اگر هنوز من
آوازِ آخرینِ توام ،
بخوان مرا...
و مخوان جز مرا که می میرم...
✌️🏻
#حسین_منزوی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
آوازِ آخرینِ توام ،
بخوان مرا...
و مخوان جز مرا که می میرم...
✌️🏻
#حسین_منزوی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نزدیک توام ...
چون لمس ماه بر مخمل شب،
چون خیسی بغضی بر التهاب گونه ها
چون ابدیت خنده ات
در انعکاس آینه
نزدیک و بی تاب...
همچون عطش لبها به وقتِ نابِ
قرار بوسه و عشق...
نزدیکم به تـــو
که ،
آرامش دریایی بعدِ هر طوفان...
✌️🏻🍭
#سمیه_نادی
@shermaaa (:
چون لمس ماه بر مخمل شب،
چون خیسی بغضی بر التهاب گونه ها
چون ابدیت خنده ات
در انعکاس آینه
نزدیک و بی تاب...
همچون عطش لبها به وقتِ نابِ
قرار بوسه و عشق...
نزدیکم به تـــو
که ،
آرامش دریایی بعدِ هر طوفان...
✌️🏻🍭
#سمیه_نادی
@shermaaa (:
به تو می اندیشم
و زمان را لمس می کنم ...
معلق و بی انتها ؛
عُریان
از تو عبور می کنم ...
چنان که تُندری از شب
می درخشم
و فرو می ریزم ...
✌️🏻
#احمد_شاملو
#شبتون_پراز_دلدادگی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
به تو می اندیشم
و زمان را لمس می کنم ...
معلق و بی انتها ؛
عُریان
از تو عبور می کنم ...
چنان که تُندری از شب
می درخشم
و فرو می ریزم ...
✌️🏻
#احمد_شاملو
#شبتون_پراز_دلدادگی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
صبح یعنی تولد
خورشید چشم های تو
درون آسمان سیاه نگاهم ...
تماشایم کن تا طلوع حضورت
بهترین صبح دنیا را
تقدیمم دارد ...
دوستت دارم و خواستنت
درون قلبم اندازه ندارد ...
✌️🏻
#امیرعباس_خالقوردی
#سلام_دوستان_صبحتون_سرشار_از_آرامش
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
خورشید چشم های تو
درون آسمان سیاه نگاهم ...
تماشایم کن تا طلوع حضورت
بهترین صبح دنیا را
تقدیمم دارد ...
دوستت دارم و خواستنت
درون قلبم اندازه ندارد ...
✌️🏻
#امیرعباس_خالقوردی
#سلام_دوستان_صبحتون_سرشار_از_آرامش
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
سرزمین...
عجیبیست چشمهایش...
بارانی که میشود غرق میشوم در ماتم...
نگاهم کـه میکُـند ،
آفتابی میشود هواے زندگیام..
تاریکی شب براے من با بسته شدن چشمهایش آغاز می شود...
من زندگی میکنم چشمهایش را..
روے شناسنامهام بنویسید
صادره از چشمهایش...!
✌️🏻
#محمدرضا_پاداش
@shermaaa (:
عجیبیست چشمهایش...
بارانی که میشود غرق میشوم در ماتم...
نگاهم کـه میکُـند ،
آفتابی میشود هواے زندگیام..
تاریکی شب براے من با بسته شدن چشمهایش آغاز می شود...
من زندگی میکنم چشمهایش را..
روے شناسنامهام بنویسید
صادره از چشمهایش...!
✌️🏻
#محمدرضا_پاداش
@shermaaa (:
نـوشتـه ام کـه بـدانی "عزیزِ خاطـرِ مایی"
وگرنـه حوصلـۀ شعـرِ عـاشقـانـه نـدارم!!
✌️🏻
#حسین_صیامی
@shermaaa (:
وگرنـه حوصلـۀ شعـرِ عـاشقـانـه نـدارم!!
✌️🏻
#حسین_صیامی
@shermaaa (:
حواست
در کدام هوا
نفس می کشد
کجاست شعر سیمین
دیوانه تر از دیوانه منم
آن سوی دیوار
هراسان می دَوَم
بوته ای که
اعتراضش کهنه شده
و دیگر زنجیری
کلیددارش نیست
✌️🏻
#اسفندیار_زیلائی
@shermaaa (:
در کدام هوا
نفس می کشد
کجاست شعر سیمین
دیوانه تر از دیوانه منم
آن سوی دیوار
هراسان می دَوَم
بوته ای که
اعتراضش کهنه شده
و دیگر زنجیری
کلیددارش نیست
✌️🏻
#اسفندیار_زیلائی
@shermaaa (:
دنیا دارد از شعرهای عاشقانه
تهی می شود...
و مردم نمی دانند چگونه می شود
بی هیچ واژه ای
کسی را که این همه دور است،
این همه دوست داشت...
✌️🏻🍭
#لیلا_کردبچه
@shermaaa (:
تهی می شود...
و مردم نمی دانند چگونه می شود
بی هیچ واژه ای
کسی را که این همه دور است،
این همه دوست داشت...
✌️🏻🍭
#لیلا_کردبچه
@shermaaa (:
آدم های معمولی را دوست دارم
همانهایی که با یک لبخند زیبا می آیند، و
پناهگاه خستگی روزمره گی ات می شوند.
✌️🏻🍭
#ثریا_شجاعی_اصل
@shermaaa (:
همانهایی که با یک لبخند زیبا می آیند، و
پناهگاه خستگی روزمره گی ات می شوند.
✌️🏻🍭
#ثریا_شجاعی_اصل
@shermaaa (:
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
°
ما را به رخت و
چوب شبانی فریفته است
این گرگ سال هاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده
خرد و ملک، رهزن است
آن پادشاه که مال رعیت خورد گداست...
✌️🏻🍭
#پروین_اعتصامی
@shermaaa (:
ما را به رخت و
چوب شبانی فریفته است
این گرگ سال هاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده
خرد و ملک، رهزن است
آن پادشاه که مال رعیت خورد گداست...
✌️🏻🍭
#پروین_اعتصامی
@shermaaa (:
ما
عاشق اگر بوديم ،
بى واژه نمى مانديم
ديوانگى هم را بيهوده
نمى خوانديم...
✌️🏻🍭
#فروغ_فرخزاد
@shermaaa (:
عاشق اگر بوديم ،
بى واژه نمى مانديم
ديوانگى هم را بيهوده
نمى خوانديم...
✌️🏻🍭
#فروغ_فرخزاد
@shermaaa (:
روزی اگر بدیدنم آمدی
به دور دست ها بیا
آنجا که از همه بریدم
و از خیال تو
برای خود پناهگاهی ابدی ساختم
✌️🏻
#حیدر_ولی_زاده
@shermaaa (:
به دور دست ها بیا
آنجا که از همه بریدم
و از خیال تو
برای خود پناهگاهی ابدی ساختم
✌️🏻
#حیدر_ولی_زاده
@shermaaa (:
گفت: «مرا یادت هست؟»
دویدم و در راه فکر کردم،
که من چه یادی دارم،
چرایادم به وسعتِ همهیِتاریخ است؟
و چرا آدم ها
در یادِ من زندگی می کنند،
و من در یادِ هیچکس نیستم؟!
✌️🏻
#عباس_معروفی
@shermaaa (:
دنیا دارد از شعرهای عاشقانه
تهی می شود...
و مردم نمی دانند چگونه می شود
بی هیچ واژه ای
کسی را که این همه دور است،
این همه دوست داشت...
✌️🏻🍭
#لیلا_کردبچه
@shermaaa (:
تهی می شود...
و مردم نمی دانند چگونه می شود
بی هیچ واژه ای
کسی را که این همه دور است،
این همه دوست داشت...
✌️🏻🍭
#لیلا_کردبچه
@shermaaa (:
تنها نگرانِ
این بودم که
به جستجوی تو
در دورترین
کوچهی دنیا
به خانهات برسم
و تو به جستجویم
رفته باشی
چه غمبار
وقتی نمیدانی
گم کردهای
یا گم شدهای؟!
✌️🏻
#معین_دهاز
@shermaaa (:
این بودم که
به جستجوی تو
در دورترین
کوچهی دنیا
به خانهات برسم
و تو به جستجویم
رفته باشی
چه غمبار
وقتی نمیدانی
گم کردهای
یا گم شدهای؟!
✌️🏻
#معین_دهاز
@shermaaa (:
تُو بہ من،
مُغازلہے غزلها را
مےدَهے.
شاخہنباتے!
بلورِ نور...
بہ تُو من،
سپیدےِ شعرهایم را
مےدَهَم.
خشڪیدهقافیہاَم!
هَباءِ منثور...
✌️🏻
#آرش_شاهری
@shermaaa (:
مُغازلہے غزلها را
مےدَهے.
شاخہنباتے!
بلورِ نور...
بہ تُو من،
سپیدےِ شعرهایم را
مےدَهَم.
خشڪیدهقافیہاَم!
هَباءِ منثور...
✌️🏻
#آرش_شاهری
@shermaaa (: