یک فنجان شعر
225 subscribers
14.8K photos
305 videos
26 files
357 links
✌️🍭
ما گر زسر بریده می ترسیدیـــم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
☕️📖
وبلاگم
http://shermaaa.blogfa.com/
Download Telegram
🎀


حرف که نمی زنم از خودش نمی پرسد
این بنده خدا که لال نبود !!
چرا یک دفعه این طور شد؟

راحت تر است فکر کند #زن ها بعضی وقت ها کم حرف می شوند.
به خودش زحمت نمی دهد ببیند
توی دل من چه خبر است ...
✌️

#فریبا_وفی 🎀
@shermaaa
حرف که نمی زنم از خودش نمی پرسد
این بنده خدا که لال نبود !!
چرا یک دفعه این طور شد؟

راحت تر است فکر کند زن ها بعضی وقت ها کم حرف می شوند.
به خودش زحمت نمی دهد ببیند
توی دل من چه خبر است ...


#فریبا_وفی🍁

@shermaaa
وقتی آدم به چیزی که می خواهد، نمی رسد، زیاد دور نمی رود ...
همان حوالی، پرسه می زند و به آشناترین چیز نزدیک به او، شبیه او، چنگ می زند.
✌️
#فریبا_وفی

@shermaaa
فقط مردن است که می تواند زندگی را به شکل اولش برگرداند.
✌️
#فریبا_وفی

@shermaaa
حرف که نمیزنم از خودش نمی پرسد این بنده خدا که لال نبود
چرا یک دفعه این طور شد؟
راحت تر است فکر کند زن ها
بعضی وقت ها کم حرف می شوند
به خودش زحمت نمی دهد
ببیند توی دل من چه خبر است ...
✌️
#فریبا_وفی

@shermaaa
هیچ کاری
بی معنی تر از این نیست
که بخواهی
برای کسی که
برایش مهم نیستی
از خودت بگویی!
✌️
#فریبا_وفی

@shermaaa
.
محبت بین خواهر و برادر هیچ وقت از بین نمی رود.
تازه خراب هم نمی شود.
ممکن است آدم با برادرش دعوا بکند
ولی ممکن است یک روز هم آشتی بکند
بدون آن که چیزی خراب بشود.
آدم یک برادر داشته باشد خیلی خوب است.
خیلی خوب!
✌️
#فریبا_وفی
@shermaaa
-حالا میفهمید؛

تنهایی را
بدون احساس تنهایی
دوست داشته است...
✌️
#فریبا_وفی
@shermaaa
حافظه ی آدم در ندارد که آدم ها برای رفت و آمدشان اجازه بگیرند. در زندگی چند نفری هستند که برای رد شدن از مرز ذهن ویزا لازم ندارند و خواسته و نخواسته همه جا با او هستند ..لابد تا پای گور هم !
✌️
#فریبا_وفی
@shermaaa
چیزی از فرقِ سرش به سرعت پایین آمد
از چشم‌هایش بیرون زد.
گلویش را خراشید،
و توی دلش فرو ریخت

این شکلِ طبیعیِ چیزی بود، که بعدها فهمید غصه است!

✌️
#فریبا_وفی
@shermaaa
"جفت آدم یک جایی توی دنیا مشغول است. فقط باید پیدایش کنی"
جمعیت زیاد است و جفت ها قروقاطی. پیدا کردنش سخت است.
بابام همیشه جوراب های لنگه به لنگه می پوشید. مادرم حیفش می آمد جورابی را که لنگه نداشت دور بیندازد.
فکر می کرد لنگه ی دیگرش پیدا می شود.
هیچ وقت هم پیدا نمی شد.
✌️
#فریبا_وفی
@shermaaa