فایل صوتیای از یکی از زندانیان گمنام محبوس در زندان تهران بزرگ به دست ما رسیده است که در آن او از شکنجهای سخن میگوید که مدتها از گفتنش فرار میکرد...
محمدرضا کامرانینژاد، ۳۵ ساله فرزند زهرا و حسین، در این فایل صوتی میگوید بازجویان در دهان او کاندوم تاخیری گذاشتهاند....
شکنجهای که ردش بر بدن نمیماند ولی بر روان و لحظه لحظه خواب و بیداری زندانی باقی میماند.
او میگوید مدتهاست نمیدانم غذا میخورم یا مزه کاندوم تاخیری....
او میگوید عفو عمومی کلاهی است که این رژیم برای فریب عفو عمومی گذاشته است و تا توبه نامه و تعهدنامه تحمیلی را به منظور اعلام وفاداری و اطاعت محض از اتوریته مرگ و جنایت امضا نکنی، از رهایی خبری نیست.
آقای کامرانینژاد میگوید با بازداشت و تجربهای که داشته بزرگتر شده و دیگر استوار نیروی هوایی ارتش طاعون و عداوت نیست بلکه استوار ارتش آزادگی است و به ماموریت مرگ آزارگری آمده است.
او در انتها میگوید هیچ اتفاقی، اتفاقی اتفاق نمیافتد و راهی نداریم جز اینکه آراسته کنار هم بایستیم.
نامش را به خاطر بسپاریم. بسیارند زندانیان گمنام و بسیارند داستانهای بازگو نشده ...
صدای زندانیان گمنام باشیم. شهامت را تکثیر کنیم و این روایتهای شکنجه را به دست کمیته حقیقتیاب برسانیم.
اگر از زندانیان آزاد شده هستید و روایتی از دوران زندان خود دارید برای ما بفرستید، میتوانیم حتی بدون نامتان و به صورت بازخوانیشده منتشر کنیم.
اگر در اثر فشارهای شکنجه در دوران بازداشت نیاز به مشاوره و روان درمانی دارید، با ما تماس بگیرید تا شما را به گروهی از روانشناسان داوطلب متصل کنیم.
#محمدرضا_کامرانی_نژاد #شکنجه #زندان_تهران_بزرگ
#مهسا_امینی #بیانیه #انقلاب_ملی
محمدرضا کامرانینژاد، ۳۵ ساله فرزند زهرا و حسین، در این فایل صوتی میگوید بازجویان در دهان او کاندوم تاخیری گذاشتهاند....
شکنجهای که ردش بر بدن نمیماند ولی بر روان و لحظه لحظه خواب و بیداری زندانی باقی میماند.
او میگوید مدتهاست نمیدانم غذا میخورم یا مزه کاندوم تاخیری....
او میگوید عفو عمومی کلاهی است که این رژیم برای فریب عفو عمومی گذاشته است و تا توبه نامه و تعهدنامه تحمیلی را به منظور اعلام وفاداری و اطاعت محض از اتوریته مرگ و جنایت امضا نکنی، از رهایی خبری نیست.
آقای کامرانینژاد میگوید با بازداشت و تجربهای که داشته بزرگتر شده و دیگر استوار نیروی هوایی ارتش طاعون و عداوت نیست بلکه استوار ارتش آزادگی است و به ماموریت مرگ آزارگری آمده است.
او در انتها میگوید هیچ اتفاقی، اتفاقی اتفاق نمیافتد و راهی نداریم جز اینکه آراسته کنار هم بایستیم.
نامش را به خاطر بسپاریم. بسیارند زندانیان گمنام و بسیارند داستانهای بازگو نشده ...
صدای زندانیان گمنام باشیم. شهامت را تکثیر کنیم و این روایتهای شکنجه را به دست کمیته حقیقتیاب برسانیم.
اگر از زندانیان آزاد شده هستید و روایتی از دوران زندان خود دارید برای ما بفرستید، میتوانیم حتی بدون نامتان و به صورت بازخوانیشده منتشر کنیم.
اگر در اثر فشارهای شکنجه در دوران بازداشت نیاز به مشاوره و روان درمانی دارید، با ما تماس بگیرید تا شما را به گروهی از روانشناسان داوطلب متصل کنیم.
#محمدرضا_کامرانی_نژاد #شکنجه #زندان_تهران_بزرگ
#مهسا_امینی #بیانیه #انقلاب_ملی