دارد
گذر کن از من و بار دگر به چشمانم
بگو ببار اگر باز هم "نمی" دارد
دلم خوش است در این کار وزار هر "بیتی "
برای خویش "مقام معظمی" دارد
برام مرگ رقم می زنی به لبخندت
که خنده ی تو چه حق مسلمی دارد
@sheroghazal124
و سالهاست برای خودش غمی دارد
تو در کنار خودت نیستی نمی دانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد
نه وصل دیده ام این روزها نه هجرانت
بدا به عشق که دنیای مبهمی دارد
بهشت می طلبم از کسی که جانکاه است
کسی که در دل سردش جهنمی دارد
گذر کن از من و بار دگر به چشمانم
بگو ببار اگر باز هم "نمی" دارد
دلم خوش است در این کار وزار هر "بیتی "
برای خویش "مقام معظمی" دارد
برام مرگ رقم می زنی به لبخندت
که خنده ی تو چه حق مسلمی دارد
@sheroghazal124
مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است
در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است
قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه
دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است
تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند
کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است
باشد ای عقل معاش اندیش، با معنای عشق
آشنایم کن ولی نا آشنایی بهتر است
@sheroghazal124
در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است
قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه
دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است
تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند
کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است
باشد ای عقل معاش اندیش، با معنای عشق
آشنایم کن ولی نا آشنایی بهتر است
@sheroghazal124
چشمان ِ خطرناک ِ شما بیمه ندارد
بیرون نرو تا ، جوُر نکردم دیه ها را
باید بشوم تاجر کاغذ که تو رفتی
هی چاپ کنم پشت ِ تو اعلامیه ها را
از دست ِ رقیبان ِ سمج ، ترسم از این است :
بازار تو بالا ببرد مهریه ها را
کنکور ِ دلت رابطه ای شد ، پدرم سوخت
من بچّه شهیدم ، برسان سهمیه ها را
گفتم سفر ِ عشق مرو بی جگر شیر
عاشق شدهام ، نقض کنم توصیه ها را
یک ثانیه دیدار تو «هم قیمت ِ » جان است
باید بخرم با تو همه ثانیه ها را
@sheroghazal124
بیرون نرو تا ، جوُر نکردم دیه ها را
باید بشوم تاجر کاغذ که تو رفتی
هی چاپ کنم پشت ِ تو اعلامیه ها را
از دست ِ رقیبان ِ سمج ، ترسم از این است :
بازار تو بالا ببرد مهریه ها را
کنکور ِ دلت رابطه ای شد ، پدرم سوخت
من بچّه شهیدم ، برسان سهمیه ها را
گفتم سفر ِ عشق مرو بی جگر شیر
عاشق شدهام ، نقض کنم توصیه ها را
یک ثانیه دیدار تو «هم قیمت ِ » جان است
باید بخرم با تو همه ثانیه ها را
@sheroghazal124
نه اینکه فکر کنی مرهم احتیاج نداشت
که زخم های دل خون من علاج نداشت
تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم
که آنچه داشت شقایق به سینه کاج نداشت
منم! خلیفه ی تنهای رانده از فردوس
خلیفه ای که از آغاز تخت و تاج نداشت
تفاوت من و اصحاب کهف در این بود
که سکه های من از ابتدا رواج نداشت
نخواست شیخ بیابد مرا که یافتنم
چراغ نه! که به گشتن هم احتیاج نداشت
@sheroghazal124
که زخم های دل خون من علاج نداشت
تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم
که آنچه داشت شقایق به سینه کاج نداشت
منم! خلیفه ی تنهای رانده از فردوس
خلیفه ای که از آغاز تخت و تاج نداشت
تفاوت من و اصحاب کهف در این بود
که سکه های من از ابتدا رواج نداشت
نخواست شیخ بیابد مرا که یافتنم
چراغ نه! که به گشتن هم احتیاج نداشت
@sheroghazal124
✨
من در تو گریزان شدم از فتنهی خویش
من آنِ توام، مرا به من بازمده...
👤 مولانا
❄️
من در تو گریزان شدم از فتنهی خویش
من آنِ توام، مرا به من بازمده...
👤 مولانا
❄️
.
ببین !
تو جاودانه شدی
این قلب برای تو می تپد
این نگاه رد آمدنت را
از ته خیابان می گیرد هر روز ..
این قلم برای تو
می چرخد هنوز ..
در دلم شاعری
همچو شمع شعله می کشد ..
پروانه ی نارنجی من!
هر قطره که می چکم
یک شعر به دامنت می افتد
بزن به موهات
و راه بیفت
می خواهم آمدنت را
قاب کنم ..
#عباس_معروفی
ببین !
تو جاودانه شدی
این قلب برای تو می تپد
این نگاه رد آمدنت را
از ته خیابان می گیرد هر روز ..
این قلم برای تو
می چرخد هنوز ..
در دلم شاعری
همچو شمع شعله می کشد ..
پروانه ی نارنجی من!
هر قطره که می چکم
یک شعر به دامنت می افتد
بزن به موهات
و راه بیفت
می خواهم آمدنت را
قاب کنم ..
#عباس_معروفی
نگرانم بعد از تو دیگر نتوانم کسی را دوست داشتهباشم!
تو برایم شبیه به معجزهای از راه رسیدهبودی و آدمی که سرنگونیِ یک معجزه را به چشم دیده،
چطور میتواند به رویدادهای معمولی جهان، اعتماد کند؟
#نرگس_صرافیان_طوفان
❄️❄️❄️❄️
تو برایم شبیه به معجزهای از راه رسیدهبودی و آدمی که سرنگونیِ یک معجزه را به چشم دیده،
چطور میتواند به رویدادهای معمولی جهان، اعتماد کند؟
#نرگس_صرافیان_طوفان
❄️❄️❄️❄️
همہ میڪَویند :
دلتنڪَ نباش .....!
پیدایش میشود
حتما...
امادریغ ڪہ نمیدانند
ڪَم شدهٌ ےاین قصہ منم...
#جواد_جعفرے
دلتنڪَ نباش .....!
پیدایش میشود
حتما...
امادریغ ڪہ نمیدانند
ڪَم شدهٌ ےاین قصہ منم...
#جواد_جعفرے
خاطراتت ...
تنگ در آغوش میگیرند
دلتنگی های نشسته بـرشانه ے
#پنجشنبه را ...
و این سخت ترین حالتِ تنهاییست....
#شیوامیثاقی
تنگ در آغوش میگیرند
دلتنگی های نشسته بـرشانه ے
#پنجشنبه را ...
و این سخت ترین حالتِ تنهاییست....
#شیوامیثاقی
پنجشنبه
سینه ات از عِشق
لبریز است وچَشمانَت به راه
خوب میدانی تَبِ
آدینه درپنجشنبه را...
#حمید_رضا_یگانه
سینه ات از عِشق
لبریز است وچَشمانَت به راه
خوب میدانی تَبِ
آدینه درپنجشنبه را...
#حمید_رضا_یگانه
تـو......
ڪجاے جهان منـے
اےنزديڪ ترين دور !
ڪه من سالهاست
پنجشنبه را...
به انتـظار نشستهام
وسهمِ چشمانم هميشه
بـےخبرے ست...!'
#سارا_قبادے
ڪجاے جهان منـے
اےنزديڪ ترين دور !
ڪه من سالهاست
پنجشنبه را...
به انتـظار نشستهام
وسهمِ چشمانم هميشه
بـےخبرے ست...!'
#سارا_قبادے
دَردهایِ مـَــرا
اگَر بِخواهی هَم نِمیتوانی بِخوانـی
اینـــجا دَردهــــایِ مـَــرا
با خُودکارِ سِفیــد نِـوِشـــتِه اَند
بایــد روزِگارَت ســـــیاه باشـَد کِـه
همدرد من باشی ...😔💔
اگَر بِخواهی هَم نِمیتوانی بِخوانـی
اینـــجا دَردهــــایِ مـَــرا
با خُودکارِ سِفیــد نِـوِشـــتِه اَند
بایــد روزِگارَت ســـــیاه باشـَد کِـه
همدرد من باشی ...😔💔
سینه ام را غرق غم کردی و میگویی برو
بـر دلـم درمـان هر دردی و میگویی بـرو
با نـگاه گرم تو عاشـق شـدم در یک نگـاه
اینک امـا با دلـم سـردی و میگویـی بـرو
رفته ای ، بر رفتن من میکنی اصرار چون
ترس این داری که برگردی و میگویی برو
مـیروی تـنـها برو ، با خود مبر دارایی ام
خـاطراتـم را کـجا بـردی و میـگویی بـرو
سـرخـی گـل های زیبـای بـهارم بـودی و
مـوقـع رفـتن عـجب زردی و میگویی بـرو
مـعرفت را بـهر تـو کردم فـراوان ، عاقبت
بـا مـرامـم کردی نـامردی و میگویی بـرو
تنها
بـر دلـم درمـان هر دردی و میگویی بـرو
با نـگاه گرم تو عاشـق شـدم در یک نگـاه
اینک امـا با دلـم سـردی و میگویـی بـرو
رفته ای ، بر رفتن من میکنی اصرار چون
ترس این داری که برگردی و میگویی برو
مـیروی تـنـها برو ، با خود مبر دارایی ام
خـاطراتـم را کـجا بـردی و میـگویی بـرو
سـرخـی گـل های زیبـای بـهارم بـودی و
مـوقـع رفـتن عـجب زردی و میگویی بـرو
مـعرفت را بـهر تـو کردم فـراوان ، عاقبت
بـا مـرامـم کردی نـامردی و میگویی بـرو
تنها
چه بارون قشنگی بی حضورت داره می باره
خیابون خیس بارونِ ، قدم هامونو کم داره
من و چتر و خیال تو ، می مونیم تا ته بارون
تا بارون هست و این بارون به باریدن گرفتاره
یه حسی داره این. روزا ، دلم ، بی ناز چشمونت
که انگاری بدون تو به دنیا هم بدهکاره
کجای قصه جاموندم من از گرمای آغوشت
که این روزای تکراری داره دردامو میشماره
وجودم خیسِ گیسوتو چقد کم داره توو بارون
چقد بارون تو و من رو کنار هم طلبکاره
@sheroghazal124
خیابون خیس بارونِ ، قدم هامونو کم داره
من و چتر و خیال تو ، می مونیم تا ته بارون
تا بارون هست و این بارون به باریدن گرفتاره
یه حسی داره این. روزا ، دلم ، بی ناز چشمونت
که انگاری بدون تو به دنیا هم بدهکاره
کجای قصه جاموندم من از گرمای آغوشت
که این روزای تکراری داره دردامو میشماره
وجودم خیسِ گیسوتو چقد کم داره توو بارون
چقد بارون تو و من رو کنار هم طلبکاره
@sheroghazal124
چشم ناز چون غزالت
برق مهتاب شب است
نابسامانم ، تو هستی
علت سامان من
با نگاهت عالمی را
میکنی مست وخراب
قصه ی عشقت شده
افسانه ی دوران من
@sheroghazal124
برق مهتاب شب است
نابسامانم ، تو هستی
علت سامان من
با نگاهت عالمی را
میکنی مست وخراب
قصه ی عشقت شده
افسانه ی دوران من
@sheroghazal124
زیر آوار نگاهت..
نفسی هست هنوز.
توی درگاه محبــت ..
قدمی هسـت هــنوز..
من که از مسـت شدن ..
توبـه زدم باز ولــی..
تو اگر مٍـی زده باشی ..
قدحـی هسـت هنـــوز ...
@sheroghazal124
نفسی هست هنوز.
توی درگاه محبــت ..
قدمی هسـت هــنوز..
من که از مسـت شدن ..
توبـه زدم باز ولــی..
تو اگر مٍـی زده باشی ..
قدحـی هسـت هنـــوز ...
@sheroghazal124
بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
میروم و نمیرود ناقه به زیر محملم
بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی
بار دلست همچنان ور به هزار منزلم
ای که مهار میکشی صبر کن و سبک مرو
کز طرفی تو میکشی وز طرفی سلاسلم
بارکشیده جفا پرده دریده هوا
راه ز پیش و دل ز پس واقعهایست مشکلم
معرفت قدیم را بعد حجاب کی شود
گر چه به شخص غایبی در نظری مقابلم
آخر قصد من تویی غایت جهد و آرزو
تا نرسم ز دامنت دست امید نگسلم
ذکر تو از زبان من فکر تو از جنان من
چون برود که رفتهای در رگ و در مفاصلم
مشتغل توام چنان کز همه چیز غایبم
مفتکر توام چنان کز همه خلق غافلم
گر نظری کنی کند کشته صبر من ورق
ور نکنی چه بر دهد بیخ امید باطلم
سنت عشق سعدیا ترک نمیدهی بلی
کی ز دلم به دررود خوی سرشته در گلم
داروی درد شوق را با همه علم عاجزم
چاره کار عشق را با همه عقل جاهلم
#سعدی
@sheroghazal124
میروم و نمیرود ناقه به زیر محملم
بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی
بار دلست همچنان ور به هزار منزلم
ای که مهار میکشی صبر کن و سبک مرو
کز طرفی تو میکشی وز طرفی سلاسلم
بارکشیده جفا پرده دریده هوا
راه ز پیش و دل ز پس واقعهایست مشکلم
معرفت قدیم را بعد حجاب کی شود
گر چه به شخص غایبی در نظری مقابلم
آخر قصد من تویی غایت جهد و آرزو
تا نرسم ز دامنت دست امید نگسلم
ذکر تو از زبان من فکر تو از جنان من
چون برود که رفتهای در رگ و در مفاصلم
مشتغل توام چنان کز همه چیز غایبم
مفتکر توام چنان کز همه خلق غافلم
گر نظری کنی کند کشته صبر من ورق
ور نکنی چه بر دهد بیخ امید باطلم
سنت عشق سعدیا ترک نمیدهی بلی
کی ز دلم به دررود خوی سرشته در گلم
داروی درد شوق را با همه علم عاجزم
چاره کار عشق را با همه عقل جاهلم
#سعدی
@sheroghazal124