شبنویس
138 subscribers
152 photos
110 videos
129 links
تجربه های هر فرد شکل دهنده دنیای خاص اوست. اینجا گهگاه من بخشی از دنیای خود را با دیگران به اشتراک می گذارم.
shabnevis.com
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو بخشی از یک پروژه‌ی موزیک ویدیو هست که در حال ساختنشم. فعلا گفتم دم انتخابات یه کوچولوش پخش بشه که یادمون نره آخوند واسه بقا هر قولی (ک..نی) میده! #انتخابات #هوش_مصنوعی
نوشته ای قابل تامل از یکی از دوستان به اسم سروش آریا:

امروز دیگر احدی در این کشور دچار تردید در مورد "اصلاح ناپذیر بودن سیستم" با اتکا به مکانیسم های درونی خودش نیست. ذهنیت جمعی ما با دهه هفتاد متفاوت است. می توان گفت همه ما از این رویای شیرین بیدار شده ایم. با این حال عده ای به شیوه ای خیلی منطقی چنین استدلال می کنند که انتخاب کردن کارگزاران عقلانی تر می تواند در اجزاء و جزئیات این سیستم، موجب بهبودهای مقطعی و کاهش هزینه و درد بشود.

دروغ چرا؟ من هم هر دو باری که به حسن روحانی رای دادم دقیقا همین منطق را داشتم. البته انگیزه من از رای دادن به روحانی، یک عنصر جزئی خیلی حیاتی و تعیین کننده بود: تنش زدایی با غرب و خصوصا آمریکا در عرصه موضوعی بسیار مهلک و حساس یعنی "پرونده هسته ای". با این حال، وقایع بعد به من یک مساله را به روشنی ثابت کرد: این سیستم حتی در جزئیات نیز تمایلی به نرمش و انعطاف و مصالحه ندارد. ممکن است برای کاهش مقطعی فشار بر خودش، اینطور جلوه بدهد که در یک عرصه موضوعی جزئی( و نه در کلیت منطق خودش) دست به مصالحه زده است، اما دروغ می گوید. به محض اینکه ان تغییر الزامات گسترده تری برایش ایجاد کند و یا فشار بر رویش کم بشود، همان مصالحه جزئی را هم از میان می برد.

بسیاری به حق ممکن است مثلا به نرمش ها و گشایش های دوران خاتمی اشاره کنند. مثلا در عرصه مطبوعات یا سینما و بازار نشر و حتی نظم گرفتن حکمرانی پولی و مالی و ... . ولی خب، بعدش چه شد؟ بیایید با خودمان صادق باشیم. سیستم به محض اینکه فرصت یافت، همه آن نرمش ها را بلاموضوع کرد. مساله این است که وقتی منطقِ کلان این سیستم در یک توصیف خلاصه دقیقا "انقلابی" است و به هر عقلانیت ابزاری ای در هر عرصه ای به دیده نوکری غرب و ضد انقلاب بودن و هترودوکسی و خیانت مکتبی نگاه می کند، نهایتا نمی توان از آن انتظار داشت تا حتی در عرصه های خُرد هم به صورتی طولانی مدت و با ثبات و قابل اعتماد نرمش نشان بدهد. از لباس پوشیدن و در واقع حق فرد در انتخاب پوشش تا حق دسترسی به جریان آزاد اطلاعات تا "شایسته سالاری" در نظام های کارگزینی در مقابل کارگزینی تعهد محور و مکتبی و .... همه و همه، میوه های درختی واحد هستند. درخت انقلاب و رویکرد تلئولوژیک.

دوستان نازنین، وقتی این سیستم را "توتالیتاریست" یا تمامیتخواه توصیف می کنیم، در حال نسبت دادن یک واژه بی ربط به آن نیستیم. نظام های توتالیتر، به خود حق می دهند تا همه ابعاد زندگی اتباع خویش را تمشیت کنند. علاوه بر این، نظام های توتالیتر همگی انقلابی و تلئولوژیک(غایتگرا) هستند و این یعنی یک سری "دُگما"ی عقیدتی و مکتبیِ محوری دارند که همه چیز باید بر اساس همان چند گزاره و دگمای عقیدتی سامان بیابد. نه فقط سیاست امنیتی و تسلیحاتی و بین الملل، بلکه نظم کارگزینی، فرهنگی که قرار است به مردم تحمیل بشود، نحوه لباس پوشیدن شهروندان، حتی خورد و خوراک و .... . ادم خنده اش می گیرد، ما داریم در مورد شرکت کردن یا نکردن در انتخاباتی بحث می کنیم که یکی از موضوعات مورد مناظره بین کاندیداها "فرهنگ" است. اصولا نظام سیاسی ای که به خودش اجازه بدهد فرهنگ را از بالا به پایین به مردم دیکته کند، فرصتی برای انتخاب به شما نمی دهد. نفس طرح این موضوع یعنی این سیستم معتقد است که جزئی ترین انتخاب های زندگی روزمره شما را هم خودش باید دیکته کند، بعد چنین سیستمی به شما اجازه انتخابی می دهد که قرار باشد واقعا تغییری ولو جزئی در چیزی ایجاد کند؟

نهایتا: بله شاید انتخاب شدن پزشکیان، تاثیراتی جزئی داشته باشد. ولی این تاثیرات به شدت جزئی، به شدت مقطعی و نیز فاقد تاثیر پایدار در الگوهای کلان و پایدار حکمرانی و مدیریت کشور خواهند بود. موافقین رای دادن می پرسند رای ندادن چه فایده ای دارد؟ هیچ! ولی شما برای کاری نکردن نیاز به دلیل نیستید عزیز من، شما برای کاری کردن باید دلیل داشته باشید. جمعه خود را با خانواده به خوشی بگذرانید. این عدم مشارکت هیچ فایده ای که نداشته باشد، حداقل این فرصت را از امثال ظریف سلب می کند که با وقاحت بگویند مردم اگر مخالف بودند هفتاد درصد در انتخابات شرکت نمی کردند. مردم ما خودشان انتخاب کرده اند اینطور زندگی کنند.
به نظر من تمام این کشمکش و دعوای بین دادن و ندادن سر یک نقطه است. رای رو میگم. یک نقطه ای که از قضا از دید هر دو گروه هم فقط بر اساس حدس و گمان و آرزو و عقل سلیمه!
هر دوی این گروها هم واقعا و از دید خودشون خیر و صلاح ایران و ایرانیها را میخواهن.

معمولا سوالی که رای بده ها از نده ها میپرسند اینه که با ندادن چه اتفاقی قراره بیوفته و چه چیزی قراره تغییر کنه؟
جواب واضحه. به قول امام راحل "هیچ"!
اتفاقا خیلی از رای نده ها هم کاملا موافقن و میگن هیچ اتفاقی نیوفتادن از بدتر شدن و تدوام به سقوط بهتره و رای دادن مشروعیت دادن به نظام ظلم و جنایت و فساد و تاراج و ویرانگریه. چیزی که تجربهء ۴۰ ساله گذشته نشون میده.
اما اون نقطه ای که سرش دعواست اینجاست. رای بده ها هم همین حرف را به نده ها میزنن.
رای بده ها اما میگن اگه رای ندیم اوضاع ده برابر بدتر میشیم چون کلا جنگ و ویرانی و فروپاشی و عقبگرد و تجزیه و نابودی پیش میاد.

واقعیت اما از دید من اینه که هر دو گروهمون فقط با استناد به بند تنبانمون حرف میزنیم. تو دل هیچکدوممون چیزی نیست. فقط یاد نگرفتیم چطوری بدون اینکه به هم برینیم حرف بزنیم.
البته در این معادله حضور گسترده برادران سایبری نادیده گرفته شده که قطعا به آتش این معادلات و مجادلات شدت میدن.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لحظه‌ی سورئالی‌بود دیدن این بخش از مناظره! 🍄
پورنوپولیتیک!
Forwarded from حافظه تاریخی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسعود پزشکیان، ۶ آذر ۱۳۹۳:
اول انقلاب مسئول پاکسازی بودم هنوز بحث حجاب نشده بود حجاب را در بیمارستان‌ها و دانشگاه‌ها اجباری کردم
با دادگاه انقلاب هماهنگ کردم بخشنامه کردم که همه باید روسری و مانتو و لباس آستین‌بلند بپوشید
دانشگاه را ما بستیم. انقلاب فرهنگی و بستن دانشگاه‌ها را ما شروع کردیم
@hafezeye_tarikhi