شعر و متن های زیبا🌺🌺
356 subscribers
7.42K photos
4.32K videos
20 files
464 links
بمژگان سیه کردی هزاران رخنه دردینم
بیاکزچشم بیمارت هزاران درد برچینم.
Download Telegram
بگو «دوستت دارم»
و بگذار این واژه
تا زیر خاک هم با ما بیاید!
با ما دوباره متولد شود!
این بار درختی شویم
که شاخه هایش انگشتان من باشند
برگ هایش موهای تو

بگو «دوستت دارم»
تا فردا همه باور کنند
آواز دو پرنده
که در قلب درختی لانه کرده اند
چیزی جز «دوستت دارم» نیست!

#دلنوشته....
🌺
#دلنوشته 🌧💙

اولین و آخرین باری که زیرِ بارون خوابیدمو یادمه...
بارون بود، من خوابم نمی‌برد
و همه‌ی اهل خونه خواب بودن.
آروم و نوکِ‌پا نوکِ‌پا جوری که کسی رو بیدار نکنم
رفتم توی حیاط و نشستم رو پله‌های ایوون
و بارون بارید و من ذوق کردم
و لبریز شدم از این حس یواشکی فوق العاده.
همیشه بهم گفته بودن "نریا زیر بارون،
خیس میشی سینه پهلو می‌کنی وقت مدرسه!"
حالا من تابو رو شکسته بودم.
قانونو شکسته بودم
و داشتم یکی از ممنوعه‌های زندگیمو تجربه می‌کردم!
دو سه ساعت عین ندیده‌ها
فقط خیره شدم به آسمون ابری.
تیلیک تیلیک لرزیدم و از رو نرفتم
و همونجا دراز کشیدم رو زمین‌
و دستامو گذاشتم زیر سرمو باز خیره شدم به آسمون،
می‌خواستم ببینم اول بارون کم میاره و بند میاد،
یا من خسته می‌شم و سرما طاقتمو می‌بره...
مامان اگه بود دعوام می‌کرد.
نمی‌ذاشت عین خل و چلا بشینم زیر بارون
و فکر کنم الان ممکنه چند نفر
نشسته باشن زیر سقف این آسمون ابری
و مثل من دیوونگی کنن و به خودشون بخندن...
نمی‌دونم چقدر گذشت ولی خوابم برده بود.
همونجا توی حیاط و زیر بارون، خوابم برده بود...
خیلی کوتاه بود ولی قد همه‌ی عمرم
بهم مزه داد اون خواب بارونی.
فرداش یک سینه پهلوی وحشتناکی کردم
و به طرز فجیعی سرما خوردم
و کارم به بیمارستان کشید
و تا مدت‌ها بابت اون شب سرزنش شدم،
ولی هیچکدوم از اینا هیچوقت باعث نشد
مزه‌ی اون اتفاق خوشمزه از زیر دندونم بره
و هیچوقتم بابتش یه ذره‌م احساس پشیمونی نکردم...
عشق تو درست مثل همون بارون شبونه‌ی وسوسه کننده‌ست،
پر از حسای خوب،
پر از آرامش،
پر از خواستنای واقعی،
پر از ذوق و خنده‌های از تهِ دل...
می‌دونم آخر و عاقبت نداره.
می‌دونم تهش پشیمونیه.
می‌دونم ممنوعه‌ست واسه من.
می‌دونم‌ همه میگن درست نیست،
اما ارزششو داره...
حتی اگه به جای بیمارستان و سرم و سرزنش،
بهاش یه عمر دردِ ناتموم و تنهایی و بغض باشه!
👤#طاهره_اباذری_هریس
#دلنوشته در باب کلمات🖇♥️

امروز به کلمه‌ی خارجیِ جالبی برخوردم؛
«کراش/ Crush»!
به دلبر به ‌دست نیامده اطلاق می‌شود،
به دلبری که تو هر چقدر دوستش داری،
او همانقدر یا خبر ندارد،
یا دارد و دوستت ندارد...
هر چقدر در خیال توست و با او حرف می‌زنی،
همانقدر او بودنت را عین خیالش نیست
و هیچ نیازی به حرف‌زدن با تو نمی‌بیند... .
به دلبری که هر چقدر عاشقش هستی
و دوست‌داری با تو باشد،
او همانقدر دوست دارد با کسی جز تو باشد!
معانیِ دیگری هم دارد؛
له‌ شدن،
خرد شدن
و با صدا شکستن.
به‌نظرم عجیب هر سه‌تایش درست است!
خصوصاً آخری...
👤#سامان_رضايى
.
صبح ...
برخواستن از سکوت
و رها شدن
از خیالات دروغین شب است
بیداری‌ست در باور وجود .
لطافتِ
احساس است
در انعکاس پیدایش نور ...
کجایی؟؟
طلوع‌ کن که من زیبایی
سپیده دم  را
در چشمان تو دیده ام
بیا و لبریزم کن
از دوست‌ داشتن ،
مرا بخوان
با آهنگ جانبخش صدایت  ...!!
#دلنوشته النا
#دلنوشته 🥺💔☝️

من دردامو‌شبا مینویسم
رو‌کاغذای خط خطی شده
رو بغضای گره خورده تو گلو
رو دستای بی نمکم
رو قلب چند تیکه ام، بذار بهتر بگم قلب تیکه تیکه ام.
از آدما بی مهری.
از مهربونا، بی توجهی.
از متوجه ها، بی تفاوتی زیاد دیدم.
ولی،
من دردامو شبا مینویسم.
صبح آ، با لبخند به دنیا پا میشم،
اروم تو گوش خدا میگم:
من یه روز دیگه ام میجنگم...
هوامو داشته باش.🥺💔☝️


─━━━━⊱🩸💔💔 🚶🏼‍♀️🥀‌‍‌‍‌‌ 💔💔🩸‌‍‌‍‌‌⊰━━━━
#دلنوشته🌻🕰

می‌خوام انقدر خوشبخت بشیم
که تو هفتاد سالگی
تو رویِ تختِ چوبیِ کنار حوض بشینی،
شاملو بخونی و پیپ بکشی،
من با پیرهن چین‌دار بلندِ گلگلی
و دوتا فنجون چای دارچين بیام کنارت بشینم.
تو شاملو بخونی و من
با قیچی و شونه کوچیکم
موهایِ یکدست سفیدت رو مرتب کنم
و شنلِ رویِ دوشم رو بپیچم دورت
تا سردت نشه.
تو شاملو نخونی
و از وضعِ کارِ پسرمون تعریف کنی
و من ها کنم رو شیشه‌های گردِ عینکت
و با گوشه پیرهنم تمیزش کنم.
تو شاملو نخونی و چای دارچینت رو
با نبات مزه‌مزه کنی و
من خبر بارداری دختر کوچیکمون رو بهت بدم.
می‌خوام انقدر خوشبخت بشیم
که تا هفتاد سالگی پابه‌پایِ هم
مو سفید کنیم و آرامش نفس بکشیم.
از همون خوشبخت‌هایِ واقعی
که برای سردرد همدیگه هم دلهره می‌گیرن،
حرفی از رفتن و نبودن نمی‌زنن.
دعوا و درد هم دارن اما نمک زندگیشونه.
که تو شاملو بخونی و من
چایی دارچین برات دم کنم.
-دلبر جان تو بمان...
خوشبخت شدنت با من.
👤#محیا_زند❣️
#دلنوشته 🍇

براش نوشتم:
«اگه یه روز من نبودم،
حتی اگه صد سال هم بگذره،
با چی یاد من میوفتی؟»
گفت:
«هرچیزی که سبک باشه،
یه پری که تو آسمون رقصون رقصون میاد پایین؛
نسیمی که آروم میاد از کنار صورتم رد میشه.
وقتی بارون بیاد، از اون بارون ریزا، یادت میوفتم.
نور صبح که بزنه، نور صبح آرومه، چشمو نمی‌زنه؛ یادت میوفتم..
من یادت میوفتم، حتی اگه نباشی؛
حتی اگه نخوای یادم بیوفتی؛
یادت میوفتم چون همیشه یه گوشه از قلبم هستی،
یه گوشه از زندگیم...(:»
👤#فاطمه_محمدلو❣️
#دلنوشته 🎻🤎

به گفتن نيست،
هميشه چشمای آدم همه‌ی ناگفته‌ها رو داد می‌زنن.
فقط كافيه چند ثانيه بهشون خيره بشی.
من فكر می‌كنم اگر كسی حرفت  رو از توی چشمات نتونه بخونه،
به زبون هم بياری متوجه نمی‌شه.
بعضی حرفا رو نبايد گفت...
بعضی حرفا رو نبايد شنيد...
بعضي حرفا رو بايد سير تماشا كرد..
چشمای آدم، دروغ نمی‌گن!
👤#پویا_جمشیدی
#دلنوشته 👀🌿

تو کنار من خیلی دوست‌داشتنی می‌شی،
من خودمو کنار تو دوست دارم!
تو کنار من قشنگی،
کنار یکی دیگه اگر باشی زشتی...!
اونقدر زشت که حتی نمی‌تونم بهت نگاه کنم.
من‌و تو کنار هم قشنگیم، جفت‌وجوریم.
تا حالا نگاهم‌و دیدی؟
همون‌جاهایی که زل می‌زنم به نگاهت،
دیدی چقدر خوشگل‌تر میشه؟
من دستاتو دیدم،
وقتی تو دستامه،
خیلی بهت می‌آد...
تا حالا کسی بهت گفته که چقدر بهت میام؟
همه بهم می‌گن چقدر بِهِم میای!
ما کنار هم دنیا رو خوشگل می‌کنیم
جدا بمونیم دنیا زشت می‌شه
بیا خرابش نکنیم
بمونیم برای هم♥️
👤#سیما_امیرخانی
#دلنوشته♥️❄️

تا می‌آیم بگویم دوستت دارم
دریا می‌آید
رَدِ پایِ سپیده دم را پاک می‌کند
حافظه‌ام یاری نمی‌کند
نمی‌دانم چرا
نمی‌دانم از کِی
اما خیلی وقت است
دیگر از تاریکی نمی‌ترسم...🕯🔮


👤 سید علی صالحی
#سید_علی_صالحی
#دلنوشته☁️🌧

حالمان به هم گره خورده!
یک روز عابری در یک خیابان،
یک روز مسافری در یک اتوبوس،
یک روز هم‌کلاسی در یک دانشگاه،
یک روز از کافه‌ای خارج می‌شوی که من دقیقا همان لحظه واردش می‌شوم،
یک روز از پنجره دقیقا به جایی نگاه می‌کنی که من ایستادم،
یک روز...
چقدر از این یک روز‌ها بگویم که باور کنی
"کوه به کوه نمی‌رسد و آدم به آدم می‌رسد"
چقدر چشم در چشم هم شویم و بی‌تفاوت به گذشته فقط بگذریم؟!
چقدر...؟!

👤آصف گنجی
#آصف_گنجی
#دلنوشته💕🚌

خستگی و حوصله‌نداشتن که
به معنای دوست‌نداشتن نیست.
آدم‌ها حق دارند گاهی کلافه باشند
و دلشان تنهایی بخواهد؛
مگر مادرها وقتی از شیطنت و لجبازی بچه‌هایشان
خسته می‌شوند و می‌گویند:
«دیگر دوستت ندارم»،
چیزی از دوست‌داشتنشان کم می‌شود؟!
یا پدرها که گاهی یادشان می‌رود
با بچه‌هایشان بازی کنند
و آنها را ببوسند
دوست‌داشتنشان تمام شده است؟!
من هم دوستت دارم،
حتی وقتی یادم می‌رود در طول روز
با پیام‌های عاشقانه حالت را خوب کنم،
یا گاهی که چایت را داغ می‌خوری
فراموش می‌کنم چشم‌غره بروم
و مجبورت کنم برای سرد شدنش صبر کنی،
یا وقتی لباس جدیدت را نشانم می‌دهی
و نمی‌گویم چرا بی‌من برای خودت خرید کرده‌ای...
تمام عصرهایی که آمدی و در آغوش نگرفتمت،
بداخلاق بودم و دلم تنهایی می‌خواست،
تمام شب‌هایی که برایت شعر نخواندم
و بیدار نماندم که بخوابی و نگاهت کنم...
تمام این‌وقت‌ها
عشقت مثل باران بر سرم می‌بارید،
اما جان دلم...
آدم گاهی یادش می‌رود عاشقی کند؛
نه اینکه عاشق نباشدها،
اتفاقا خیلی عاشق است؛
اما حال حوصله‌اش ابریست
و ترجیح می‌دهد عشق را پشت ابر اندوهش
پنهان کند تا آفتاب سرزندگی و نشاط دوباره بتابد.
اینجور روزها برای همه آدم‌ها اتفاق می‌افتد
چون هیچکس آنقدر قدرتمند نیست
که حالش همیشه خوب باشد
و دوست داشتن را مدام زمزمه کند. 
کاش حال بد هم را درک کنیم
و خستگی و بی‌حوصلگی را
پای بی‌علاقگی نگذاریم...
راستی جان دلم
حتی وقتی حال حوصله‌ات ابریست
دوستت دارم!
👤#نازنین_عابدین‌پور
#در‌باب‌رفاقت🚌💖

من شیفته‌ی شیوه‌ی بینظیرِ تو در رفاقت کردنم
و متاثرم از لبخندهات،...
چطور اینقدر قشنگ می‌خندی؟
چطور تا به این اندازه بلدی در رفاقتت سنگ تمام بگذاری
و چطور اینقدر می‌نشینی به دل آدم؟
من شیفته‌ی حضور توام،
شیفته‌ی آرامشی‌ام که تو داری،
حرف‌هایی‌ که تو می‌زنی،
فیلم‌هایی که تو می‌بینی
و موزیک‌هایی که تو گوش می‌کنی.
آدمی به مرور شبیه می‌شود به کسی که برایش عزیزتر از هرکسی‌ست
و من دارم شبیه می‌شوم به تو!
که برایم عزیزتر از هرکسی و با تمام جهان فرق می‌کنی؛
رفیقِ روزهای شاد و غمگینم!
عزیز‌ترین!
همراه‌ترین...!
👤#نرگس_صرافیان_طوفان
#دلنوشته
#دلنوشته🦋🤍

چند وقت پیشا، یه بار موقع ظرف شستن حواسم پرت شد و لیوان نازک شیشه‌ای توی دستم شکست و یه تیکه‌ش تا استخون فرو رفت توی دستم...
بگذریم از درد و خونریزی و بیمارستان و بخیه و دردسرای بعدش...
از اون حادثه به بعد، حتی موقع شستن لیوان پلاستیکی هم یه دلهره‌ی ریزی میاد سراغم و یاد اون لیوانِ شکسته و خورده‌های شیشه و زخمی که هنوز جاش روی دستم هست میندازتم و ناخودآگاه حواسم جمع میشه که نکنه تکرار شه اون اتفاق و تازه شه اون زخم...
باور و اعتماد ما آدمام همینه، همین که یه بار به دست کسی که باورش داریم بشکنه و تیکه‌هاش تا مغز استخون فرو بره تو قلب صاحاب مُرده‌مون، بعدش دیگه فرقی نمی‌کنه اون آدمِ جدیدی که بعدها سر و کله‌ش توی زندگیمون پیدا میشه کیه و چیه و چیکاره‌ست و چقدر هوای اعتمادمونو داره، درهرحال سخت میشه باور کردنش...
خلاصه که
توی هر شرایط و موقعیتی که هستین،
لطفا حواستون به باور و اعتماد بقیه باشه،
خیلی شکستنیه!
👤#طاهره_اباذری_هریس
#دلنوشته🍉🎈

آدم های خیالباف همیشه حال شان خوب است.با کسی که دوستش دارند
به میهمانی می‌روند
چای می نوشند و می رقصند...
شاد شادند.کسی را که دوستش دارند همیشه هست،نه می‌رود
نه می‌میرد و نه خیانت بلد است
آدم های خیالباف خوشبخت ترینند
آنقدر فکر می‌کنند تا باورشان شود
و بالاخره هم روزی جذب می‌کنند آنچه را که ميخواهند.

👤شیما صبحانی
#شیما_صبحانی

پ.ن:هر چند وقت یه بار غرق شید توی رویاها و خیالاتتون،باور کنید زندگی قشنگ تر میشه🌱💚
#دلنوشته  📞🛖

قدیم‌ترها همیشه علاجی برای هر دردی بود؛
مثل روغن چرخ خیاطی برای ناله‌های لولای در؛
مثل دواگلی برای زخم‌های کودکانه‌ی سرِ زانو؛
مثل آغوش مادربزرگ برای باریدن تمام بغض‌های جهان....

چقدر دست‌هایمان خالی شده است... !
👤#آناهیتا_ترکمن
#دلنوشته 🦋

اين كه تن به انجام هركاري نميدي به اين معني نيست كه نميتوني!
بهش ميگن "چهارچوب"!
چهارچوبي كه خودت براي خودت تعريف ميكني و پايه و اساسش از "خانواده" شكل ميگيره...
كسي كه چهارچوب داره، "اصالت" داره...
اصالت رو نه ميشه خريد نه ميشه اداشو دراورد و نه ميشه با بزك و دوزك بهش رسيد!
اصالت يعني
دلت نمياد خيانت كني،
دلت نمياد دل بشكني،
دلت نمياد دورو باشي،
دلت نمياد آدما رو بازي بدی.
اين بي عرضگي نيست!
اسمش "اصالته"...

👤

#اصالت
#دلنوشته☁️🌧

حالمان به هم گره خورده!
یک روز عابری در یک خیابان،
یک روز مسافری در یک اتوبوس،
یک روز هم‌کلاسی در یک دانشگاه،
یک روز از کافه‌ای خارج می‌شوی که من دقیقا همان لحظه واردش می‌شوم،
یک روز از پنجره دقیقا به جایی نگاه می‌کنی که من ایستادم،
یک روز...
چقدر از این یک روز‌ها بگویم که باور کنی
"کوه به کوه نمی‌رسد و آدم به آدم می‌رسد"
چقدر چشم در چشم هم شویم و بی‌تفاوت به گذشته فقط بگذریم؟!
چقدر...؟!

👤آصف گنجی
#آصف_گنجی
همدیگر را پیر نکنیم. 🌹🍃

باور کنید تک تک آدمها زخمی اند.
هرکس‌ درد خودش را دارد، دغدغه‌ و مشغله‌ خودش را دارد.
باور کنید ذهنها خسته اند، قلبها زخمی اند، زبانها بسته اند.
برای دیگران آرزو کنیم بهترینها را، راحتی را.
یاری کنیم همدیگر را تا زندگی برایمان لذتبخش شود.
آدمها آرام آرام پیر نمیشوند.
آدمها در یک لحظه با یک تلفن، با یک جمله، یک نگاه، یک اتفاق، یک نیامدن، یک دیر رسیدن، یک باید برویم و با یک تمام کنیم پیر میشوند.

آدمها را لحظه ها پیر نمیکنند.
آدم را آدم ها پیر میکنند.

سعی کنیم هوای دل ❤️
همدیگر را بیشتر داشته باشیم....


#دلنوشته
         
#دلنوشته🌊

هركسی در رابطه‌اش تا يكجايی پيش قدم ميشود...
تو حرف نميزنی، او ميزند.
تو سراغی نميگيری، او ميگيرد.
تو دلتنگش نميشوی، او ميشود.
تو دوستت دارم نميگويی، او ميگويد.
اما!
يكجا با هميشه فرق ميكند...
تو نميروی، او ميرود!
ميدانی، هر آدمی تا يكجایی
در رابطه‌اش پا پيش ميگذارد،
تا رابطه را حفظ كند...
اما هر چيزی كه يک طرفه باشد،
خسته كننده ميشود و آدم جا ميزند!
و از يكجایی به بعد ميفهمد تلاش بيهوده است و رفتن بهترين راه...
آنجاست كه ديگر فقط
تو ميمانی و تو!

👤نیلوفر رضایی❣️
#نيلوفر_رضایی