یک فنجان شعر
225 subscribers
14.8K photos
305 videos
26 files
357 links
✌️🍭
ما گر زسر بریده می ترسیدیـــم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
☕️📖
وبلاگم
http://shermaaa.blogfa.com/
Download Telegram
کنده می‌شود از جا
هواپیما
مانندِ دلِ من
هنگام دیدن مهمان‌داری
که عجیب شبیه توست

مهمان‌دار می‌شدی اگر،
مسافران از تماشایت دل نمی‌کندند و
خلبان حتا
درِ کابین خود را نمی‌بست
تا هر از گاهی ببیندت
وقتی با لب‌خند
زیر سرِ پیرمردی خفته، بالشت می‌گذاشتی
همه لیوانی آب از تو می‌خواستند
و می‌دانستند
گرفتن آبِ طلب کرده هم از دست تو
مُراد است.

چرا از یادت نمی‌برم؟
چرا تو از پس هر چیزی سرک می‌کشی؟
چرا نمی‌توانم بی‌دغدغه باشم،
مانندِ مسافری که شانه به شانه‌ام خرناس می‌کشد؟
...

در دوهزار پایی کنار توام
حتا وقتی همان مهمان‌دار
با لب‌خند می‌پرسد:
«ـ چای یا قهوه؟»
و من
با خاطره‌ی چشمانت
قهوه‌ی تلخ می‌نوشم.
✌️
#یغماگلرویی
(هواپیمای تهران-رم ، اسفند 1389)

@shermaaa
تو عشق بودی
این را از بوی تن ات فهمیدم
شاید هم خیلی دیر به تو رسیدم
خیلی دیر..

اما مگر قانون این نبود
که هر آنچه دیر می آید
عاقبت روزی به خانه ی ما خواهد رسید؟

عادت کرده ایم به نداشتن ها
و شاید به اندوه
آری، تو عشق بودی
این را از رفتن ات فهمیدم

وگرنه
این شهر
هرگز این چنین
سرسنگین نبود.
✌️
#جمال_ثریا
@shermaaa
می ‌خواستم چشم ‌های تو را ببوسم
تو نبودی، باران بود
رو به آسمان بلند پر گفت ‌و گو گفتم:
تو ندیدیش؟!

و چیزی، صدایی
صدایی شبیه صدای آدمی آمد
گفت: نامش را بگو تا جست‌ و جو کنیم

نفهمیدم چه شد که باز
یک هو و بی ‌هوا، هوای تو کردم
دیدم دارد ترانه ‌ای به یادم می ‌آید

گفتم: شوخی کردم به خدا
می‌ خواستم صورتم از لمس لذیذ باران
فقط خیس گریه شود
ورنه کدام چشم
کدام بوسه
کدام گفت ‌و گو؟!
من هرگز هیچ میلی
به پنهان کردن کلمات بی ‌رویا نداشته‌ ام !
✌️
#سیدعلی_صالحی

@shermaaa
قسمت نشد که لحظه غمگین رفتنت
با اشک ها مسیر تو را شستشو کنم
بوسیدنت که هیچ
بغل کردنت که هیچ
حتی نشد تو را
یک دل سیر بو کنم

از یادها گذشتی و
در بادها گم شدی
حالا حضور تو را کجا جستجو کنم
قسمت نشد،
تو رفتی و من ماندم که باز
باقیمانده عمر، تو را آرزو کنم.
✌️
#مریم_شفیعی

@shermaaa
حریصانه ، عطر تنت را می‌نوشم و
صورتت را در دست می‌گیرم
همانطور که در آغوش می‌کشم
جان شیفته را

آنقدر به هم نزدیکیم
که نگاهمان ما را می‌سوزاند
با اینحال زمزمه می‌کنی :
ای غایب از نظرم

هرقدر بخواهی مست لذتت می‌کنم
کلماتت درد غربت دارند و راز
انگار در سیاره‌ی دیگری تبعیدم
بانو
کدام دریا قلب توست؟
کیستی؟

باز آرزوهایت را به آواز بخوان
لحظه‌های گوش سپردن به تو
غنچه‌های درشت ابدیتند
که گل می‌شوند.
✌️
#لوسیان_بلاگا

@shermaaa
من کوچه ها را زیر باران باز ...
تو, بالشت را هی بغل کردی
خسته شدم از این همه دوری
سرگیجه دارم کاش برگردی
✌️
#بهزاد_رحیمی

@shermaaa
همه در دوست داشتنت
به طرز عجیبی
سهیمند!
تو حواست نیست اما،

عطرت تمام پیاده روهای شهر را میدود!
و از خزر چشمهایت
بازار
ماهی فروشان رونق گرفته!

و لبهایت بادبادک بازیگوشی است که
به اسمان قلب همه شهر سرک میکشد!

✌️
#یاسمن_احمدی

@shermaaa
هنوز در انحصار باد سرگردانى
و
من در تَعلُقِ بى نصيبىِ خنكاى وجودت
مُعَلَق...
✌️
#اديب_حيدربگى

@shermaaa
‍ آنقدر سرد هستم
که حسش نمیکنم
زمستان را میگویم!

درست مثل یک آدم برفی
تنها و بی حسم
که ساخته شدم
تنها برای یک عکس سلفی

سردت هم که شد
تنهایم میگذاری
با خاطراتت
خاطراتی که ذره ذره
من را با گرمایشان
از بین میبرند
✌️
#پیمان_صیادی

@shermaaa
زمستـــان
بـــی تو
یــــک تقــــویم
بــــــــرف اسـت
✌️☹️

#معصومه_سیاه_پشت

@shermaaa
حال دل لرزانِك كودكى را دارم

كه در مقابل بشقاب كيكى شكلاتيست
بعداز چند تكه
در بخورنخورِ
مابقى
هاج و واج
مانده....
✌️
#اديب_حيدربگى

@shermaaa
گاهی دلم هیچ چیز نمیخواهد
جز گپ ریز ریز با مادرم
هی من حرف بزنم، هی او چای تازه دم بریزد،
هی چای ام سرد بشود
هی دلم گرم.
آنجا که چای ات سرد می شود
و دلت گرم
خانه مادر است
✌️
#هما_بهروزی_نکو

@shermaaa
صدایت را می پوشم ...!

چشمهایت را، در جیب میگذارم ...!

و بوسه هایت را ...؟

برای پنجمین فصل ....

پس انداز میکنم ...!

چقدر آشنایی در آغوشم .....!!!
✌️
#الناز_عباسی

@shermaaa
به عادت سابق ...
تمام فالها را می خوانم ؛

هر چند که دیگر نیستی .
و منْ تنها ...

به دنبال گمشده ی دوری می گردَم ،
که خودخواسته بودنش را پایان داد...
✌️
#مهنازتوماج(آوات)
@shermaaa
چشمانم را
دوست دارم
چون تو درآن
موج میزنی
بیا وآرام کن
این سیل خروشان را
نمیخواهم از چشمانم
فرو بریزی
✌️
#الهه_قاسمی_نژاد

@shermaaa
زمستان
بهانه ایست...
برای ها کردن زندگی

آتش نمی خواهد...
فرار از دی!

دل بسوزانیم...
بهار خودش می آید
✌️
#احمد_تصدیقی

@shermaaa
بانوی‌ من‌ !
دلم‌ می‌خواست‌ در عصر دیگری‌ دوستت‌ می‌داشتم‌ !
در عصری‌ مهربان‌تر و شاعرانه‌تر !
عصری‌ که‌ عطرِ کتاب‌ ،
عطرِ یاس‌ و عطرِ آزادی‌ را بیشتر حس‌ می‌کرد !

دلم‌ می‌خواست‌ تو را
در عصر شمع‌ دوست‌ می‌داشتم‌ !
در عصر هیزم‌ و بادبزن‌های‌ اسپانیایی‌
و نامه‌های‌ نوشته‌ شده‌ با پر
و پیراهن‌های‌ تافته‌ی‌ رنگارنگ‌ !
نه‌ در عصر دیسکو ،
ماشین‌های‌ فراری‌ و شلوارهای‌ جین‌ !

دلم‌ می‌خواست‌ تو را در عصرِ دیگری‌ می‌دیدم‌ !
عصری‌ که‌ در آن‌
گنجشکان‌ ، پلیکان‌ها و پریان‌ دریایی‌ حاکم‌ بودند !
عصری‌ که‌ از آن‌ِ نقاشان‌ بود ،
از آن‌ِ موسیقی‌دان‌ها ،
عاشقان‌ ،
شاعران‌ ،
کودکان‌
و دیوانگان‌ !

دلم‌ می‌خواست‌ تو با من‌ بودی‌
در عصری‌ که‌ بر گل‌ُ شعرُ بوریا وُ زن‌ ستم‌ نبود !
ولی‌ افسوس‌ !
ما دیر رسیدیم‌ !
ما گل عشق‌ را جستجو می‌کنیم‌ ،
در عصری‌ که‌ با عشق بیگانه‌ است‌ !
✌️
#نزارقبانی
@shermaaa
1)آن دم
که دریا و آسمان
گم می‌شود
پرواز خواهم آموخت
پیش از آن که چشمان تو
دوباره باز شود


2)از غروبی که سایه ام را
کاشته ام
هیچ شکوفه ای
طعم بوسه خورشید را
نچشیده است.


3)زمستان آمده است
خسته ام
میخوابم
بهار که آمد
پیله ام را می‌شکافم
تا با پرهای خیس
دوباره
عاشقت شوم.
✌️
#کیکاووس_یاکیده

@shermaaa
باورت می‌شود اگر بگویم همین حوالی
مردی دارد از دردِ دوری ات جان می‌دهد؟
باور می‌کنی
جایی درون این شعر عاشقی در حالِ سوختن است؟

مردی که دل به نگاه تو باخته و روحش را در بازارِ دلتنگی چوبِ حراج زده تا تو خریدارش شوی
و حال پاهایش
جسمِ بی‌جانش را در سربالایی سختِ تنهایی یدک می‌کشد
آه بانوی من
باور کن
در این حوالی مردی خواهد مرد اگر تو نیایی
✌️
#آرمان_آرام

@shermaaa
قسمت نشد که لحظه غمگین رفتنت
با اشک ها مسیر تو را شستشو کنم
بوسیدنت که هیچ
بغل کردنت که هیچ

حتی نشد تو را
یک دل سیر بو کنم
از یادها گذشتی و
در بادها گم شدی
حالا حضور تو را کجا جستجو کنم
قسمت نشد،
تو رفتی و من ماندم که باز
باقیمانده عمر، تو را آرزو کنم.
✌️☹️
#مریم_شفیعی

@shermaaa
به تو گفته بودیم :
گاهی برای ادامه ی روزهای تو
سکوت کردیم
هر جا باران بارید
ما در کنارت ایستاده ایم
و برای مرگ و تاریکی که به دنبال تو بودند
گلی پرتاب کردیم
که تو را از یاد ببرند

به تو گفته بودیم :
درختان در تنهایی می رویند
و در باد نابود می شوند
اکنون پیری ما را احاطه کرده است
و مرگ آماده است هر لحظه ما را تصرف کند

یک بار دیگر برای همیشه نامت را به ما بگو
بگو هنوز باران می بارد
و تو هنوز راه رفتن در باران را دوست داری.
✌️
#احمدرضااحمدی

@shermaaa