آخرِ هفته که شد ؛
دلت را به دلِ خیابان بزن
با بیخیالیِ جاده همراه شو ...
فراموش کن هفته ات چطور گذشت ،
مهم نیست که شنبه قرار است چه اتفاقاتی بیفتد ،
و مهم نیست چقدر مشغله رویِ هم تلنبار شده ...
روزهایِ رفته را به بادِ فراموشی بسپار
و روزهایِ نیامده را به خدا ...
جوری باش که سقفِ دنیا هم اگر ریخت ؛
آب در دلِ لحظه هایت تکان نخورَد .
آدم نیاز دارد گاهی عینِ خیالش نباشد .
آدم نیاز دارد برای یک روز هم که شده ؛
به خاطرِ خودش نفس بکشد .
#نرگس_صرافیان_طوفان
@shermaaa ♥️
دلت را به دلِ خیابان بزن
با بیخیالیِ جاده همراه شو ...
فراموش کن هفته ات چطور گذشت ،
مهم نیست که شنبه قرار است چه اتفاقاتی بیفتد ،
و مهم نیست چقدر مشغله رویِ هم تلنبار شده ...
روزهایِ رفته را به بادِ فراموشی بسپار
و روزهایِ نیامده را به خدا ...
جوری باش که سقفِ دنیا هم اگر ریخت ؛
آب در دلِ لحظه هایت تکان نخورَد .
آدم نیاز دارد گاهی عینِ خیالش نباشد .
آدم نیاز دارد برای یک روز هم که شده ؛
به خاطرِ خودش نفس بکشد .
#نرگس_صرافیان_طوفان
@shermaaa ♥️
افطارِ چشم هایت
خرمایی ، شیرین است
بگو ؛ طعمِ صدایت را
چگونه سر بکشم بانو !
مرا به تکه نانی ، مهمان کن
بوسه می خواهم از لب هایت...
برکتش با من !
#عرفان_یزدانی
@shermaaa
خرمایی ، شیرین است
بگو ؛ طعمِ صدایت را
چگونه سر بکشم بانو !
مرا به تکه نانی ، مهمان کن
بوسه می خواهم از لب هایت...
برکتش با من !
#عرفان_یزدانی
@shermaaa
🌷عاشقان وقت نماز است "از آن" میگویند🌷
🌹کمرم پیش خداوند فقط تا بشود
جلوی هر کس و ناکس کمرم تا نشود🌹
✌️
#داود_شهبازی
@shermaaa
🌹کمرم پیش خداوند فقط تا بشود
جلوی هر کس و ناکس کمرم تا نشود🌹
✌️
#داود_شهبازی
@shermaaa
🌷عاشقان وقت نماز است "از آن" میگویند🌷
🌹کمرم پیش خداوند فقط تا بشود
جلوی هر کس و ناکس کمرم تا نشود🌹
✌️
#داود_شهبازی
@shermaaa
🌹کمرم پیش خداوند فقط تا بشود
جلوی هر کس و ناکس کمرم تا نشود🌹
✌️
#داود_شهبازی
@shermaaa
🌷عاشقان وقت نماز است "از آن" میگویند🌷
🌹کمرم پیش خداوند فقط تا بشود
جلوی هر کس و ناکس کمرم تا نشود🌹
✌️
#داود_شهبازی
@shermaaa
🌹کمرم پیش خداوند فقط تا بشود
جلوی هر کس و ناکس کمرم تا نشود🌹
✌️
#داود_شهبازی
@shermaaa
خدایا
شبِ قدر است ...
آسمان را به فرشته هایت بسپار ،
به زمین بیا ...
کمی کنارِ دلم بنشین ،
برایت حرف دارم ...
حرف هایی که جز تو نمی شود به کسی گفت ...
بیا و این شبِ قدر ،
به حرمتِ جوشن کبیرت ،
و به حرمتِ حقانیتِ قرآنت ؛
حواست را به من بده ... !
می خواهم بگویم ،،،
گوش می کنی ؟!
خدا جانم ؛
دوستانی دارم که حالشان خوب نیست ،
حرف ها و مشکلاتی دارند ؛
که گوشه ی دلشان سنگینی می کند ،،،
آرزوهایی دارند که از شدتِ نرسیدن ،
از آن ها دست کشیده اند ...
دستی به سر و گوشِ زندگی شان بکش ...
پایِ حرف هایشان بنشین ،
حالشان را خوب کن ...
و آرزوهایشان را جوری برآورده کن ؛
که صدایِ لبخندشان ، هفت آسمانت را پُر کند ،
و مرا به ماندنم امیدوار ...
خدایا !
به خانواده ام عمر طولانی و با عزت ببخش ...
و کاری کن ؛
حضورِ من ، موجب شادی و حالِ خوبِ آنها باشد ،
نه رنجش و ناراحتی شان ...
مهربان ترینم !
می دانم سرت در آسمان و با این همه مخلوق ،
شلوغ تر از این حرف هاست ،،،
اما اگر لایق بودم ؛
مرا برایِ شاد کردنِ بنده هایت ،
قدری توانمند کن ... !
دلی دارم به وسعتِ آسمانت لبریز از عشق ،
و دستانی خالی تر از پنجه ی گنجشک ها ...
سخت است بخواهم کاری برای بغض هایِ فروخورده شان کنم
اما نتوانم ،،،
کمکم می کنی ؟!
#نرگس_صرافیان_طوفان
@shermaaa
شبِ قدر است ...
آسمان را به فرشته هایت بسپار ،
به زمین بیا ...
کمی کنارِ دلم بنشین ،
برایت حرف دارم ...
حرف هایی که جز تو نمی شود به کسی گفت ...
بیا و این شبِ قدر ،
به حرمتِ جوشن کبیرت ،
و به حرمتِ حقانیتِ قرآنت ؛
حواست را به من بده ... !
می خواهم بگویم ،،،
گوش می کنی ؟!
خدا جانم ؛
دوستانی دارم که حالشان خوب نیست ،
حرف ها و مشکلاتی دارند ؛
که گوشه ی دلشان سنگینی می کند ،،،
آرزوهایی دارند که از شدتِ نرسیدن ،
از آن ها دست کشیده اند ...
دستی به سر و گوشِ زندگی شان بکش ...
پایِ حرف هایشان بنشین ،
حالشان را خوب کن ...
و آرزوهایشان را جوری برآورده کن ؛
که صدایِ لبخندشان ، هفت آسمانت را پُر کند ،
و مرا به ماندنم امیدوار ...
خدایا !
به خانواده ام عمر طولانی و با عزت ببخش ...
و کاری کن ؛
حضورِ من ، موجب شادی و حالِ خوبِ آنها باشد ،
نه رنجش و ناراحتی شان ...
مهربان ترینم !
می دانم سرت در آسمان و با این همه مخلوق ،
شلوغ تر از این حرف هاست ،،،
اما اگر لایق بودم ؛
مرا برایِ شاد کردنِ بنده هایت ،
قدری توانمند کن ... !
دلی دارم به وسعتِ آسمانت لبریز از عشق ،
و دستانی خالی تر از پنجه ی گنجشک ها ...
سخت است بخواهم کاری برای بغض هایِ فروخورده شان کنم
اما نتوانم ،،،
کمکم می کنی ؟!
#نرگس_صرافیان_طوفان
@shermaaa
••✾✾••
#درد_علی_دو_گونه_است ❥
یک درد دردی است
که از زخم شمشیر ابن ملجم
در فرق سرش احساس میکند
و درد دیگر دردی است
که او را تنها در نیمه شب های خاموش
به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده
و به ناله در آورده است
ما تنها بر دردی میگـــرییم
که از شمشیر ابن ملجم
در فرقاش احساس میکند
اما این درد علی نیست
دردی که چنان
روح بزرگی را به ناله در آورده است
تنهایی است
که ما آن را نمیشناسیم
باید این درد را بشناسیم
نه آن درد را
که علی درد شمشیر را
احــساس نمیکند و مـــا
درد علی را احساس نمیکنیم...
#علی_شریعتی
#قدر_بدانیم_شبهای_قدر_را 🙏🏻
@shermaaa
#درد_علی_دو_گونه_است ❥
یک درد دردی است
که از زخم شمشیر ابن ملجم
در فرق سرش احساس میکند
و درد دیگر دردی است
که او را تنها در نیمه شب های خاموش
به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده
و به ناله در آورده است
ما تنها بر دردی میگـــرییم
که از شمشیر ابن ملجم
در فرقاش احساس میکند
اما این درد علی نیست
دردی که چنان
روح بزرگی را به ناله در آورده است
تنهایی است
که ما آن را نمیشناسیم
باید این درد را بشناسیم
نه آن درد را
که علی درد شمشیر را
احــساس نمیکند و مـــا
درد علی را احساس نمیکنیم...
#علی_شریعتی
#قدر_بدانیم_شبهای_قدر_را 🙏🏻
@shermaaa
#شب_قدر
شب قدر و وصال عاشقان بود
شبی کز صد هزاران ماه برتر
به سوی مسجد کوفه روان شد
علی شیر خدا ، پیروز خیبر
دلش لبریز از عشق الــــهی
به شوق دیدن دلدار می رفت
علی آگاه بــود از مکـــر دشمن
به سان حیدری کــــرّار می رفت
از آنسو ، ابن ملجم در تــــکاپو
به زهر آلوده ، شمشیر عداوت
دلش از کینه و تزویر لبریز
نصیبش بود از دنیا شقاوت
سحرگه شد ، علی آمد به محراب
که تا خواند نماز آخـــرین را
بزد بر فرق او از خشم زخمی
زِ پا انداخت شاه مَـــه جبین را
خداوندا چه گویم از غم امشب ؟
جگر خون است و اشکم گشته جاری
غم مـــولا بــبرده طــاقت از مــن
نباشد دیگرم در دل ، قــــراری
الهی در شب قدرت بـــبخشا
گناه عاشق درمانده ات را
نما دل های ما را غرق رحمت
بگیر از مِهر ، دست بنده ات را
تو میدانی گناهانم فـــزون است
مرا با آتش قهرت ، نـــسوزان
بزرگی کن به لطف بـــیدریغت
خطاهای گنهکاران ، بپوشان
✌️🖤
#الهه_صدیقی_شعله
@shermaaa
شب قدر و وصال عاشقان بود
شبی کز صد هزاران ماه برتر
به سوی مسجد کوفه روان شد
علی شیر خدا ، پیروز خیبر
دلش لبریز از عشق الــــهی
به شوق دیدن دلدار می رفت
علی آگاه بــود از مکـــر دشمن
به سان حیدری کــــرّار می رفت
از آنسو ، ابن ملجم در تــــکاپو
به زهر آلوده ، شمشیر عداوت
دلش از کینه و تزویر لبریز
نصیبش بود از دنیا شقاوت
سحرگه شد ، علی آمد به محراب
که تا خواند نماز آخـــرین را
بزد بر فرق او از خشم زخمی
زِ پا انداخت شاه مَـــه جبین را
خداوندا چه گویم از غم امشب ؟
جگر خون است و اشکم گشته جاری
غم مـــولا بــبرده طــاقت از مــن
نباشد دیگرم در دل ، قــــراری
الهی در شب قدرت بـــبخشا
گناه عاشق درمانده ات را
نما دل های ما را غرق رحمت
بگیر از مِهر ، دست بنده ات را
تو میدانی گناهانم فـــزون است
مرا با آتش قهرت ، نـــسوزان
بزرگی کن به لطف بـــیدریغت
خطاهای گنهکاران ، بپوشان
✌️🖤
#الهه_صدیقی_شعله
@shermaaa
#شب_ضربت_خوردن_امیرالمومنین
#شب_نوزدهم
#شب_قدر
وقت پرواز آسمان شده بود
گوئیا آخر جهان شده بود
کعبه می رفت در دل محراب
لحظه ی گریه ی اذان شده بود
کوفه لبریز از مصیبت بود
باد در کوچه نوحه خوان شده بود
شور افتاد در دل زینب
پی بابا دلش روان شده بود
در و دیوار التماسش کرد
در و دیوار مهربان شده بود
شوق دیدار حضرت زهرا
در نگاه علی عیان شده بود
خار در چشم و تیغ بین گلو
زخم، مهمان استخوان شده بود
سایه ای شوم پشت هر دیوار
در کمین علی نهان شده بود
ناگهان آسمان ترک برداشت
فرق خورشید خون فشان شده بود
در نجف سینه بیقرار از عشق
گفت "لا یمکن الفرار" از عشق
✌️🖤
#سیدحمیدرضا_برقعی
@shermaaa
#شب_نوزدهم
#شب_قدر
وقت پرواز آسمان شده بود
گوئیا آخر جهان شده بود
کعبه می رفت در دل محراب
لحظه ی گریه ی اذان شده بود
کوفه لبریز از مصیبت بود
باد در کوچه نوحه خوان شده بود
شور افتاد در دل زینب
پی بابا دلش روان شده بود
در و دیوار التماسش کرد
در و دیوار مهربان شده بود
شوق دیدار حضرت زهرا
در نگاه علی عیان شده بود
خار در چشم و تیغ بین گلو
زخم، مهمان استخوان شده بود
سایه ای شوم پشت هر دیوار
در کمین علی نهان شده بود
ناگهان آسمان ترک برداشت
فرق خورشید خون فشان شده بود
در نجف سینه بیقرار از عشق
گفت "لا یمکن الفرار" از عشق
✌️🖤
#سیدحمیدرضا_برقعی
@shermaaa