شعر و متن های زیبا🌺🌺
346 subscribers
7.58K photos
4.38K videos
22 files
469 links
بمژگان سیه کردی هزاران رخنه دردینم
بیاکزچشم بیمارت هزاران درد برچینم.
Download Telegram

من دقیقا همینم که لیلا مقربی میگه:
"من
ادامه‌ی خیالی هستم
که شروعش
دوست داشتنِ تو بود..
.!"

ای‌کاش…
روزهای دلتنگی من
مثل دوست داشتن‌های تو کوتاه می‌شد.
..

ولی یادت باشه به قول حافظ:

"گر‌چه‌منزل‌بس‌خطرناک‌است‌و‌مقصد‌بس‌بعید
هیچ‌راهی‌نیست‌کان‌را‌نیست‌پایان‌غم‌مخ
ور "

من بودم، تو...،
و یک عالمه حرف!
و ترازویی که سهم تو را
از شعرهایم نشان میداد!!!
کاش بودی؛ و میفهمیدی؛
به وقت دلتنگی،
یک " آه " چقدر وزن دارد.
..

به قول شهرام نصیری:
گر زبان بیست کشور را بلد باشی به عمر
گر زبان دل نفهمی زندگی را باختی.
..
وجود تو
لال کرد
دستانم را
و‌کور کرد
دهانم را ....
حواسم پرت توست
فعل هارا جابجا نوشته ام
کوتاه مینویسم اما
تو بلند بخوان
به بلندای احساسم
دوسـتـت دارم



            
‏جلوی بعضی خاطره ها باید نوشت :
‏آهسته تر به یاد آورده شود ،خطر ریزش اشک..!
بر مزارم گریہ ڪن اشڪت مرا جان میدهد
بوسہ هایت بوے عشق بوے باران میدهد

دست بر قبرم بڪش تا حس ڪنے مرگ مرا
دست هایت درد هایم
را تسلا میدهد
هیچ چیز نمیتونه جایگزینِ تو باشه.
مولانا چقد قشنگ گفته :

اوست نشسته در نظر، من به کجا نظر کنم؟!
اوست گرفته شهرِ دل، من به كجا سفر برم؟!️
نباید یادتون بره زندگی کوتاه تر از اونیه که بخوایین با همدیگه قهر کنید و منتظر باشید تا یکیتون بیاد آشتی کنه.
از یخ پرسیدن:
که چرا اینقدر سردی ؟

یخ جواب خوبی داد گفت:

من که اوّلم آب و آخرم آب؛
        پس گرمی" را با من چه کار ؟

حال اِی انسان...
        اوّلت خاک" و آخَرت هم خاک"

پس این همه غرور از کجا؟

‌ ‍‌‌
وقتی حسودی می کنه مثل سعدی بهش بگید:
“همه عمر بندارم سر ازین خمار هستی،
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی،
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد،
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی.”
همونجا که سعدی میگه:
«که گرچه رنج به جان می رسد، امید دواست..»
تو امید منی واسه زندگی، واسه ادامه دادن، تحمل کردن، بهتر شدن.
اونجا که هوشنگ ابتهاج میگه:

پای اگر فرسودم و جان کاستم
آنچنان رفتم که خود می‌خواستم!
میخوام مثل هایده بشم وقتی که میگد:🚶‍♀

دلم گم شده پیداش میکنم من
اگه عاشقته وای به حالش
رسواش میکنم من
بقول خواننده آغاسی :🚶‍♀

دیروز منو دیدی و رفتی
سلام دادم جواب نگفتی
حرف گذشته رو رها کن
فدات بشم اخماتو وا کن
ای دردم از تو درمان
چون شد به عشق بازان
نازی نمی فروشی
دردی نمی فرستی؟!
آغــوش تــو
چقــدر می‌آید بہ قامتـــم
در آن بہ قــدر
پیـــرهن خــویش راحتــم...