من
یک #قلبِ قدیمیام
از آنهاییکه سخت عاشق میشوند
از آن ساختمانهای عجیبی که
هرچه بیشتر #میلرزند، محکمتر میشوند..!
✌️🍭
#لیلا_کردبچه
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
یک #قلبِ قدیمیام
از آنهاییکه سخت عاشق میشوند
از آن ساختمانهای عجیبی که
هرچه بیشتر #میلرزند، محکمتر میشوند..!
✌️🍭
#لیلا_کردبچه
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
گفتی میآیی..!
و یاد اخبار هواشناسی افتادم،
که لذت بارانهای بیهنگام را میبرد
گفتی میآیی..
و یاد تمام روزهایی افتادم
که بیهوده چتر برداشته بودم...
✌️🍭
#لیلا_کردبچه
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
و یاد اخبار هواشناسی افتادم،
که لذت بارانهای بیهنگام را میبرد
گفتی میآیی..
و یاد تمام روزهایی افتادم
که بیهوده چتر برداشته بودم...
✌️🍭
#لیلا_کردبچه
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
هربار به تو فکر میکنم
یکی از دکمههایم شل میشود
انقراض آغوشم یکنسل به تأخیر میافتد
و چیزی به نبضم اضافه میشود
که در شعرهایم نمیگنجد
کافیست تورا به نام بخوانم
تا ببینی لکنت، عاشقانهترینِ لهجههاست
و چگونه لرزش لبهای من دنیا را به حاشیه میبَرد
دوستت دارم
با تمام واژههاییکه در گلویم گیرکردهاند
و تمام هجاهای غمگینیکه بهخاطر تو شعر میشوند
دوستت دارم با صدای بلند
دوستت دارم با صدای آهسته
دوستت دارم
و خواستن تو جنینیست در من
که نه سقط میشود،
نه به دنیا میآید.
✌️🍭
#لیلا_کردبچه
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
یکی از دکمههایم شل میشود
انقراض آغوشم یکنسل به تأخیر میافتد
و چیزی به نبضم اضافه میشود
که در شعرهایم نمیگنجد
کافیست تورا به نام بخوانم
تا ببینی لکنت، عاشقانهترینِ لهجههاست
و چگونه لرزش لبهای من دنیا را به حاشیه میبَرد
دوستت دارم
با تمام واژههاییکه در گلویم گیرکردهاند
و تمام هجاهای غمگینیکه بهخاطر تو شعر میشوند
دوستت دارم با صدای بلند
دوستت دارم با صدای آهسته
دوستت دارم
و خواستن تو جنینیست در من
که نه سقط میشود،
نه به دنیا میآید.
✌️🍭
#لیلا_کردبچه
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
و یکروز فهمیدیم «عزیزم»
نام کوچک هیچکداممان نیست
و شام خوردن زیرِ نور شمع
چشمهایمان را کمسو میکند
سقف
بهانهی مشترکی بود
که باید از هم میگرفتیم
و تاریکیِ موّاجِ خانه را به دو نیم میکردیم
تاریکی از دیوارهای شیشهای نشت کرده بود
و ما
دو حبابِ کنار هم بودیم
که میترسیدیم هنگام یکی شدن
نبینیم کداممان نابود میشود
✌️🍭
#لیلا_کردبچه
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
نام کوچک هیچکداممان نیست
و شام خوردن زیرِ نور شمع
چشمهایمان را کمسو میکند
سقف
بهانهی مشترکی بود
که باید از هم میگرفتیم
و تاریکیِ موّاجِ خانه را به دو نیم میکردیم
تاریکی از دیوارهای شیشهای نشت کرده بود
و ما
دو حبابِ کنار هم بودیم
که میترسیدیم هنگام یکی شدن
نبینیم کداممان نابود میشود
✌️🍭
#لیلا_کردبچه
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
با دویست و چَند تکه استخوان دوستت دارم
و چند سال باید بگذرد تا استخوانهایِ آدم، همه چیز را فراموش کنند؟
✌️🍭
#لیلا_کردبچه
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
و چند سال باید بگذرد تا استخوانهایِ آدم، همه چیز را فراموش کنند؟
✌️🍭
#لیلا_کردبچه
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (: