شب نوشته هام
32 subscribers
48 photos
Download Telegram
Channel photo updated
در آسمان
بر روی ابرها
میزند چنگ
بر تار سازش!
کیست؟!
دخترک گیسو طلا
در دلم میزند چنگ
بر زلفش میزنم چنگ!
آرامش مرز آغوش او
رویای کودکی من است
دخترک گیسو طلا
خفته در آرزوی من!
رقص ستارگان دور دامنش
لبخند ماه در برق چشمانش
سکوت شب!
چنگ می زند
دخترک گیسو طلا
بر آرامش ما...!


#كاظم_ترزبان
جعبه مداد رنگيست
زندگي!
شكستم رنگ سياهش
در تاريكي شب!
به صف مي كشم
مداد رنگي هايم
هر روز!
و ميكشم
نگاره روزگارم!
آبي را به صورت آسمان
زرد را با چشم خورشيد
سبز را تن جنگل
و در آخر قرمز را
لبي پر از لبخند!
خيره به رنگين كمان
و شايد زندگي
رقص رنگهاست!
و شايد زندگي
صداي شاد رنگهاست!
و شايد زندگي
مستي رنگهاست



#كاظم_ترزبان
فصل ها آمدند و رفتند
باغباني داشتیم
پیر بی خرد!
میان باغ و گلها
می خوابید!
مرگ گل سرخ را ندید!
می رسید وقت کار، به باغچه همسایه
آبی روان می داد به درخت
پیرشان!
مرگ گل سرخ را ندید!
بوی خاکی نو آمد
ب مشام ما!
خفتن خاک ها
در ریشه های درخت همسایه
باغچه همسایه انگار
بهار!
باغچه ما انگار
تابستان!
پژمرده شد
گلها!
خشک شد
شاخه ها!
باغبان پیر خواب بود
مرگ گل سرخ را ندید!
باغ ما مرد
بهشت شد باغ همسایه
باغبان خندید به
مرگ گل سرخ!

#كاظم_ترزبان
دقایق خاموش شبهایمان
دوباره نبض ساعت ها می زند
عقربه های جوان می دوند
صدای پای خاطرات تلخ
چشمها بی خواب می شوند
افکارمان مشغول گذر بر خاطرات
احساس ها نمی میرند
ستاره ها در آغوش ماه
و ما در آغوش خاطرات
پایان شب
پرواز روح از بدن




#كاظم_ترزبان
میان هرج و مرج روزمرگی هایمان
در اعماق زمین هست
بندهایی!
پر از اندیشه نو
نور می خواهند
تاریکی فوران کرده
نور به تاریکی می بازد
ولي نور نمی میرد...


#كاظم_ترزبان
Audio
دکلمه: #كاظم_ترزبان


(با هدفون لطفا)🎧
Audio
دکلمه: #كاظم_ترزبان

(با هدفون لطفا)🎧
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
زندگی قصه تلخیست
که شیرین شدنش
درد زمان است
زندگی درد قشنگیست
که پایان شدنش
آغاز جهان است

#کاظم_ترزبان
ای کورسوی خاطرات مشترک
رخ نمایان کن بر این دیده های نابینا
و از قله کوه ارزوهای واهی ذهن
چشمه ی آبی روانه کن به سوی من

که شسته شود این دل خاک گرفته ی ملتهب


#کاظم_ترزبان
.ً..
در سرد ترين شب زمستاني
پنجره ها را باز خَوَّاهم كرد
تا صداي يخ زدن پرندگاني رو بشنوم
كه در تلاطم موج سرما بر روي درختان يخ ميزنند
من تمام هيزم ها را با آتش سرخش خاموش خواهم كرد
ميخواهم قاب عكست از سرما به زمين بخورد و تكه هاي شيشه قاب بر روي زمين شناور شود
من ميخوام بد باشم
مي خَوَّاهم بدون پالتو دست باف تو
در خانه را باز كنم و به سوي جنگل بروم
روياهايم بوي سرما مي دهد
نوري از ماه گرما مي دهد ب تنم
گرمايش مثال خورشيد است هنگام شب چهارده
از وحشت نصف شب جنگل هراسم نيست
به زيبايي مهتاب قسم
به پاهاي برهنه من در تن لخت زمستان قسم
ميروم كه بد باشم
ميروم كه حس بد بودن را با بدنم لمس كنم
آنقدر خوب بودم كه بدنم زخم شده
شايد باد خنكي كه از درختان به زخمهايم
مي خورد
مرحمي باشد تا خوب شود
من مي روم تا صداي جغد شب و وحشت را بشنوم
شايد كه دگر از انسان ها نترسم
مي روم در تاريكي جنگل گم مي شوم
و گرگي را مي يابم و او رابغل خواهم كرد
زوزه هايش پايان انسانيت
من هم روح گرگ را در خود مي دمم
مي روم كه بد باشم
گرگي خواهم شد
و انساني را خواهم خورد...


#كاظم_ترزبان
...
مقصدم وجود توست
با قایق چوبی در عمق چشمانت پارو خواهم زد
مرا چه ترس از غرق شدن در اشک چشمانت
که بی باک شباهنگام از موج موهایت عبور کردم
و
اکنون تا ساحل گونه هایت خواهم رفت
چند صباحی که بگذرد
کوله پشتی ام را پر از خاطراتت میکنم
با پای پیاده ب سمت دلت خواهم رفت
میان راه زیر سایه قلبت خواهم نشست
صدای قلبت آرامش جنگل هایست
خالی از آدمیزاد
من هراسانم کی شود شب وصال
تا قله دلت را فتح کنم
تو از آن من باشی
طلوع خورشید که شود
رویای شبانه ی من شیرین می شود
مثل هر شب



#كاظم_ترزبان
....
...
مرا چه به شب سیاه
مرا چه به این غرور
مرا چه به این همه کینه
مرا همی طبیعتی ک آغوش گیرد
مرا
بس است
مرا همی پنجره ای باز که شاخه درختی رقص کنان به رویم لبخند زند
بس است
مرا همی به پرنده ای که چشمش به دانه های کف دستان من ارزوست
بس است
مرا سکوت جنگلی که ادمیزاد در ان احساس ندارد
بس است
مرا به جنگلی که چوب کلبه اش به نفس هایم زنده است
بس است
مرا به جزیره ای که موج ساحل دریایش
آهنگ تنهایی می نوازد
بس است
مرا همی در آغوش خود
مرا همی در بغض
مرا همی در این سکوت
بس است
بسپار مرا به آرامش
که خاطرات
بس است

#كاظم_ترزبان
...
...
نه دانم از کجا آمده ام
نه دانم به کجا می روم
هر چه دانم تویی!!!
نه دانم بهر چه هست این امید
نه دانم بهر چه هست این نفس
هر چه دانم تویی!!!
نه دانم این غرور چه شود
نه دانم این حسادت چه شود
هر چه دانم تویی!!!
نه دانم این همه مال چیست
نه دانم این همه طمع چیست
هر چه دانم تویی!!!
نه دانم مرا این بی خوابی ها
نه دانم مرا این همه بی طاقتی ها
هر چه دانم تویی!!!
نه دانم چه شود این صبوری ها
نه دانم چه شود این غم ها
هر چه دانم تویی!!!
نه دانم کیست در آغوشم تا صبح
نه دانم کیست در قلبم تا ته عمر
هر چه دانم تویی!!!
نه بغضی میکند کس بر دل من
نه دلی غم میکند بر حال این من
هر چه دانم تویی!!!
نه ابر می بارد بر این دگرگونی ها
نه خورشید می تابد بر این جگر خونی ها
هر چه دانم تویی!!!
نه مردی هم خانه ام باشد در این سکوت
نه زنی هم شانه ام باشد در این رکود
هر چه دانم تویی!!!
تویی ک هر چه دانم
بپذیر که تو را خوانم
تو را
و تو را...

#كاظم_ترزبان
#خدا
....