در چشم ِ همه،
روی لبم خنده نشاندم
در حال ِ فرو خوردن ِ
بُغضی سرطانی
آیا شده از شدت ِ
دلتنگی و غصه
هِی بُغض کنی،
گریه کنی ، شعر بخوانی...؟!
#سید_تقی_سیدی
@shermaaa
روی لبم خنده نشاندم
در حال ِ فرو خوردن ِ
بُغضی سرطانی
آیا شده از شدت ِ
دلتنگی و غصه
هِی بُغض کنی،
گریه کنی ، شعر بخوانی...؟!
#سید_تقی_سیدی
@shermaaa
.
ما روزگاری ذکر می گفتیم
هر کس به یک تسبیح باور داشت
پایان خشکی عطر باران بود
این خاک هم روزی پیمبر داشت
هی غم به روی غم نمی آمد
نان بین سفره کم نمی آمد
بخت بدی هم داشت بد بختی
در آسمان یک دانه اختر داشت
در راهمان گمراه هم بودیم
غرق گناه آگاه هم بودیم
در وقت غم جانکاه هم بودیم
دل ها ولی یک حال بهتر داشت
امروز اما سخت بی چیزیم
بسیار مغموم و غم انگیزیم
با این نداری از چه بگریزیم ؟
از عمرمان برداشت هم برداشت
ما زندگی کردیم مردن را
جای رفیقان غصه خوردن را
با دل سپردن، جان سپردن را
ای کاش دنیا روی دیگر داشت...
✌️
#سید_تقی_سیدی
@shermaaa
ما روزگاری ذکر می گفتیم
هر کس به یک تسبیح باور داشت
پایان خشکی عطر باران بود
این خاک هم روزی پیمبر داشت
هی غم به روی غم نمی آمد
نان بین سفره کم نمی آمد
بخت بدی هم داشت بد بختی
در آسمان یک دانه اختر داشت
در راهمان گمراه هم بودیم
غرق گناه آگاه هم بودیم
در وقت غم جانکاه هم بودیم
دل ها ولی یک حال بهتر داشت
امروز اما سخت بی چیزیم
بسیار مغموم و غم انگیزیم
با این نداری از چه بگریزیم ؟
از عمرمان برداشت هم برداشت
ما زندگی کردیم مردن را
جای رفیقان غصه خوردن را
با دل سپردن، جان سپردن را
ای کاش دنیا روی دیگر داشت...
✌️
#سید_تقی_سیدی
@shermaaa
چنان از دیگرانم کرده ای بیزار
که در دنیای من با این همه بسیار آدم
هیچ چیزی هیچ کس انگار
نشانی از وجود دیگران اینجا نمی بینم
نمی بینم کسی
حتی خودم
حتی خودم هم نیستم دیگر...
✌️
#سید_تقی_سیدی
@shermaaa
که در دنیای من با این همه بسیار آدم
هیچ چیزی هیچ کس انگار
نشانی از وجود دیگران اینجا نمی بینم
نمی بینم کسی
حتی خودم
حتی خودم هم نیستم دیگر...
✌️
#سید_تقی_سیدی
@shermaaa
در چشم ِ همه، روی لبم خنده نشاندم
در حال ِ فرو خوردن ِ بُغضی سرطانی
آیا شده از شدت ِ دلتنگی و غصه
هِی بُغض کنی، گریه کنی، شعر بخوانی؟!
✌️
#سید_تقی_سیدی
@shermaaa
در حال ِ فرو خوردن ِ بُغضی سرطانی
آیا شده از شدت ِ دلتنگی و غصه
هِی بُغض کنی، گریه کنی، شعر بخوانی؟!
✌️
#سید_تقی_سیدی
@shermaaa
شبیه عطر تن او که بر لباسش هست
خودش که نیست ولی دائما هراسش هست...
خودش که نیست ببیند به هر چه می نگرم
به روی مردمک چشمم انعکاسش هست...
نمی توانم از این عشق مرده دل بکنم
هنوز توی سرم عطر مست یاسش هست...
هنوز می پرم از جا به زنگ هر تلفن
هنوز دلهره ی آخرین تماسش هست...
دلم! برای که تنگی؟ به این که دل تنگم
تو فکر می کنی اصلا کسی حواسش هست...؟
✌️
#سید_تقی_سیدی
@shermaaa
خودش که نیست ولی دائما هراسش هست...
خودش که نیست ببیند به هر چه می نگرم
به روی مردمک چشمم انعکاسش هست...
نمی توانم از این عشق مرده دل بکنم
هنوز توی سرم عطر مست یاسش هست...
هنوز می پرم از جا به زنگ هر تلفن
هنوز دلهره ی آخرین تماسش هست...
دلم! برای که تنگی؟ به این که دل تنگم
تو فکر می کنی اصلا کسی حواسش هست...؟
✌️
#سید_تقی_سیدی
@shermaaa