عزیزم!
دلتنگی،
قطار نیست
تا برای نماز مسافران
ساعتی
در من بایستد.
درست است روبهرویت نشستهام
و کسالت روز را
زانوبهزانو میکنم.
اما باورت میشود
این قضای بوسیدن توست
به جان من افتاده است؟!
#مسعود_درویشی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
دلتنگی،
قطار نیست
تا برای نماز مسافران
ساعتی
در من بایستد.
درست است روبهرویت نشستهام
و کسالت روز را
زانوبهزانو میکنم.
اما باورت میشود
این قضای بوسیدن توست
به جان من افتاده است؟!
#مسعود_درویشی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
میدانم شبی تاریک در پی است و
من به چراغ نامت محتاجم!
طوفانهایی سر چهار راهها ایستادهاند و
انتظار مرا میکشند
و من به زورق* نامت محتاجم...
#شمس_لنگرودی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
*زورق: قایق
میدانم شبی تاریک در پی است و
من به چراغ نامت محتاجم!
طوفانهایی سر چهار راهها ایستادهاند و
انتظار مرا میکشند
و من به زورق* نامت محتاجم...
#شمس_لنگرودی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
*زورق: قایق
آنجا نشستهای
و لبخند میزنی
اما دستی تکان نمیدهی.
ای کاش آن قاب،
قاب ِ پنجره بود!!!
#سینا_بهمنش
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
و لبخند میزنی
اما دستی تکان نمیدهی.
ای کاش آن قاب،
قاب ِ پنجره بود!!!
#سینا_بهمنش
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
باران بارید
چالههای سطح خیابانها را پر کرد
حالا که آسمان صاف شده است
مثل دیوانهها
از چالهای به چالهٔ دیگر میدود
آب را گل میکند
تا عابران چشمشان نیفتد
به ماه او!
#رضا_چایچی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
چالههای سطح خیابانها را پر کرد
حالا که آسمان صاف شده است
مثل دیوانهها
از چالهای به چالهٔ دیگر میدود
آب را گل میکند
تا عابران چشمشان نیفتد
به ماه او!
#رضا_چایچی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید میپوسند
از تابش خورشید پوسیدند
و گم شدند آن کوچههای گیج از عطر اقاقیها
در ازدحام پرهیاهوی خیابانهای بیبرگشت.
و دختری که گونههایش را
با برگهای شمعدانی رنگ میزد
آه
اکنون زنی تنهاست
اکنون زنی تنهاست ...
#فروغ_فرخزاد
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید میپوسند
از تابش خورشید پوسیدند
و گم شدند آن کوچههای گیج از عطر اقاقیها
در ازدحام پرهیاهوی خیابانهای بیبرگشت.
و دختری که گونههایش را
با برگهای شمعدانی رنگ میزد
آه
اکنون زنی تنهاست
اکنون زنی تنهاست ...
#فروغ_فرخزاد
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
فریاد من شکسته اگر در گلو،
و گر فریاد من، رسا
من از برای راه خلاص خود و شما
فریاد میزنم
فریاد میزنم...
#نیما_یوشیج
امروز ۲۱ آبان زادروز تولد پدر شعر معاصر فارسی #نیما_یوشیج است.
بی شک نیما دریچهای بسیار عظیم را به روی جامعه و فرهنگ و ادبیات ایران زمین گشود و یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ ایران شد.
روحش شاد و یادش جاوادان
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
و گر فریاد من، رسا
من از برای راه خلاص خود و شما
فریاد میزنم
فریاد میزنم...
#نیما_یوشیج
امروز ۲۱ آبان زادروز تولد پدر شعر معاصر فارسی #نیما_یوشیج است.
بی شک نیما دریچهای بسیار عظیم را به روی جامعه و فرهنگ و ادبیات ایران زمین گشود و یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ ایران شد.
روحش شاد و یادش جاوادان
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
کاش تمام میشد جهان
در کلمهای
و دوباره میشکفت
در کلامی
کاش
جهان
با شعر
خاموش و روشن میشد
#بیژن_جلالی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
در کلمهای
و دوباره میشکفت
در کلامی
کاش
جهان
با شعر
خاموش و روشن میشد
#بیژن_جلالی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
امشب میخواهیم بیژن جلالی بخوانیم
اگر شعری از او دارید برای ما بفرستید تا بههمرسانیاش کنیم!
@sin_iranpour
اگر شعری از او دارید برای ما بفرستید تا بههمرسانیاش کنیم!
@sin_iranpour
آزرده از هیچ
آزرده از همهچیز
زخمهایی بر صورت داشت
که گویی لبخند میزد
ولی در گریبان خود میگریست
و بر لبخند خود می گریست
#بیژن_جلالی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
یکی از نظریههای بسیار مهمی که در ادبیات مطرح شد و جهان اندیشگانی دنیا را تغییر داد نظریهٔ «بینامتنیت» است. بینامتنیت یعنی متنها با هم در یک رابطهٔ بدهبستان هستند و یک متن موجب پیدایش متنی دیگری میشود. وقتی که صحبت از متن میشود یعنی هرآنچیزی که در آن مفهومی نهفته است چه میخواهد فیلم باشد چه میخواهد نقاشی چه میخواهد شعر! اصل اساسی نظریه بینامتنیت این است که هیچ متنی بدون پیش متن نیست و متنها پیوسته بر اساس متنهای گذشته بنا میشوند.
برای مثال این متن را در نظر بگیرید و سعی کنید شخصیتی را که این شعر دربارهٔ آن صحبت میکند متصور شوید و از آن سو نام شخصیت «جوکر» را در فیلمها و کمیکهای آمریکایی به ذهنتان بیاورید. آری! تصویر شخصی که در این شعر است دقیقا همان «جوکر» معروف است که همهٔ ما با آن آشنا هستیم! اگر این کمیک آمریکایی نبود هیچگاه چنین متنی خلق نمیشد یا اگر خلق میشد بسیار متفاوت تر از چیزی بود که اکنون است در واقع این متنها هستند که باعث ایجاد یکدیگر میشوند و شاید مؤلفان تنها وسیلهای برای اتصال این تیکههای از هم گمشده هستند یعنی این مولفان نیستند که شعر میگویند و داستان مینویسند و نقاشی میکشند و فیلم میسازند و عکس میگیرند و... بلکه این متون قبلی هستند که هنرها را میسازند! (این رابطهٔ بینامتینتی که میگوییم شاید بتوان آن را در زیرمجموعهٔ بزرگتری به نام مرگ مؤلف قرارش داد؛ زیرا در لفافه نقش مولف را بسیار ناچیز و نادیده میگیرد و او را میکشد و در صدد احیای نقش متون پیشین در خلق اثری جدید است.)
هرچه ما این رابطه را بزرگتر کنیم متوجه میشویم که هرچیزی که در یک متن است گویا از جایی دیگر آمده است. اگر شعر نیما نبود شاملویی نبود اگر شاملویی نبود این گستردگی شعر سپید وجود نداشت و الی آخر و ما میتوانیم این سلسله را تا بینهایت ادامه دهیم بدون آنکه به پوچی برسیم و هیچ متنی را نمیتوانیم پیدا کنیم که از این قاعده سرپیچی کرده باشد!
#سجاد_ایرانپور
آزرده از همهچیز
زخمهایی بر صورت داشت
که گویی لبخند میزد
ولی در گریبان خود میگریست
و بر لبخند خود می گریست
#بیژن_جلالی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
یکی از نظریههای بسیار مهمی که در ادبیات مطرح شد و جهان اندیشگانی دنیا را تغییر داد نظریهٔ «بینامتنیت» است. بینامتنیت یعنی متنها با هم در یک رابطهٔ بدهبستان هستند و یک متن موجب پیدایش متنی دیگری میشود. وقتی که صحبت از متن میشود یعنی هرآنچیزی که در آن مفهومی نهفته است چه میخواهد فیلم باشد چه میخواهد نقاشی چه میخواهد شعر! اصل اساسی نظریه بینامتنیت این است که هیچ متنی بدون پیش متن نیست و متنها پیوسته بر اساس متنهای گذشته بنا میشوند.
برای مثال این متن را در نظر بگیرید و سعی کنید شخصیتی را که این شعر دربارهٔ آن صحبت میکند متصور شوید و از آن سو نام شخصیت «جوکر» را در فیلمها و کمیکهای آمریکایی به ذهنتان بیاورید. آری! تصویر شخصی که در این شعر است دقیقا همان «جوکر» معروف است که همهٔ ما با آن آشنا هستیم! اگر این کمیک آمریکایی نبود هیچگاه چنین متنی خلق نمیشد یا اگر خلق میشد بسیار متفاوت تر از چیزی بود که اکنون است در واقع این متنها هستند که باعث ایجاد یکدیگر میشوند و شاید مؤلفان تنها وسیلهای برای اتصال این تیکههای از هم گمشده هستند یعنی این مولفان نیستند که شعر میگویند و داستان مینویسند و نقاشی میکشند و فیلم میسازند و عکس میگیرند و... بلکه این متون قبلی هستند که هنرها را میسازند! (این رابطهٔ بینامتینتی که میگوییم شاید بتوان آن را در زیرمجموعهٔ بزرگتری به نام مرگ مؤلف قرارش داد؛ زیرا در لفافه نقش مولف را بسیار ناچیز و نادیده میگیرد و او را میکشد و در صدد احیای نقش متون پیشین در خلق اثری جدید است.)
هرچه ما این رابطه را بزرگتر کنیم متوجه میشویم که هرچیزی که در یک متن است گویا از جایی دیگر آمده است. اگر شعر نیما نبود شاملویی نبود اگر شاملویی نبود این گستردگی شعر سپید وجود نداشت و الی آخر و ما میتوانیم این سلسله را تا بینهایت ادامه دهیم بدون آنکه به پوچی برسیم و هیچ متنی را نمیتوانیم پیدا کنیم که از این قاعده سرپیچی کرده باشد!
#سجاد_ایرانپور
آرزویم مردن در صدای تو بود
یا رفتن با صدایت
یا خاموش شدن در صدایت
صدای تو چون باد گذشت
و من به دامن تاریکی
آویختهام
#بیژن_جلالی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
یا رفتن با صدایت
یا خاموش شدن در صدایت
صدای تو چون باد گذشت
و من به دامن تاریکی
آویختهام
#بیژن_جلالی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
خدای غمگین من
خدای بی نهایت غمگین من
اینک من نیز
سهم کوچکی
از غم تو را
دارم
زیرا باید
در غم تو
و در جدائی تو
نیز شریک
باشم
#بیژن_جلالی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
خدای بی نهایت غمگین من
اینک من نیز
سهم کوچکی
از غم تو را
دارم
زیرا باید
در غم تو
و در جدائی تو
نیز شریک
باشم
#بیژن_جلالی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
کاش میدانستم
به اندازهٔ خورشید
و یا کاش تاریک بودم
به اندازهٔ شب
ولی ستارهای هستم
گرفتار درشبی!
#بیژن_جلالی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
به اندازهٔ خورشید
و یا کاش تاریک بودم
به اندازهٔ شب
ولی ستارهای هستم
گرفتار درشبی!
#بیژن_جلالی
شبکهٔ شعر سپید
@sher_sepid
امشب میخواهیم شعر کوتاه یا هایکو بخوانیم البته نسخهٔ ایرانیاش را!
ممنون از اینکه با مایید و دلگرممان میکنید!!!
ممنون از اینکه با مایید و دلگرممان میکنید!!!
دیشب چند شعر سپید کوتاه را خواندیم؛ اما امشب میخواهیم در حالت کلی با این نوع شعر بیشتر آشنا شویم. در ادامه نوشتاری بههمرسانی میشود که موضوعش «گونهشناسی شعر سپید کوتاه» است.
ممنون که ما را میخوانید.
ممنون که ما را میخوانید.