شعر و ادب پارس
716 subscribers
3.39K photos
230 videos
43 files
504 links
به يزدان كه گرما خرد داشتيم
كجا اين سرانجام بد داشتيم
@mani079

ادمين
Download Telegram
دست های پدرم...
بوی خوش نان می داد
پُک که می زدبه لب کوچک من...
دود می شد همه ی رنج پدر...
تاب غم هایش را شانه ی کوه دماوند نداشت...
بوسه هایش هرشب...
پر دلواپسی فردا بود...


@sheroadabi

#سوسن_درفش
درد تو آنقدر عمیق است
که ته چشمت گیر کرده...
و اگر گریه بکنی
یا اشک از پشت چشمت در می آید
و یا اصلا اشک در نمی آید...


#صادق_هدایت

صادق هدایت در ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ به دنیا آمد و در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰درگذشت... اما در تمامی این سالیانی که گذشت به عنوان مهمترین و تاثیرگذارترین نویسنده معاصر ایران در محافل ادبی حضور داشت.

چه چیز صادق هدایت را به چهره‌ای تقریبا اسطوره‌ای مبدل ساخت؟ روحیه مرگ اندیش و منفی دوست اهل ادب و اندیشه ایران؟ خلاقیت و نبوغ منحصر به فردش؟ کاهلی جماعت نویسنده؟ از سوی دیگر این سوال پیش می‌آید که این تاثیر گذاری به سود جامعه ادبی تمام شده یا به زیانش؟ هدایت گرایی بیش از حد جامعه داستان نویسی ایران در طول نیم قرن اخیر بسیاری را به این فکر وا داشته که تاثیر گذاری‌های صادق هدایت بر ادبیات داستانی معاصر به ضرر داستان‌نویس‌ها تمام شده.

می‌گویند گلشیری روزی به سیاق یکی دیگر از نویسندگان معاصر ما - شاید جلال آل احمد- می‌گوید من اگر خرقه‌ای داشتم به فلانی می‌بخشیدم. اصلا مهم نیست آن فلانی که بوده یا اینکه اصلا گلشیری خرقه‌ای داشته یا نه، اما مهم است که بدانیم در ادبیات معاصر ما چه نویسنده‌ای بیش از همه تاثیر گذار بوده است.

"ما همه از زیر شنل گوگول بیرون آمده ایم..." این جمله‌ای ست که داستایوسکی به دلیل دامنه تاثیر گذاری گوگل بر ادبیات داستانی روسیه به زبان آورده است، گزاره‌ای که به همین تقارن محمود دولت آبادی درباره صادق هدایت گفته است. اما این اعتراف تنها از زبان دولت آبادی شنیده نمی‌شود، می‌توان گفت در ادبیات داستانی معاصر ایران کمتر نویسنده‌ای هست که از هدایت تاثیر نگرفته باشد.

این تاثیر تا بدانجا گستره یافت که بسیاری از نویسندگان معاصر بر این گمان‌اند که به این واسطه بخش اعظمی از ادبیات داستانی معاصر نسخه‌های ثانی "بوف کور" هدایت هستند؛ رمانی که می‌توان آن را مهم‌ترین اثر هدایت دانست.

ﻣﻦ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ
ﮐﻪ ﺁﻳﺎ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ
ولو ﺩﻭ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ
ﺻﺎﻑ ﻭ ﭘﻮﺳﺖ ﻛﻨﺪﻩ ﻫﻤﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻭ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍﺑﻪﻫﻢ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ
ﮔﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﻛﻨﻢ
ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺻﻮﺭﺗﮏ
ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺸﻮﺩ ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺖ...

#صادق_هدایت

@sheroadabi
اگر كه حرف غزل هاي من همين باشد 
خدا كند كه همين شعر آخرين باشد 

نه اين كه شك كنم امشب به حرف هاي خودم 
نه اين كه حرف لبم حاصل يقين باشد 

پر از فراز و فرودم ، پر از پريشاني 
چقدر حرف دلم بین نقطه چين باشد 

ببار ابر جهنم ... جهنمي هستم 
كه بند بند وجودم به شك عجين باشد 

چقدر فاصله افتاده از زبان تا دل 
كه گفت سهم من از تو هميشه اين باشد

#مهدی_میرآقایی

@sheroadabi
‏یک روز می‌آیی که من،
دیگر دچارت نیستم

از صبر ویرانم ولی،
چشم انتظارت نیستم …


#افشین_یدالهی

@sheroadabi
تا ممكن است باید افكار خودم را برای خودم نگه دارم

و اگر حالا تصمیم گرفته ام كه بنویسم ، فقط برای

اینست كه خوم را به سایه ام معرفی كنم .

صادق هدايت
@sheroadabi
شعر و ادب پارس
Photo
من همیشه زندگانی را به مسخره گرفتم. دنیا، خرافات، مردم همه اش به
چشمم یک بازیچه، یک ننگ، یک دروغ و یک چیز پوچ و بی معنی است.
باور کردنی نیست اما باید بروم، بیهوده است، زندگانیم وازده شده،
بیخود، بی مصرف، باید هرچه زودتر کلک را کند و رفت. این دفعه
شوخی نیست هرچه فکر می کنم هیچ چیز مرا به زندگی
وابستگی نمی دهد، هیچ چیز و هیچ کس.

صادق هدایت - زنده به گور


@sheroadabi
تا به کی باشی ‌و من
پی به حضورت نبرم؟
آرزوی منی، ای کاش
به گـــورت نبـرم...!

#کاظم_بهمنی

@sheroadabi
نگذار جانم؛

نگذار هر کس که آمد و ماندنی نشد
تو را؛دلت را
صداقتت را
با خودش یدک بکشد
که هروقت از سر بی حوصلگی
از سر نبودن آرامشی
آمد و سراغت را گرفت
حالت را پرسید
و باز رفت و گم شد
تو بمانی و دنیایی اشک
تو بمانی و چرا و اما و اگر!

@sheroadabi
من بودم و
دل بود و
کناری و
فراغی
این "عشق" کجا بود
که ناگه به میان جست ...؟

#وحشی_بافقی
@sheroadabi
زندگی، بی تو پُر از غم شدنش حتمی بود
با تو امّا غمِ من کم شدنش حتمی بود

همه جا، از همه کس زخمِ زبان می خوردم
این وسط اسمِ تو مرهم شدنش حتمی بود

رگِ خوابِ تو اگر دست دلم می افتاد
قصّه ی عشق، فراهم شدنش حتمی بود

پا به پای من اگر آمده بودی در شهر
این خبر سوژه ی عالم شدنش حتمی بود

بین ما موش دواندند! خودت می دانی
چون که این رابطه محکم شدنش حتمی بود

سیب و قلیان دو سیب و من و تو... در این حال
شخصِ ابلیس هم آدم شدنش حتمی بود!

شک ندارم که اگر پای تو در بین نبود
«جنّت آباد» جهنّم شدنش حتمی بود...


#امید_صباغ_نو

@sheroadabi
حتی اگر صدسال
جغرافیا را تجدید شوم
و تا آخرعمر
از این مدرسه بیرون نیایم
بازهم در جواب این سؤال
که بلندترین کوه دنیا کدام است؟
بی تردید خواهم نوشت: "پدر"
روز پدر مبارک 🌺

@sheroadabi
Forwarded from Parvin
اگر پیوند احساس کشیدن امضاست

نقش زده ایم

عشق را باید بازی کرد

#پروین_هادئی


@parviin_h
Forwarded from صدای من - محمدرضا ورپشتی
اثر: پروانه و شمع
محتوا: شعر عاشقانه
نویسنده : ناصر پروانی
گوینده: محمدرضا ورپشتی
موسیقی : کارن همایون فر

فروردین ماه 1396

@mhdvrp_channel
نگاهت خانه ی ویرانه را کاشانه میسازد / تبسم کردنت آن چهره را ، زیبا چه میسازد
( مپرس از من چرا در پیله ی مهر تو محبوسم/ که عشق از پیله ی تنها بسی پروانه میسازد )
نگاهم میکنی برق رخت جوری که می تابد /نه تنها من که مردم را همه دیوانه میسازد
تبارک خالقی را که رخ چون مه بیاراید/عجب چالی که در صورت به روی گونه میسازد
چو لبخندت به راه افتد دوصد فتنه به پا خیزد/برد هوش و حواسم را دلم آواره میسازد
ره عشقی که می پویم مرا از دین جدا سازد/که این معشوقه و مطرب در آخر فتنه میسازد
گدایم در ره کویت به حمدلله و صد شکرش/که این خدمت به درگاهت مرا شهزاده میسازد
نوشتش سائل این قصه،به شاهد گو که از عشقت/گرفته ساز و دف بر کف غریبانه چه میسازد

#محمد_مهربانی
@M_r_Mehrbani
@sheroadabi
پدر آلزایمر داشت …
هیچ چیز یادش نبود جز پسرش!
پسر آلزایمر نداشت!
همه چیز یادش بود جز پدرش …

@sheroadabi