پیشانی ات را
به پیشانی ام بچسبان
و در چشم هایم خیره شو
خسته ام از سکوت
این بار می خواهم
دوست داشتن را
روی لب هایت فریاد بکشم
✌️🍭
#سارا_قبادی
@shermaaa
به پیشانی ام بچسبان
و در چشم هایم خیره شو
خسته ام از سکوت
این بار می خواهم
دوست داشتن را
روی لب هایت فریاد بکشم
✌️🍭
#سارا_قبادی
@shermaaa
و تو هم روزی پیر میشوی
اما مـن
پیرتر از ایـن نخواهم شد
در لحظهای از عمرم متوقف شدم
منتظرم بیایی
و از برابرِ مـن بگذری
زیبا ، پیر شده
آراسته، به نوری که از تاریکیِ من
دریغ کردهای...
🦋✍🏻
#شمس_لنگرودی
@shermaaa
اما مـن
پیرتر از ایـن نخواهم شد
در لحظهای از عمرم متوقف شدم
منتظرم بیایی
و از برابرِ مـن بگذری
زیبا ، پیر شده
آراسته، به نوری که از تاریکیِ من
دریغ کردهای...
🦋✍🏻
#شمس_لنگرودی
@shermaaa
حتی فکرِ عطـرِ نَفَـس هایِ
" #آغـوشِ_تــو
حالِ دلـم را عجیب
و لبخندم را عمیق می کند.!
✌️🍭
#فرزانه_طالبی_پور
@shermaaa
" #آغـوشِ_تــو
حالِ دلـم را عجیب
و لبخندم را عمیق می کند.!
✌️🍭
#فرزانه_طالبی_پور
@shermaaa
هرچه بیشتر فکر میکنم
کمتر به یاد میآورم
خودم را
پیش از عاشقت بودن...!
الان دقیقا کیستم؟!
ته ماندهای از خودم و یا
تمام تو...؟
🦋✍🏻
#یغما_گلرویی
@shermaaa
کمتر به یاد میآورم
خودم را
پیش از عاشقت بودن...!
الان دقیقا کیستم؟!
ته ماندهای از خودم و یا
تمام تو...؟
🦋✍🏻
#یغما_گلرویی
@shermaaa
من هم مثل عدهاے از آدميانِ همين ڪوچه هنوز
از ڪج و پيچ ڪردنِ ڪلماتِ عادیِ آسمان بَدَم میآيد.
بیراهه چرا؟
تمام اين سالها
حرام از يک شبِ دُرُست
حرام از يک روز خوش
حرام از يک ... از خوابِ يک لحظه، يک لبخند!
بیانصاف، زندگے
هے همين معنے ارزانِ از ما گرفتهے مجبور
تو ڪه ما را ڪُشتے!
حالا ڪه چمدانم را اين همه سنگين و
بیڪليد بستهام
تازه میپرسے ڪجا، چرا، از چه سبب ...!؟
يعنے تو داستانِ دلبستگیهاے مرا
به همين چيزهاے معمولے ندانستهاے، نمیدانی؟
لااقل يک بفرمایِ ساده، يک سڪوت!
انگار زود است هنوز هواے سَفَر
ڪوڪِ بُريدهے باد و عطسهے بیهنگام حباب هم
همين را میگويند.
دلم به جا نيست
پايم به راه نمیآيد
هنوز چيزهاے بسيارے هست
ڪه دوستشان میدارم.
من بعد از هزار سالِ تمام
باز مُردهام به خانه برخواهد گشت،
برمیگردم
نمیگذارم شبهاے ساڪتِ پاييزے
تو از هول و ولایِ لرزانِ باد بترسی...بابا!
هر ڪجا ڪه باشم
باز ڪَفَن بر شانه از فرصتِ مرگ میگذرم، میآيم
مشقهاے عقبماندهے هُدا را مینويسم
پتوے چهارخانهے خودم را
تا زيرِ چانهات بالا میڪشم، میبويَمَت
و بعد ... يک طورے پرده را ڪنار میڪشم
ڪه باد از شمارش مُردگانِ بیگورش
نفهمد ڪه يڪے ڪَم دارد!
✌️
#سیدعلی_صالحی
@shermaaa
از ڪج و پيچ ڪردنِ ڪلماتِ عادیِ آسمان بَدَم میآيد.
بیراهه چرا؟
تمام اين سالها
حرام از يک شبِ دُرُست
حرام از يک روز خوش
حرام از يک ... از خوابِ يک لحظه، يک لبخند!
بیانصاف، زندگے
هے همين معنے ارزانِ از ما گرفتهے مجبور
تو ڪه ما را ڪُشتے!
حالا ڪه چمدانم را اين همه سنگين و
بیڪليد بستهام
تازه میپرسے ڪجا، چرا، از چه سبب ...!؟
يعنے تو داستانِ دلبستگیهاے مرا
به همين چيزهاے معمولے ندانستهاے، نمیدانی؟
لااقل يک بفرمایِ ساده، يک سڪوت!
انگار زود است هنوز هواے سَفَر
ڪوڪِ بُريدهے باد و عطسهے بیهنگام حباب هم
همين را میگويند.
دلم به جا نيست
پايم به راه نمیآيد
هنوز چيزهاے بسيارے هست
ڪه دوستشان میدارم.
من بعد از هزار سالِ تمام
باز مُردهام به خانه برخواهد گشت،
برمیگردم
نمیگذارم شبهاے ساڪتِ پاييزے
تو از هول و ولایِ لرزانِ باد بترسی...بابا!
هر ڪجا ڪه باشم
باز ڪَفَن بر شانه از فرصتِ مرگ میگذرم، میآيم
مشقهاے عقبماندهے هُدا را مینويسم
پتوے چهارخانهے خودم را
تا زيرِ چانهات بالا میڪشم، میبويَمَت
و بعد ... يک طورے پرده را ڪنار میڪشم
ڪه باد از شمارش مُردگانِ بیگورش
نفهمد ڪه يڪے ڪَم دارد!
✌️
#سیدعلی_صالحی
@shermaaa
پشت هیچستان رگهاے هوا
پر قاصدهایے است
ڪه خبر میآرند از گل واشده دورترین بوته خاک
✌️
#سهراب_سپهری
@shermaaa
پر قاصدهایے است
ڪه خبر میآرند از گل واشده دورترین بوته خاک
✌️
#سهراب_سپهری
@shermaaa
مگو در کوی او شب تا سحر بهر چه میگردی
که دل گم کرده ام آنجا و میجویم نشانش را
✌️
#فروغی_بسطامی
@shermaaa
که دل گم کرده ام آنجا و میجویم نشانش را
✌️
#فروغی_بسطامی
@shermaaa
#پـسـت_آخـر
روز اگر با همنشینان غم ز دل بیرون ڪنم
شب ڪه غیر از غم ندارم همنشینے چون ڪنم
✌️
#میرقوامالدین_حسن
@shermaaa
روز اگر با همنشینان غم ز دل بیرون ڪنم
شب ڪه غیر از غم ندارم همنشینے چون ڪنم
✌️
#میرقوامالدین_حسن
@shermaaa
دستم را ڪه میگیرے …
نبض دلتنگے
به شماره مے افتد!
نگاهم ڪه مے ڪنے …
غصه ها فراموشم مے ڪنند!
و با هر بوسه ات
مرگ…
یک قدم دورتر، از من مے ایستد!
✌️🍭
#فرشته_رضایی
@shermaaa
نبض دلتنگے
به شماره مے افتد!
نگاهم ڪه مے ڪنے …
غصه ها فراموشم مے ڪنند!
و با هر بوسه ات
مرگ…
یک قدم دورتر، از من مے ایستد!
✌️🍭
#فرشته_رضایی
@shermaaa
دیدم ڪه در وزیدن دستانش
جسمیت وجودم
تحلیل میرود ...
دیدم ڪه قلب او
با آن طنینِ ساحرِ سرگردان
پیچیده
در تمامے قلب من ....
✌️🍭
#فروغ_فرخزاد
@shermaaa
جسمیت وجودم
تحلیل میرود ...
دیدم ڪه قلب او
با آن طنینِ ساحرِ سرگردان
پیچیده
در تمامے قلب من ....
✌️🍭
#فروغ_فرخزاد
@shermaaa
با اینکه بار بست، خدا را چه دیدهای
فرصت هنوز هست، خدا را چه دیدهای
شاید به بازگشتن خود دلخوشم کند
با یک تکان دست! خدا را چه دیدهای
بیرحم! داستان مرا نیز گوش کن
شاید دلت شکست، خدا را چه دیدهای
هرچند میرود، بروم چای دم کنم
شاید کمی نشست...خدا را چه دیدهای
🦋✍🏻
#مجید_ترکابادی
@shermaaa
فرصت هنوز هست، خدا را چه دیدهای
شاید به بازگشتن خود دلخوشم کند
با یک تکان دست! خدا را چه دیدهای
بیرحم! داستان مرا نیز گوش کن
شاید دلت شکست، خدا را چه دیدهای
هرچند میرود، بروم چای دم کنم
شاید کمی نشست...خدا را چه دیدهای
🦋✍🏻
#مجید_ترکابادی
@shermaaa
برای این زن شراب نریزید
می ترسم سیاه مست شوم
می ترسم فراموش شوم
برای این زن
باغی از گلهای وحشی بیاورید
پرندگان مهاجر بیاورید
سکوت رودخانه
برای این زن بهشت بیاورید
شاید برای همیشه ماند.
🦋✍🏻
#نزار_قبانی
@shermaaa
می ترسم سیاه مست شوم
می ترسم فراموش شوم
برای این زن
باغی از گلهای وحشی بیاورید
پرندگان مهاجر بیاورید
سکوت رودخانه
برای این زن بهشت بیاورید
شاید برای همیشه ماند.
🦋✍🏻
#نزار_قبانی
@shermaaa
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آسمانی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه میبینم دیوار است
آه...! این سخت سیاه...
🦋✍🏻
#هوشنگ_ابتهاج
@shermaaa
آسمانی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه میبینم دیوار است
آه...! این سخت سیاه...
🦋✍🏻
#هوشنگ_ابتهاج
@shermaaa
که بود؟ شهرهی عالم به سست پیمانی
وفا نکرد و دریغ از کمی پشیمانی
چه گفت؟ گفت فراق تو بر من آسان است
وداع کرد و نمییابمش به آسانی
چه برد؟ تاب مرا برد تاب گیسویش
چه بود جرم تو؟ سرگشتگی، پریشانی
چه کرد؟ عشقِ مرا کفر خواند و خونم ریخت
چه حکمتیست در این شیوهی مسلمانی؟
چه از تو خواست؟ غزلهای بیرقیب مرا
کجاست؟ نزد رقیبان پی غزلخوانی
چرا به عشقِ چنین ظالمی دچار شدی؟
تو نیز عاشق اویی خودت نمیدانی...♥️
🦋✍🏻
#سجاد_سامانی
@shermaaa
وفا نکرد و دریغ از کمی پشیمانی
چه گفت؟ گفت فراق تو بر من آسان است
وداع کرد و نمییابمش به آسانی
چه برد؟ تاب مرا برد تاب گیسویش
چه بود جرم تو؟ سرگشتگی، پریشانی
چه کرد؟ عشقِ مرا کفر خواند و خونم ریخت
چه حکمتیست در این شیوهی مسلمانی؟
چه از تو خواست؟ غزلهای بیرقیب مرا
کجاست؟ نزد رقیبان پی غزلخوانی
چرا به عشقِ چنین ظالمی دچار شدی؟
تو نیز عاشق اویی خودت نمیدانی...♥️
🦋✍🏻
#سجاد_سامانی
@shermaaa