هرجا که باشی و در هر حال که باشی، جهد کن تا محب باشی و عاشق باشی؛ و چون محبت، مُلک تو شد، همیشه محب باشی: در جور و در حشر و در بهشت، الیمالانهایه. چون تو گندم کاشتی، قطعا گندم روید و در انبار همان گندم باشد و در تنور همان گندم باشد.
فیه مافیه
مولانا
فیه مافیه
مولانا
یک دانه بِدو دادی صد باغْ مَزید آمد
مولانا
وقتی که دانه ای را به خاک می دهیم صد برابر به ما می دهد. گاهی برخی تا چه حد نالایق و کمتر از خاک هستند که حتی خوبی را با بدی جواب می دهند.
مولانا
وقتی که دانه ای را به خاک می دهیم صد برابر به ما می دهد. گاهی برخی تا چه حد نالایق و کمتر از خاک هستند که حتی خوبی را با بدی جواب می دهند.
شکر نعمت خوشتر از نعمت بود
شکرباره کی سوی نقمت رود
شکر جان نعمت و نعمت چو پوست
زانک شکر آرد تو را تا کوی دوست
نعمت آرد غفلت و شکر انبتاه
صید نعمت کن به دام شکر شاه
مولانا
زمانی که نعمتی نصیب انسان میشود که این عمل هر لحظه در حال وقوع است اگر منبع آنرا با تمام وجود احساس کنیم (شکر) آن نعمت در جهت رشد ما خواهد بود وگرنه تنها موجب غفلت و گمراهی میباشد.
شکرباره کی سوی نقمت رود
شکر جان نعمت و نعمت چو پوست
زانک شکر آرد تو را تا کوی دوست
نعمت آرد غفلت و شکر انبتاه
صید نعمت کن به دام شکر شاه
مولانا
زمانی که نعمتی نصیب انسان میشود که این عمل هر لحظه در حال وقوع است اگر منبع آنرا با تمام وجود احساس کنیم (شکر) آن نعمت در جهت رشد ما خواهد بود وگرنه تنها موجب غفلت و گمراهی میباشد.
دست شفقت
دستِ شفقت بسرم نِه، که سری تاقه شدم،
خواب این فاجعه را چند شبی دیده بودم
خواب دیدم دهنم را اثرِی دندان نیست
بی کسی مرحله یی آسان نیست،
میکشم بار جهالت، که توانم نرسید،
این چه مذهب، که خدایش همه ظلم است و همه ظُلمانیست؟
این چه رسوائی که در جان من آتش بزنند؟
همراه دفتر شعرم ، هنرم زندا نیست
رُو سَری سوخته ام، ز-آنکه دلم سوخته شد،
ختم این قافله بشکستن ِ پیمانش بود
حالم از حالتِ فرخُنده غم انگیز تر است
شمع را سوخته آن رشته که در جانش بود
شاعره رحیم جان
Дасти шавқат ба сарам неҳ, ки сари тоқа шудам,
Хоби ин фоҷиаро чанд шабе дида будам.
Хоб дидам, даҳанамро асари дандон нест ,
Бекасӣ марҳилаи осон нест.
Осон нест!
Мекашам бори ҷаҳолат, ки тавонам нарасид,
Ин чи мазҳаб ,ки Худояш ҳама зулм асту ҳама зулмонист?
Ин чи расвоӣ, ки дар ҷони ман оташ бизананд,
Ҳамраҳи дафтари шеърам, ҳунарам зиндонист!
Русарӣ сӯхтаам з-он ки дилам сӯхта шуд,
Хатми ин қофила бишкастани паймонаш буд.
Ҳолам аз ҳолати Фархунда ғамангезтар аст,
Шамъро сӯхта он ришта, ки дар ҷонаш буд.
دستِ شفقت بسرم نِه، که سری تاقه شدم،
خواب این فاجعه را چند شبی دیده بودم
خواب دیدم دهنم را اثرِی دندان نیست
بی کسی مرحله یی آسان نیست،
میکشم بار جهالت، که توانم نرسید،
این چه مذهب، که خدایش همه ظلم است و همه ظُلمانیست؟
این چه رسوائی که در جان من آتش بزنند؟
همراه دفتر شعرم ، هنرم زندا نیست
رُو سَری سوخته ام، ز-آنکه دلم سوخته شد،
ختم این قافله بشکستن ِ پیمانش بود
حالم از حالتِ فرخُنده غم انگیز تر است
شمع را سوخته آن رشته که در جانش بود
شاعره رحیم جان
Дасти шавқат ба сарам неҳ, ки сари тоқа шудам,
Хоби ин фоҷиаро чанд шабе дида будам.
Хоб дидам, даҳанамро асари дандон нест ,
Бекасӣ марҳилаи осон нест.
Осон нест!
Мекашам бори ҷаҳолат, ки тавонам нарасид,
Ин чи мазҳаб ,ки Худояш ҳама зулм асту ҳама зулмонист?
Ин чи расвоӣ, ки дар ҷони ман оташ бизананд,
Ҳамраҳи дафтари шеърам, ҳунарам зиндонист!
Русарӣ сӯхтаам з-он ки дилам сӯхта шуд,
Хатми ин қофила бишкастани паймонаш буд.
Ҳолам аз ҳолати Фархунда ғамангезтар аст,
Шамъро сӯхта он ришта, ки дар ҷонаш буд.
باش در روزه شکیبا و مصر
دم به دم قوت خدا را منتظر
که آن خدای خوب کار بردبار
هدیه ها را میدهد در انتظار
مثنوی معنوی
در روزه گرفتن صابر و استوار باش و در هر لحظه منتظر در رسیدن طعام های الهی باش (طعام نورانی و روحانی الهی با پرهیز گاری حاصل شود، پس نفس بهیمی را از چریدن در مرغزار دنیا باز دار تا نفس قدسی تو ببالد) زیرا خداوند نکوکار صبور , هدیه ها و عطایای خود را به بندگان منتظر خود می دهد.
انتظار نان ندارد مرد سیر
که سبک آید وظیفه یا که دیر
بینوا هر دم همی گوید که کو؟
در مجاعت ,منتظر در جست و جو
چون نباشی منتظر ناید به تو
آن نوالهٔ دولت هفتاد تو
به عنوان مثال کسی که شکمش سیر است برای رسیدن نان انتظار نمی کشد اما آدم بیچاره دم به دم می گوید: نان کجاست؟ نان چه شد؟ و با حالت گرسنگی برای به دست آوردن نان جستجو می کند. پس اگر منتظر نباشی نعمت سعادت الهی که بس سترگ است نصیب تو نمی شود.
شرح استاد زمانی
دم به دم قوت خدا را منتظر
که آن خدای خوب کار بردبار
هدیه ها را میدهد در انتظار
مثنوی معنوی
در روزه گرفتن صابر و استوار باش و در هر لحظه منتظر در رسیدن طعام های الهی باش (طعام نورانی و روحانی الهی با پرهیز گاری حاصل شود، پس نفس بهیمی را از چریدن در مرغزار دنیا باز دار تا نفس قدسی تو ببالد) زیرا خداوند نکوکار صبور , هدیه ها و عطایای خود را به بندگان منتظر خود می دهد.
انتظار نان ندارد مرد سیر
که سبک آید وظیفه یا که دیر
بینوا هر دم همی گوید که کو؟
در مجاعت ,منتظر در جست و جو
چون نباشی منتظر ناید به تو
آن نوالهٔ دولت هفتاد تو
به عنوان مثال کسی که شکمش سیر است برای رسیدن نان انتظار نمی کشد اما آدم بیچاره دم به دم می گوید: نان کجاست؟ نان چه شد؟ و با حالت گرسنگی برای به دست آوردن نان جستجو می کند. پس اگر منتظر نباشی نعمت سعادت الهی که بس سترگ است نصیب تو نمی شود.
شرح استاد زمانی
حکایات مکتوبات مولانا
ذرهای عمل خیر در راه دین ضایع نگردد.
شخصی را گرگ فرزندش ربوده بود و در آن آشوب درویشی آمد، نان خواست.
نانِ گرم از تنور برآورد، در آن سالِ قحط به درویش داد و آنگه به سوی کوه روی نهاد که از فرزندش از خوردنِ گرگ استخوانی مانده باشد، آن را جایی دفن کند و گوری سازد و نوحهگاهی کند.
چون پیشتر آمد، دید فرزندِ خود را که از کوه فرود میآمد به سلامت، نعرهای زد و بیهوش شد.
فرزند پای پدر را مغمّزی۱ میکرد. چون به هوش آمد، احوال میپرسید. گفت:
گرگ مرا بر سر راه آورد و بنهاد به سلامت و گفت: لقمةٌ بلقمةٍ۲ و بازگشت.
و یقین است که هیچ ذرّهای خیر در راهِ دین ضایع نیست. خنک آن کس که از این درگاه ناامید نشود.
حکایات مکتوبات مولانا
۱- مشت و مال
۲- لقمهای در مقابل آن لقمه
ذرهای عمل خیر در راه دین ضایع نگردد.
شخصی را گرگ فرزندش ربوده بود و در آن آشوب درویشی آمد، نان خواست.
نانِ گرم از تنور برآورد، در آن سالِ قحط به درویش داد و آنگه به سوی کوه روی نهاد که از فرزندش از خوردنِ گرگ استخوانی مانده باشد، آن را جایی دفن کند و گوری سازد و نوحهگاهی کند.
چون پیشتر آمد، دید فرزندِ خود را که از کوه فرود میآمد به سلامت، نعرهای زد و بیهوش شد.
فرزند پای پدر را مغمّزی۱ میکرد. چون به هوش آمد، احوال میپرسید. گفت:
گرگ مرا بر سر راه آورد و بنهاد به سلامت و گفت: لقمةٌ بلقمةٍ۲ و بازگشت.
و یقین است که هیچ ذرّهای خیر در راهِ دین ضایع نیست. خنک آن کس که از این درگاه ناامید نشود.
حکایات مکتوبات مولانا
۱- مشت و مال
۲- لقمهای در مقابل آن لقمه
ترک می
حاشا که من به موسمِ گُل تَرکِ مِی کُنم
من لافِ عقل میزنم، این کار کِی کنم
مطرب کجاست تا همه محصولِ زهد و عِلم
در کارِ چنگ و بَربَط و آوازِ نِی کُنَم
از قیل و قالِ مدرسه حالی دلم گرفت
یک چند نیز خدمتِ معشوق و مِی کنم
کِی بود در زمانه وفا؟ جامِ مِی بیار
تا من حکایتِ جم و کاووسِ کِی کنم
از نامهٔ سیاه نترسم که روزِ حشر
با فیضِ لطفِ او صد از این نامه طِی کنم
کو پیک صبح؟ تا گلههای شبِ فِراق
با آن خجسته طالعِ فرخنده پِی کنم
این جانِ عاریت که به حافظ سپرد دوست
روزی رُخش ببینم و تسلیمِ وی کنم
حافظ شیرازی
به کانال ما بپیوندید 👇👇
💕
🌸💕🍃
❤️👉 https://www.shaeristan.com 👈 🍃
💜👉 https://t.me/shaeristan 👈🍃
حاشا که من به موسمِ گُل تَرکِ مِی کُنم
من لافِ عقل میزنم، این کار کِی کنم
مطرب کجاست تا همه محصولِ زهد و عِلم
در کارِ چنگ و بَربَط و آوازِ نِی کُنَم
از قیل و قالِ مدرسه حالی دلم گرفت
یک چند نیز خدمتِ معشوق و مِی کنم
کِی بود در زمانه وفا؟ جامِ مِی بیار
تا من حکایتِ جم و کاووسِ کِی کنم
از نامهٔ سیاه نترسم که روزِ حشر
با فیضِ لطفِ او صد از این نامه طِی کنم
کو پیک صبح؟ تا گلههای شبِ فِراق
با آن خجسته طالعِ فرخنده پِی کنم
این جانِ عاریت که به حافظ سپرد دوست
روزی رُخش ببینم و تسلیمِ وی کنم
حافظ شیرازی
به کانال ما بپیوندید 👇👇
💕
🌸💕🍃
❤️👉 https://www.shaeristan.com 👈 🍃
💜👉 https://t.me/shaeristan 👈🍃
یوسف خوش نام
ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما
ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما
جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما
آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما
ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما
پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پای دل جان میدهم چه جای دل
وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما
مولانا جلال الدین محمد بلخی
به کانال ما بپیوندید 👇👇
💕
🌸💕🍃
❤️👉 https://www.shaeristan.com 👈 🍃
💜👉 https://t.me/shaeristan 👈🍃
ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما
ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما
جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما
آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما
ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما
پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پای دل جان میدهم چه جای دل
وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما
مولانا جلال الدین محمد بلخی
به کانال ما بپیوندید 👇👇
💕
🌸💕🍃
❤️👉 https://www.shaeristan.com 👈 🍃
💜👉 https://t.me/shaeristan 👈🍃
سمرقندم
در سمرقندم، هوایم بهتر است
سر حسابم، محتوایم بهتر است
هر کجا آواز من آوازه است،
اندر این جا میسرایم، بهتر است.
نعمتِ دنیا به خوان نعمت* است،
دیدن او از برایم بهتر است.
در حریم آشنایی آشتی،
با خودم، با آشنایم بهتر است.
در سمرقندم، ندارم غصهای،
زخمها دارم، دوایم بهتر است.
شاعره رحیم جان
* منظور از نعمت تاجیک، مرد شریف از سمرقند است.
Дар Самарқандам, ҳавоям беҳтар аст
Сарҳисобам, муҳтавоям беҳтар аст
Ҳар куҷо овози ман овоза аст
Андар ин ҷо месароям, беҳтар аст
Неъмати дунё ба хони Неъмат* аст
Дидани ӯ аз бароям беҳтар аст
Дар ҳарими ошноӣ оштӣ
Бо худам, бо ошноям беҳтар аст
Дар Самарқандам, надорам ғуссае
Захмҳо дорам, давоям беҳтар аст
Shoira Rahimjon
*манзур Неъмати тоҷик, марди шариф аз Самарқанд аст
به کانال ما بپیوندید 👇👇
💕
🌸💕🍃
❤️👉 https://www.shaeristan.com 👈 🍃
💜👉 https://t.me/shaeristan 👈🍃
در سمرقندم، هوایم بهتر است
سر حسابم، محتوایم بهتر است
هر کجا آواز من آوازه است،
اندر این جا میسرایم، بهتر است.
نعمتِ دنیا به خوان نعمت* است،
دیدن او از برایم بهتر است.
در حریم آشنایی آشتی،
با خودم، با آشنایم بهتر است.
در سمرقندم، ندارم غصهای،
زخمها دارم، دوایم بهتر است.
شاعره رحیم جان
* منظور از نعمت تاجیک، مرد شریف از سمرقند است.
Дар Самарқандам, ҳавоям беҳтар аст
Сарҳисобам, муҳтавоям беҳтар аст
Ҳар куҷо овози ман овоза аст
Андар ин ҷо месароям, беҳтар аст
Неъмати дунё ба хони Неъмат* аст
Дидани ӯ аз бароям беҳтар аст
Дар ҳарими ошноӣ оштӣ
Бо худам, бо ошноям беҳтар аст
Дар Самарқандам, надорам ғуссае
Захмҳо дорам, давоям беҳтар аст
Shoira Rahimjon
*манзур Неъмати тоҷик, марди шариф аз Самарқанд аст
به کانال ما بپیوندید 👇👇
💕
🌸💕🍃
❤️👉 https://www.shaeristan.com 👈 🍃
💜👉 https://t.me/shaeristan 👈🍃
علاج عشق
هرچند گرانی بود اسباب جهان را
تحریک زبان نیشتر است این رگ جان را
بیتاب جنون در غم اسباب نباشد
چون نی به خمیدن نکشد نالهکشان را
بیداری من شمع صفت لاف زبانیست
دل زاد ره شوق بود ریگ روان را
آفاق فسون انجمن شور خموشیست
دارم ز خموشی بهکمین خوابگران را
ایمن نتوان بود ز همواری ظالم
حیرت لگن شمع زبان ساز دهان را
بنیاد کجاندیش شود سخت ز تهدید
در راستی افزونی زخم است سنان را
ممسک نشود قابل ایمان خساست
از بند قوی مهره مکن پشتکان را
ما را به غم عشق همان عشق علاج است
تا نشمرد انگشت شهادت لب نان را
خط فیض بهار دگر از حسن تو دارد
مهتاب بود پنبهٔ ناسورکتان را
وقت استکنونکز اثر خون شهیدان
جوش رگگل میکند این شعله دخان را
عشرت هوس رفتن رنگم چه توانکرد
شمشیر تو یاقوتکند سنگ فسان را
باشدکه سراز منزل مقصود برآریم
کردند بهار چمن شمع خزان را
بیدل نفست خون مکن از هرزه درایی
چون جاده درین دشت فکندیم عنان را
🖌 حضرت ابوالمعانی بیدل رح
به کانال ما بپیوندید 👇
👉 www.shaeristan.com
👉 www.t.me/shaeristan
#شعرستان #شعر #شعرمعاصر #شعرناب #شعرنو #شعرکوتاه #شعرماندگار #شعرفارسی #شعرایرانی #شعرتاجیکی #شعرافغانستان
هرچند گرانی بود اسباب جهان را
تحریک زبان نیشتر است این رگ جان را
بیتاب جنون در غم اسباب نباشد
چون نی به خمیدن نکشد نالهکشان را
بیداری من شمع صفت لاف زبانیست
دل زاد ره شوق بود ریگ روان را
آفاق فسون انجمن شور خموشیست
دارم ز خموشی بهکمین خوابگران را
ایمن نتوان بود ز همواری ظالم
حیرت لگن شمع زبان ساز دهان را
بنیاد کجاندیش شود سخت ز تهدید
در راستی افزونی زخم است سنان را
ممسک نشود قابل ایمان خساست
از بند قوی مهره مکن پشتکان را
ما را به غم عشق همان عشق علاج است
تا نشمرد انگشت شهادت لب نان را
خط فیض بهار دگر از حسن تو دارد
مهتاب بود پنبهٔ ناسورکتان را
وقت استکنونکز اثر خون شهیدان
جوش رگگل میکند این شعله دخان را
عشرت هوس رفتن رنگم چه توانکرد
شمشیر تو یاقوتکند سنگ فسان را
باشدکه سراز منزل مقصود برآریم
کردند بهار چمن شمع خزان را
بیدل نفست خون مکن از هرزه درایی
چون جاده درین دشت فکندیم عنان را
🖌 حضرت ابوالمعانی بیدل رح
به کانال ما بپیوندید 👇
👉 www.shaeristan.com
👉 www.t.me/shaeristan
#شعرستان #شعر #شعرمعاصر #شعرناب #شعرنو #شعرکوتاه #شعرماندگار #شعرفارسی #شعرایرانی #شعرتاجیکی #شعرافغانستان
چشم به راهش
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،
شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
🖌 حامد عسکری
به کانال ما بپیوندید 👇
👉 www.shaeristan.com
👉 www.t.me/shaeristan
#شعرستان #شعر #شعرمعاصر #شعرناب #شعرنو #شعرکوتاه #شعرماندگار #شعرفارسی #شعرایرانی #شعرتاجیکی #شعرافغانستان
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،
شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
🖌 حامد عسکری
به کانال ما بپیوندید 👇
👉 www.shaeristan.com
👉 www.t.me/shaeristan
#شعرستان #شعر #شعرمعاصر #شعرناب #شعرنو #شعرکوتاه #شعرماندگار #شعرفارسی #شعرایرانی #شعرتاجیکی #شعرافغانستان