یک روز از یه مراسم عزا خانواده پدریم برگشتم و از اون روز تصمیم گرفتم برای خودم زندگی کنم
خانومی که کنارم نشسته بودتو سالن پذیرایی یه نمکپاش دراورد روی غذاش ریخت گفت نمک صورتیه من نمک دیگه نمیتونم بخورم.
بعد به این فک کردم وقتی داشته میومده مراسم خاکسپاری، اول نمکپاش نمک صورتیش رو برداشته و اومده یعنی درواقع متوفی به لِفت و رایتش بوده
و سلامتی خودش اولویتش بوده
اونجا با تمام وجودم حس کردم که فوت یه ادم برای اکثریت مهم نیست
پس چرا نباید به میل خودم زندگی کنم
چرا باید حرف آدما برام مهم باشه...
خانومی که کنارم نشسته بودتو سالن پذیرایی یه نمکپاش دراورد روی غذاش ریخت گفت نمک صورتیه من نمک دیگه نمیتونم بخورم.
بعد به این فک کردم وقتی داشته میومده مراسم خاکسپاری، اول نمکپاش نمک صورتیش رو برداشته و اومده یعنی درواقع متوفی به لِفت و رایتش بوده
و سلامتی خودش اولویتش بوده
اونجا با تمام وجودم حس کردم که فوت یه ادم برای اکثریت مهم نیست
پس چرا نباید به میل خودم زندگی کنم
چرا باید حرف آدما برام مهم باشه...
یه کلمهی قشنگی هست به نام «Aliferous»
آلیفروس به معنی بال داشتن!
آدمی که بودن باهاش بهت حس پرواز میده
و باعث میشه که از جات بلند شی...
آدمی که تو زندگیتون بهتون این حس رو
میده رو اینجوری سیو کنید!(؛
آلیفروس به معنی بال داشتن!
آدمی که بودن باهاش بهت حس پرواز میده
و باعث میشه که از جات بلند شی...
آدمی که تو زندگیتون بهتون این حس رو
میده رو اینجوری سیو کنید!(؛
واقعا نمیدونم باید الان به روحیه اسیب دیدم برسم، باید به درسام برسم، باید وزن کم کنم، باید خونه رو تمیز نگه دارم غذا درست کنم یا دقیقا چه خاکی بریزم تو سرم؟بابا من ادم بزرگ شدن نیستم کاشمامان بابام منو برگردونن به دامن خودشون:)))
میدونی پختگی کجا میاد سراغت؟
همونجایی که حوصلهی بحث و کل کل با آدما رو نداری و با یه لبخند جوابشونو میدی!
اوونجایی که میدونی طرف داره بهت دروغ میگه ولی تو وقتتو برای اثبات دروغگویی و بیشعوری اون آدم تلف نمیکنی!
اونجایی که دلت آشوبه ولی حال حرف زدن و درد دل کردن نداری!
همونجایی که حوصلهی بحث و کل کل با آدما رو نداری و با یه لبخند جوابشونو میدی!
اوونجایی که میدونی طرف داره بهت دروغ میگه ولی تو وقتتو برای اثبات دروغگویی و بیشعوری اون آدم تلف نمیکنی!
اونجایی که دلت آشوبه ولی حال حرف زدن و درد دل کردن نداری!
وطن
لازم نیست حتما
سرزمین بزرگی باشد
گاهی مساحت کوچکی است
در حد فاصل دو شانه..!(؛
لازم نیست حتما
سرزمین بزرگی باشد
گاهی مساحت کوچکی است
در حد فاصل دو شانه..!(؛
اگه قهر کرد، نزارید زیاد قهر بمونه.
اگه ناراحت شد، نزارید زیاد ناراحت بمونه.
اگه یکم دور شد، نزارید دورتر بشه.
کلا نزارید برای مدت طولانی فاصله بیوفته.
فاصله؛
خسته میکنه، ترد میکنه، عوض میکنه، بی حوصله میکنه...
و ازش یه آدم جدید میسازه!
اگه ناراحت شد، نزارید زیاد ناراحت بمونه.
اگه یکم دور شد، نزارید دورتر بشه.
کلا نزارید برای مدت طولانی فاصله بیوفته.
فاصله؛
خسته میکنه، ترد میکنه، عوض میکنه، بی حوصله میکنه...
و ازش یه آدم جدید میسازه!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اِی کاش که چِشمات مَنو تنها نِمیذاشت،
قَلبت نمیرَفت پِی دیوونگیاش!🥺💔
#کلیپغمگین 🖤
----------------------------------
قَلبت نمیرَفت پِی دیوونگیاش!🥺💔
#کلیپغمگین 🖤
----------------------------------
آدمها توی رابطه بهت میگن هیچوقت نمیتونن تو رو فراموش کنن. آروم میگیری.
به همین یاد اندک توی ذهن یه آدم،بدون اینکه به دردت بخوره، دلخوش میشی. انگار اون بخش از تو، که تشنهی جاودانگیه سیراب میشه. غافل از اینکه
«تُنسی کانک لم تکن»
بله،
«فراموش میشوی،گویی که هرگز نبودهای!»
به همین یاد اندک توی ذهن یه آدم،بدون اینکه به دردت بخوره، دلخوش میشی. انگار اون بخش از تو، که تشنهی جاودانگیه سیراب میشه. غافل از اینکه
«تُنسی کانک لم تکن»
بله،
«فراموش میشوی،گویی که هرگز نبودهای!»
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسم سریال: حکایت ما/قسمت سیوچهارم🏡
🎹ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
⏳ساخت:2017|کارگردان: سردار گوزلکلی
بازیگران: هازال کایا💚 بوراک دنیز💚
رها اوزجان💚 نسرین جوادزاده💚
📃خلاصه: جمیل تو قضیهٔ طلاق مشکل ایجاد میکنه و میگه نمیخواد طلاق بگیره، ولی با این وجود فیلیز و باریش باهم نامزد میکنن! فیلیز و بقیه میفهمن عُمَر بابای زینبه! زمانیکه عُمَر دربهدر دنبال شکران و الماسها هست، شکران و فکری که الماسها رو بالا کشیدن دنبال نقشهای برای فروختنشون هستن که اتفاق ناگواری میفته...❗️
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلمخوبببینیم📽
---------------------------------
🎹ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
⏳ساخت:2017|کارگردان: سردار گوزلکلی
بازیگران: هازال کایا💚 بوراک دنیز💚
رها اوزجان💚 نسرین جوادزاده💚
📃خلاصه: جمیل تو قضیهٔ طلاق مشکل ایجاد میکنه و میگه نمیخواد طلاق بگیره، ولی با این وجود فیلیز و باریش باهم نامزد میکنن! فیلیز و بقیه میفهمن عُمَر بابای زینبه! زمانیکه عُمَر دربهدر دنبال شکران و الماسها هست، شکران و فکری که الماسها رو بالا کشیدن دنبال نقشهای برای فروختنشون هستن که اتفاق ناگواری میفته...❗️
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلمخوبببینیم📽
---------------------------------
فیلیز: میگم من تو زندگیم کسی هست، من سلیمو دوست دارم!
باریش: خیلی خب پس بگو ببینم... غذای مورد علاقهٔ مردی که دوسش داری، چیه!؟🖐
فیلیز: ...🙄
باریش: تو زندگی بیشتر از همه از چی ناراحت میشه؟ از چی متنفره؟ چنتا خواهر برادر داره!؟
فیلیز: ...🚶♀
باریش: باشه اینا یکم سختن... من چیزای آسون تری ازت بپرسم... چشماش چه رنگیه!؟
فیلیز: سیاه!
باریش: ...!(؛🥲🩵
فیلیز: قهوهای!
باریش: قهوهای یا سیاه!؟👁
فیلیز: ...😶
نمیدونم... نمیدونم هم از چی خوشش میاد، رنگ چشماشم نمیدونم... وقتی به چشماش نگاه میکنم حس نمیکنم تو آسمونام، هیجانزده هم نمیشم!🙁💔
اما میدونم چقدر آدم خوبیه، میدونم چقدر آدم رو راستیه... آدم درست حسابی، با تعادل!
مثلا میدونم اسمش واقعا سلیمه... از گذشتش دزدی درنمیاد، اینو میدونم!🤌
از چپ و راست زنای قبلیش درنمیاد... الان بفهمه یه بچه داره میاد بهم میگه، چون آدم رو راستیه... اینطوری به طرز مسخرهای سعی نمیکنه ازش متنفر شم... اینا همشو میدونم!🙃❤️🩹
باریش من خسته شدم، خیلی خسته شدم... از داستانای تو، از پیچیدگیهات خیلی خسته شدم!
منو مریض کردی، میخوام خوب بشم... راحتم بذار باریش خب!؟🤕🩸
{#حکایت_ما📽}
باریش: خیلی خب پس بگو ببینم... غذای مورد علاقهٔ مردی که دوسش داری، چیه!؟🖐
فیلیز: ...🙄
باریش: تو زندگی بیشتر از همه از چی ناراحت میشه؟ از چی متنفره؟ چنتا خواهر برادر داره!؟
فیلیز: ...🚶♀
باریش: باشه اینا یکم سختن... من چیزای آسون تری ازت بپرسم... چشماش چه رنگیه!؟
فیلیز: سیاه!
باریش: ...!(؛🥲🩵
فیلیز: قهوهای!
باریش: قهوهای یا سیاه!؟👁
فیلیز: ...😶
نمیدونم... نمیدونم هم از چی خوشش میاد، رنگ چشماشم نمیدونم... وقتی به چشماش نگاه میکنم حس نمیکنم تو آسمونام، هیجانزده هم نمیشم!🙁💔
اما میدونم چقدر آدم خوبیه، میدونم چقدر آدم رو راستیه... آدم درست حسابی، با تعادل!
مثلا میدونم اسمش واقعا سلیمه... از گذشتش دزدی درنمیاد، اینو میدونم!🤌
از چپ و راست زنای قبلیش درنمیاد... الان بفهمه یه بچه داره میاد بهم میگه، چون آدم رو راستیه... اینطوری به طرز مسخرهای سعی نمیکنه ازش متنفر شم... اینا همشو میدونم!🙃❤️🩹
باریش من خسته شدم، خیلی خسته شدم... از داستانای تو، از پیچیدگیهات خیلی خسته شدم!
منو مریض کردی، میخوام خوب بشم... راحتم بذار باریش خب!؟🤕🩸
{#حکایت_ما📽}
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسم سریال: کوه دل/ قسمت صدوسیوهفتم🏔
🌝ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🖇ساخت:2024|کارگردان: یحیی سامانجی
بازیگران: برک آتان💙 ملیس سوینچ💙
سمیح ارتورک💙 جیهات سواریوعلو💙
🗞خلاصه: حمدی دربهدر دنبال نشونی از ریحان میگرده و مطمئنه که بهش خیانت نکرده! تانِر و خانوادهٔ کایا به شدت نگران حال سلما هستن و اصلا حال خوبی ندارن! تا اینکه سلما بالاخره چشماشو باز میکنه، ولی درست موقعی که همهٔ خانواده از شادی سر از پا نمیشناسن؛ میفهمن سلما، تانِر و هیچکدوم از آدمای گدلی رو یادش نمیاد...💔
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلمخوبببینیم📽
----------------------------------
🌝ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🖇ساخت:2024|کارگردان: یحیی سامانجی
بازیگران: برک آتان💙 ملیس سوینچ💙
سمیح ارتورک💙 جیهات سواریوعلو💙
🗞خلاصه: حمدی دربهدر دنبال نشونی از ریحان میگرده و مطمئنه که بهش خیانت نکرده! تانِر و خانوادهٔ کایا به شدت نگران حال سلما هستن و اصلا حال خوبی ندارن! تا اینکه سلما بالاخره چشماشو باز میکنه، ولی درست موقعی که همهٔ خانواده از شادی سر از پا نمیشناسن؛ میفهمن سلما، تانِر و هیچکدوم از آدمای گدلی رو یادش نمیاد...💔
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلمخوبببینیم📽
----------------------------------
مثل خنده نوزادی که غرقِ خوابه،
مثل شربت خنکِ آلبالو در یک روز گرم،
مثل اولین گاز از گوجه سبز بعد از یکسال صبر،
مثل میمِ مالکیتِ آخر اسم،
مثل بوی خانه کاهگلی بعد از باران،
یا کشیدنِ نقاشی روی شیشه بخار کرده،
مثل پیدا کردنِ جای خالی در اتوبوس
با یک بغل خستگی،
صدای موج دریا در شب، بوسه های ناگهانی،
یا چای تازه دمِ قند پهلو توی استكانِ کمر باریک
دوست داشتنت همین قدر شیرینه!(؛
مثل شربت خنکِ آلبالو در یک روز گرم،
مثل اولین گاز از گوجه سبز بعد از یکسال صبر،
مثل میمِ مالکیتِ آخر اسم،
مثل بوی خانه کاهگلی بعد از باران،
یا کشیدنِ نقاشی روی شیشه بخار کرده،
مثل پیدا کردنِ جای خالی در اتوبوس
با یک بغل خستگی،
صدای موج دریا در شب، بوسه های ناگهانی،
یا چای تازه دمِ قند پهلو توی استكانِ کمر باریک
دوست داشتنت همین قدر شیرینه!(؛
تو کتاب "نباید میماندیم"
معین دهاز یه جا خیلی درست میگه:
"در زندگیم سختیهایی را تحمل کردم که پیش از واقعه گمان نداشتم بتوانم
حتى بعدها، باور نکردم که در آن ماجرا تاب آوردم...
انسان خودش را نمیشناسد، خصوصا قدرتهایش را!"
معین دهاز یه جا خیلی درست میگه:
"در زندگیم سختیهایی را تحمل کردم که پیش از واقعه گمان نداشتم بتوانم
حتى بعدها، باور نکردم که در آن ماجرا تاب آوردم...
انسان خودش را نمیشناسد، خصوصا قدرتهایش را!"
خیلی خوبه آدم یکیو داشته باشه که وقتی با اونه دیگه دلش هیچی نخواد و حتی به هیچی و هیچکس دیگه هم فکر نکنه
اون آدم تا آخر عمر برای من تویی..!(؛
اون آدم تا آخر عمر برای من تویی..!(؛
من اگه به کسی چندبار فرصت دادم تو زندگیم هیچ موقع از روی بخشندگی یا ضعفم نبوده، بلکه فرصت دادم که بعدها خودم حسرت هیچیو نخورم، تهش بگم همه راهها رو با این آدم رفتم و نشد، پس اگه یه روز گذاشتمت کنار بدون دیگه مسئله بخشش نیست، من صرفا دیگه هیچ راه و مسیری با تو نمیبینم!