شعـرے از
سڪوت واژه هـایـم
هـدیـه بـه
قـاب چشمـانِ پـراز اشتیـاقـت
نـه قـافیـه میخـواد
نـه ردیـف متصـل بـه عشـق
امـا دلـت را
عجیـب میلـرزانـد
✌️🍭
#پریا_تاجیڪ


‌ ‎‌@shermaaa (:

دلتنگی‌مان بزرگ شده
در آغوش کسی جا نمی‌گیرد ...

✌️🍭

#مریم_صفری
@shermaaa (:

حرف هایش از نوازش های او شیرین تر است


از هر انگشتش هنر میریزد از لب، بیشتر...

✌️
#سعید_صاحب‌_علم
@shermaaa (:

نمیدانم چرا وقتی به آغوش
میگیرمت
دیگر به هیچ چیز فکر نمیکنم ..
شاید آغوش تو
بُن بست
تمام افکارم است
✌️
#مانی_دانته
@shermaaa (:

بیا دلبر
بیا دستتو بزار سرِ دلمون
تا ببینی چه خون به
جیگری شدیم از دلتنگیت
بیا دستتو بزار سر دلمون
که آروم بگیره لاکردار
آره با شمام
شما که دلبری
شما که رفتی و
دلشدگان را خبر نکردی
شما که بلدی چه جور
بی خبر بری و این همه بری
و شاعرانه و قشنگم بری
که دلمون واسه رفتنتم بره
همین یه بار و نرو
همین یه بار و به خاطرِ
دل بی صاحاب ما بیا
دِ بزار ببینیم
اصلا اومدن بلدی شما؟
نه گمونم..!
✌️🍭
#طاهره_اباذری_هریس
@shermaaa (:

تو در خواب خوش و

من بی تو هر شب

شمارم تا سَحر سیارگان را...
✌️
#اميرخسرو_دهلوی

@shermaaa (:

بغلم می‌کنی؟ بغلم می‌کنی وقتی اضطراب، محاصره‌ام کرده و دارم رنج می‌کشم؟ وقتی از درون متلاشی‌ام و از بیرون آرام؟ بغلم می‌کنی که دردهام بریزد و پاییز غمگینم بهار شود؟ دستانم را می‌گیری تا هزاران گنجشک غمگین، درون سینه‌ی من آرام بگیرد؟ نگرانم می‌شوی؟ غصه‌ام را می‌خوری وقتی که زل می‌زنم به نقطه‌ای و آرام و بی‌صدا غصه می‌خورم؟
نهایت تلاشت را می‌کنی؟ برای اینکه حال من خوب‌تر شود؟!

همیشه برای آدم‌های غمگین چای ریخته‌ام و این نهایت تلاش من برای آرام کردن‌شان بوده. نهایت تلاشم برای اینکه زمستانِ کسی را بهار کنم.
گاهی حجم دردها بیش از ظرف تحمل آدم‌هاست و آدم‌ها حق دارند غمگین باشند.

دردهایی هست که نمی‌توان از آن‌ها حرف زد، و رنج‌هایی هست که نمی‌توان آن‌ها را شرح داد. چیزی نپرس، فقط سستیِ شانه‌های سنگینم را ببین، سرت را به نشانه‌ی همدردی تکان بده و در آغوشم بگیر. که همین شانه‌های امن تو برای من کافی‌ست.
هوا سرد است
برایم چای می‌ریزی؟
✌️🍭
#نرگس_صرافیان_طوفان

@shermaaa (:

امشب تمام حوصله ام را
در یک کلام کوچک
در تو !
خلاصه کردم

ای کاش می شد
یک بار
تنها همین
یک بار
تکرار می شدی !
تکرار ...
✌️

#قیصر_امین_پور
@shermaaa (:

.
ناگهان دیدمش و پلک زدن یادم رفت

در میان دهنم وای خدا جان! پیچید....
✌️🍭

#فاطمه_کاظمی
@shermaaa (:

.
همه چشمیم تا برون آیی
همه گوشیم تا چه فرمایی

تو نه آن صورتی که بی رویَت
متصور شود شکیبایی...
✌️

#سعدی
@shermaaa (:

.
آغوشِ تو پیراهنم، باشد؟

باید که پیراهن به تن باشد!
✌️

#صفا_وهابی
@shermaaa (:

با تو
جهان زیباست
با تو عاشقی ،
همزیستی ، دیوانگی زیباست ،
با تو زندگی زیباست ...
✌️🍭

#نرگس_صرافیان_طوفان
@shermaaa (:

گر بگذرى به ناز،چو ليلى به طرْف دشت
مجنون شوند مردمِ صحرانشين همه...
✌️
#هلالی_جغتایی
@shermaaa (:

زندگی بی تو محال است محال است محال
نفسم رو به زوال است زوال است زوال

این دلِ بی تپش و بی ضربان بی لبِ عشق
بر سرِ سینه وبال است وبال است وبال

از غـمِ دوری و سنگینی بـارِ غـمِ عــشــق
کمرم شکل هلال است هلال است هلال

نیـسـتی در بــغـلــم آه ولـــی سـینه‌ی من
پُر از شوقِ وصال‌است وصال‌است وصال

گـرچـه ممنوعه‌‌تـریـن حـالـت عشقیم ولـی
بوسه‌ی عشق حلال است حلال است حلال

این غزل،، قافیه‌ و وزن و ردیف و نفسش
اعتراف است و سوال است سوال است سوال

✌️

#مجتبی_خوش_زبان‌




@shermaaa (:

خلوت نشین خاطر دیوانه ی منی !
افسونگری و گرمی افسانه ی منی !

بودیم با تو همسفر عشق ، سال ها
ای آشنا نگاه ، که بیگانه ی منی !

هر چند شمع بزم کسانی ، ولی هنوز
آتش فروز خرمن پروانه ی منی !

چون موج سربه صخره ی غم کوفتم زدرد
دور از تو ، ای که گوهر یک دانه ی منی !

خالی مباد ساغر نازت ، که جاودان
شورافکنی و ساقی میخانه ی منی !

آنجا که سرگذشت غم شاعران بود
نازم تو را ، که گرمی افسانه ی منی !

✌️
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@shermaaa (:

نگاهت
علف شیرینی بود
برای بز بازی گوش دلم
که تو‌ را مزه ،مزه
زمین انداختم !
✌️🙄

#علی_محمدی
@shermaaa (:

به دیدارم بیا هر شب؛
دلم تنگ است...
بیا اِی روشن، اِی روشن‌تر از لبخند!
شبم را روز کن
در زیر تن‌پوش سیاهی‌ها...
✌️
#مهدی_اخوان_ثالث

@shermaaa (:

دلم تنگ است
مثل لباس سال‌های دبستانم
مثلِ سال‌های مأموریت‌های طولانیِ پدر
که نمی‌فهمیدم
وقتی می‌گویند کسی دور است،
یعنی چقدر دور است...
✌️🍭
#لیلا_کردبچه
@shermaaa (:

گونهِ اش؛
گل انداخته بود
درست؛ مثل:
دامنِ گل گلیِ اش!
زیبا بود....
✌️🍭

#مریم_گمار
@shermaaa (: