مانـندِ نـمازش شـُدم او حـــــــــــِین نمــ ازش...
فکرش همہ جا هست بجـز اصـل قضــیہ...
" سعید_صاحب_علم "🍃🍃
@shermaaa
فکرش همہ جا هست بجـز اصـل قضــیہ...
" سعید_صاحب_علم "🍃🍃
@shermaaa
زنها
حق ورود بہ جنگ نداشتند
ولے من
با کسی کہ دوستش داشتم
بہ جنگ رفتم!
سربازے بودم
کہ در تمام جنگ جهانے
زنے در سینه ام مخفے بود!
" حمزه کریم تباح فر "🍃🍃
@shermaaa
حق ورود بہ جنگ نداشتند
ولے من
با کسی کہ دوستش داشتم
بہ جنگ رفتم!
سربازے بودم
کہ در تمام جنگ جهانے
زنے در سینه ام مخفے بود!
" حمزه کریم تباح فر "🍃🍃
@shermaaa
دلتنگے شبیه تو نیست
گاه و بیگاه در مے زند
هر جا دلش خواست مے نشیند
و با حسادت عجیبے
درباره تو حرف مے زند
"آرزو_نورے"🍃🍃
@shermaaa
گاه و بیگاه در مے زند
هر جا دلش خواست مے نشیند
و با حسادت عجیبے
درباره تو حرف مے زند
"آرزو_نورے"🍃🍃
@shermaaa
زمــــــــــین ...
بــــــــــاران را صــــــــــدا مے زنــــــــــد ...
مــــــــــن ...
"تــــــــــو" را ...
" سهراب_سپهرے"🍃🍃
@shermaaa
بــــــــــاران را صــــــــــدا مے زنــــــــــد ...
مــــــــــن ...
"تــــــــــو" را ...
" سهراب_سپهرے"🍃🍃
@shermaaa
از دردســــــــــر بــــــــــیزارم
امــــــــــا
ســــــــــرم درد مے کند
بــــــــــراے خــــــــــندیــــــــــدنــــــــــت... ❣
" وحیده_علی_میرزایے "🍃🍃
@shermaaa
امــــــــــا
ســــــــــرم درد مے کند
بــــــــــراے خــــــــــندیــــــــــدنــــــــــت... ❣
" وحیده_علی_میرزایے "🍃🍃
@shermaaa
اینبار کہ بیایے تمامت را میگیرم
لاے برگ برگ کتابم مخفے میکنم
یوسفے در تو کمین کرده
کہ میترسم ،هر بار بیرون میروے شهرے را زلیخا کنے
" لیدا_حیدرزاده "🍃🍃
@shermaaa
لاے برگ برگ کتابم مخفے میکنم
یوسفے در تو کمین کرده
کہ میترسم ،هر بار بیرون میروے شهرے را زلیخا کنے
" لیدا_حیدرزاده "🍃🍃
@shermaaa
زندهام
و این از غیرتِ عشق توست
که حتی مرگ هم
نتوانسته است
با من هم آغوش شود.......
#نسترن_وثوقی🍃🍃
@shermaaa
و این از غیرتِ عشق توست
که حتی مرگ هم
نتوانسته است
با من هم آغوش شود.......
#نسترن_وثوقی🍃🍃
@shermaaa
آسمـان کـم بـود، کم، امـا بـرایـم گـریــه کـرد
مـُردنم را حـدس زد، قبل از عـزایـم گـریـه کـرد
دیـدن چـشـمـان تـو یـک اتـفـاق ساده نیست
در بهـایش بی نهـایت چشم هایم گـریـه کــرد
دست هایم در خـیـال دسـت هـایـت زنـده بود
دست هـایت را کشیدی دست هایم گریه کرد
از خجالت اشک هـای شـوق مـن جاری نشد
مـن بـه جـای دل تپیدم او به جایم گـریـه کـرد
بــا صـدای نـغـمـه هـای سـاز، حـرفــم را زدم
ظــاهــرم آرام بــود، امــا صــدایـم گـریــه کـرد
رفـتـم از پـیـشـت؛ ولـی مُـردم مـیان هـر قدم
بـس کـه از درد جــدایــی ردّ پـایـم گـریـه کـرد
دست گریه،کوچه گریه،چشم گریه،بگذریم...
آسمــان کــم بـود، کـم، امــا بـرایـم گریه کرد
✌️😔
@shermaaa
مـُردنم را حـدس زد، قبل از عـزایـم گـریـه کـرد
دیـدن چـشـمـان تـو یـک اتـفـاق ساده نیست
در بهـایش بی نهـایت چشم هایم گـریـه کــرد
دست هایم در خـیـال دسـت هـایـت زنـده بود
دست هـایت را کشیدی دست هایم گریه کرد
از خجالت اشک هـای شـوق مـن جاری نشد
مـن بـه جـای دل تپیدم او به جایم گـریـه کـرد
بــا صـدای نـغـمـه هـای سـاز، حـرفــم را زدم
ظــاهــرم آرام بــود، امــا صــدایـم گـریــه کـرد
رفـتـم از پـیـشـت؛ ولـی مُـردم مـیان هـر قدم
بـس کـه از درد جــدایــی ردّ پـایـم گـریـه کـرد
دست گریه،کوچه گریه،چشم گریه،بگذریم...
آسمــان کــم بـود، کـم، امــا بـرایـم گریه کرد
✌️😔
@shermaaa
شبی آغوش روی ِ سایه ات وا کرده ای هرگز؟
خودت را اینهمه دلتنـــگ معنا کرده ای هرگز؟
دلت کرده هوای ِ سالهای ِ دور ِ خوشبختی؟
دوباره کفشهای ِ کودکی پا کرده ای هرگز؟
پس از عمری سراغ از خود گرفتن ها از این و آن
خودت را از سفر برگشته پیدا کرده ای هرگز؟
شبیه ِ خود کسی را دیده ای در چارچوب ِ در؟
خودت را تنگ در آغوش ِ خود جا کرده ای هرگز؟
خوشآمد گفته ای با ذوق و لرزیده دلت از شوق؟
بفرمـــا تو و هی این پا و آن پا کرده ای هرگز؟
اتاقی دنج ِ تنهایی، چه خوشحالم که اینجایی
میان ِ گریه هایت جشن برپا کرده ای هرگز؟
تو هم مثل ِ منی انگار، تنها همدمت دیوار
گله از بی وفایی های ِ دنیا کرده ای هرگز؟
شماره داده ای وقت ِ خداحافظ ؟ به زیر لب :
"بیا از این طرفها باز" نجوا کرده ای هرگز؟
به رسم ِ یادگاری، عاشقانه زیر ِ شعرت را
تو هم مانند ِ من با بغض امضا کرده ای هرگز؟
کنـــــار ِ صندلی ِ خالی و یک زیر سیگاری
دو فنجان چای ِ یخ کرده تماشا کرده ای هرگز؟
شب است و باز باران پشت ِ شیشه ساز رفتن زد
خودت را بدرقه تا صبح ِ فردا کرده ای هرگز؟
✌️
@shermaaa
خودت را اینهمه دلتنـــگ معنا کرده ای هرگز؟
دلت کرده هوای ِ سالهای ِ دور ِ خوشبختی؟
دوباره کفشهای ِ کودکی پا کرده ای هرگز؟
پس از عمری سراغ از خود گرفتن ها از این و آن
خودت را از سفر برگشته پیدا کرده ای هرگز؟
شبیه ِ خود کسی را دیده ای در چارچوب ِ در؟
خودت را تنگ در آغوش ِ خود جا کرده ای هرگز؟
خوشآمد گفته ای با ذوق و لرزیده دلت از شوق؟
بفرمـــا تو و هی این پا و آن پا کرده ای هرگز؟
اتاقی دنج ِ تنهایی، چه خوشحالم که اینجایی
میان ِ گریه هایت جشن برپا کرده ای هرگز؟
تو هم مثل ِ منی انگار، تنها همدمت دیوار
گله از بی وفایی های ِ دنیا کرده ای هرگز؟
شماره داده ای وقت ِ خداحافظ ؟ به زیر لب :
"بیا از این طرفها باز" نجوا کرده ای هرگز؟
به رسم ِ یادگاری، عاشقانه زیر ِ شعرت را
تو هم مانند ِ من با بغض امضا کرده ای هرگز؟
کنـــــار ِ صندلی ِ خالی و یک زیر سیگاری
دو فنجان چای ِ یخ کرده تماشا کرده ای هرگز؟
شب است و باز باران پشت ِ شیشه ساز رفتن زد
خودت را بدرقه تا صبح ِ فردا کرده ای هرگز؟
✌️
@shermaaa
عشق پیرم کرده اما اشک هایم تازه است
گوش کن شعر مرا اندیشه ی نو در سر است
میل رفتن داری و حرف دل من ناتمام
صبر کن دیوانه جان این بیت آخر محشر است
یک درخت از ریشه خشکید آن یکی با اره مرد
مرگ با فریاد از خاموش مردن بهتر است
✌️😔
@shermaaa
گوش کن شعر مرا اندیشه ی نو در سر است
میل رفتن داری و حرف دل من ناتمام
صبر کن دیوانه جان این بیت آخر محشر است
یک درخت از ریشه خشکید آن یکی با اره مرد
مرگ با فریاد از خاموش مردن بهتر است
✌️😔
@shermaaa
من فرزند همان پدرم
و سیب تورا گاز میزنم
درخت رعنای گناه
باکی نیست...
اینبار دیگر به کجا رانده میشویم!!
✌️
"بهزاد حیدری"
@shermaaa
و سیب تورا گاز میزنم
درخت رعنای گناه
باکی نیست...
اینبار دیگر به کجا رانده میشویم!!
✌️
"بهزاد حیدری"
@shermaaa
تو
شرابیترین زنی هستی
که خدا آفریده
وحشی!
یک مستی پیوسته در آغوش
سلامتی؟
اوهوم... نوش...
دوست داشتنت
بدجوری مستم میکند
بریز.
✌️
#عباس_معروفی
@shermaaa
شرابیترین زنی هستی
که خدا آفریده
وحشی!
یک مستی پیوسته در آغوش
سلامتی؟
اوهوم... نوش...
دوست داشتنت
بدجوری مستم میکند
بریز.
✌️
#عباس_معروفی
@shermaaa
ایمان آورده ام به ویران نشدن
به سپیده ای دیگر....
و بهاری که شاید
پس از پاییزی خسته و کشدار
سر زده از راه برسد.....
میدانی که من
به ترتیب فصل ها هیچ اعتقادی ندارم...
اما بین خودمان بماند
در من،یکی مرده است !
و ابرها
هنوز عزادارند....
✌️
#بهنام_محبی_فر
@shermaaa
به سپیده ای دیگر....
و بهاری که شاید
پس از پاییزی خسته و کشدار
سر زده از راه برسد.....
میدانی که من
به ترتیب فصل ها هیچ اعتقادی ندارم...
اما بین خودمان بماند
در من،یکی مرده است !
و ابرها
هنوز عزادارند....
✌️
#بهنام_محبی_فر
@shermaaa
عزیز من...کاش صدای تو
پرواز می کرد
از پیله ی حنجره.
می نشست
روی شانه ی خسته ام.
ومن
بالهای مخملیش را
می بوسیدم.07🌼
😍😘😠
@shermaaa
پرواز می کرد
از پیله ی حنجره.
می نشست
روی شانه ی خسته ام.
ومن
بالهای مخملیش را
می بوسیدم.07🌼
😍😘😠
@shermaaa