گر چه حالم را نمی فهمی، نگاهـم را بفهم
قطـره های اشک‌ ِسردِ، بی گنـاهـم را بفهم

لـرزشِ پیـوستـه‌ای دارد ، صـدای هق هقم
هـای هـای ِگـریـه در ، هنـگـامِ آهـم را بفهم

روزگـارِ سـرد و تـاریکـی، دچـارم شد رفیق
بختـک ِ افتـاده بـر ، بخـت ِسیاهـم را بفهم

از بـداقبـالـی ، کـلافِ پـاره ی سـر در گُـمـم
سرگـذشتِ روزهـای، سـال و ماهـم را بفهم

با نگـاهِ پُر سکـوتـم ، با تـو می گویم سخن
معـنـی نا گــفـتـه هـای ، در نگاهـم را بفـهم

می تَرواد بغض هـای شعـرم از چشمِ قلـم‌
در غزل ها شِکوه هـای، گـاه گـاهـم را بفهم

کـفش هـایم عـاقبـت هم اندکـی یـارم نشد
قصـه هـای نـا رفیـقِ ، نیـمــه راهـم را بفهم

پا بِنـه آهسـتـه تـر ، در کـلبـه ی ویــرانـه ام
ای عسـل بـانـوی مـن، حـالِ تبـاهـم را بفهم


@sheroghazal124

کـنـار آشنـایـی ِ ، تـو آشیـانـه مـی کـنم
فضای آشیانـه را، پُر از تـرانـه مـی کنم

کسی سوال میکند بخاطر چه زنده‌ای؟
و من برای زندگی، تو را بهانه مـی‌کـنم


@sheroghazal124

گُـل مــی کنــد بـــاغ دلـم از دیـدن تو
وقتـی کـه مـی تـابـد به دل تـابیدن تو

بـا یـک دل افسـرده می آیم به سویت
مـی بـارد آهنـگِ خــوش بـاریـدن تو

قد می کشد ازعطر تو گُل های باغچه
وقتـی تمـاشــا مـی کنـم گُـل چیـدنِ تو

با این که من، دارم بهاری در دل خود
در حســرتـم از دیــدن و خنـدیــدن تو

در مـن شکـوفـا می شود حسِ نگاهت
گُل مــی کنــد جـای لب و بـوسیـدن تو

دریــا نـدارد ســـاحلـی زیبـــاتــر از تو
چـون مـوج، مـی آموزد از رقصیدن تو

تـا ایــن کـــه مـی آیـد صــدای ردِّ پایت
گُل مـــی کنـــد بـــاغ دلــم از دیــدن تو


@sheroghazal124

بمان برای دلم، چونکه من برای توأم
نرانی اَم چو غریبـه، که آشنای توأم

خیالِ عشقِ تو از سر نمی رود بیرون
تنم تهی شده از من، پُر از هوای توأم

بیـا بمـان که به پایت ، ترانه هـا ریزم
بیـا بخوان غـزلـم را، که همنوای توأم

منی که از همه دنیا، فقـط تو را دیدم
دلیلِ بـودنِ مـن شـو، کـه مبتلای توأم

نیامدی اگـر امشب، بدان که می میرم
نکُش مرا زِ فراقت که خود فدای توأم


@sheroghazal124

کـاش قـلـبـم ، درد تنـهـایـی نداشـت
چهـره ام هـرگـز، پریشـانـی نداشـت

کـاش مـی شـد ، راهِ سـردِ عـشـق را
بی‌خطـر پیمود و، قربـانـی نداشـت




@sheroghazal124

🌹عــشــق بــودے و بــه انــدیــشــه ســرایــت ڪــردیــ
قــلــب بــا دیــدن تــو شــور تــپــیــدن دارد

وصــل تــو خــواب و خــیــال اســت ولــے بــاور ڪــنــ
عــاشــقــے بــیــ

ســر و پــا عــزم رســیــدن دارد

🤞👌🌹🍃

از ســر ڪــوے تــو گــر عــزم ســفــر مــیــ‌داشــتــمــ
مــیــ‌زدم بــر بــخــت خــود پــایــے ڪــه بــرمــیــ‌داشــتــمــ

دل چــو خــون گــردیــد، بــیــ‌حــاصــل بــود تــدبــیــرها
ڪــاش پــیــش از خــون شــدن دل از تــو بــرمــیــ‌داشــتــمــ

👌🤞🌹🍃

گــر بــا غــم عــشــق ، ســازگــار آیــد دلــ
بــر مــرڪــبــِ آرزو ســوار آیــد دلــ

گــر دل نــبــُود ، ڪــجــا وطــن ســازد عــشــق ؟
ور عــشــق نــبــاشــد ، بــه چــه ڪــار آیــد دل ؟

🤞👌🌹🍃

دم ده و عشوه ده ای دلبر سیمین بر من
که دمم بی‌دم تو چون اجل آمد بر من

دل چو دریا شودم چون گهرت درتابد
سر به گردون رسدم چونک بخاری سر من


👌🤞🌹🍃

آمدم در عمـقِ چشمانـت تماشایت کنم

با نگاهی عاشقـانـه ، بلکه شیدایت کنم

گـم شدی در لابـلای خـاطـراتِ زنـدگی

آنقـدر میمـانم آنجا، تـا که پیدایت کنم

👌🤞🌹🍃

عــصــر زیــبــایــے اســت و شــدم دلــتــنــگ تــو
دوســت دارم بــشــنــوم آواز خــوش آهنــگــ
تــو
ڪــاش مــے شــدتــابــبــیــنــم لــحــظــه اے دیــگــر تــو

چــشــم زیــبــاے تــووآن صــورت خــوش رنــگ تــو


عــصــرتــونــ_عــاشــقــانــه😍

🤞👌🌹🍃

ترنمی از عشق سهم لحظه هاتون

لطفا لفت ندید

من دلم پرواز میخواست
اما تو آسمون تو
‌‎‌‌‌‎

🍃عصرتون معطر به
🍒بوی مهربانی


🍃دلتون غرق عشق و محبت
🍒لبتون خندون


🍃زندگیتون مملو از آرامش
🍒دقیقه هاتون بی نظیر


🍃ولحظاتتون شیرین و ناب

🍒عزیزان عصرتون بخیـر🍒


❤️❤️

🍁‌‌‌‌

آمدم در عمق چشمانت،تماشایت ڪنم !
با نگاهی عاشقانه، بلڪه شیدایت ڪنم !

گم شدم در عمق چشمان سیاهت، ناگهان
مثل بیت مثنوی باید ڪه معنایت ڪنم !

ڪوڪب احساس من امشب چه نورانی شده ؟
پس فرود آ بر دلم تا من هویدایت ڪنم !

تنگ در آغوش من یا اندڪی نزدیڪتر . . .
بخت با من باشد و شاید ڪه اغوایت ڪنم !

تو شب مستی و من، آن بامدادان خمار . .
ای خمارین مست من غرق تمنایت ڪنم !

ای شراب هفت ساله ، ای می انگور ناب !
از جنون عشق می نوشی ڪه شیدایت ڪنم ؟؟

گم شدی در لابلای خاطرات زندگی !
آنقدر میمانم آنجا تا ڪه پیدایت ڪنم


@sheroghazal124
‌

در خانهء دل ما را جُر یار نمی گنجد
چون خلوتِ یار اینجاست اَغیار نمی گنجد

در کارِ دو عالم ما چون دل به یکی دادیم
جُز دستِ یکی ما را در کار نمی گنجد

مَستیم و در این مَستی بیخود شده از هستی
در مَحفلِ ما مَستان هُشیار نمی گنجد

اَسرارِ دلِ پاکان با پاکدلان گُوئید
کاندر دلِ نا مَحرم اَسرار نمی گنجد

گر عاشق دلداری با غیر چه دل داری
کان دل که در او غیر است دلدار نمی گنجد

از بُخل و حَسد بُگذر در ما و توئی مَنْگَر
با مَسألهء توحید این چار نمی گنجد

گر اُنس به حق داری از خَلق گُریزان شو
کآدم چو بهشتی شد در نار نمی گنجد

اِنسان چو بهشتی شد در شِرک  نمی ماند
آری گُلِ این بُستان با خار نمی گنجد

گفتارِ #فوآد آری شایسته بُوَد لِیکن
آنجا که بُوَد کِردار گُفتار نمی گنجد


@sheroghazal124
‌

درخواب ودرخیال به ما هم وفا نکرد
در  عالم  محال  به  ما  هم  وفا نکرد

دید از  تمام خلق جز  او دل بریده ایم
او  با همین  روال به  ما هم  وفا نکرد

آه این درخت باغ که  ای کاش بشکند
با میوه های کال به  ما  هم  وفا نکرد

رودابه را به خون جگر  پروریده ایم
اما  کنار   زال  به  ما  هم   وفا  نکرد

او رفت و دیگران که نشستند جای او
یک تن از این رجال به ما هم وفا نکرد

کاری نکن  رفیق   بگویند  بعد  از  این
این حزب اعتدال به ما  هم  وفا  نکرد


@sheroghazal124
‌