آسمان با همه ی ستاره هايش،
در چشمانم، جا می شود
فالگيری می کند از بی خبری دستانت،
تا شعر ديگری باشد، که
در انگشتانت، پاگير شده اند
وقتی تمام لبخندهايت را،
بر سرخی لبانم،
آوای ترنّمی می نويسم، که
زيبايی ات را، سپيد نقش می زند
از واژه هايی، که امتدادشان
تا زيبايی ات، کشيده شده اند ...
✌️
#عرفان_یزدانی
@shermaaa
در چشمانم، جا می شود
فالگيری می کند از بی خبری دستانت،
تا شعر ديگری باشد، که
در انگشتانت، پاگير شده اند
وقتی تمام لبخندهايت را،
بر سرخی لبانم،
آوای ترنّمی می نويسم، که
زيبايی ات را، سپيد نقش می زند
از واژه هايی، که امتدادشان
تا زيبايی ات، کشيده شده اند ...
✌️
#عرفان_یزدانی
@shermaaa
🌈
نه باغ، نه بستان، نه چمن میخواهم
نه سرو، نه گل، نه یاسمن میخواهم
خواهم ز خدای خویش کنجی که در آن
من باشم و آنکسی که من میخواهم...
✌️
#ابوسعید_ابوالخیر
@shermaaa
نه باغ، نه بستان، نه چمن میخواهم
نه سرو، نه گل، نه یاسمن میخواهم
خواهم ز خدای خویش کنجی که در آن
من باشم و آنکسی که من میخواهم...
✌️
#ابوسعید_ابوالخیر
@shermaaa
لحظه دیدارنزدیک است؛
باز من دیوانهام، مستم!
باز میلرزد دلم، دستم!
باز گویی درجهان دیگری هستم...
های!
نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ!
های!
نپریشی صفای زلفکم را، دست!
آبرویم را نریزی، دل!
ای نخورده مست!
لحظه دیدار نزدیک است..
✌️
#مهدی_اخوان_ثالث
@shermaaa
باز من دیوانهام، مستم!
باز میلرزد دلم، دستم!
باز گویی درجهان دیگری هستم...
های!
نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ!
های!
نپریشی صفای زلفکم را، دست!
آبرویم را نریزی، دل!
ای نخورده مست!
لحظه دیدار نزدیک است..
✌️
#مهدی_اخوان_ثالث
@shermaaa
شانه های تو
درخروش آفتابِ داغ پرشکوه
زیر دانه های گرم و روشن عرق
برق می زند چو قله های کوه
شانه های تو
قبله گاه دیدگانِ پُر نیازِ من
شانه های تو
مُهر سنگیِ نماز من
✌️🍭
#فروغ_فرخزاد
@shermaaa
درخروش آفتابِ داغ پرشکوه
زیر دانه های گرم و روشن عرق
برق می زند چو قله های کوه
شانه های تو
قبله گاه دیدگانِ پُر نیازِ من
شانه های تو
مُهر سنگیِ نماز من
✌️🍭
#فروغ_فرخزاد
@shermaaa
بیهوده انتظار تو را دارم
دانم دگر تو باز نخواهی گشت
هر چند اینجا بهشت شاد خدایان است
بی تو برای من
این سرزمین غم زده زندان است
✌️
#حمید_مصدق
@shermaaa
بیهوده انتظار تو را دارم
دانم دگر تو باز نخواهی گشت
هر چند اینجا بهشت شاد خدایان است
بی تو برای من
این سرزمین غم زده زندان است
✌️
#حمید_مصدق
@shermaaa
چاره اینست و ندارم به از این رای دگر
که دهم جای دگر دل به دلآرای دگر
چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر
بر کف پای دگر بوسه زنم جای دگر
✌️
#وحشی_بافقی
@shermaaa
چاره اینست و ندارم به از این رای دگر
که دهم جای دگر دل به دلآرای دگر
چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر
بر کف پای دگر بوسه زنم جای دگر
✌️
#وحشی_بافقی
@shermaaa
در خانهٔ تو آن چه مرا شاید نیست
بندی ز دل رمیده بگشاید نیست
گویی همه چیز دارم از مال و منال
آری همه هست آنچه میباید نیست
✌️🍭
#مهستی_گنجوی
@shermaaa
در خانهٔ تو آن چه مرا شاید نیست
بندی ز دل رمیده بگشاید نیست
گویی همه چیز دارم از مال و منال
آری همه هست آنچه میباید نیست
✌️🍭
#مهستی_گنجوی
@shermaaa
باور کن
دیگر نیازی به بودن هیچ کس نیست
این روزها
حق با همه هست جز من
یک شعله سهم من است
که عاشقانه می شکند
در کنار این قاب لخت
تنها هستم و تنها نیستم
خیالت راحت
پلک می زنم هنوز مقابل این قاب
روزگار را ورق می زنم
✌️
#امير_وجود
@shermaaa
دیگر نیازی به بودن هیچ کس نیست
این روزها
حق با همه هست جز من
یک شعله سهم من است
که عاشقانه می شکند
در کنار این قاب لخت
تنها هستم و تنها نیستم
خیالت راحت
پلک می زنم هنوز مقابل این قاب
روزگار را ورق می زنم
✌️
#امير_وجود
@shermaaa
نترس
بگو دوستت دارم
تا شب وعشــــــــــــق را
چنان
به هم بیامیزم ڪه
تمام شاعران جهان
دیـــــــــــــوانگی مارا
تفسیر ڪنند
✌️🍭
#معصومه_قنبری
@shermaaa
بگو دوستت دارم
تا شب وعشــــــــــــق را
چنان
به هم بیامیزم ڪه
تمام شاعران جهان
دیـــــــــــــوانگی مارا
تفسیر ڪنند
✌️🍭
#معصومه_قنبری
@shermaaa
یک فنجان شعر
Alireza Azar – Peyvand
نشین و نسوز و نساز و ببین، که حرفم پُر از لهجهی مرهمه
برای تو و عشق واگیر تو، یه عالم صبوری کنم هم کمه
نشین و نسازو و نسوز و ببین، که تنهایی من چقدر روشنه
یکی دست توو دست تو و دستهات، داره توو سر من قدم میزنه
منم مثل تو داغِ توی دلم، منم مثل تو توو دل بازی ام
یه لبخند مصنوعیه رو لبم، ولی به رضای خدا راضی ام
اگه زخمِ توو سینهی سوختهت، دل من یه پا زخمِ هرجاییه
نگاه کن چقدر دل زمین ریخته، نگاه کن بفهمی چه اوضاعیه
بده دستتو پاشو جرات بگیر، که با هم از این شعله ها بپریم
حریف قَدَر، دست بَد، تاس کور، تو پا پس نکش بازیو میبَریم
آهای تیغهی سر به زیر تگرگ، نگاتو به بعد از زمستون بدوز
الان وقت خوبی واسه مرگ نیست، علمدار هنگ بهاری هنوز
تو باید بتونی شبو سر کنی، درسته جهان زشت و بیریخته
درسته کلاه درختا پَس ِ، درسته تبر زهرشو ریخته
تو زخم زمستون به کُفرت رسوند، تو پیغمبر بستن زخم باش
اگه داغ اشکی تنور غمی، خودت آب ِ رو شعلهی اخم باش
کجا میزنی سیم آخر کجا، عزیز دلم سیم آخر منم
تو سازِ دل روشنو کوک کن، خودم کل این قطعه رو میزنم
ببین تا ابد از تو باید بگم، تو تنها رفیق بَد و خوبمی
واسه بُردنت جونمو باختم، مدال درشت طالکوبمی
آره تا ابد از تو باید بگم، زیاد و کم چاه کار خداست
تو از پهنهی اونطرف اومدی، یکی مثل تو اینطرف کیمیاست
برام مثل هر شب لالایی بخون، که خواب از لبای تو بالا میاد
میخوام سر بذارم رو زخم دلت، دلم انحنای صداتو میخواد
ولم کن یه کم با تو آروم شم، منو با خودت خوب تنها بذار
یه جوری منو با خودت دوست کن، همه دوستهامو بذارم کنار
تو تاریخ تقویم این زندگی، تو هر اصل تعطیل کیفورمی
تو مه تاب نابِ لبِ پنجره، تو یه جشن شیک و جمع و جورمی
قدم میزنم با تو این جاده رو، دلم لک زده راهو با تو برم
پُل خوابِ آهنگ توو حنجرهت، سیاه بیشه های نگاتو برم
منو توی مشتت بگیر و ببر، منو با خودت رد کن از دورها
ببر توو حریم پریزاده ها، ببر توی شریان انگورها
عجیب و نجیب و شریف و الیف، تمام تو تعبیر این واژه هاست
بدون تو بودن غلط کردنه، بدون تو اصلاً جهان اشتباست
نباید اسیر تب ماه شی، نباید از این ارتفاق بپَری
تو باید خودت رو بگیری به دوش، تو سرباز این جوخهی آخری
نگاه کن به من این منِ غرق تو، برای تو یک عمرو پرپر زدم
برای دوباره تورو داشتن، به هر احتمالی بگی سر زدم
اگه عشق بودن برازندته، بکوب آخرین میخو رو زندگی
تو باید مسلح به امید شی، که دارندگی و برازندگی
غم هیچ و پوچ زمانو نخور، که هرکی یه جوری غمو میخوره
به هرجا نگاه میکنی درد هست، واسه رنج بُردن بهونه پُره
ما با هم مسیرو سفر میکنیم، جدا شو از این چهارچوب سیاه
واسه زندگی مرگ اگه اشتباست، بخون پشت من زنده باد اشتباه
دوباره تورو از شب زخمی و از این درد افعی جدا میکنم
با دستای خالی توو بن بست ها، جلو میرم و کوچه وا میکنم
تو معجون تنهایی و عمرمی، نمیذارم از حوصلهم سر بری
اگه توی احوال بَد دیدمت، نباید که با حال بدتر بری
من انگیزه دارم تو انگیزمی، توو هر موقعیت عزیز دلی
بهاری توو باغ خیالی فرش، تو ماهی توو این مغرب کاه گلی
زمین از زُمرد بسازه منو، جهانو بلرزونه با هق هقم
بدهکاره دنیا به امثال من، ببین گفتنی نیست چقدر عاشقم
دوباره منو توو خودم دود کن، دوباره خداوند این خونه باش
بلند شو بزن زیر گوش شکست، همون آدم پاک، دیوونه باش
منم که همینجام کنار خودت، قدم از قدم برنمیدارمو
توو سینهم سلامت نگه داشتم، همه خاطرات پراکندمو
✌️
#علیرضا_آذر
@shermaaa
برای تو و عشق واگیر تو، یه عالم صبوری کنم هم کمه
نشین و نسازو و نسوز و ببین، که تنهایی من چقدر روشنه
یکی دست توو دست تو و دستهات، داره توو سر من قدم میزنه
منم مثل تو داغِ توی دلم، منم مثل تو توو دل بازی ام
یه لبخند مصنوعیه رو لبم، ولی به رضای خدا راضی ام
اگه زخمِ توو سینهی سوختهت، دل من یه پا زخمِ هرجاییه
نگاه کن چقدر دل زمین ریخته، نگاه کن بفهمی چه اوضاعیه
بده دستتو پاشو جرات بگیر، که با هم از این شعله ها بپریم
حریف قَدَر، دست بَد، تاس کور، تو پا پس نکش بازیو میبَریم
آهای تیغهی سر به زیر تگرگ، نگاتو به بعد از زمستون بدوز
الان وقت خوبی واسه مرگ نیست، علمدار هنگ بهاری هنوز
تو باید بتونی شبو سر کنی، درسته جهان زشت و بیریخته
درسته کلاه درختا پَس ِ، درسته تبر زهرشو ریخته
تو زخم زمستون به کُفرت رسوند، تو پیغمبر بستن زخم باش
اگه داغ اشکی تنور غمی، خودت آب ِ رو شعلهی اخم باش
کجا میزنی سیم آخر کجا، عزیز دلم سیم آخر منم
تو سازِ دل روشنو کوک کن، خودم کل این قطعه رو میزنم
ببین تا ابد از تو باید بگم، تو تنها رفیق بَد و خوبمی
واسه بُردنت جونمو باختم، مدال درشت طالکوبمی
آره تا ابد از تو باید بگم، زیاد و کم چاه کار خداست
تو از پهنهی اونطرف اومدی، یکی مثل تو اینطرف کیمیاست
برام مثل هر شب لالایی بخون، که خواب از لبای تو بالا میاد
میخوام سر بذارم رو زخم دلت، دلم انحنای صداتو میخواد
ولم کن یه کم با تو آروم شم، منو با خودت خوب تنها بذار
یه جوری منو با خودت دوست کن، همه دوستهامو بذارم کنار
تو تاریخ تقویم این زندگی، تو هر اصل تعطیل کیفورمی
تو مه تاب نابِ لبِ پنجره، تو یه جشن شیک و جمع و جورمی
قدم میزنم با تو این جاده رو، دلم لک زده راهو با تو برم
پُل خوابِ آهنگ توو حنجرهت، سیاه بیشه های نگاتو برم
منو توی مشتت بگیر و ببر، منو با خودت رد کن از دورها
ببر توو حریم پریزاده ها، ببر توی شریان انگورها
عجیب و نجیب و شریف و الیف، تمام تو تعبیر این واژه هاست
بدون تو بودن غلط کردنه، بدون تو اصلاً جهان اشتباست
نباید اسیر تب ماه شی، نباید از این ارتفاق بپَری
تو باید خودت رو بگیری به دوش، تو سرباز این جوخهی آخری
نگاه کن به من این منِ غرق تو، برای تو یک عمرو پرپر زدم
برای دوباره تورو داشتن، به هر احتمالی بگی سر زدم
اگه عشق بودن برازندته، بکوب آخرین میخو رو زندگی
تو باید مسلح به امید شی، که دارندگی و برازندگی
غم هیچ و پوچ زمانو نخور، که هرکی یه جوری غمو میخوره
به هرجا نگاه میکنی درد هست، واسه رنج بُردن بهونه پُره
ما با هم مسیرو سفر میکنیم، جدا شو از این چهارچوب سیاه
واسه زندگی مرگ اگه اشتباست، بخون پشت من زنده باد اشتباه
دوباره تورو از شب زخمی و از این درد افعی جدا میکنم
با دستای خالی توو بن بست ها، جلو میرم و کوچه وا میکنم
تو معجون تنهایی و عمرمی، نمیذارم از حوصلهم سر بری
اگه توی احوال بَد دیدمت، نباید که با حال بدتر بری
من انگیزه دارم تو انگیزمی، توو هر موقعیت عزیز دلی
بهاری توو باغ خیالی فرش، تو ماهی توو این مغرب کاه گلی
زمین از زُمرد بسازه منو، جهانو بلرزونه با هق هقم
بدهکاره دنیا به امثال من، ببین گفتنی نیست چقدر عاشقم
دوباره منو توو خودم دود کن، دوباره خداوند این خونه باش
بلند شو بزن زیر گوش شکست، همون آدم پاک، دیوونه باش
منم که همینجام کنار خودت، قدم از قدم برنمیدارمو
توو سینهم سلامت نگه داشتم، همه خاطرات پراکندمو
✌️
#علیرضا_آذر
@shermaaa