انجمن شاهنامه فردوسی یزد
1.02K subscribers
6.27K photos
2.58K videos
300 files
1.76K links
خــرد بایـد و گوهــر نامــدار؛
هنر یار و فرهنگش آموزگار!

انجمن شاهنامه فردوسی یزد، پایگاه اندیشه و فرهنگ ایران
Download Telegram
زنانی که کتاب می خوانند برای جوامع نابرابر و مرد سالار خطرناکند، زیرا آنها با مطالعه می توانند دنیایی بهتر را تصور و برای به وجود آوردنش مبارزه کنند.

#برتراند_راسل


🆔
@shahname_yazd

🔸🔥🔸
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
منم بانوی ایرانی
سروده‌ی بانو #هما_ارژنگی


منم بانوی ایرانی،
همان آیینه‌ی حیرت فزای صنع یزدانی،
همان گنجینه‌ی مانای فرهنگ اهورایی،
به دستم مشعل روشنگر دنیای انسانی
من از بی‌منتهای عشق میایم
کلید گنج مقصودم
خدایم داده فتح الباب بس اسرار پنهانی
ز اندوهان نمیگویم به راه مهر میپویم
که من فرخ نژاد و بهمن و پاک و سپنتایم
زن شایسته ی دیروز و هم امروز و فردایم
منم آن دختر صحرا،
همان سرو بلند عشق و آزادی،
که هنگام سحر در دشتهای خرم پوشیده از شبنم
تمام بره‌ها در بزم من آواز می خوانند
و دستان توانمند من از پستان گاوان
با محبت شیر می دوشند
منم چادر نشین پر تلاش دشت های دور
همانند ستیغ کوهها آزاده و مغرور
تنور نان و فانوس و اجاق کومه ام روشن
منم آن نقشبندی کز سر انگشت گهربارم
به دشت خالی هر دار قالی خرمنی از عشق می‌کارم
به شالیزار باران خورده با شادی سرور و مهر می‌آرم
منم دنیای شعر و گنج الهام و هنر بانوی ایرانی
همان خلوت نشین ساحت پر راز عرفانی
همان الهام بخش عارفان عرش ربانی
کتاب بسته و ناخوانده‌ی آیات سبحانی
طبیبم من، شفای جسم و جان دردمندانم
پرستاری صبورم مرهم افسرده حالانم
یکی آموزگار عاشقم، استاد آزادم
به گاه داوری، نیکو نهاد و عادل و رادم
منم همراه و همگام و حریف و همدم و همسر
به گاه نیک و بد پشت و پناه و در بلا یاور
منم مادر.
منم مادر،خدای کوچک هستی ده انسان
که با لالای شیرینم زمان آرام میگیرد
وبا آواز رنگینم زمین بیدار میگردد
و در آغوش پر مهرم شقاوت رنگ می بازد
منم مادر شفای خاطر آزرده از آلام انسانی
سخن کوته،
منم شعر بلند زندگی زیبا و بی پایان
منم بانوی ایرانی و فخر کشور ایران
🌹


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
زرتشتیان نیلوفر آبی را ورجاوند می‌دانستند، زیرا این گل در میان مرداب رشد می‌کند، به باور آنها محیط نامناسب نمی‌تواند دلیل بر بد پرورش یافتن آدمی باشد، در دست این پیکره‌ها نیلوفر آبی دیده می‌شود.

نقش نیلوفر آبی در حکاکی‌های تخت‌جمشید بسیار دیده می‌شود!


🆔 @shahname_yazd
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞 معمار ساخت ایران در دهه ۴۰

▫️دوره طلایی اقتصاد ایران را به دوران وزارت او نسبت می‌دهند. یکی از چهره‌های قرن ایران را علینقی عالیخانی می‌دانند که به دعوت اسداله علم وارد کابینه شد و در دوره‌های نخست وزیری حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا هم سکان هدایت اقتصاد ایران را بر عهده داشت.

▫️عالیخانی به عَلَم پیشنهاد تشکیل وزارتخانه «اقتصاد» را می‌دهد و به نوعی او اولین وزیر اقتصاد ایران است.

▫️وی از نحوه دعوتش برای پذیرش مسئولیت وزارتخانه متعجب می‌شود؛ اسداله علم انتظار داشته که او «دکتر شاخت» ایران بشود. دکتر شاخت اقتصاددان و وزیر اقتصاد آلمان طی سال‌های ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۷ میلادی بود که از اقتصاد ضعیف آلمان، اقتصادی قدرتمند ساخت.

▫️به تعبیری ساخت ایران دهه ۴۰ را به عالیخانی نسبت می‌دهند، از این جهت که نرخ تورم زیر ۵ درصدی و رشد متوسط سالانه ۱۰ درصدی را برای اقتصاد کشور به ارمغان آورد؛ عالیخانی دوره‌ای را ساخت که دیگر تکرار نشد.

▫️فردی که در سال‌های ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۸ وزیر اقتصاد و پس از آن تا سال ۱۳۵۰ رئیس دانشگاه تهران بود، در خاطراتش از اشتباهات اقتصادی و سیاسی شاه می‌گوید.

#چهره_قرن
📺
@ecoiran_webtv

🆔
@shahname_yazd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صحبت‌های بغض‌آلود پروفسور #ژاله_آموزگار: "جوون‌های ما که میرن، از نفت ما مهم‌ترن، از مس ما مهم‌ترن، از طلای ما مهم‌ترن.. این‌ها مغزهای درجه یک ما هستند.. ما به این درجه رسوندیم؛ ولی بعد از دستشون می‌دیم.. چی می‌مونه برامون؟ یک خاطره..."

پروفسور #آموزگار استاد بازنشسته دانشگاه و یکی از #شاهنامه پژوهان سرشناس کشور است.


🆔 @shahname_yazd
درودها از جان
هفته نو فرخنده باد! دور باد از هر بدی!
فرازی دیگر از سخن سخته استاد توس پیشکش دوستان و هم میهنان که چو جان دارمشان!

نیک‌خواهتان - سیروس حامی


#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۶۶



https://t.me/ShahnamehToosi
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گزیده هایی از:

آیین پاسداشت فردوسی فرزانه‌

آیینی در سپاس و ستایش از فردوسی، شاهنامه، فرهنگ و هنر، و از جان گذشتگی همه فرزندان پاک و نام آور این خاک ایزدی..‌

به کوشش : هنرمندان یزد

یزد، خانه باران، اردیبهشت ۱۴۰۲🌸

با سپاس از : سرور علیرضا خورشیدنام

🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شاهنامه خوانی گیرا و دلنشین
بانو
#گلچهره_فلفلی


نشست همگانی خردسرای فردوسی یزد
انجمن شاهنامه فردوسی یزد
و انجمن شاهنامه چکامه مهر یزد

هنگام : دوازدهم خرداد ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
#هزار_سال_دروغ برای دریوزه‌گر نشان دادن فردوسی

گفتار چهاردهم : لباب الالباب عوفی

داوش بی‌پایه‌ی رفتن فردوسی به پیشگاه خلیفه تازی در بغداد!

.
«لُباب‌الاَلباب» نام نخستین کتاب زندگی‌نامه(بیوگرافی) به زبان فارسی است. این کتاب را «نورالدین محمد عوفی بخاری» پیرامون ۶۱۸ مَهی نوشته است و در آن زندگی‌نامه سخنوران ایرانی آورده شده و پیشرو این سبک در ادبسار فارسی بوده است.

لباب‌الالباب دو دفتر است. دفتر نخست دربارهٔ بلندپایگان سخنور و دفتر دویم زندگی‌نامه یکایک سخنورانی است که عوفی توانسته است از دوره طاهریان تا زمان خوارزمشاهیان نوشته ای از آنها بیابد.

در رویه ۲۴ از دفتر نخست این کتاب بازمانده از سده هفتم ، درپی ستایشی از به گفته : «السلطان یمین الدوله و امین المله محمودبن سبکتکین اناراللّه برهانه» که باز به گفته: «پادشاهی بود که جراید جهانداری به مکارم و مفاخر او مُعَنوَن گشت و لباس مجد و بزرگواری بمناقب و مآثر او مطرَّز شد...» می‎نویسد که :
«فردوسی به امید انعام او شاهنامه ساخته؛ شصت‌هزار بیت، و رفعت درجه و علوّ شأن او زیادت از آنست که در این مجموعه تعرض بیان آن توان کرد...»!!

همچنین عوفی در رویه ۳۲ و ۳۳ از دفتر دویم لباب الالباب توان و سخنوری فردوسی را می‌ستاید و او را ستایشگر(مداح) محمود می‌نامد!

همچنان که در بخشهای پیشین این زنجیره نوشتارها دیدیم، وارون داوشهای بی‌بنیادی از این دست، فردوسی نه به امید پاداش(انعام) امیر دست نشانده و پادایرانی غزنین، که برای جاویدان کردن شناسه و نام ایرانی شهنامه سرود. پشتیبانی هم داشت که امیر منصور بود که به گفته خود فردوسی:

همی داشتم چون یکی تازه سیب
که از باد، ناید به من بر، نهیب

فردوسی سرایش نامۀ خسروان(شاهنامه) را پیرامون ۳۷۰ مهی آغازید و سبکتکین، پدر محمود غزنوی به سال ۳۸۷ مرد و در پی کشمکشهایی، محمود به تخت نشست! پس فردوسی فرزانه نمی‌توانسته به امید پاداش گرفتن از کودک ده ساله‌ای که هژده سال پس از آن به تخت نشسته، سروده باشد!!

آزادگی و ایراندوستی فردوسی و گردن ننهادن به ریزه‌خواری خوان دشمنان ایران و فرهنگ ایرانی هراس به دل امیران دست نشانده و سرایندگان و نویسندگان خودفروخته و مزدور درباری انداخت و برآن شدند تا این بازآفرین شناسه ایران را نیز وارونه به مردم بشناسانند تا مبادا کار بزرگ فردوسی فرزانه انگیزه خیزش ایرانیان در برابر چیرگی بیگانگان باشد و سفره غارت ایشان را بربچیند. پس بیتهای بسیار بر آهنگ سروده های فردوسی به شهنامه فزودند و همه‌جا گفتند و نوشتند که گویا فردوسی نیز مزدور محمود بوده است!! خوشبختانه ناسازگویی‌ها و نیز اسناد تاریخی به جا مانده، با درنگ دوستداران ایران و شاهنامه فردوسی، رسوایی دروغگویان را درپی داشته و بیش از این خواهد داشت.

به یاری یزدان این نوشتارهای روشنگر را پی خواهیم گرفت.


بازنویسی : سیروس حامی - اردیبهشت ۱۴۰۳


http://t.me/ShahnamehToosi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

🎥 سخنان استاد دانشگاه نیویورک دربارۀ فرهنگ ایران

ایران مرکز جهان قدیم و چهارراه دنیا بوده است. از سمت غرب، مقدونیان و اعراب و از مشرق، ترکان و مغولان به این سرزمین یورش آورده‌اند اما همه رفتند و ایران باقی ماند و این پیروزی فرهنگ برتر بر شمشیر است.

این فیلم بخشی از سخنان پروفسور پیتر جنتوکوفسکی، استاد دانشگاه نیویورک دربارۀ ایران و فرهنگ غنی آن است که توانسته اقوام مهاجم را در خود ذوب کند.


@IranDel_Channel


🆔 @shahname_yazd

💢
Forwarded from شفیعی کدکنی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست...


دیدار با سایه، چهارشنبه، ۹ خرداد ۱۴۰۳، رشت

#هوشنگ_ابتهاج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎼 «ساز و آواز»
✨️با هنرنمایی استادان #جلیل_شهناز و #محمدرضا_شجریان

✨️نه من بر آن گل عارض غزل سرایم و بس
که عندلیب تو از هر طرف هزارانند
✨️حافظ

✨️اجرای بزرگذاشت استاد جلیل شهناز در تالار وحدت سال ۱۳۷۸
گوشه‌ی رضوی دستگاه شور



🆔 @shahname_yazd
#هزار_سال_دروغ برای دریوزه‌گر نشان دادن فردوسی

گفتار چهاردهم : لباب الالباب عوفی

داوش بی‌پایه‌ی رفتن فردوسی به پیشگاه خلیفه تازی در بغداد!

.
«لُباب‌الاَلباب» نام نخستین کتاب زندگی‌نامه(بیوگرافی) به زبان فارسی است. این کتاب را «نورالدین محمد عوفی بخاری» پیرامون ۶۱۸ مَهی نوشته است و در آن زندگی‌نامه سخنوران ایرانی آورده شده و پیشرو این سبک در ادبسار فارسی بوده است.

لباب‌الالباب دو دفتر است. دفتر نخست دربارهٔ بلندپایگان سخنور و دفتر دویم زندگی‌نامه یکایک سخنورانی است که عوفی توانسته است از دوره طاهریان تا زمان خوارزمشاهیان نوشته ای از آنها بیابد.

در رویه ۲۴ از دفتر نخست این کتاب بازمانده از سده هفتم ، درپی ستایشی از به گفته : «السلطان یمین الدوله و امین المله محمودبن سبکتکین اناراللّه برهانه» که باز به گفته: «پادشاهی بود که جراید جهانداری به مکارم و مفاخر او مُعَنوَن گشت و لباس مجد و بزرگواری بمناقب و مآثر او مطرَّز شد...» می‎نویسد که :
«فردوسی به امید انعام او شاهنامه ساخته؛ شصت‌هزار بیت، و رفعت درجه و علوّ شأن او زیادت از آنست که در این مجموعه تعرض بیان آن توان کرد...»!!

همچنین عوفی در رویه ۳۲ و ۳۳ از دفتر دویم لباب الالباب توان و سخنوری فردوسی را می‌ستاید و او را ستایشگر(مداح) محمود می‌نامد!

همچنان که در بخشهای پیشین این زنجیره نوشتارها دیدیم، وارون داوشهای بی‌بنیادی از این دست، فردوسی نه به امید پاداش(انعام) امیر دست نشانده و پادایرانی غزنین، که برای جاویدان کردن شناسه و نام ایرانی شهنامه سرود. پشتیبانی هم داشت که امیر منصور بود که به گفته خود فردوسی:

همی داشتم چون یکی تازه سیب
که از باد، ناید به من بر، نهیب

فردوسی سرایش نامۀ خسروان(شاهنامه) را پیرامون ۳۷۰ مهی آغازید و سبکتکین، پدر محمود غزنوی به سال ۳۸۷ مرد و در پی کشمکشهایی، محمود به تخت نشست! پس فردوسی فرزانه نمی‌توانسته به امید پاداش گرفتن از کودک ده ساله‌ای که هژده سال پس از آن به تخت نشسته، سروده باشد!!

آزادگی و ایراندوستی فردوسی و گردن ننهادن به ریزه‌خواری خوان دشمنان ایران و فرهنگ ایرانی هراس به دل امیران دست نشانده و سرایندگان و نویسندگان خودفروخته و مزدور درباری انداخت و برآن شدند تا این بازآفرین شناسه ایران را نیز وارونه به مردم بشناسانند تا مبادا کار بزرگ فردوسی فرزانه انگیزه خیزش ایرانیان در برابر چیرگی بیگانگان باشد و سفره غارت ایشان را بربچیند. پس بیتهای بسیار بر آهنگ سروده های فردوسی به شهنامه فزودند و همه‌جا گفتند و نوشتند که گویا فردوسی نیز مزدور محمود بوده است!! خوشبختانه ناسازگویی‌ها و نیز اسناد تاریخی به جا مانده، با درنگ دوستداران ایران و شاهنامه فردوسی، رسوایی دروغگویان را درپی داشته و بیش از این خواهد داشت.

به یاری یزدان این نوشتارهای روشنگر را پی خواهیم گرفت.


بازنویسی : سیروس حامی - اردیبهشت ۱۴۰۳


http://t.me/ShahnamehToosi
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چرا می‌گویم #ایران

گفتاری از استاد #علیرضا_قیامتی
بخش نخست.

برگرفته از 👇
https://www.youtube.com/@Shahnameh77


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پدرم گریه نکن!

کاش می دانستی التماسی نباید به حاکمان بکنی
حق تو برخورداری از یک زندگی خوب است
دولتمردان نفت زیر پای تو را می‌فروشند
از همه مردم مالیات و عوارض می‌گیرند
تا وقتی از کارافتاده شدی
بی هیچ منتی از تو حمایت کامل کنند
و نگذارند خانواده‌ات درمانده و گرسنه بمانند

پدرم گریه نکن!
کسادی بازار و پایین بودن توان خرید مردم
یک عامل بیشتر ندارد!
آنکه ما دولتمردانی به غایت نالایق داریم
دولتمردانی داریم که فریب‌کارند
جنازه نشان‌مان می‌دهند تا بگویند برحق هستند!
و بگویند حق‌مان را مطالبه نکنیم
به دروغ می‌گویند همین راه بهشت است
اینکه در دنیا فقیر و بدبخت باشیم
وآن دنیا پاداش بگیریم

پدرم!
ما باید باور کنیم
چقدر قدرت داریم
وقتی ما با هم یکی شویم
آن وقت التماس از هیچکس نیاز نداریم
لازم نیست گریه کنیم...
دستور می‌دهیم
و اگر کوتاهی کردند
برکنارشان می‌کنیم

شاه باشند یا رهبر
ایران برای همه ماست
ما آن را خواهیم ساخت
و خواهیم دانست
فقر کار شیطان است
ولو لباس پیامبران را به تن کرده باشد!

رحیم قمیشی

@ghomeishi3


🆔
@shahname_yazd
Ⓜ️ شخصی که به امری معتقد می‌شود، فکرش را گره می‌زند و معتقداتش را خط قرمز خویش می‌سازد. 👌


📝 آیت‌الله سید مصطفی محقق داماد


در جهل قدسی، شخص جاهل با نهادی به نام “اعتقاد” همراه می‌شود؛ یعنی برای چنین انسانی “اعتقاد”، به جای “تفکر” می‌نشیند. اعتقاد از ریشه “عقد”، یعنی بستن است. شخصی که به امری معتقد می‌شود، فکرش را گره می‌زند و معتقداتش را خط قرمز خویش می‌سازد. جهل قدسی در چهره‌‌های مختلفی می‌تواند خود نمایی کند و در طول تاریخ فاجعه‌ها آفریده است. اوضاع اسف‌باری که امروزه در کشورهای اسلامی با آن مواجهند و از آن رنج می‌برند، معلول همین نوع جهل است. روزانه در افغانستان و عراق انفجارهای بی‌رحمانه و ترورهای ناجوانمردانه‌ای رخ می‌دهد و خانواده‌هایی را عزادار می‌کند که همگی از همین نوع جهل ناشی می‌شود.


گاهی اوقات که جهل لباس تقدس می‌پوشد، یک ملت را در تاریکی و جهنم ابدی فرو می‌برد. نمونه‌اش در زمان ما، مردم کره شمالی‌اند. در کشور کره شمالی، مردمی زندگی می‌کنند که از حداقل شرایط حیات یک انسان برخوردار نیستند، اما تبلیغات حاکمیت چنان فکر آنان را ساخته است که خیال می‌کنند در بهشت برین‌ هستند. این افراد در تاریکی‌اند ولی قدرت مشت آهنین اجازه روشنگری به هیچ‌یک از آن‌‌ها را نمی‌دهد. جالب این است که بعد از مرگ رهبر شان، مردم بدبخت کره شمالی رهبر فعلی حکومتشان را «معاون رهبر» می‌نامند؛ چرا که به فرموده مقامات آن کشور، کیم ایل سونگ نمرده بلکه خورشید پیوسته است و هر روز جهان را گرم و روشن می‌کند؛ در نتیجه مقام رهبری ایشان محفوظ است. در کره شمالی تنها کسی که حق فکر کردن دارد، رهبر حکومت، که فرمانده بزرگ نامیده می‌‍‍‌شود، است. وقتی فرمانده بزرگ درباره مسئله‌‌ای حرف بزند، دیگر هیچ کسی حق ندارد در آن زمینه اظهار نظر کند. از نظر حکومت کمونیستی آن کشور، مردم و حتی مدیران و مقامات کشور وظیفه‌ای جز کشف حقیقت در افکار و سخنان رهبر این نظام کمونیستی ندارند.


📝 کتاب فاجعه جهل مقدس


🛄
@negahmediax
🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی


پ.ن.
مرا و تو را بندگی پیشه باد!
ابا پیشه‌مان نیز اندیشه باد!
#فردوسی


🆔 @shahname_yazd
بزرگداشت پیمان در فرهنگ ایرانی
👈
#فریدون_جنیدی

ایرانیان با پدیدار کردن بزرگداشت مهر، نماد ِ پیمان و روشنیِ نگاهبان و نگرنده به پیمان‌ها، گامی بزرگ را برای بزرگداشت پیمان در سراسر جهان برداشتند و بدانروی مهر را دارنده هزار گوش و ده هزار چشم نامیدند تا همه پیمان‌داران و پیمان‌شکنان را در سرتاسر گیتی در پرتو راستی ببیند و به آنان پاداش و سزا دهد. پیشتر در بررسی جشن «مهرگان» گفته شد که واژه «مهر» در زبان پهلوی «میتر» از گونه کهن‌ترِ «میترَ» یا «میثرَ» برمی‌آید که معنایش پیمان و نام ایزد پیمان است.

در کتاب کهن «مینوی خرد» پیمان‌شکنی از گناهان به شمار می‌آید، و نیز آن کسی در خور بهشت‌‌است که: «... خود را از پیمان ‌شکنی سخت دور دارد». پیمان‌شکنان در مرز کشور، کشور را به ویرانی می‌کشند. در کتاب بسیار کهن «یشت‌ها» چنین آمده:

«زننده مهر (پیمان‌شکن) نابکار، سرتاسر کشور را ویران سازد».

در آیین ایرانیان باستان پیمان چه با نیکوکاران چه با بدکاران، بایستی استوار بماند. در «یشت‌ها» باز می‌خوانیم: «... تو نباید مهر و پیمان بشکنی، نه آن [پیمان که] تو بایک پیرو دروغ، و نه آن پیمان که تو با یک پیرو راستی بستی؛ زیرا که پیمان‌بستن با هر دو درست است، خواه پیرو دروغ، خواه پیرو راستی»!

در کتابی بر جای مانده از دوره ساسانیان، با نام «ارداویراف‌نامه» که موضوعش سرگذشت روان بدکاران و نیک‌کرداران پس از مرگ است، چنین آمده که در دوزخ:

«این روان آن مرد ِ پیروِ دروغ است که در گیتی بسیار پیمان‌شکنی کرد و با پاکان و پیروان دروغ پیمان‌شکنی کرد؛ زیرا هر دو پیمان است، هم با پاکان و هم با پیروان دروغ».

شاهنامه نیز پیمان‌شکنی را مایه همه گونه درد و آزار جهانی می‌شمارد:

ز پیمان نگردند و از راستی
پدید آید از هر سویی کاستی

و به همین روی است که چون پیروز شاه ساسانی خواست پیمانی را بشکند که میان بهرام گور و هیونان (هون‌ها) بر سر مرز ایران و کشور هیون بسته شده بود، خوشنواز، پادشاه هیون، که از فرهنگ و آیین ایرانی آگاهی داشت، در نامه‌ای به پیروز نوشت:

چنین گفت: کز عهدِ شاهانِ داد ،
بگردی، نخوانمت خسرونژاد!

و نامه چنان بی‌پروا و گستاخانه است که با پشتگرمی (اعتماد و استناد) به آیین ایرانی (یعنی آیین نگاهبانی از پیمان)، شاهنشاه ساسانی را فرزندِ پدر به شمار نمی‌آورد!

نمونه برتر پیمان‌داری در شاهنامه، در داستان سیاوش آمده، آنجا که سیاوش، 100 گروگان از تورانیان را به فرمان پدر خود کاووس نمی‌کشد، یا به ایران نمی‌فرستد، زیرا پیمانی میان سیاوش و افراسیاب بسته شده بود تا با نجنگیدن افراسیاب و بازگشت به مرزهایش، این 100 گروگان (در شاهنامه به گونه 100 نوا) آسیبی نبینند، و چون سیاوش با افراسیاب در پیشگاه خدا، مهر (پیمان) بسته بود، با این که پیروی از پدر و فرمانروای کشور از گونه‌های پیمان‌داری است، برای نگاه‌بانی از 100 تن و بالاتر از آن، نشکستن پیمان با خداوند، فرمان پدر و شاهش را کنار می‌گذارد.

داستان سیاوش را باید در شاهنامه خواند و این جا تنها گفتار سیاوش در شاهنامه را بخوانیم، که به‌راستی بازتاب فرهنگ کهن برجای مانده از زمان فریدون پیشدادی و آیین مهر است، که رویه دیگری از آن را در نوشته‌های کهن ایرانی می‌توان دید:

چنین داد پاسخ که فرمان شاه
برآنم که برتر ز خورشید و ماه
ولیکن به فرمان یزدان دِلیر
نباشد ز خاشاک، تا پیل و شیر!

پاسخ سیاوش، ریشه در فرهنگ ایران و کیش مهر دارد، زیرا که در سروده کهن «مهر یشت» بخشی از کتاب «یشت‌ها» اندازه پیمانی که میان کسان با یکدیگر بسته می‌شود روشن است: «درجه مهر (پیمان)،20 است میان دو همدوش، 30 است میان دو همکار، 40 است میان دو کس از یک دودمان، 50 است میان دو هم‌خانه، 60 است میان دو تن از پیشوایان، 70 است میان شاگرد و استاد، 80 است میان داماد و پدرزن، 90 است میان دو برادر، 100 است میان پدر و فرزند، 1000 است میان دو کشور، 10000 است میان پیروان آیینِ ستایشِ خرد».

و بر این بنیاد سیاوش می‌گوید پیمانی که با خدا بسته‌ام، دارای 10000 درجه است، باز آن که پیمانی که میان من و پدرم بسته شده است، دارای 100 درجه است، و پیوند میان من و پدرم در پایگاه پادشاه کشور 1000 درجه است و چون پیمان با خداوند برتر است، آن را برای خشنودی پدرم، نمی‌شکنم.

برگرفته از کانال : بنیاد نیشابور


https://t.me/ShahnamehToosi
Forwarded from توفان یزد (توفان)
درگذشت جامعه‌‌شناس ایرانی در سن ۵۴ سالگی
غلامرضا گودرزی پژوهشگر جامعه شناس و نویسنده آثاری چون دین و روشنفکران مشروطه، تجددناتمام و روشنفکران ایران و درآمدی بر جامعه شناسی استبداد ایرانی در ۵۴ سالگی درگذشت.
به گزارش اعتمادآنلاین، وی سال ها برغم تضییقات و موانع و مشکلاتی که برای کار و  تدریس او در دانشگاه ها پیش آوردند در دزفول  به پژوهش و نوشتن  می پرداخت.
دغدغه همیشگی او در گفتگوها و صحبت هایش آزادی و توسعه ایران بود.آخرین آثار وی که در حال تکمیل و نوشتن  بود "ایران در برزخ" و  "پوپولیسم و استبداد "است.
غلامرضا گودرزی استاد فرهیخته و مدرس دانشگاه، متولد ششم مهر ۱۳۴۹ در دزفول بود. به گفته دوستان ایشان وی در اثر ایست قبلی درگذشته است.
توفان یزد
@Toofaneyazd
Forwarded from سمفونی عشق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این موسیقی
قادر است
روح و قلبتان را
وادار به باور
معجزه موسیقی سازد
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آری آری زندگی زیباست.
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست.
گر بیفروزیش،
رقص شعله‌اش در هر کران پیداست.
ورنه خاموش است
و خاموشی گناه ماست.

#سیاوش_کسرایی


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd