این ویدیو از بهشتی چند روزه پخش شده که انگار میگه آزادی یعنی فیلمسکسی در سینما باشه و هرکس نخواست نره، استخر مختلط باشه، هرکی خواست بره و هرکی نخواست نره. این ویدیو تقطیع شده و در ادامه میگه نه آقاجون! ما این آزادی را نفی میکنیم
https://www.youtube.com/watch?v=ONY8jSm_8Gw
https://www.youtube.com/watch?v=ONY8jSm_8Gw
YouTube
سخنرانی کامل بهشتی راجع به آزادی
این ویدیو چند وقتی است بصورت بریده شده جوری در شبکه های اجتماعی پخش شده که انگار بهشتی داره
میگه آزادی یعنی فیلمسکسی در سینما باشه و هرکس نخواست نره، استخر مختلط باشه و هرکی خواست بره و هرکی نخواست نره.
این ویدیو تقطیع شده و در ادامه میگه نه آقاجون! ما…
میگه آزادی یعنی فیلمسکسی در سینما باشه و هرکس نخواست نره، استخر مختلط باشه و هرکی خواست بره و هرکی نخواست نره.
این ویدیو تقطیع شده و در ادامه میگه نه آقاجون! ما…
نقدی که من به زیدآبادی دارم اینه که چطور بعد از اون همه زندان و سرکوب و سانسور و تحقیر و اتهام از طرف حکومت، سالها ایستادگی و مماشات کرد، ولی حالا سر واکنش عده ای، که ممکنه درصدیشون هم سایبری باشند، اینجور قهر میکنه و میره؟!
دلیل قهر زیادآبادی(ها) واکنش مخالفین و فحش و اتهام نیست. این چیزا که همیشه بوده. دلیلش به نظر من باختن به خودشون و عقاید و آرمانها و اهدافشونه که همیشه در راستای اصلاح و تساهل و گفتگو و سازش بوده، ولی اون فضا و زمان بعد از بارها آزمون و خطا و بعد از هزاران هزار جان و جوانی که از دست رفتند دیگه تمام شده.
ولی در طول این سالها، شاید بشه گفت بعد از آبان ۹۸، زیدآبادیها نتونستن خودشون را با پارادایم شیفتی که در جامعه رخ داده تطابق بدن، و اون را درک که هیچ، حتی متوجهش بشن!
این باعث شد که یکباره سورپرایز بشن و خودشون را در دید جامعه از جایگاه شرف اهل قلم و انسانی متین و فرهیخته بودن که به دنبال جامعهی مدنی از طریق عدالت و اعتدال و عقلانیت است، ناگهان و بعضا به ناحق، در جایگاه وسط باز و خائن و بی شرف پیدا کنند!
این دوستان از فضای جامعه ای که درش همیشه مورد احترام و استقبال بودند، به فضایی با هجمه های مختلف از طرف مخالفین جدیدی روبرو شدند که انتظارش را نداشتن، اون هم متاسفانه از نوع دشنام و اتهام.
به نظر من این شرایط بیشتر برمیگرده به چند چیز از جمله عدم درک این عزیزان از تغییر شرایط طی این سالها، عدم پذیرش شکست خوردن اصلاحات، عدم تواناییشون در پیداکردن راه حلهای جدید و قبلا شکست نخورده، و متاسفانه عدم حساسیت متناسبشون به کشته شدن ها و در یک کلمه ظلم.
ایشون از دید من قهر نکردند، فرار کردند از مواجهه با شکست و عدم درک یا تحمل خواسته های بخش بزرگی از جامعه. جامعه ای که پس از سالها، انبار خشم و بغض و کینه شده.
دلیل قهر زیادآبادی(ها) واکنش مخالفین و فحش و اتهام نیست. این چیزا که همیشه بوده. دلیلش به نظر من باختن به خودشون و عقاید و آرمانها و اهدافشونه که همیشه در راستای اصلاح و تساهل و گفتگو و سازش بوده، ولی اون فضا و زمان بعد از بارها آزمون و خطا و بعد از هزاران هزار جان و جوانی که از دست رفتند دیگه تمام شده.
ولی در طول این سالها، شاید بشه گفت بعد از آبان ۹۸، زیدآبادیها نتونستن خودشون را با پارادایم شیفتی که در جامعه رخ داده تطابق بدن، و اون را درک که هیچ، حتی متوجهش بشن!
این باعث شد که یکباره سورپرایز بشن و خودشون را در دید جامعه از جایگاه شرف اهل قلم و انسانی متین و فرهیخته بودن که به دنبال جامعهی مدنی از طریق عدالت و اعتدال و عقلانیت است، ناگهان و بعضا به ناحق، در جایگاه وسط باز و خائن و بی شرف پیدا کنند!
این دوستان از فضای جامعه ای که درش همیشه مورد احترام و استقبال بودند، به فضایی با هجمه های مختلف از طرف مخالفین جدیدی روبرو شدند که انتظارش را نداشتن، اون هم متاسفانه از نوع دشنام و اتهام.
به نظر من این شرایط بیشتر برمیگرده به چند چیز از جمله عدم درک این عزیزان از تغییر شرایط طی این سالها، عدم پذیرش شکست خوردن اصلاحات، عدم تواناییشون در پیداکردن راه حلهای جدید و قبلا شکست نخورده، و متاسفانه عدم حساسیت متناسبشون به کشته شدن ها و در یک کلمه ظلم.
ایشون از دید من قهر نکردند، فرار کردند از مواجهه با شکست و عدم درک یا تحمل خواسته های بخش بزرگی از جامعه. جامعه ای که پس از سالها، انبار خشم و بغض و کینه شده.
Forwarded from Renani Mohsen / محسن رنانی
.
✍️ استفراغِ مبارک!
دلم روزی چند بار میپرسد چرا در این زمانه که ساعت به ساعت دارد تحولات تازهای رخ میدهد و باید زودبهزود نوشت و گفت، اینقدر دیر به دیر چیزی منتشر میکنی؟ عقلم میگوید دیگر از نوشتن و گفتن چه سود؟ میگوید همین نوشته که داری مینویسی هم از نوع دستوپا زدن بیثمر روشنفکری است. خدایی راست میگوید.
میدانید! حکومت چند دهه بهجای ساختن و کاشتن و سبز کردن و امید دادن و افق گشودن و غنیسازی خاک ایران و جامعه ایران، آن را شخم زد و تخلیه کرد؛ و هر آدم و حیوان و کوه و معدن و دریاچه و گیاهِ ارزشمند و آرامکننده و امیدبخش و استحکام دهندهای که بود را قطع کرد و بُرد و خورد و گزینش کرد و تحقیر کرد و تخریب کرد و فراری داد. اکنون که افق را ابر سیاه فراگرفته و بارش شروع شده و سیل راه افتاده است، چه میشود کرد با سیل؟ حکومت جلوی سیل ایستاده است و به آن شلیک میکند. بیچاره گمان میکند سیل را میشود با شلیک متوقف کرد. روشنفکران هم پشت سر سیل ایستادهاند و فریاد میزنند آآی سیل از این طرف برو، آآی سیل از آن طرف نرو. زهی خیال باطل!
آآی حکومت آآی ما روشنفکران! همهمان عقبیم، همهمان هنوز خوابیم و همهمان مقصریم. حکومت روزگار درازی فریب داد و تبعیض کرد و قانون را لجن زد و مردم را ندید؛ ما هم پیدرپی سکوت کردیم و منفعت طلبی کردیم و چشمانمان را بر آن همه تبعیض و تنگی و حماقت بستیم. و اکنون این نسل، که آینده ایران مال اوست و حق اوست، دارد همه ما را و همه آنچیزی که رنگ و بوی ما را دارد، استفراغ میکند. آن هم چه استفراغِ عمیق و مبارکی.
محسن رنانی / بعد از شادی مردم برای باخت تیم ایران از انگلیس
@Renani_Mohsen
www.renani.net
.
✍️ استفراغِ مبارک!
دلم روزی چند بار میپرسد چرا در این زمانه که ساعت به ساعت دارد تحولات تازهای رخ میدهد و باید زودبهزود نوشت و گفت، اینقدر دیر به دیر چیزی منتشر میکنی؟ عقلم میگوید دیگر از نوشتن و گفتن چه سود؟ میگوید همین نوشته که داری مینویسی هم از نوع دستوپا زدن بیثمر روشنفکری است. خدایی راست میگوید.
میدانید! حکومت چند دهه بهجای ساختن و کاشتن و سبز کردن و امید دادن و افق گشودن و غنیسازی خاک ایران و جامعه ایران، آن را شخم زد و تخلیه کرد؛ و هر آدم و حیوان و کوه و معدن و دریاچه و گیاهِ ارزشمند و آرامکننده و امیدبخش و استحکام دهندهای که بود را قطع کرد و بُرد و خورد و گزینش کرد و تحقیر کرد و تخریب کرد و فراری داد. اکنون که افق را ابر سیاه فراگرفته و بارش شروع شده و سیل راه افتاده است، چه میشود کرد با سیل؟ حکومت جلوی سیل ایستاده است و به آن شلیک میکند. بیچاره گمان میکند سیل را میشود با شلیک متوقف کرد. روشنفکران هم پشت سر سیل ایستادهاند و فریاد میزنند آآی سیل از این طرف برو، آآی سیل از آن طرف نرو. زهی خیال باطل!
آآی حکومت آآی ما روشنفکران! همهمان عقبیم، همهمان هنوز خوابیم و همهمان مقصریم. حکومت روزگار درازی فریب داد و تبعیض کرد و قانون را لجن زد و مردم را ندید؛ ما هم پیدرپی سکوت کردیم و منفعت طلبی کردیم و چشمانمان را بر آن همه تبعیض و تنگی و حماقت بستیم. و اکنون این نسل، که آینده ایران مال اوست و حق اوست، دارد همه ما را و همه آنچیزی که رنگ و بوی ما را دارد، استفراغ میکند. آن هم چه استفراغِ عمیق و مبارکی.
محسن رنانی / بعد از شادی مردم برای باخت تیم ایران از انگلیس
@Renani_Mohsen
www.renani.net
.
Forwarded from Mypersia | ايران من
🌀زهرا رهنورد: دیگر طاقت رنج و درد هموطنانم را ندارم،بیائید مرا هم بکشید،یا تسلیم خواست مردم شوید
▫️به نام خدای رنگین کمان
▫️آقایان حکمرانان
▫️مهسا و سارا و نیکا، مهرشاد و اسرا و آیلار و حمیدرضا و آدینهنژاد و دیگران، و دانشآموز و دانشجو را کشتید و زندان کردید.
از بلوچستان و زاهدان تا کردستان را به خاک و خون کشیدید، از شمال تا جنوب و چهارگوشه ایران را غرق خون، تیر و تفنگ و باتوم کردید.
▫️دیگر طاقت رنج و درد هموطنانم را ندارم
بیائید مرا هم بکشید
یا تسلیم خواست مردم شوید
▫️به نام خدای رنگین کمان
▫️آقایان حکمرانان
▫️مهسا و سارا و نیکا، مهرشاد و اسرا و آیلار و حمیدرضا و آدینهنژاد و دیگران، و دانشآموز و دانشجو را کشتید و زندان کردید.
از بلوچستان و زاهدان تا کردستان را به خاک و خون کشیدید، از شمال تا جنوب و چهارگوشه ایران را غرق خون، تیر و تفنگ و باتوم کردید.
▫️دیگر طاقت رنج و درد هموطنانم را ندارم
بیائید مرا هم بکشید
یا تسلیم خواست مردم شوید
Forwarded from Mypersia | ايران من
🌀پیام میرحسین موسوی از حصر
▫️بسم الله الرحمن الرحیم
▫️به اینگونه اعدامهای پشت پرده و سیاستزده خاتمه دهید. حقوق ملت را پاس بدارید و تلاش برای خوارکردن شهروندان و جوانان را متوقف کنید. وظیفهی شما حفظ جان آحاد ملت بود نه گرفتن جان شهروندان. مطمئن باشید با این روشهای ظالمانه و خونآلود، طول عمر حکومت شما تضمین نخواهد شد.
▫️نه تیربارها و مسلسلها و نه چوبههای دار، جنبش مردم برای آزادی و حاکمیت بر سرنوشت خویش را متوقف نخواهد کرد. انقلاب ۵۷ برای خالی کردن زندانها بود و نه پر کردن و آتش زدن آنها. برای استقلال کشور از یوغ ابرقدرتها بود، نه قبول این یکی و طرد آن دیگری. برای وحدت بود و نه تفرقهی خانمانسوز بین خودی و ناخودی. و برای حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش بود نه تضمین حاکمیت ظالمانهی یک عدهی معدود بر مردم.
▫️اینگونه حکمرانی به کشتار و ویرانی و از دست دادن همه سرمایه ملی میانجامد و لاجرم مردم نیز در مقابل آن یکپارچه مقاومت خواهند کرد.
▫️میرحسین موسوی
۱۷ آذرماه ۱۴۰۱
@mypersia24 | ایران من
Instagram | Twitter
▫️بسم الله الرحمن الرحیم
▫️به اینگونه اعدامهای پشت پرده و سیاستزده خاتمه دهید. حقوق ملت را پاس بدارید و تلاش برای خوارکردن شهروندان و جوانان را متوقف کنید. وظیفهی شما حفظ جان آحاد ملت بود نه گرفتن جان شهروندان. مطمئن باشید با این روشهای ظالمانه و خونآلود، طول عمر حکومت شما تضمین نخواهد شد.
▫️نه تیربارها و مسلسلها و نه چوبههای دار، جنبش مردم برای آزادی و حاکمیت بر سرنوشت خویش را متوقف نخواهد کرد. انقلاب ۵۷ برای خالی کردن زندانها بود و نه پر کردن و آتش زدن آنها. برای استقلال کشور از یوغ ابرقدرتها بود، نه قبول این یکی و طرد آن دیگری. برای وحدت بود و نه تفرقهی خانمانسوز بین خودی و ناخودی. و برای حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش بود نه تضمین حاکمیت ظالمانهی یک عدهی معدود بر مردم.
▫️اینگونه حکمرانی به کشتار و ویرانی و از دست دادن همه سرمایه ملی میانجامد و لاجرم مردم نیز در مقابل آن یکپارچه مقاومت خواهند کرد.
▫️میرحسین موسوی
۱۷ آذرماه ۱۴۰۱
@mypersia24 | ایران من
Instagram | Twitter
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آغاز فصل ریزشها
https://www.youtube.com/watch?v=-lwGe72wdv8
رابرت گرین، نویسنده و پژوهشگر آمریکایی، اخیرا در ویدیویی در کانال یوتوبش چند نکتهء مهم و استراتژیک را به مردم ایران توصیه کرده که من در این ویدیو برای کانال شبنویس به فارسی ترجمه کردم.
رابرت گرین، نویسنده و پژوهشگر آمریکایی، اخیرا در ویدیویی در کانال یوتوبش چند نکتهء مهم و استراتژیک را به مردم ایران توصیه کرده که من در این ویدیو برای کانال شبنویس به فارسی ترجمه کردم.
YouTube
پیام رابرت گرین به مردم ایران
رابرت گرین، نویسنده و پژوهشگر آمریکایی، اخیرا در ویدیویی در کانال یوتوبش چند نکتهء مهم و استراتژیک را به مردم ایران توصیه کرده که من در این ویدیو برای کانال شبنویس به فارسی ترجمه کردم.
لینک ویدیوی اصلی:
https://www.youtube.com/watch?v=Fr4FTl9PqqM
لینک ویدیوی اصلی:
https://www.youtube.com/watch?v=Fr4FTl9PqqM
خیزش امروز اگرچه هدفی شاید به نظر سیاسی در دل خود داره اما درواقع تلاقی سنت و مدرنیته در ایرانه.
این تضاد و تلاقی در #ایران تا حل نشه، فقط جابجایی قدرت چاره ساز نیست. باید به فکر حل این بحران بین ایرانیهای سنتگرا/واپسگرا و تجددخواه/امروزی بود. این چالش از زمان مشروطه وجود داشته و سالهای سال ادامه خواهد داشت. این تقابل خود به خود حل شدنی نیست. مهم نیست در سمت کدام جبهه ایستاده ایم، مهم اینه که چه راهکاری پیدا کنیم که این جدال صد و چند سالهی ایران با کمترین هزینه و سریع ترین زمان به اتمام و صلح برسه.
این اتفاق بدون جدایی دین از سیاست امکانپذیر نیست. اولین و مهمترین هدف باید رسیدن به این هدف باشه در غیراینصورت باقی ماندهی (اگر تهمانده نشده باشه) ایران و تمام ارزشهای طرزفکر نوین ایرانیان روشنفکر و امروزی از بین میره. به همین شدت هم ارزشهای راستین و اخلاقی و ارزشمند تفکرات محافظه کارانه و سنتگرایانه
نابود میشه.
به نظر من باید هدف و مسیر مشترک همه تفکرات انساندوستانه و ایراندوستانه به سمت جدایی دین از سیاست باشه.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
این تضاد و تلاقی در #ایران تا حل نشه، فقط جابجایی قدرت چاره ساز نیست. باید به فکر حل این بحران بین ایرانیهای سنتگرا/واپسگرا و تجددخواه/امروزی بود. این چالش از زمان مشروطه وجود داشته و سالهای سال ادامه خواهد داشت. این تقابل خود به خود حل شدنی نیست. مهم نیست در سمت کدام جبهه ایستاده ایم، مهم اینه که چه راهکاری پیدا کنیم که این جدال صد و چند سالهی ایران با کمترین هزینه و سریع ترین زمان به اتمام و صلح برسه.
این اتفاق بدون جدایی دین از سیاست امکانپذیر نیست. اولین و مهمترین هدف باید رسیدن به این هدف باشه در غیراینصورت باقی ماندهی (اگر تهمانده نشده باشه) ایران و تمام ارزشهای طرزفکر نوین ایرانیان روشنفکر و امروزی از بین میره. به همین شدت هم ارزشهای راستین و اخلاقی و ارزشمند تفکرات محافظه کارانه و سنتگرایانه
نابود میشه.
به نظر من باید هدف و مسیر مشترک همه تفکرات انساندوستانه و ایراندوستانه به سمت جدایی دین از سیاست باشه.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
از تعداد زیادی از دوستان و اقوام این سوال را پرسیدم که "نظرتون راجع به این احتمالا ائتلاف رضاپهلوی و حامد اسماعیلیون و مسیح علینژاد و علی کریمی و... چیه؟". پاسخهای زیادی گرفتم که برای خود من ارزشمند بود. متن زیر جواب یکی از دوستان هست که چون دقیقا چیزیه که نظر خودمه، عینا مینویسم:
من تقریبا از هر تلاشی در مقابل جمهوری اسلامی که هدفش برقراری یک نظام دموکراتیک باشه حمایت میکنم. از این هم حمایت میکنم.
در عین حال به نظرم این افراد، در کوران حوادث دارن لقب رهبر میگیرن. تک تکشون، فاقد گذشته ی قابل توجه به عنوان مبارز یا فعال سیاسی شناسنامه دار هستند. بسیار زیاد افرادی هستند که بهتر از اینها میتونن رهبر باشن ولی خب متاسفانه به دلایل مختلف اینطوری نیست. یک علتش همینه که کمتر در انظار عمومی هستند.
به نظر من نقش اینها باید نقش پیش برنده، هماهنگ کننده و همراه کردن طیف های مختلف جامعه با جریان انقلاب باشه به جای “رهبری”. جریان انقلابی که مسیرش را داخل ایران تعیین میکنند.
پاسخ من هم به کسانی که خرده میگیرن همینه، که اولا آلترناتیو بهتر چیه؟
دوم اینکه اینها هم همون چیزهایی رو میخوان که ما میخواهیم.
سوم اینکه اینها واقعا توان همراه کردن تعداد زیادی از مردم رو دارن.
و چهارم اینکه، قدرت و منصب خاصی به این افراد داده نشده. هرزمان که اینها رفتار و عملشون از این پیش برندگی خارج شد، باید مورد نقد قرار بگیرن و حتی کنار گذاشته بشن، اگر لازم باشه.
همه ی اینها واقعا منوط به اینه که این افراد، بپذیرن که “رهبر” نیستند بلکه نقش هماهنگ کنندگی و دعوت و همراه کردن اقشار مختلف رو دارن. اگر دنبال رهبری و سهم خواهی از قدرت باشن، داستان مشکل پیدا میکنه و فرق داره.
یکی دیگه از دوستان هم نوشت:
دیگه گذشته اون روزهایی که هرچی بقیه میگفتن این اصلاحطلبها به بهانه نبود آلترناتیو مدام میپرسیدن آلترناتیوتون بعد از ج.ا چیه. الان این اونها هستن که اگر با هر حرکتی در راستای نابودی ج.ا مخالف میکنن باید بیان توضیح بدن آلترناتیوشون چیه. گوش ما هم باز هست برای شنیدنش. در جواب انتقادها هم باید بگم که هیچ فرد و هیچ جریانی ایدهآل نیست. اگر دنبال ایدهآل باشیم به هیچجا نمیرسیم. دیگه کسانی که به لیست تکرار میکنم رای دادن نباید از این ایرادها بگیرن دیگه. کسانی که به ریشهری قاتل رای میدن که احمد خاتمی وحشی رای نیاره.
من تقریبا از هر تلاشی در مقابل جمهوری اسلامی که هدفش برقراری یک نظام دموکراتیک باشه حمایت میکنم. از این هم حمایت میکنم.
در عین حال به نظرم این افراد، در کوران حوادث دارن لقب رهبر میگیرن. تک تکشون، فاقد گذشته ی قابل توجه به عنوان مبارز یا فعال سیاسی شناسنامه دار هستند. بسیار زیاد افرادی هستند که بهتر از اینها میتونن رهبر باشن ولی خب متاسفانه به دلایل مختلف اینطوری نیست. یک علتش همینه که کمتر در انظار عمومی هستند.
به نظر من نقش اینها باید نقش پیش برنده، هماهنگ کننده و همراه کردن طیف های مختلف جامعه با جریان انقلاب باشه به جای “رهبری”. جریان انقلابی که مسیرش را داخل ایران تعیین میکنند.
پاسخ من هم به کسانی که خرده میگیرن همینه، که اولا آلترناتیو بهتر چیه؟
دوم اینکه اینها هم همون چیزهایی رو میخوان که ما میخواهیم.
سوم اینکه اینها واقعا توان همراه کردن تعداد زیادی از مردم رو دارن.
و چهارم اینکه، قدرت و منصب خاصی به این افراد داده نشده. هرزمان که اینها رفتار و عملشون از این پیش برندگی خارج شد، باید مورد نقد قرار بگیرن و حتی کنار گذاشته بشن، اگر لازم باشه.
همه ی اینها واقعا منوط به اینه که این افراد، بپذیرن که “رهبر” نیستند بلکه نقش هماهنگ کنندگی و دعوت و همراه کردن اقشار مختلف رو دارن. اگر دنبال رهبری و سهم خواهی از قدرت باشن، داستان مشکل پیدا میکنه و فرق داره.
یکی دیگه از دوستان هم نوشت:
دیگه گذشته اون روزهایی که هرچی بقیه میگفتن این اصلاحطلبها به بهانه نبود آلترناتیو مدام میپرسیدن آلترناتیوتون بعد از ج.ا چیه. الان این اونها هستن که اگر با هر حرکتی در راستای نابودی ج.ا مخالف میکنن باید بیان توضیح بدن آلترناتیوشون چیه. گوش ما هم باز هست برای شنیدنش. در جواب انتقادها هم باید بگم که هیچ فرد و هیچ جریانی ایدهآل نیست. اگر دنبال ایدهآل باشیم به هیچجا نمیرسیم. دیگه کسانی که به لیست تکرار میکنم رای دادن نباید از این ایرادها بگیرن دیگه. کسانی که به ریشهری قاتل رای میدن که احمد خاتمی وحشی رای نیاره.
دکتر رنانی، یکی از منصفترین، موجهترین و باسوادترین اساتید:
👈 اذان بهوقت دروغ
چوپان دروغگو فقط اعتبار خودش را زایل میکند؛ اما «اذان بهوقت دروغ»، هم اعتبار مؤذن را میزداید و هم عبادت مومنان را ضایع میکند.
در آبان و آذر امسال جلساتی با برخی استادان دانشگاه داشتیم؛ بعداز آنکه که رئيس یک قوه در بوق کرده بود که بیایید گفتوگو کنیم و مقامی دیگر هم گفته بود دولت و جامعه مثل پدر و مادرند که در اختلافات باید بنشینند و با هم گفتوگو کنند. برخی از ما دانشگاهیان خوشباور هم دور هم جمعشدیم تا ببینیم آیا میتوانیم زمینهها و مسائل گفتوگوپذیر بین دانشجویان معترض و مقامات را پیدا کنیم؟ من و برخی از همکاران در چند کلاس در دو دانشگاه اصفهان و رازی کرمانشاه شرکت کردیم و برخی نیز به صورت انفرادی با دانشجویان دانشگاههای مختلف گفتوگو کردیم.
در این دیدارها هرچه ما با دانشجویان درباره گفتوگو سخن میگفتیم آنان میگفتند گفتوگو با چه کسی؟ با کسی که خِفت ما را گرفته است و باتون بر سر ما میکوبد و به جرم عکس گرفتن، با تفنگ ساچمهای چشمهامان را کور میکند؟ میگفتند تو به ما نشان بده که اصلاً حکومت ذرهای اهل گفتوگو است و قصد گفتوگو دارد! میگفتند گفتوگوی حکومت با افراد که معنی ندارد، حکومت باید با نهادهای اجتماعی، به عنوان نمایندگان جامعه، گفتوگو کند؛ به ما بگو این حکومت کدام نهاد مدنی و اجتماعی را باقی گذاشته و حرمت نهاده است تا اکنون با آن گفتوگو کند؟
میگفتند اگر ما اکنون کوتاه بیاییم و آنان بر اوضاع مسلط شوند خِرخِره ما را خواهند جوید. از آنها اصرار بود و از ما انکار. میگفتیم نه، حکومت با این اعتراضات متوجه عمق نارضایتی و خشم جامعه شده است و اکنون که در وسط دهها بحران اقتصادی و سیاسی گرفتار است دیگر نه توان و نه جرأت آن را دارد که بخواهد از نو سربهسر جامعه بگذارد. این اعتراضات، حکومت را سرعقل آورده است.
اکنون میبینم دانشجویان درست میگفتند؛ حاکمان همین که احساس کردند بر اوضاع مسلط شدهاند رجزخوانی و اتهام و تحقیر و تهدید و خشم و انتقام را آغاز کردهاند. من انتظار داشتم پس از تسلط بر اوضاع، ترس روانشناختی اولیهشان به ترس عقلانی تبدیل شود و درپی گفتوگو و راهحل بلندمدت باشند. در ترس روانشناختی، شما «واکنش» نشان میدهید؛ اما در ترس عقلانی، شما درپی پاسخ مناسب یا «راهحل» میگردید. اما اکنون نه تنها در نظام تدبیر، ترس عقلانی پدیدار نشده است، بلکه تازه خشونت ایدئولوژیک را آغاز کرده است. خشونت روانشناختی با پایان ترس، پایان مییابد؛ اما خشونت ایدئولوژیک تازه پس از پایان ترس، آغاز میشود.
درواقع اکنون متوجه شدهایم که نظام میخواهد دقیقاً تجربه پس از اعتراضات ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ را تکرار کند. ظاهراً ظرفیت «عقلانیت سازمانی» در سیستم، دیگر بیش از این نیست و فهم دقیقی از تفاوت اعتراضات آن سالها با اعتراضات امسال ندارد. کمترین تفاوتش این است که این اعتراضات از سوی نسلی است که عقبهاش تا دبستانها ادامه دارد.
بنابراین اکنون از دانشجویان پوزش میخواهم و اعتراف میکنم که فهم عینی و مبتنی بر عقلِسلیم آنان از فهم تحلیلی و آکادمیک من عمیقتر و دقیقتر بوده است. راستش در آن جلسات من از عمق روشنبینی و دقتنظر و جسارت دانشجویان حیرت کردم و به همکارانم گزارش دادم که مشکل از ماست، ما باید برویم و خودمان را با فهم این نسل هماهنگ کنیم نه برعکس. این باید درسی شده باشد برای امثال من که در نوبتی دیگر که حضرات در تنگنای خیزشی دیگر قرار خواهند گرفت و از جامعه درخواست گفتوگو خواهند کرد، خوشخیالانی چون من طرف جامعه را رها نکنند و دم از گفتوگو نزنند، با این گمان که در این ساختار، عقلانیتی هست و با آن میتوان گفتوگو کرد یا به آن اعتماد کرد.
اکنون به حاکمان میگویم، حواستان هست که از اعتراضات ۹۶ و ۹۸ تاکنون نتوانستهاید هیچ تحول مثبتی در کشور ایجاد کنید و هیچ افقی بگشایید و هیچ امیدی بیافرینید؟ از آن زمان تاکنون هیچ بحرانی حل نشده بلکه تعداد و شدت آنها بیشتر شده است. تازه در این چند سال بیشتر نقاط قوت و فرصتهای خویش را هم، در داخل و خارج ضایع کردهاید. پس چرا فکر میکنید حالا که دوباره بر اوضاع مسلط شدهاید کار تمام است و حکومتتان بردوام؟ چاههای نفتتان پر شده؟ درآمدتان بیشتر شده؟ مشروعیت دینیتان بالاتر رفته؟ جمعیت دلبستهتان انبوهتر شده؟ سرمایه اجتماعیتان بهبود یافته؟ فرصتهایتان در داخل و خارج فراوانتر شده؟ تحریمها کاهش یافته؟ مقاماتتان جوانتر و کارآمدتر شده اند؟ نخبگان مهاجرت کردهتان بازگشتهاند؟ فرار سرمایه کاهش یافته است؟ نکند گمان کنید چین یا روسیه کاری برای شما خواهند کرد؟ چین در بازی جهانی جدید، شما را...
ادامه متن را در پیوند زیر بخوانید:
http://renani.net/index.php/texts/notes/897-2023-01-13-12-28-08
👈 اذان بهوقت دروغ
چوپان دروغگو فقط اعتبار خودش را زایل میکند؛ اما «اذان بهوقت دروغ»، هم اعتبار مؤذن را میزداید و هم عبادت مومنان را ضایع میکند.
در آبان و آذر امسال جلساتی با برخی استادان دانشگاه داشتیم؛ بعداز آنکه که رئيس یک قوه در بوق کرده بود که بیایید گفتوگو کنیم و مقامی دیگر هم گفته بود دولت و جامعه مثل پدر و مادرند که در اختلافات باید بنشینند و با هم گفتوگو کنند. برخی از ما دانشگاهیان خوشباور هم دور هم جمعشدیم تا ببینیم آیا میتوانیم زمینهها و مسائل گفتوگوپذیر بین دانشجویان معترض و مقامات را پیدا کنیم؟ من و برخی از همکاران در چند کلاس در دو دانشگاه اصفهان و رازی کرمانشاه شرکت کردیم و برخی نیز به صورت انفرادی با دانشجویان دانشگاههای مختلف گفتوگو کردیم.
در این دیدارها هرچه ما با دانشجویان درباره گفتوگو سخن میگفتیم آنان میگفتند گفتوگو با چه کسی؟ با کسی که خِفت ما را گرفته است و باتون بر سر ما میکوبد و به جرم عکس گرفتن، با تفنگ ساچمهای چشمهامان را کور میکند؟ میگفتند تو به ما نشان بده که اصلاً حکومت ذرهای اهل گفتوگو است و قصد گفتوگو دارد! میگفتند گفتوگوی حکومت با افراد که معنی ندارد، حکومت باید با نهادهای اجتماعی، به عنوان نمایندگان جامعه، گفتوگو کند؛ به ما بگو این حکومت کدام نهاد مدنی و اجتماعی را باقی گذاشته و حرمت نهاده است تا اکنون با آن گفتوگو کند؟
میگفتند اگر ما اکنون کوتاه بیاییم و آنان بر اوضاع مسلط شوند خِرخِره ما را خواهند جوید. از آنها اصرار بود و از ما انکار. میگفتیم نه، حکومت با این اعتراضات متوجه عمق نارضایتی و خشم جامعه شده است و اکنون که در وسط دهها بحران اقتصادی و سیاسی گرفتار است دیگر نه توان و نه جرأت آن را دارد که بخواهد از نو سربهسر جامعه بگذارد. این اعتراضات، حکومت را سرعقل آورده است.
اکنون میبینم دانشجویان درست میگفتند؛ حاکمان همین که احساس کردند بر اوضاع مسلط شدهاند رجزخوانی و اتهام و تحقیر و تهدید و خشم و انتقام را آغاز کردهاند. من انتظار داشتم پس از تسلط بر اوضاع، ترس روانشناختی اولیهشان به ترس عقلانی تبدیل شود و درپی گفتوگو و راهحل بلندمدت باشند. در ترس روانشناختی، شما «واکنش» نشان میدهید؛ اما در ترس عقلانی، شما درپی پاسخ مناسب یا «راهحل» میگردید. اما اکنون نه تنها در نظام تدبیر، ترس عقلانی پدیدار نشده است، بلکه تازه خشونت ایدئولوژیک را آغاز کرده است. خشونت روانشناختی با پایان ترس، پایان مییابد؛ اما خشونت ایدئولوژیک تازه پس از پایان ترس، آغاز میشود.
درواقع اکنون متوجه شدهایم که نظام میخواهد دقیقاً تجربه پس از اعتراضات ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ را تکرار کند. ظاهراً ظرفیت «عقلانیت سازمانی» در سیستم، دیگر بیش از این نیست و فهم دقیقی از تفاوت اعتراضات آن سالها با اعتراضات امسال ندارد. کمترین تفاوتش این است که این اعتراضات از سوی نسلی است که عقبهاش تا دبستانها ادامه دارد.
بنابراین اکنون از دانشجویان پوزش میخواهم و اعتراف میکنم که فهم عینی و مبتنی بر عقلِسلیم آنان از فهم تحلیلی و آکادمیک من عمیقتر و دقیقتر بوده است. راستش در آن جلسات من از عمق روشنبینی و دقتنظر و جسارت دانشجویان حیرت کردم و به همکارانم گزارش دادم که مشکل از ماست، ما باید برویم و خودمان را با فهم این نسل هماهنگ کنیم نه برعکس. این باید درسی شده باشد برای امثال من که در نوبتی دیگر که حضرات در تنگنای خیزشی دیگر قرار خواهند گرفت و از جامعه درخواست گفتوگو خواهند کرد، خوشخیالانی چون من طرف جامعه را رها نکنند و دم از گفتوگو نزنند، با این گمان که در این ساختار، عقلانیتی هست و با آن میتوان گفتوگو کرد یا به آن اعتماد کرد.
اکنون به حاکمان میگویم، حواستان هست که از اعتراضات ۹۶ و ۹۸ تاکنون نتوانستهاید هیچ تحول مثبتی در کشور ایجاد کنید و هیچ افقی بگشایید و هیچ امیدی بیافرینید؟ از آن زمان تاکنون هیچ بحرانی حل نشده بلکه تعداد و شدت آنها بیشتر شده است. تازه در این چند سال بیشتر نقاط قوت و فرصتهای خویش را هم، در داخل و خارج ضایع کردهاید. پس چرا فکر میکنید حالا که دوباره بر اوضاع مسلط شدهاید کار تمام است و حکومتتان بردوام؟ چاههای نفتتان پر شده؟ درآمدتان بیشتر شده؟ مشروعیت دینیتان بالاتر رفته؟ جمعیت دلبستهتان انبوهتر شده؟ سرمایه اجتماعیتان بهبود یافته؟ فرصتهایتان در داخل و خارج فراوانتر شده؟ تحریمها کاهش یافته؟ مقاماتتان جوانتر و کارآمدتر شده اند؟ نخبگان مهاجرت کردهتان بازگشتهاند؟ فرار سرمایه کاهش یافته است؟ نکند گمان کنید چین یا روسیه کاری برای شما خواهند کرد؟ چین در بازی جهانی جدید، شما را...
ادامه متن را در پیوند زیر بخوانید:
http://renani.net/index.php/texts/notes/897-2023-01-13-12-28-08
بحران #وکالت بهترین فرصت برای #رضا_پهلوی است که از طرف جامعه محک بخوره و خودشو بتونه ثابت کنه و نشون بده واقعه چند مرده حلاجه.
اگه از اینفرصت نتونه استفاده کنه و مخالفانش را نتونه قانع کنه و نتونه به اتحاد کمک کنه، هم در نقش پادشاه بالقوه و هم در نقش فعال سیاسی شکست خورده.
اگه از اینفرصت نتونه استفاده کنه و مخالفانش را نتونه قانع کنه و نتونه به اتحاد کمک کنه، هم در نقش پادشاه بالقوه و هم در نقش فعال سیاسی شکست خورده.
Forwarded from Mypersia | ايران من
🌀دعوت میرحسین موسوی به قانون اساسی جدید "برای نجات ایران"
▫️«اجرای بدون تنازل قانون اساسی»، به عنوان شعاری که سیزده سال پیش بدان امید میرفت، دیگر کارساز نیست.
▫️ایران و ایرانیان نیازمند و مهیای تحولی بنیادیناند، که خطوط اصلیاش را جنبش پاک «زن، زندگی، آزادی» ترسیم میکند. این سه کلمه بذرهای آینده روشناند؛ آیندهای پیراسته از ظلم و فقر و تحقیر و تبعیض. اینها سه واژهاند که با خود تاریخی از تکاپو و تفکر و مبارزه و آرزو حمل میکنند؛ و در میانشان «زن» از همه امیدبخشتر است، زیرا در بین ما سعادت و خیر عمومی به دست نمیآید و مبارزات بزرگ اجتماعی به پیروزی نمیرسند مگر با حضور زنان و مردان در کنار هم. و هیچ مبارزهای نیست که با این شرط به پیروزی نرسد.
▫️ماوای اقتدار مردماند. اقتدار در سلاح و سرکوب نیست، بلکه در همراهی ملت است، همان ملتی که اگر نگاهش متوجه و علاقمند به نظمی جدید باشد ساختار پیشین، بخواهد یا نخواهد فرو میریزد.
▫️همان حقی که شالوده انقلاب مردم در سال ۱۳۵۷ و قانون اساسی فعلی قرار گرفت برای نسلهای بعدی نیز محرز است، تا اگر تصمیم پیشینیان منجر به گرههای کور در زندگی جامعه شد، یا ابزار سوء استفاده قدرتطلبان بود، بتوانند جهت عبور از بحرانها و گشودن مسیر به سمت آزادی، عدالت، مردمسالاری و توسعه دست به تجدیدنظرهای اساسی بزنند و به منظور حفظ امنیت عمومی و پیشگیری از خشونت خواستار تغییر نظم موجود یا تدوین میثاقی اساساً تازه شوند؛ میثاقی که پیشنویس آن از سوی نمایندگان منتخب مردم، از هر قومیتی و با هر گرایش سیاسی و عقیدتی تهیه شود و در یک همهپرسی آزاد به تأیید ملت برسد.
▫️رفع ابهامات این پیشنهاد نیاز به تأمل و همکاری دارد؛ برای نجات ایران، آن مادری که از او طفلی به نام شادی گم شده است، با چشمهای روشن براق، با گیسویی بلند به بالای آرزو. هر کس از او نشانی دارد ما را کند خبر. این هم نشان ما: یک سو خلیج فارس، سوی دگر خزر.
@mypersia24 | ایران من
Instagram | Twitter
▫️«اجرای بدون تنازل قانون اساسی»، به عنوان شعاری که سیزده سال پیش بدان امید میرفت، دیگر کارساز نیست.
▫️ایران و ایرانیان نیازمند و مهیای تحولی بنیادیناند، که خطوط اصلیاش را جنبش پاک «زن، زندگی، آزادی» ترسیم میکند. این سه کلمه بذرهای آینده روشناند؛ آیندهای پیراسته از ظلم و فقر و تحقیر و تبعیض. اینها سه واژهاند که با خود تاریخی از تکاپو و تفکر و مبارزه و آرزو حمل میکنند؛ و در میانشان «زن» از همه امیدبخشتر است، زیرا در بین ما سعادت و خیر عمومی به دست نمیآید و مبارزات بزرگ اجتماعی به پیروزی نمیرسند مگر با حضور زنان و مردان در کنار هم. و هیچ مبارزهای نیست که با این شرط به پیروزی نرسد.
▫️ماوای اقتدار مردماند. اقتدار در سلاح و سرکوب نیست، بلکه در همراهی ملت است، همان ملتی که اگر نگاهش متوجه و علاقمند به نظمی جدید باشد ساختار پیشین، بخواهد یا نخواهد فرو میریزد.
▫️همان حقی که شالوده انقلاب مردم در سال ۱۳۵۷ و قانون اساسی فعلی قرار گرفت برای نسلهای بعدی نیز محرز است، تا اگر تصمیم پیشینیان منجر به گرههای کور در زندگی جامعه شد، یا ابزار سوء استفاده قدرتطلبان بود، بتوانند جهت عبور از بحرانها و گشودن مسیر به سمت آزادی، عدالت، مردمسالاری و توسعه دست به تجدیدنظرهای اساسی بزنند و به منظور حفظ امنیت عمومی و پیشگیری از خشونت خواستار تغییر نظم موجود یا تدوین میثاقی اساساً تازه شوند؛ میثاقی که پیشنویس آن از سوی نمایندگان منتخب مردم، از هر قومیتی و با هر گرایش سیاسی و عقیدتی تهیه شود و در یک همهپرسی آزاد به تأیید ملت برسد.
▫️رفع ابهامات این پیشنهاد نیاز به تأمل و همکاری دارد؛ برای نجات ایران، آن مادری که از او طفلی به نام شادی گم شده است، با چشمهای روشن براق، با گیسویی بلند به بالای آرزو. هر کس از او نشانی دارد ما را کند خبر. این هم نشان ما: یک سو خلیج فارس، سوی دگر خزر.
@mypersia24 | ایران من
Instagram | Twitter