در گذر از کوچه های دیروز....
از کنار سقاخانه شهر
نذر کردم شمعی
برای دیدن چشم هایت..
و در قبولی دعایم
پرواز کرد نگاهم به آسمان
و من ،،رقص خدا را
در بال چلچله ها دیدم
حیران از زیباترین پرواز
بر گرده نسیم
در فصل مهاجرت...
✌️
#سیما_نوروزی
@shermaaa
از کنار سقاخانه شهر
نذر کردم شمعی
برای دیدن چشم هایت..
و در قبولی دعایم
پرواز کرد نگاهم به آسمان
و من ،،رقص خدا را
در بال چلچله ها دیدم
حیران از زیباترین پرواز
بر گرده نسیم
در فصل مهاجرت...
✌️
#سیما_نوروزی
@shermaaa
نمی دانم غباری که بر روی ابرها ماسیده
از کم سویی چشمان من است
یا کمرنگی آسمان
اما!!!!
دیشب ایوان بوی خاک می داد
حتم دارم
جایی دورتر از چهار فصل
آرزوهای مرا دفن می کردند...
✌️
#سیما_نوروزی
@shermaaa
از کم سویی چشمان من است
یا کمرنگی آسمان
اما!!!!
دیشب ایوان بوی خاک می داد
حتم دارم
جایی دورتر از چهار فصل
آرزوهای مرا دفن می کردند...
✌️
#سیما_نوروزی
@shermaaa
🍂
بانوی آذر
باز کن شال
ارغوانی ات را
تا ماه
بپوشاند
صورتش را از شرم زیباییت
در انتهای پاییز
درابتدای زمستان...
#سیما_نوروزی
🍁 @shermaaa
بانوی آذر
باز کن شال
ارغوانی ات را
تا ماه
بپوشاند
صورتش را از شرم زیباییت
در انتهای پاییز
درابتدای زمستان...
#سیما_نوروزی
🍁 @shermaaa
در آن سوی آفتاب
سبدی از جنس خیال می بافم
تا باد هم
دلبرانه برقصد
از لابلای حصیرها..
و بپیچاند
خاطرات تمام عمر را
که با روبانی سفید
به موهای
دوشیزه ای گره خورده است
✌️🍭
#سیما_نوروزی
@shermaaa
سبدی از جنس خیال می بافم
تا باد هم
دلبرانه برقصد
از لابلای حصیرها..
و بپیچاند
خاطرات تمام عمر را
که با روبانی سفید
به موهای
دوشیزه ای گره خورده است
✌️🍭
#سیما_نوروزی
@shermaaa