به تنهايی گرفتارند مشتی بی‌پناه اينجا
مسافرخانه رنج است يا تبعيدگاه اينجا
غرض رنجيدن ما بود - از دنيا - كه حاصل شد
مكن ای زندگی عمر مرا ديگر تباه اينجا
براي چرخش اين آسياب كهنه دل‌سنگ
به خون خويش می‌غلتند خلقی بی‌گناه اينجا
نشان خانه خود را در اين صحرای سر درگم
بپرس از كاروان‌هايی كه گم كردند راه اينجا
اگر شادی سراغ از من بگيرد جای حيرت نيست
نشان می‌جويد از من تا نيايد اشتباه اينجا
تو زيبايی و زيبايی در اينجا كم گناهی نيست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا
🦋✍🏻
#فاضل_نظری
@shermaaa
مسافرخانه رنج است يا تبعيدگاه اينجا
غرض رنجيدن ما بود - از دنيا - كه حاصل شد
مكن ای زندگی عمر مرا ديگر تباه اينجا
براي چرخش اين آسياب كهنه دل‌سنگ
به خون خويش می‌غلتند خلقی بی‌گناه اينجا
نشان خانه خود را در اين صحرای سر درگم
بپرس از كاروان‌هايی كه گم كردند راه اينجا
اگر شادی سراغ از من بگيرد جای حيرت نيست
نشان می‌جويد از من تا نيايد اشتباه اينجا
تو زيبايی و زيبايی در اينجا كم گناهی نيست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا
🦋✍🏻
#فاضل_نظری
@shermaaa
من از جهان آب و آیینه
نرم ،اما استوار گذشتم و
اینجا ولی ،
تاب دیدار شفاف ترین آینه ی خاکی را
با برقی جهنده از چشمانش
نداشتم ...نداشتم هیچ
ببین؛
زانوانم به سجده اش خاکی کرده ام!
🦋✍🏻
#یزدان_رحیمی
@shermaaa
نرم ،اما استوار گذشتم و
اینجا ولی ،
تاب دیدار شفاف ترین آینه ی خاکی را
با برقی جهنده از چشمانش
نداشتم ...نداشتم هیچ
ببین؛
زانوانم به سجده اش خاکی کرده ام!
🦋✍🏻
#یزدان_رحیمی
@shermaaa
🕰
چنان در انتظارت خيره‌ام
بر ساعت ديوار
که ساعت‌هاست از کف داده‌ام
سير دقايق را...
🦋✍🏻
#احسان_انصاری
@shermaaa
چنان در انتظارت خيره‌ام
بر ساعت ديوار
که ساعت‌هاست از کف داده‌ام
سير دقايق را...
🦋✍🏻
#احسان_انصاری
@shermaaa
وحشت اَم
از شب تاریک نیست
میان همهمه های خاموش
در سکوت مطلق
صدای گام های تو را می شنوم
بار دیگر می روی
بی آنکه بازگشته باشی...!
✌️🍭
#یاسمن_چراغی
@shermaaa
از شب تاریک نیست
میان همهمه های خاموش
در سکوت مطلق
صدای گام های تو را می شنوم
بار دیگر می روی
بی آنکه بازگشته باشی...!
✌️🍭
#یاسمن_چراغی
@shermaaa
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود
گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود
---
گاهی بساط عیش خودش جور میشود
گاهی دگر تهیه بدستور میشود
---
گه جور میشود خود آن بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور میشود
---
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود
---
گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود
---
گاهی برای خنده دلم تنگ میشود
گاهی دلم تراشه ای از سنگ میشود
---
گویی به خواب بود جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود
🦋✍🏻
#قیصر_امین_پور
@shermaaa
گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود
---
گاهی بساط عیش خودش جور میشود
گاهی دگر تهیه بدستور میشود
---
گه جور میشود خود آن بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور میشود
---
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود
---
گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود
---
گاهی برای خنده دلم تنگ میشود
گاهی دلم تراشه ای از سنگ میشود
---
گویی به خواب بود جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود
🦋✍🏻
#قیصر_امین_پور
@shermaaa
من به مردي وفا نمودم و او
پشت پا زد به عشق و اميدم
هر چه دادم به او حلالش باد
غير از آن دل كه مفت بخشيدم
دل من كودكي سبك سر بود
خود ندانم چگونه رامش كرد
او كه مي گفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش كرد؟
اگر از شهد آتشين لب من
جرعه اي نوش كرد و شد سرمست
حسرتم نيست زآنكه اين لب را
بوسه هاي نداده بسيار است
باز هم در نگاه خاموشم
قصه هاي نگفته اي دارم
باز هم چون به تن كنم جامه
فتنه هاي نهفته اي دارم
باز هم مي توان به گيسويم
چنگي از روي عشق ومستي زد
باز هم مي توان در آغوشم
پشت پا بر جهان هستي زد
باز هم مي دود به دنبالم
ديدگاني پر از اميد و نياز
باز هم با هزار خواهش گنگ
مي دهندم بسوي خويش آواز
باز هم دارم آنچه را كه شبي
ريختم چون شراب در كامش
دارم آن سينه را كه او مي گفت
تكيه گاهيست بهر آلامش
زانچه دادم به او مرا غم نيست
حسرت و اضطراب و ماتم نيست
غير از آن دل كه پر نشد جايش
به خدا چيز ديگرم كم نيست
كو دلم كو دلي كه برد و نداد
غارتم كرده، داد مي خواهم
دل خونين مرا چكار آيد
دلي آزاد و شاد مي خواهم
دگرم آرزوي عشقي نيست
بي دلان را چه آرزو باشد
دل اگر بود باز مي ناليد
كه هنوزم نظر به او باشد
او كه از من بريد و تركم كرد
پس چرا پس نداد آن دل را
واي بر من كه مفت بخشيدم
دل آشفته حال غافل را
🦋✍🏻
#فروغ_فرخزاد
@shermaaa
پشت پا زد به عشق و اميدم
هر چه دادم به او حلالش باد
غير از آن دل كه مفت بخشيدم
دل من كودكي سبك سر بود
خود ندانم چگونه رامش كرد
او كه مي گفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش كرد؟
اگر از شهد آتشين لب من
جرعه اي نوش كرد و شد سرمست
حسرتم نيست زآنكه اين لب را
بوسه هاي نداده بسيار است
باز هم در نگاه خاموشم
قصه هاي نگفته اي دارم
باز هم چون به تن كنم جامه
فتنه هاي نهفته اي دارم
باز هم مي توان به گيسويم
چنگي از روي عشق ومستي زد
باز هم مي توان در آغوشم
پشت پا بر جهان هستي زد
باز هم مي دود به دنبالم
ديدگاني پر از اميد و نياز
باز هم با هزار خواهش گنگ
مي دهندم بسوي خويش آواز
باز هم دارم آنچه را كه شبي
ريختم چون شراب در كامش
دارم آن سينه را كه او مي گفت
تكيه گاهيست بهر آلامش
زانچه دادم به او مرا غم نيست
حسرت و اضطراب و ماتم نيست
غير از آن دل كه پر نشد جايش
به خدا چيز ديگرم كم نيست
كو دلم كو دلي كه برد و نداد
غارتم كرده، داد مي خواهم
دل خونين مرا چكار آيد
دلي آزاد و شاد مي خواهم
دگرم آرزوي عشقي نيست
بي دلان را چه آرزو باشد
دل اگر بود باز مي ناليد
كه هنوزم نظر به او باشد
او كه از من بريد و تركم كرد
پس چرا پس نداد آن دل را
واي بر من كه مفت بخشيدم
دل آشفته حال غافل را
🦋✍🏻
#فروغ_فرخزاد
@shermaaa
غرق دریائیم و خوش خوش دست و پائے می زنیم
ذوق اگر دارے درآ در بحر بے پایان ما
خون دل در جام دیده پیش مردم می نهیم
در خیال آنڪه بنشیند دمے بر خوان ما
✌️
#شاه_نعمت_الله_ولی
@shermaaa
ذوق اگر دارے درآ در بحر بے پایان ما
خون دل در جام دیده پیش مردم می نهیم
در خیال آنڪه بنشیند دمے بر خوان ما
✌️
#شاه_نعمت_الله_ولی
@shermaaa
#پست_آخر
بخواب آرام اے عشقم ڪه من بیدار بیدارم
فراقت تا سحر هر دم ڪند بیمار بیمارم
بخواب آرامِ جانِ من ڪنارت بودم و هستم
بخواب آرام من امشب چو هر شب سخت هوشیارم
تمام هستے ام خوابے ، برایت شعر مے گویم
بخواب آرام تا فردا ڪه من مشتاق دیدارم
میان سینه ام بغضے دل من گریه مے خواهد
ز ترس بودن بے تو ، ز فڪرش نیز بیزارم
دلم تنگ است مے دانے ڪه بے تو هیچ و تنهایم
نگر بر تلخے ام بے تو به این روز و شب تارم
به چشمانت قسم عشقم ڪه بے عشق تو میمیرم
فداے پاڪیت گردم گل زیبا و بے خارم
تمام آرزوے من ، بخواب آرام چون هستم
نوازش مے ڪنم مویت بخواب آرام ، بیدارم
✌️
#ساسان_مظهری
@shermaaa
بخواب آرام اے عشقم ڪه من بیدار بیدارم
فراقت تا سحر هر دم ڪند بیمار بیمارم
بخواب آرامِ جانِ من ڪنارت بودم و هستم
بخواب آرام من امشب چو هر شب سخت هوشیارم
تمام هستے ام خوابے ، برایت شعر مے گویم
بخواب آرام تا فردا ڪه من مشتاق دیدارم
میان سینه ام بغضے دل من گریه مے خواهد
ز ترس بودن بے تو ، ز فڪرش نیز بیزارم
دلم تنگ است مے دانے ڪه بے تو هیچ و تنهایم
نگر بر تلخے ام بے تو به این روز و شب تارم
به چشمانت قسم عشقم ڪه بے عشق تو میمیرم
فداے پاڪیت گردم گل زیبا و بے خارم
تمام آرزوے من ، بخواب آرام چون هستم
نوازش مے ڪنم مویت بخواب آرام ، بیدارم
✌️
#ساسان_مظهری
@shermaaa
تا ز جان و دل من نام و نشان خواهد بود
غم و اندوه توام در دل و جان خواهد بود
آخـــر از حسرت بالای تو ای سرو روان
تا کیم خون دل از دیده روان خواهد بود
✌️
#هاتف_اصفهانی
@shermaaa
غم و اندوه توام در دل و جان خواهد بود
آخـــر از حسرت بالای تو ای سرو روان
تا کیم خون دل از دیده روان خواهد بود
✌️
#هاتف_اصفهانی
@shermaaa
خیال می‌کردم مرگ پدیده‌ای است
مربوط به بدن آدمی؛
حالا می‌فهمم که فقط
یکی از احوال روحی است
🦋✍🏻
#ویلیام_فاکنر
@shermaaa
مربوط به بدن آدمی؛
حالا می‌فهمم که فقط
یکی از احوال روحی است
🦋✍🏻
#ویلیام_فاکنر
@shermaaa
فکر می‌کردم اگر آتش بگیرد پیکرم
بعد از آن ققنوس برمی‌خیزد از خاکسترم
بعد ازین خاکستری در دستِ بادم، بگذریم
منتِ آتش فقط مانده‌است بر بال و پرم
شمع سوزانم که دارم گریه بر خود می‌کنم
بعد عمری، جایِ آب، آتش گذشته‌ست از سرم
تا دلم از قیدِ خاک و آفتاب آسوده شد
شب‌نشین خلوتِ مرداب شد نیلوفرم
من نه فرهادم نه مجنونم ولی در عاشقی
قهرمان دیگری در داستانی دیگرم ...!
🦋✍🏻
#هادی_محمدحسنی
📚 فقط او بخواند
@shermaaa
بعد از آن ققنوس برمی‌خیزد از خاکسترم
بعد ازین خاکستری در دستِ بادم، بگذریم
منتِ آتش فقط مانده‌است بر بال و پرم
شمع سوزانم که دارم گریه بر خود می‌کنم
بعد عمری، جایِ آب، آتش گذشته‌ست از سرم
تا دلم از قیدِ خاک و آفتاب آسوده شد
شب‌نشین خلوتِ مرداب شد نیلوفرم
من نه فرهادم نه مجنونم ولی در عاشقی
قهرمان دیگری در داستانی دیگرم ...!
🦋✍🏻
#هادی_محمدحسنی
📚 فقط او بخواند
@shermaaa
مخواه حرف دلم را به این و آن بزنم
مخواه رنگ جدایی به داستان بزنم
چقدر خون دل از دست عشق باید خورد
چقدر با غم تو لب به استکان بزنم؟
نبود شوقِ تماشای نوبهار مرا
چکونه تهمت بیجا به باغبان بزنم؟
خوشا قمار دلم با غم‌ات که در دنیا
به شوق سود تو باید به خود زیان بزنم
منی که ذکر قنوتم «هر آنچه می‌خواهی» است؟
چگونه حرف زمینی به آسمان بزنم؟
🦋✍🏻
#محمدحسن_جمشیدی
📕 طراح صحنه
@shermaaa
مخواه رنگ جدایی به داستان بزنم
چقدر خون دل از دست عشق باید خورد
چقدر با غم تو لب به استکان بزنم؟
نبود شوقِ تماشای نوبهار مرا
چکونه تهمت بیجا به باغبان بزنم؟
خوشا قمار دلم با غم‌ات که در دنیا
به شوق سود تو باید به خود زیان بزنم
منی که ذکر قنوتم «هر آنچه می‌خواهی» است؟
چگونه حرف زمینی به آسمان بزنم؟
🦋✍🏻
#محمدحسن_جمشیدی
📕 طراح صحنه
@shermaaa
اے معشوقے ڪه سرشار از زنانگے هستی
و به جنسیتِ خویش غَرّه‌ای
به خاطرِ عشق ات!ــ
ای صبور! اے پرستار
اے مؤمن!
پیروزےِ تو میوه‌ے حقیقتِ توست
✌️
#احمد_شاملو
@shermaaa
و به جنسیتِ خویش غَرّه‌ای
به خاطرِ عشق ات!ــ
ای صبور! اے پرستار
اے مؤمن!
پیروزےِ تو میوه‌ے حقیقتِ توست
✌️
#احمد_شاملو
@shermaaa