#زن_زندگی_ازادی
زن بود و درد
وقتی که هیچ نبودیم ما
هنوز
هرگز
در قصه یی که
بود یکی و یکی نبود
زن بود و درد
در همه جای سینه اش
در سرزمین شهوت ٍ
کوتوله های مرد
در فصل های
خلوت پاییزهای زرد
زن بود و زندگی
وقتی که زندگی
معنای ماه تَرَش را
فراموش کرده بود
خورشید رفته بود
و شب همه جا را گرفته بود
بومی به روی بام
از نحسی ٍ ستاره ی بختش
گلایه داشت
از نحسی ٍ شبی
که تماما سیاه بود
زن بود و زندگی
خورشید رفته بود
خورشید خسته بود
با باری از گناه
آه ای زنان ماه!
زنان راه راه!
زنان روسری و جامه ی سیاه!
آزادی
از کجای نهان های خسته تان
قد کشیده بود
در هق هق ٍ سپردگی ٍ
خویشتن به آه...!
در حجله ی دریدگی ٍ
لشکر نگاه،
در بازی ٍ مجازی ٍ
احساس یک گناه
آزادی
از کجای شما
قد کشیده بود؟
#برخیزیم
#ایرانو_پس_میگیریم
#مهسا_امینی
#نیکا_شاکرمی
#سارینا
زن بود و درد
وقتی که هیچ نبودیم ما
هنوز
هرگز
در قصه یی که
بود یکی و یکی نبود
زن بود و درد
در همه جای سینه اش
در سرزمین شهوت ٍ
کوتوله های مرد
در فصل های
خلوت پاییزهای زرد
زن بود و زندگی
وقتی که زندگی
معنای ماه تَرَش را
فراموش کرده بود
خورشید رفته بود
و شب همه جا را گرفته بود
بومی به روی بام
از نحسی ٍ ستاره ی بختش
گلایه داشت
از نحسی ٍ شبی
که تماما سیاه بود
زن بود و زندگی
خورشید رفته بود
خورشید خسته بود
با باری از گناه
آه ای زنان ماه!
زنان راه راه!
زنان روسری و جامه ی سیاه!
آزادی
از کجای نهان های خسته تان
قد کشیده بود
در هق هق ٍ سپردگی ٍ
خویشتن به آه...!
در حجله ی دریدگی ٍ
لشکر نگاه،
در بازی ٍ مجازی ٍ
احساس یک گناه
آزادی
از کجای شما
قد کشیده بود؟
#برخیزیم
#ایرانو_پس_میگیریم
#مهسا_امینی
#نیکا_شاکرمی
#سارینا