ز سوز سینه، هر دم، چند پوشم داغ هجران را؟
دگر طاقت ندارم، چاک خواهم زد گریبان را

بزن یک خنجر و از دردجان ڪندن خلاصم ڪن
چرا دشوار بایدڪردبرمن ڪار آسان را؟
✌️
#هلالی_جغتایی

@shermaaa

🎈
ای روزهای خوب که در راهید
ای جاده‌های گمشده در مه
ای روزهای سختِ ادامه
از پشت لحظه‌ها به‌درآیید!
🦋✍🏻
#قیصر_امین‌پور
@shermaaa

🎈
گر مى خرى شكسته ،
خود ما شكسته ايم
ور خسته مى پذيرى
ما سخت خسته ايم

لطف تو مى گشايد اگر كارِ بسته را
ما پاى خود
به دست خود اى دوست بسته ايم
🦋✍🏻
#حبيب_خراسانى
@shermaaa

عشق‌ورزے ڪنید
و شرم‌سار نباشید
چرا ڪه عشق هنر است
و شما
شاه‌ڪارید.
✌️🍭
#آلدا_مرینے

@shermaaa

🎈
تو مرا هیچ‌گاه
در ظلماتِ پیرامونِ من بازنتوانی یافت؛
چرا که در نگاهِ تو
آتشِ اشتیاقی نیست...
مرا روشن‌تر می‌خواهی
از اشتیاقِ به من،
در برابرِ من پُرشعله‌تر بسوز!
ورنه مرا در این ظلمات بازنتوانی یافت.
ورنه هزاران چشمِ تو
فریب‌ات خواهد داد،
جوینده‌یِ بی‌گناه!
بایست و چراغِ اشتیاقت را
شعله‌ورتر کن ...!
🦋✍🏻
#احمد_شاملو
@shermaaa

🎈
گفتی شبت بخیر و برایت مهم نبود
خیری نمانده در شب و روزم بدون تو!

🦋✍🏻
#طاهره_اباذری

@shermaaa

تو تنها می‌توانی آخرین درمانِ من باشی

و بی شک دیگران بیهوده میجویند

تسکینم...
✌️
#محمدعلی_بهمنی
@shermaaa

باغ ها را گرچه دیوار و
در است
از هواشان راه با
یڪدیگر است



شاخه ها را از جدایے
گر غم است
«ریشه» هاشان دست
در دست هم است
✌️
#هوشنگ_ابتهاج

@shermaaa

🎈
تو مگر سایه‌ء لطفی به سرِ وقت من آری
که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم...

🦋✍🏻

#سعدی

@shermaaa

🎈

پر از دلشوره عشقم، ولی در ظاهر آرامم
چو مردابی که از دنيا به عکس ماه دل بسته‌ست

به حدی دوستش دارم که می‌میرم اگر روزی
بفهمم دل بریده‌ست از من و با غير پيوسته‌ست
🦋✍🏻
#احسان_انصاری
📕 بی‌نظمی
@shermaaa

🎈
آشنا با روزهای سختِ در پیشیم ما
فارغ از اندوه فرداییم، درویشیم ما!

هستیِ ما چون سرابی جلوه ای از نیستی ست
کمتر از هیچیم اما از عدم بیشیم ما

در سر ما بی گمان جز فکر ابروی تو نیست
ساده اندیشی که می گویی کج اندیشیم ما

چون قناری در قفس همصحبت آیینه ایم
آه! تنها همدم تنهاییِ خویشیم ما

مصرع پیچیده ای از هر خمِ زلف توایم
شرح گیسوی تو را دیوانِ تشویشیم ما

پیش تو هم شاعر و هم عاشق و هم عارفیم
با تو همدم، با تو همدل، با تو هم کیشیم ما
🦋✍🏻
#علی_مقیمی
@shermaaa

#پست_آخر


.

همراه خود
نسیم صبا می برد مرا
یا رب چو بوی گل به کجا می برد مرا؟


سوی دیار
صبح رود کاروان شب
باد فنا به ملک بقا می برد مرا

✌️
#رهی_معیری


@shermaaa

تو در عالم

نمی‌گُنجی ز خوبی...
✌️
#سعدی

@shermaaa

گاهی لحظه‌هايم
از تو لبريز می‌شود
از احساسم سر می‌روی
و فضای خانه‌ام
پر می‌شود از دلتنگی

پشت كدام پنجره بايستم
كه تو را انتظار نكشد؟
و زير سقف كدام آسمان نفس بكشم
كه عطر تو گيجم نكند؟

دلتنگم
و هيچ چيز جز تو
حال مرا خوب نخواهد كرد...
✌️🍭
#سارا_قبادی
@shermaaa

" ‏هَل تريد أن تعرف سرّ قوّتے ؟
لا أحد أحبّنے حقاً قط ... "

می‌خواهے راز قدرت مرا بدانے ؟!
- هیچ‌ڪس هیچ‌وقت "واقعاً" مرا دوست نداشت ...
✌️🍭
#غادة_السمان
@shermaaa

امان بده ببویمت
ای ممنوعه ءشیرین ،،
طعم تو
بغض هایم را
عاشقانه می کند
ای سیب ترین بوسه بهشت .....
✌️🍭
#معصومه_قنبری
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌

@shermaaa

🎈
از پنجره‌ی بودنم
تو
تنها تماشاگرِ
لحظه‌های سرشارم هستی
تویی‌که به یاد می‌سپاری
نگاه‌ها
انتظارها و
التهابها را
تویی‌که نگاهبانی می‌کنی 
واژه‌های ناچیزم را 
و در طوفانِ بی‌امانِ فراموشی
روشن نگاه می‌داری
چراغِ یاد را
و شمع لرزان مهر را

تویی که به جان سپرده‌ای
تاریخِ دل‌سپردنِ مرا
و تو
تنها تو رعشه‌های رویشم را دیده‌ای
تو 
تنها تو نجوای غزل را از گلویم شنیده‌ای
تو آئینه‌ای که بودنِ کوچکِ مرا بزرگ می‌داری
تویی‌که هستیِ حقیر مرا عزیز می‌داری
ای یقینِ لبریز
برای همیشه
کنارم بمان
و تا کرانه‌ی نیستی
تنها تماشاگرِ
پنجره‌ی بودنم باش...
🦋✍🏻
#عزیزحاجی_علیاری
@shermaaa

🎈
شتابت چیست ای جان
از تنم خواهی برون رفتن

دمی از جسم من
بیرون مرو شاید ڪه یار آید
🦋✍🏻
#هاتف_اصفهانی

@shermaaa

🎈
شادم که در شرار تو می سوزم
شادم که در خیال تو می گریم
شادم که بعد وصل تو باز اینسان
در عشق بی زوال تو می گریم

پنداشتی که چون ز تو بگسستم
دیگر مرا خیال تو در سر نیست
اما چه گویمت که جز این آتش
بر جان من شراره ی دیگر نیست

در دل چگونه یاد تو می میرد؟
یاد تو یاد عشق نخستین است
یاد تو آن خزان دل انگیز است
کو را هزار جلوه ی رنگین است

بگذار زاهدان سیه دامن
رسوای کوی و انجمنم خوانند
نام مرا به ننگ بیالایند
اینان که آفریده ی شیطانند

اما من آن شکوفه ی اندوهم
کز شاخه های یاد تو می رویم
شبها تو را به گوشه ی تنهائی
در یاد آشنای تو می جویم

🦋✍🏻

#فروغ_فرخزاد
@shermaaa

باد هی پرده را تکان می‌داد
نور از لای پرده می‌تابید
شاخه‌ ی نازک گل نرگس
در هیاهوی باد، می‌رقصید

در اتاقم، سکوت و من، خوابیم
روی در هم زدیم؛ "در نزنید! "
در اگر هم زدید، انصافا؛
بی جواب است، بیشتر نزنید!

آمدم تا به حال خود باشم
تا نباشد به کار من کاری
گوشه‌ای می‌لمَم بدون خیال
می‌زنم روی طبل بی‌عاری...
✌️🍭

#نرگس_صرافیان_طوفان

@shermaaa