فانتزی راه آهن

1-این راه آهن هم برای ما شدهاست قوز بالاقوز با اعتبارهای کلهگنجشکی که مثل بند تُنبان کوتاه تا ولش میکنند، درمیرود!؟
نه اینکه ما مشکل کم داشتیم این یکی هم سوار شده روی بقیه؛ از بندر خشک، منطقهی ویژهی اقتصادی و پارک سافاری بگیر که سر زا رفتند تا مشکل فضاهای تاریخی و گردشگری، کارخانههای تعطیل شده، سدِ حیاتی مخملکوه، پادگان ۰۷، تصفیهخانه، کمربندیهای شرقی و غربی و همینطور بگیر و برو جلو…
دهها سال وزارت مربوطه مطالبهی این پروژهی ملی را از این گوش گرفت و از گوش دیگر درکرد با وصف این، ما اینقدر راهآهن، راهآهن کردیم که به تعبیر آن مقام پیشین: نزدیک بود راهآهندانمان پاره شود در نتیجه، وزارت راه از بیخ نام وزارتخانه را عوض کرد تا از شرِ سماجتهای ما راحت شود و در نهایت، وقتی هم دل درآورد تا قدمی بردارد، کار، پشت سر هم خورد به خِنِسی تامین اعتبار!
قدیمیها میگفتند تا سه نشه بازی نشه ولی ما نمیدانیم تامین اعتبار این پروژه تا چند تا بازی ادامه مییابد.
۲- حالا ما یک طرف قضیه را میبینیم در حالی که طرف دیگر هم برای خودش حق و حقوقی دارد. به خودمان نگاه نکنیم که همهی حد و مرزهای مطالبهگری را رد کردهایم ولی نمیدانیم دستگاههای مسئول هم هزار و یکجور کار اولویتدار برای خودشان دارند!
اینکه ما به طرز نگران کنندهای پوستمان کلفت است و دستبردار نیستیم دلیل نمیشود تلاشهای مسئولان را زیر سوال ببریم و با سوءاستفاده از نجابت آنها، وقت پرارزششان را با خواستههای صدمن یک غاز تلف کنیم.
خدا از سر تقصیرات آدمهای نمکنشناس نگذرد! که نمیدانند مسئولان دارند کار خودشان را میکنند اما ما نمیدانیم اجرای این پروژه مثل فعل لازم است که احتیاج به مفعول ندارد.
تازه، مگر اجداد ما هم راهآهن داشتند که به آن خوبی در کمال عافیت زندگی میکردند.
۳- بلانسبت، خدا نکند یک کاری توی این دیار دچار نحسی شود البته برای رفع نحسی در قدیم روزهای سیزدهبهدر مردم به بیابانها میرفتند و سبزه گره میزدند اما حالا از بدشانسی، فرصت طلایی سیزدهبدر امسال از دستمان دررفت و باید صبر کنیم تا سیزده سال آینده که دستهجمعی برویم برای باز شدن بخت این راهآهن سبزه گره بزنیم. خدا را چه دیدهای، شاید کسی پیدا شد و زنگوله را به گردن این گربهی بیصاحاب مانده انداخت و قال قضیه را کند و ….
۴- خودمانیم خیلی شلوغش کردهایم، به قول آن بندهی خدا « آه خدای من! چقدر خوشمان میآید وراجی کنیم!؟
نویسنده : صادق سیفی | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 721(25 اریبهشت1403)
@seymareweekly

1-این راه آهن هم برای ما شدهاست قوز بالاقوز با اعتبارهای کلهگنجشکی که مثل بند تُنبان کوتاه تا ولش میکنند، درمیرود!؟
نه اینکه ما مشکل کم داشتیم این یکی هم سوار شده روی بقیه؛ از بندر خشک، منطقهی ویژهی اقتصادی و پارک سافاری بگیر که سر زا رفتند تا مشکل فضاهای تاریخی و گردشگری، کارخانههای تعطیل شده، سدِ حیاتی مخملکوه، پادگان ۰۷، تصفیهخانه، کمربندیهای شرقی و غربی و همینطور بگیر و برو جلو…
دهها سال وزارت مربوطه مطالبهی این پروژهی ملی را از این گوش گرفت و از گوش دیگر درکرد با وصف این، ما اینقدر راهآهن، راهآهن کردیم که به تعبیر آن مقام پیشین: نزدیک بود راهآهندانمان پاره شود در نتیجه، وزارت راه از بیخ نام وزارتخانه را عوض کرد تا از شرِ سماجتهای ما راحت شود و در نهایت، وقتی هم دل درآورد تا قدمی بردارد، کار، پشت سر هم خورد به خِنِسی تامین اعتبار!
قدیمیها میگفتند تا سه نشه بازی نشه ولی ما نمیدانیم تامین اعتبار این پروژه تا چند تا بازی ادامه مییابد.
۲- حالا ما یک طرف قضیه را میبینیم در حالی که طرف دیگر هم برای خودش حق و حقوقی دارد. به خودمان نگاه نکنیم که همهی حد و مرزهای مطالبهگری را رد کردهایم ولی نمیدانیم دستگاههای مسئول هم هزار و یکجور کار اولویتدار برای خودشان دارند!
اینکه ما به طرز نگران کنندهای پوستمان کلفت است و دستبردار نیستیم دلیل نمیشود تلاشهای مسئولان را زیر سوال ببریم و با سوءاستفاده از نجابت آنها، وقت پرارزششان را با خواستههای صدمن یک غاز تلف کنیم.
خدا از سر تقصیرات آدمهای نمکنشناس نگذرد! که نمیدانند مسئولان دارند کار خودشان را میکنند اما ما نمیدانیم اجرای این پروژه مثل فعل لازم است که احتیاج به مفعول ندارد.
تازه، مگر اجداد ما هم راهآهن داشتند که به آن خوبی در کمال عافیت زندگی میکردند.
۳- بلانسبت، خدا نکند یک کاری توی این دیار دچار نحسی شود البته برای رفع نحسی در قدیم روزهای سیزدهبهدر مردم به بیابانها میرفتند و سبزه گره میزدند اما حالا از بدشانسی، فرصت طلایی سیزدهبدر امسال از دستمان دررفت و باید صبر کنیم تا سیزده سال آینده که دستهجمعی برویم برای باز شدن بخت این راهآهن سبزه گره بزنیم. خدا را چه دیدهای، شاید کسی پیدا شد و زنگوله را به گردن این گربهی بیصاحاب مانده انداخت و قال قضیه را کند و ….
۴- خودمانیم خیلی شلوغش کردهایم، به قول آن بندهی خدا « آه خدای من! چقدر خوشمان میآید وراجی کنیم!؟
نویسنده : صادق سیفی | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 721(25 اریبهشت1403)
@seymareweekly
پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
فانتزی راه آهن - پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
نه اینکه ما مشکل کم داشتیم این یکی هم سوار شده روی بقیه؛ از بندر خشک، منطقهی ویژهی اقتصادی و پارک سافاری بگیر که سر زا رفتند تا مشکل فضاهای تاریخی و گردشگری، کارخانههای تعطیل شده، سدِ حیاتی مخملکوه، پادگان ۰۷، تصفیهخانه، کمربندیهای شرقی و غربی و همینطور…
درنگی بر سقوط بالگرد رییس جمهور و ایمنی شهروندان

سقوط بالگرد رییس جمهور و همراهان تاثرآور بود. جا دارد به خانوادهی همه قربانیان این حادثه تسلیت گفت. طبعاً چنین حوادثی میتواند انرژی عاطفی زیادی با احساسات متفاوت ایجاد کند.
افراد میتوانند از منظر خود احساس متفاوت و گاه متضادی نسبت به موضوع داشته باشند و قابل درک است. ولی آنچه که ضرورت دارد تمایز بین بار عاطفی و تحلیل اجتماعی و سیاسی موضوع است. معمولاً بار عاطفی چنین حوادثی چند روزه فرو مینشینید ولی آنچه که ضرورت دارد پرسیدن از چرایی و چگونگی بروز چنین رخدادهایی، شیوهی مدیریت بحران دولت در این حادثه، نحوهی اطلاعرسانی آن و درسآموختههای آن برای نظام سیاسی و اجتماعی است که لازم است آزادانه در رسانهها و در گزارشهای ملی به آن پرداخته و روشنگری شود.
نخستین نکته در مورد احساس امنیت شهروندان و اعتماد نهادی نسبت به دولت است. اعتماد نهادین به این معناست که مردم احساس کنند نهادهای مختلف دولتی به خوبی کار میکنند و به کارکرد درست آن اعتماد دارند. این حادثه چنین اعتمادی را دچار تردید نمود. بسیاری از مردم میپرسند وقتی در چنین سطحی از مقامات، ایمنی و برنامهریزی لازم برای کاهش احتمال رخداد و حتا مدیریت مناسب بحران وجود ندارد پس حاشیهی امنیت لازم برای سلامت و ایمنی شهروندان عادی در کجا قرار دارد. بهویژه جامعهای مثل ما که روزانه در معرض انواع بحرانهای انسانساز و طبیعت ساخت قرار دارد. چراکه سالهاست فعالان اجتماعی، کارشناسان و متخصصان نسبت به ایمنی خودروهای داخلی و ناوگان هوایی و زمینی و ریلی و حتا ایمنی محیط کار و قربانی شدن کارگران هشدار میدهند و گوش شنوایی نیست، بروز چنین رخدادهایی مخصوصاً برای مقامات تراز اول، شاید بتواند این هشدار را به صورت جدی برای سیاستگذاران کشور به صدا درآورد که وضعیت ایمنی و احساس امنیت شهروندان در جامعه ما هشدارآمیز است و باید بهطور جدی به آن در حوزههای مختلف توجه کرد.
نکتهی دوم بازبینی سیستم مدیریت بحران از منظر شیوهی اطلاعرسانی و تجهیزات و لجستیک سیستم امداد و نجات کشور و شیوهنامههای موجود است. به نظر میرسد، بهرغم تبلیغات زیادی که سالهاست در مورد پیشرفت کشورمان در حوزههای نظامی و فضایی و حتا تکنولوژیکی صورت میگیرد، این پیشرفتها هنوز نتوانستهاند خود را وارد حوزههای مدیریت بحران و حتا محیط زیست و یا سلامت و رفاه شهروندان نمایند. در اینجا هم این سوال پرسیده میشود که چرا با همه پیشرفتهایی که در زمینه ساخت تجهیزات ماهوارهای و پهپادی پیدا کردهایم این پیشرفتها قادر نبوده در چنین شرایطی به کمک امدادگران کشور بیاید و باعث نشود که چنین محتاج کشورهای همسایه شویم و غرور ملی جریحهدار شود. بنابراین ضرورت دارد در عین توجه به ابعاد پدافندی و دفاعی و نظامی، به ورود چنین تکنولوژیهایی به حوزهی مدیریت بحران، حفظ جنگلها و محیط زیست و جلوگیری از آتشسوزیها، کمک به سیل زدگان و زلزله زدگان و بالا بردن سطح ایمنی و سلامت و رفاه شهروندان نیز توجه کافی بهعمل آید.
نکتهی پایانی؛ تاثیر چنین رخدادها و حوادثی بر روند کلان کشور میتواند مهم باشد و ضرورت کسب آمادگی لازم برای بازبینی در سیاستهای داخلی و خارجی کشورمان احساس میشود. در اینجا جدا از اینکه علت این حادثه عوامل داخلی و خارجی و یا نظریات توطئه هستند که در جای خود نیز قابل بررسی است ولی یک چیز مشخص و آشکار است که تحریمها نه فقط در بروز این حادثه بلکه بر زندگی روزمرهی مردم و سطح ایمنی و امنیت شهروندان و حتا حاکمان نیز تاثیرگذار هستند و لذا حاکمان حداقل برای افزایش سلامت و امنیت خود باید مجدداً پدیدهی تحریمها را که سالهاست چون موریانه کشور را از ظرفیتها و توانمندیها خالی نموده و زندگی را بر مردم بسیار سخت کرده است مورد بازبینی قرار داده و در سیاست خارجی خود تجدید نظر اساسی بهعمل آورند؛ تنشزدایی و بازگشت به توافق با کشورهای جهانی را سرلوحهی خود قرار دهند. همچنین در صحنهی داخلی نیز از پتانسیل عاطفی و تشکیل سرمایهی اجتماعی چنین حوادثی، برای برگزاری انتخاباتی رقابتی و مشارکتی و تاثیرگذار با حضور همهی گروههای سیاسی و اجتماعی موجود استفاده نموده و در سیاستهای گذشته که ثمرهای جز کاهش مشارکت سیاسی، انفعال اجتماعی، مهاجرت نخبگان و از بین رفتن امید اجتماعی نداشته است، تجدید نظر اساسی نمایند. چنین باد!
نویسنده : دکتر مجتبا ترکارانی | سیمره
@seymareweekly

سقوط بالگرد رییس جمهور و همراهان تاثرآور بود. جا دارد به خانوادهی همه قربانیان این حادثه تسلیت گفت. طبعاً چنین حوادثی میتواند انرژی عاطفی زیادی با احساسات متفاوت ایجاد کند.
افراد میتوانند از منظر خود احساس متفاوت و گاه متضادی نسبت به موضوع داشته باشند و قابل درک است. ولی آنچه که ضرورت دارد تمایز بین بار عاطفی و تحلیل اجتماعی و سیاسی موضوع است. معمولاً بار عاطفی چنین حوادثی چند روزه فرو مینشینید ولی آنچه که ضرورت دارد پرسیدن از چرایی و چگونگی بروز چنین رخدادهایی، شیوهی مدیریت بحران دولت در این حادثه، نحوهی اطلاعرسانی آن و درسآموختههای آن برای نظام سیاسی و اجتماعی است که لازم است آزادانه در رسانهها و در گزارشهای ملی به آن پرداخته و روشنگری شود.
نخستین نکته در مورد احساس امنیت شهروندان و اعتماد نهادی نسبت به دولت است. اعتماد نهادین به این معناست که مردم احساس کنند نهادهای مختلف دولتی به خوبی کار میکنند و به کارکرد درست آن اعتماد دارند. این حادثه چنین اعتمادی را دچار تردید نمود. بسیاری از مردم میپرسند وقتی در چنین سطحی از مقامات، ایمنی و برنامهریزی لازم برای کاهش احتمال رخداد و حتا مدیریت مناسب بحران وجود ندارد پس حاشیهی امنیت لازم برای سلامت و ایمنی شهروندان عادی در کجا قرار دارد. بهویژه جامعهای مثل ما که روزانه در معرض انواع بحرانهای انسانساز و طبیعت ساخت قرار دارد. چراکه سالهاست فعالان اجتماعی، کارشناسان و متخصصان نسبت به ایمنی خودروهای داخلی و ناوگان هوایی و زمینی و ریلی و حتا ایمنی محیط کار و قربانی شدن کارگران هشدار میدهند و گوش شنوایی نیست، بروز چنین رخدادهایی مخصوصاً برای مقامات تراز اول، شاید بتواند این هشدار را به صورت جدی برای سیاستگذاران کشور به صدا درآورد که وضعیت ایمنی و احساس امنیت شهروندان در جامعه ما هشدارآمیز است و باید بهطور جدی به آن در حوزههای مختلف توجه کرد.
نکتهی دوم بازبینی سیستم مدیریت بحران از منظر شیوهی اطلاعرسانی و تجهیزات و لجستیک سیستم امداد و نجات کشور و شیوهنامههای موجود است. به نظر میرسد، بهرغم تبلیغات زیادی که سالهاست در مورد پیشرفت کشورمان در حوزههای نظامی و فضایی و حتا تکنولوژیکی صورت میگیرد، این پیشرفتها هنوز نتوانستهاند خود را وارد حوزههای مدیریت بحران و حتا محیط زیست و یا سلامت و رفاه شهروندان نمایند. در اینجا هم این سوال پرسیده میشود که چرا با همه پیشرفتهایی که در زمینه ساخت تجهیزات ماهوارهای و پهپادی پیدا کردهایم این پیشرفتها قادر نبوده در چنین شرایطی به کمک امدادگران کشور بیاید و باعث نشود که چنین محتاج کشورهای همسایه شویم و غرور ملی جریحهدار شود. بنابراین ضرورت دارد در عین توجه به ابعاد پدافندی و دفاعی و نظامی، به ورود چنین تکنولوژیهایی به حوزهی مدیریت بحران، حفظ جنگلها و محیط زیست و جلوگیری از آتشسوزیها، کمک به سیل زدگان و زلزله زدگان و بالا بردن سطح ایمنی و سلامت و رفاه شهروندان نیز توجه کافی بهعمل آید.
نکتهی پایانی؛ تاثیر چنین رخدادها و حوادثی بر روند کلان کشور میتواند مهم باشد و ضرورت کسب آمادگی لازم برای بازبینی در سیاستهای داخلی و خارجی کشورمان احساس میشود. در اینجا جدا از اینکه علت این حادثه عوامل داخلی و خارجی و یا نظریات توطئه هستند که در جای خود نیز قابل بررسی است ولی یک چیز مشخص و آشکار است که تحریمها نه فقط در بروز این حادثه بلکه بر زندگی روزمرهی مردم و سطح ایمنی و امنیت شهروندان و حتا حاکمان نیز تاثیرگذار هستند و لذا حاکمان حداقل برای افزایش سلامت و امنیت خود باید مجدداً پدیدهی تحریمها را که سالهاست چون موریانه کشور را از ظرفیتها و توانمندیها خالی نموده و زندگی را بر مردم بسیار سخت کرده است مورد بازبینی قرار داده و در سیاست خارجی خود تجدید نظر اساسی بهعمل آورند؛ تنشزدایی و بازگشت به توافق با کشورهای جهانی را سرلوحهی خود قرار دهند. همچنین در صحنهی داخلی نیز از پتانسیل عاطفی و تشکیل سرمایهی اجتماعی چنین حوادثی، برای برگزاری انتخاباتی رقابتی و مشارکتی و تاثیرگذار با حضور همهی گروههای سیاسی و اجتماعی موجود استفاده نموده و در سیاستهای گذشته که ثمرهای جز کاهش مشارکت سیاسی، انفعال اجتماعی، مهاجرت نخبگان و از بین رفتن امید اجتماعی نداشته است، تجدید نظر اساسی نمایند. چنین باد!
نویسنده : دکتر مجتبا ترکارانی | سیمره
@seymareweekly
پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
درنگی بر سقوط بالگرد رییس جمهور و ایمنی شهروندان - پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
افراد میتوانند از منظر خود احساس متفاوت و گاه متضادی نسبت به موضوع داشته باشند و قابل درک است. ولی آنچه که ضرورت دارد تمایز بین بار عاطفی و تحلیل اجتماعی و سیاسی موضوع است. معمولاً بار عاطفی چنین حوادثی چند روزه فرو مینشینید ولی آنچه که ضرورت دارد پرسیدن…
ایرنا/محمدباقر قالیباف با ۱۹۸ رای، رییس مجلس دوازدهم شد/حمیدرضا حاجیبابایی با ۱۷۵ رای و علی نیکزاد با ۱۶۹ رای به ترتیب نایب رئیس اول و دوم مجلس شدند
@seymareweekly
Avayeseymare.ir
Www.seymare.com
@seymareweekly
Avayeseymare.ir
Www.seymare.com
سیمرهی ۷۲۳ جاری شد…

هفتصدوبیستوسومین شمارهی هفتهنامهی منطقهای سیمره، روز سهشنبه (هشتم خردادماه 1403) چاپ شد و روی پیشخوان دکههای مطبوعاتی قرار گرفت.
به گزارش آوای سیمره، این شماره در بردارندهی مطالب و مقالات متنوعی است از جمله:
*تیتریک:
– وعدهای جدید برای ساخت سد گاشمار / استاندار: مادهی ۲۳ یک ماه دیگر ابلاغ میشود
*سرمقاله:
– سد گاشِمار، هوار از این همه وعده! ((آنچه استاندار محترم بايد بداند)/ دکتر مراد سپهوند
*یادداشتها:
-دربارهی زندگی بخش دوم/ دکتر امیر شاکرمی
– صعب روزي، بوالعجب کاري، پريشان عالمي / دکتر مرتضا ادیب
– مستندنگاري ماجراهاي من و سياست (فصل دوم /بخش ۴۵) / علی گودرزیان
– شکفتنها و رستنها/ سلمان احمدوند
– راوي روايتهاي بياهميت زندگي/ ماشا اکبری
-خاطراتي از خرمآبادِ شصتسال پيش/ بخش هفتم/ جلال مرادی
-همراه شهردار / نادر آزادبخت
-نرخ ناکارآمدي کلي اقتصاد ايران چقدر است و چگونه جبران شده؟/ دکتر سهراب دلانگیزان
-مطبوعاتياي که دغدغهي فرهنگي داشت / مجتبا توانگر
-دنياي دردآلود ضديتها / احمد لطفی
-فقر فرهنگي بدتر از فقر اقتصادي است/ناصر سعیدی
-نقش آموزش در بهبود وضعيت سلامت جامعه / وحید حاجسعیدی
*مقالات:
– مقايسهي تطبيقي طراشعر با کانکريت/عليرضا نصيريخانقاه
-قوانين مجلس عامل توسعه يا مانع توسعه؟ /حجت واليزاده
* داستان:
-وجدانِ گوشهگير(۳) / اسماعیل میرزایی
*طنز:
– کارتون سیمره/ یاسر دلفان
*پیشخوان:
– تو، بر پيشخوان نشست!
*شعر پارسی:
– محمدکاظم علیپور/ بهمن مهرابی / جمال غمبار
*شعر بومی:
-فرشته رومشگان
نقد فیلم و سریال:
مست عشق؛ چگونه فيلمهاي ارگاني و کمدي را به زانو درآورد؟
*صدای سیمره:
-بوستان يا دخمهي شاپوري؟!
*گزارش:
– کليشهاي به نام حق شهروندي/ سگ گرداني تجاوز به حقوق ديگران
*لرستانپژوهی:
– آمدن سلطان جلاالدين خوارزم شاه به لرستان/ سعادت خودگو
*اخبار:
-نشست تخصصي شاهنامهخواني در خرمآباد برگزار شد
-قاليباف دوباره رييس مجلس شد! / آراي باطله: ۲۴ راي
– مديرکل ميراثفرهنگي لرستان: ۱۱ بناي تاريخي لرستان آماده واگذاري به بخش خصوصي هستند
– مديرعامل گروه معين کوثر: برجهاي دوقلوي خرمآباد در آستانهي تعيين تکليف نهايي هستند
-سعيد تاتينا بلداجي درگذشت
– استاندار لرستان: چهارخطه کوهدشت – خرمآباد تا پايان شهريور به بهرهبرداري ميرسد
– کامياب تيموري شهردار خرمشهر شد
و…

هفتصدوبیستوسومین شمارهی هفتهنامهی منطقهای سیمره، روز سهشنبه (هشتم خردادماه 1403) چاپ شد و روی پیشخوان دکههای مطبوعاتی قرار گرفت.
به گزارش آوای سیمره، این شماره در بردارندهی مطالب و مقالات متنوعی است از جمله:
*تیتریک:
– وعدهای جدید برای ساخت سد گاشمار / استاندار: مادهی ۲۳ یک ماه دیگر ابلاغ میشود
*سرمقاله:
– سد گاشِمار، هوار از این همه وعده! ((آنچه استاندار محترم بايد بداند)/ دکتر مراد سپهوند
*یادداشتها:
-دربارهی زندگی بخش دوم/ دکتر امیر شاکرمی
– صعب روزي، بوالعجب کاري، پريشان عالمي / دکتر مرتضا ادیب
– مستندنگاري ماجراهاي من و سياست (فصل دوم /بخش ۴۵) / علی گودرزیان
– شکفتنها و رستنها/ سلمان احمدوند
– راوي روايتهاي بياهميت زندگي/ ماشا اکبری
-خاطراتي از خرمآبادِ شصتسال پيش/ بخش هفتم/ جلال مرادی
-همراه شهردار / نادر آزادبخت
-نرخ ناکارآمدي کلي اقتصاد ايران چقدر است و چگونه جبران شده؟/ دکتر سهراب دلانگیزان
-مطبوعاتياي که دغدغهي فرهنگي داشت / مجتبا توانگر
-دنياي دردآلود ضديتها / احمد لطفی
-فقر فرهنگي بدتر از فقر اقتصادي است/ناصر سعیدی
-نقش آموزش در بهبود وضعيت سلامت جامعه / وحید حاجسعیدی
*مقالات:
– مقايسهي تطبيقي طراشعر با کانکريت/عليرضا نصيريخانقاه
-قوانين مجلس عامل توسعه يا مانع توسعه؟ /حجت واليزاده
* داستان:
-وجدانِ گوشهگير(۳) / اسماعیل میرزایی
*طنز:
– کارتون سیمره/ یاسر دلفان
*پیشخوان:
– تو، بر پيشخوان نشست!
*شعر پارسی:
– محمدکاظم علیپور/ بهمن مهرابی / جمال غمبار
*شعر بومی:
-فرشته رومشگان
نقد فیلم و سریال:
مست عشق؛ چگونه فيلمهاي ارگاني و کمدي را به زانو درآورد؟
*صدای سیمره:
-بوستان يا دخمهي شاپوري؟!
*گزارش:
– کليشهاي به نام حق شهروندي/ سگ گرداني تجاوز به حقوق ديگران
*لرستانپژوهی:
– آمدن سلطان جلاالدين خوارزم شاه به لرستان/ سعادت خودگو
*اخبار:
-نشست تخصصي شاهنامهخواني در خرمآباد برگزار شد
-قاليباف دوباره رييس مجلس شد! / آراي باطله: ۲۴ راي
– مديرکل ميراثفرهنگي لرستان: ۱۱ بناي تاريخي لرستان آماده واگذاري به بخش خصوصي هستند
– مديرعامل گروه معين کوثر: برجهاي دوقلوي خرمآباد در آستانهي تعيين تکليف نهايي هستند
-سعيد تاتينا بلداجي درگذشت
– استاندار لرستان: چهارخطه کوهدشت – خرمآباد تا پايان شهريور به بهرهبرداري ميرسد
– کامياب تيموري شهردار خرمشهر شد
و…
پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
سیمرهی 723 جاری شد... - پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
به گزارش آوای سیمره، این شماره در بردارندهی مطالب و مقالات متنوعی است از جمله: *تیتریک: – وعدهای جدید برای ساخت سد گاشمار / استاندار: مادهی ۲۳ یک ماه دیگر ابلاغ میشود *سرمقاله: – سد گاشِمار، هوار از این همه وعده! ((آنچه استاندار محترم بايد بداند)/…
مالیات بر دلالی؛ خوب یا بد؟!

اخیراً مجلسِ شورایِ اسلامی طرحی مبنی بر اخذِ مالیات از سوداگران و دلالان را به تصویب رسانده است.
طرحی که دارای ریزهکارهای زیادی است و سر و صدای زیادی در محافل رسانهای و اقتصادی به راه انداخته و حتا برخی بندهایش مورد پرسش و ایراد شورای نگهبان نیز قرار گرفته است. اما موضوع چیست؟ هدف اصلی این طرح چیست؟ و جامعهی مخاطب آن کیست؟ در این نوشتار کوتاه سعی میکنیم این موضوع را بیشتر تشریح کنیم.
واقعیت این است که فعالیتهای سوداگرانه و سفتهبازانه در هر اقتصادی از اصلیترین موانع هدایت سرمایهها به سمت فعالیتهای مولد به شمار میرود. زیرا که جذابیت سوداگری و سفتهبازی در بازارهای موازی املاک، خودرو، طلا، ارز و رمزارز، از انگیزههای فعالیتهای مولد و تولیدی در هر اقتصادی، میکاهد. در اقتصاد ایران نیز در طول چند دههی اخیر، انجام فعالیتهای سوداگرانه و سفتهبازانه، به دلیل خلأ قوانین بازدارنده، از اصلیترین دلایل کاهش انگیزه در سرمایهگذاریهای مولد بوده است. حتا یک نکته بسیار مهم این است که در مقایسهي شاخص تورم با میزان افزایش داراییهای مختلف ازجمله خودرو، مسکن، طلا و ارز در دورههای زمانی مختلف، نشان میدهد که اولاً این داراییها بسیار بیشتر از تورم افزایش قیمت داشتهاند و مهمتر اینکه اتفاقاً جهشهای قیمتی این داراییها در مقاطع مختلف، یکی از عوامل کلیدی افزایش تورم در کشور بوده است. از این رو طرح مالیات بر سوداگری و سفتهبازی برای پر کردن یک خلأ در قوانین مالیاتی ایران تدوین شده است. مالیات بر فعالیتهای سفتهبازانه و کاذب، برای فعالیتهای سوداگرانه هزینه ایجاد میکند و موجب انتقال سرمایهها از حوزهی فعالیتهای سوداگرانه به حوزهی تولید خواهد شد که این مهم نیز بیشترین کمک را به رشد تولید و فعالیتهای مولد، خواهد داشت. در حقیقت با این طرح قانونی، بخشی از پازل قوانین مالیاتی ایران برای تطابق با استانداردهای جهانی محقق میگردد. این مالیات برای مقابله با فعالیتهای دلالگونه کاذب است و به ضرر افراد سفتهبازی است که در بازارهای املاک، خودرو، طلا، ارز و رمزارز به دنبال سفتهبازی و دلالی هستند. بنابراین از مهمترین دستاوردهای این طرح قانونی، افزایش هزینه فعالیتهای غیرمولد همچون سفتهبازی و سوداگری در بازار چهارگانه یاد شده است به نحوی که این بازارها، مزیت و جذابیت خود را از دست میدهند. در واقع، مالیات بر سفتهبازی، مالیاتی بازدارنده برای تغییر رفتار سوداگران و سفتهبازان است و اصلیترین هدف آن تغییر رفتار سفتهبازان است نه لزوماً تأمین درآمدی مالی برای دولت. به عبارت سادهتر مالیاتی برای اخذ نشدن است که هرچهقدر کارآمدتر اجرا شود و نرخها بازدارنده باشد و فعالیتهای سوداگرانه کمتری ایجاد شود، منفعت آن برای اقتصاد ملی بیشتر خواهد بود. از نکات مهم این طرح، شکل طراحی آن است که به دلیل معافیتهای گسترده، درصد انگشتشماری از افراد جامعه، که بواقع پیگیر فعالیتهای سوداگرانه و کاذب هستند را شامل میشود.
اما منتقدان طرح چه میگویند؟ این گروه اذعان میکنند که با این طرح، دولت میخواهد از تورم مالیات بگیرد. یعنی از افزایش قیمتها در اقتصاد، برای خود درآمد ایجاد کند. این گروه معتقدند که در شرایط تورمی، طبیعتاً افراد برای حفظ سرمایههایشان به بازار داراییهای چون طلا، ارز، خودرو یا املاک هجوم میبرند. این حق افراد جامعه است که در مقابل تورم، از سرمایههای خود حفاظت کنند. استدلال این گروه که «مردم حق دارند سرمایههای خود را حفظ کنند» صحیح است. اما یک نکته مهم در این بین هست. افرادی در این بین صرفا دنبال نوسانگیری و خرید و فروشهای متعدد و پیوسته این داراییها هستند. یعنی بدون هیچگونه فعالیت مولدی، صرفا با اخذ دلالی بر سرمایههای خود میافزایند. این طرح، هدفش فقط این طیف است که شاید کمتر از یک درصد افراد جامعه باشند. یک نکته مهم این طرح، قیدها و حد نصابهای آن است. زیرا مثلا به صرف خرید و فروش یک خودرو در طول ۶ ماه، مالیاتی اخذ نمیشود. یا حتا داشتن دو خورو یا دو واحد مسکونی برای یک خانوار، مالیاتی را اعمال نمیکند. عموم مردم اینگونهاند. بلکه هدف این طرح افرادی است که در آن واحد، ۲۰۰۰ واحد مسکونی خالی را قبضه کردهاند تا با گرانتر شدن، آنها را به بازار عرضه کنند.
ادامه در صفحهی۷
نویسنده : دکتر مصطفا شکری | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 722 (1 خرداد 1403)
@seymareweekly

اخیراً مجلسِ شورایِ اسلامی طرحی مبنی بر اخذِ مالیات از سوداگران و دلالان را به تصویب رسانده است.
طرحی که دارای ریزهکارهای زیادی است و سر و صدای زیادی در محافل رسانهای و اقتصادی به راه انداخته و حتا برخی بندهایش مورد پرسش و ایراد شورای نگهبان نیز قرار گرفته است. اما موضوع چیست؟ هدف اصلی این طرح چیست؟ و جامعهی مخاطب آن کیست؟ در این نوشتار کوتاه سعی میکنیم این موضوع را بیشتر تشریح کنیم.
واقعیت این است که فعالیتهای سوداگرانه و سفتهبازانه در هر اقتصادی از اصلیترین موانع هدایت سرمایهها به سمت فعالیتهای مولد به شمار میرود. زیرا که جذابیت سوداگری و سفتهبازی در بازارهای موازی املاک، خودرو، طلا، ارز و رمزارز، از انگیزههای فعالیتهای مولد و تولیدی در هر اقتصادی، میکاهد. در اقتصاد ایران نیز در طول چند دههی اخیر، انجام فعالیتهای سوداگرانه و سفتهبازانه، به دلیل خلأ قوانین بازدارنده، از اصلیترین دلایل کاهش انگیزه در سرمایهگذاریهای مولد بوده است. حتا یک نکته بسیار مهم این است که در مقایسهي شاخص تورم با میزان افزایش داراییهای مختلف ازجمله خودرو، مسکن، طلا و ارز در دورههای زمانی مختلف، نشان میدهد که اولاً این داراییها بسیار بیشتر از تورم افزایش قیمت داشتهاند و مهمتر اینکه اتفاقاً جهشهای قیمتی این داراییها در مقاطع مختلف، یکی از عوامل کلیدی افزایش تورم در کشور بوده است. از این رو طرح مالیات بر سوداگری و سفتهبازی برای پر کردن یک خلأ در قوانین مالیاتی ایران تدوین شده است. مالیات بر فعالیتهای سفتهبازانه و کاذب، برای فعالیتهای سوداگرانه هزینه ایجاد میکند و موجب انتقال سرمایهها از حوزهی فعالیتهای سوداگرانه به حوزهی تولید خواهد شد که این مهم نیز بیشترین کمک را به رشد تولید و فعالیتهای مولد، خواهد داشت. در حقیقت با این طرح قانونی، بخشی از پازل قوانین مالیاتی ایران برای تطابق با استانداردهای جهانی محقق میگردد. این مالیات برای مقابله با فعالیتهای دلالگونه کاذب است و به ضرر افراد سفتهبازی است که در بازارهای املاک، خودرو، طلا، ارز و رمزارز به دنبال سفتهبازی و دلالی هستند. بنابراین از مهمترین دستاوردهای این طرح قانونی، افزایش هزینه فعالیتهای غیرمولد همچون سفتهبازی و سوداگری در بازار چهارگانه یاد شده است به نحوی که این بازارها، مزیت و جذابیت خود را از دست میدهند. در واقع، مالیات بر سفتهبازی، مالیاتی بازدارنده برای تغییر رفتار سوداگران و سفتهبازان است و اصلیترین هدف آن تغییر رفتار سفتهبازان است نه لزوماً تأمین درآمدی مالی برای دولت. به عبارت سادهتر مالیاتی برای اخذ نشدن است که هرچهقدر کارآمدتر اجرا شود و نرخها بازدارنده باشد و فعالیتهای سوداگرانه کمتری ایجاد شود، منفعت آن برای اقتصاد ملی بیشتر خواهد بود. از نکات مهم این طرح، شکل طراحی آن است که به دلیل معافیتهای گسترده، درصد انگشتشماری از افراد جامعه، که بواقع پیگیر فعالیتهای سوداگرانه و کاذب هستند را شامل میشود.
اما منتقدان طرح چه میگویند؟ این گروه اذعان میکنند که با این طرح، دولت میخواهد از تورم مالیات بگیرد. یعنی از افزایش قیمتها در اقتصاد، برای خود درآمد ایجاد کند. این گروه معتقدند که در شرایط تورمی، طبیعتاً افراد برای حفظ سرمایههایشان به بازار داراییهای چون طلا، ارز، خودرو یا املاک هجوم میبرند. این حق افراد جامعه است که در مقابل تورم، از سرمایههای خود حفاظت کنند. استدلال این گروه که «مردم حق دارند سرمایههای خود را حفظ کنند» صحیح است. اما یک نکته مهم در این بین هست. افرادی در این بین صرفا دنبال نوسانگیری و خرید و فروشهای متعدد و پیوسته این داراییها هستند. یعنی بدون هیچگونه فعالیت مولدی، صرفا با اخذ دلالی بر سرمایههای خود میافزایند. این طرح، هدفش فقط این طیف است که شاید کمتر از یک درصد افراد جامعه باشند. یک نکته مهم این طرح، قیدها و حد نصابهای آن است. زیرا مثلا به صرف خرید و فروش یک خودرو در طول ۶ ماه، مالیاتی اخذ نمیشود. یا حتا داشتن دو خورو یا دو واحد مسکونی برای یک خانوار، مالیاتی را اعمال نمیکند. عموم مردم اینگونهاند. بلکه هدف این طرح افرادی است که در آن واحد، ۲۰۰۰ واحد مسکونی خالی را قبضه کردهاند تا با گرانتر شدن، آنها را به بازار عرضه کنند.
ادامه در صفحهی۷
نویسنده : دکتر مصطفا شکری | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 722 (1 خرداد 1403)
@seymareweekly
پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
مالیات بر دلالی؛ خوب یا بد؟! - پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
طرحی که دارای ریزهکارهای زیادی است و سر و صدای زیادی در محافل رسانهای و اقتصادی به راه انداخته و حتا برخی بندهایش مورد پرسش و ایراد شورای نگهبان نیز قرار گرفته است. اما موضوع چیست؟ هدف اصلی این طرح چیست؟ و جامعهی مخاطب آن کیست؟ در این نوشتار کوتاه سعی…
رزم نابرابر درختان بلوط با آفتهای انسانی و طبیعی!

درختان بلوط از مجموعه درختانی هستند که سابقهی رویش آنها در کشور ما ایران به چندین هزار سال پیش بر میگردد.
گسترهی رویش و ماندگاری انبوه این درختان در رشته کوه زاگرس به ویژه زاگرس میانی است که استان لرستان را هم شامل میشود. مقاومت و رزمندگی این گونهی درختی برای بقا، بازسازی و ماندگاری خود، و خدمت به حفظ و بقای دیگر موجودات زنده اعم از جانوری، گیاهی و انسانی در مقابل تجاوزگرانی به نام آفتهای انسانی و طبیعی ستودنی است. بنابراین، در این رزم نابرابر وظیفهی جمعی و تک ـ تک افراد آگاه و میهندوست ایرانی، بهویژه زاگرسنشینان است که همانگونه که در مقابل تجاوزگران خارجی به این سرزمین و متجاوزان به حقوق انسانی بر میخیزیم، در دفاع از جنگلها، منابع طبیعی و محیط زیست جدیتر حضور یافته و پشتیبانی عملی، مطالبهگری و رسانهای خود را داشته باشیم.
دفاع از گسترش، حفظ و نگهداری درخت و جنگل به معنای دفاع از آب و خاک، سرمایهی ملی و تداوم یافتن بقا و زندگی تمام موجودات زنده از جمله انسان است. چون تولید ۶۰ درصد از اکسیژن مورد نیاز انسان، کاهش ۵۰ درصد آلودگی صوتی، کاهش تششعات مضر نور خورشید، ذخیرهی آب در زمین، کاهش خشکسالی و کاهش جاری شدن سیلابهای ویرانگر، مصارف دارویی و غذایی یا براساس تحقیق و پژوهشهای انجام شده هر هکتار درخت در سال حدود هفتونیم تن ریز گرد را که عامل بسیاری از بیماریها هستند، جذب میکند و همچنین انجمن جنگل ژاپن برای اولین بار به این نتیجه دست یافت که از هرمترمربع برگ درخت روزانه ۵ واحد اکسیژن به ارزش یک دلار تولید میشود و بر این پایه برآورد شده که بهعنوان مثال یک درخت ۲۰ ساله درسال برابر با ۱۲۰ هزار دلار اکسیژن تولید میکند که موضوع ارزش ریالی و دلاری هر درخت را به ما یاد آوری مینماید.
شوربختا که درختان بلوط در منطقهی زاگرس ازجمله استان ما لرستان با دو آفت بزرگ انسانی و طبیعی روبهرو هستند: نخست آفت انسانی شامل: آفت دولتی و مدیریتی در کشور به لحاظ کماهمیتی و بیبرنامگی عملی و به موقع در راستای تجهیز امکانات نرمافزاری و سختافزاری، متناسب با استفاده از تکنولوژی روز و دستآوردهای علمی و تجربی جامعه بشری برای جلو گیری از زوال و نابودی جنگلها،منابع طبیعی و محیط زیست، آفت سودجویی بی رویه برخی افراد جامعه محلی، آفت رانتها و مافیای چوب و جنگلخواری آن هم بیشتر وقت ها با فریب افکار عمومی به بهانه ایجاد توسعه و اشتغالزایی، آفت فقر معیشتی و اقصادی، آفت عدم آموزش و آگاهیبخشی به افکار عمومی، آفت عدم تغییر نگرش و سبک زندگی به شیوه ای نوین برای رونق کسب و کار و درآمدی پایدار و آبرومند در راستای حفظ طبیعت، جنگل و محیط زیست و …
دوم آفتهای طبیعی که به نوعی باز هم بیربط به منافع و عملکرد قدرتهای حاکم در جهان نیست؛ سالهاست گریبانگیر درختان بلوط و دیگر درختان بوتهای و گیاهی شدهاست مانند تغییر اقلیم آب و هوایی، خشکسالی، به هم خوردن چرخهی اکوسیستم که باعث هجوم آفتهای گوناگون از جمله آفت کرم برگخوار درختان بلوط که خطر جدی برای بقای آنها به شمار میآید؛ بسیار نگرانکننده است. نجات درختان بلوط و دیگر گونههای درختی که نجات زندگی در ایران به آن وابسته است نیاز به یک عزم ملی از کارگزاران حاکمیتی گرفته تا مردم و نهادهای مدنی دارد. اما آیا این درک و ضرورت از سوی دولت و متولیان امور برای ارایهی برنامهای منطبق بر استانداردهای روز جهانی برای نجات بلوط و زاگرس ایران اولویت دارد؟ یا اولویتها بر دیگر مدارها میچرخند ؟
۱۱ خرداد ماه ۱۴۰۳
نویسنده : حاجیعلی شرفی/ سیمره
@seymareweekly

درختان بلوط از مجموعه درختانی هستند که سابقهی رویش آنها در کشور ما ایران به چندین هزار سال پیش بر میگردد.
گسترهی رویش و ماندگاری انبوه این درختان در رشته کوه زاگرس به ویژه زاگرس میانی است که استان لرستان را هم شامل میشود. مقاومت و رزمندگی این گونهی درختی برای بقا، بازسازی و ماندگاری خود، و خدمت به حفظ و بقای دیگر موجودات زنده اعم از جانوری، گیاهی و انسانی در مقابل تجاوزگرانی به نام آفتهای انسانی و طبیعی ستودنی است. بنابراین، در این رزم نابرابر وظیفهی جمعی و تک ـ تک افراد آگاه و میهندوست ایرانی، بهویژه زاگرسنشینان است که همانگونه که در مقابل تجاوزگران خارجی به این سرزمین و متجاوزان به حقوق انسانی بر میخیزیم، در دفاع از جنگلها، منابع طبیعی و محیط زیست جدیتر حضور یافته و پشتیبانی عملی، مطالبهگری و رسانهای خود را داشته باشیم.
دفاع از گسترش، حفظ و نگهداری درخت و جنگل به معنای دفاع از آب و خاک، سرمایهی ملی و تداوم یافتن بقا و زندگی تمام موجودات زنده از جمله انسان است. چون تولید ۶۰ درصد از اکسیژن مورد نیاز انسان، کاهش ۵۰ درصد آلودگی صوتی، کاهش تششعات مضر نور خورشید، ذخیرهی آب در زمین، کاهش خشکسالی و کاهش جاری شدن سیلابهای ویرانگر، مصارف دارویی و غذایی یا براساس تحقیق و پژوهشهای انجام شده هر هکتار درخت در سال حدود هفتونیم تن ریز گرد را که عامل بسیاری از بیماریها هستند، جذب میکند و همچنین انجمن جنگل ژاپن برای اولین بار به این نتیجه دست یافت که از هرمترمربع برگ درخت روزانه ۵ واحد اکسیژن به ارزش یک دلار تولید میشود و بر این پایه برآورد شده که بهعنوان مثال یک درخت ۲۰ ساله درسال برابر با ۱۲۰ هزار دلار اکسیژن تولید میکند که موضوع ارزش ریالی و دلاری هر درخت را به ما یاد آوری مینماید.
شوربختا که درختان بلوط در منطقهی زاگرس ازجمله استان ما لرستان با دو آفت بزرگ انسانی و طبیعی روبهرو هستند: نخست آفت انسانی شامل: آفت دولتی و مدیریتی در کشور به لحاظ کماهمیتی و بیبرنامگی عملی و به موقع در راستای تجهیز امکانات نرمافزاری و سختافزاری، متناسب با استفاده از تکنولوژی روز و دستآوردهای علمی و تجربی جامعه بشری برای جلو گیری از زوال و نابودی جنگلها،منابع طبیعی و محیط زیست، آفت سودجویی بی رویه برخی افراد جامعه محلی، آفت رانتها و مافیای چوب و جنگلخواری آن هم بیشتر وقت ها با فریب افکار عمومی به بهانه ایجاد توسعه و اشتغالزایی، آفت فقر معیشتی و اقصادی، آفت عدم آموزش و آگاهیبخشی به افکار عمومی، آفت عدم تغییر نگرش و سبک زندگی به شیوه ای نوین برای رونق کسب و کار و درآمدی پایدار و آبرومند در راستای حفظ طبیعت، جنگل و محیط زیست و …
دوم آفتهای طبیعی که به نوعی باز هم بیربط به منافع و عملکرد قدرتهای حاکم در جهان نیست؛ سالهاست گریبانگیر درختان بلوط و دیگر درختان بوتهای و گیاهی شدهاست مانند تغییر اقلیم آب و هوایی، خشکسالی، به هم خوردن چرخهی اکوسیستم که باعث هجوم آفتهای گوناگون از جمله آفت کرم برگخوار درختان بلوط که خطر جدی برای بقای آنها به شمار میآید؛ بسیار نگرانکننده است. نجات درختان بلوط و دیگر گونههای درختی که نجات زندگی در ایران به آن وابسته است نیاز به یک عزم ملی از کارگزاران حاکمیتی گرفته تا مردم و نهادهای مدنی دارد. اما آیا این درک و ضرورت از سوی دولت و متولیان امور برای ارایهی برنامهای منطبق بر استانداردهای روز جهانی برای نجات بلوط و زاگرس ایران اولویت دارد؟ یا اولویتها بر دیگر مدارها میچرخند ؟
۱۱ خرداد ماه ۱۴۰۳
نویسنده : حاجیعلی شرفی/ سیمره
@seymareweekly
پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
رزم نابرابر درختان بلوط با آفتهای انسانی و طبیعی! - پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
گسترهی رویش و ماندگاری انبوه این درختان در رشته کوه زاگرس به ویژه زاگرس میانی است که استان لرستان را هم شامل میشود. مقاومت و رزمندگی این گونهی درختی برای بقا، بازسازی و ماندگاری خود، و خدمت به حفظ و بقای دیگر موجودات زنده اعم از جانوری، گیاهی و انسانی…
✅حکایت رنگ و صوت (برای دوست و هنرمند عزیز نصرتالله مسلمیان)
✍️علیاکبر شکارچی
پنجشنبه، بیست و هفتم اردیبهشت 1403 برای دیدن تابلوهای نقاشی دوست عزیز و دیرینه " بهروز(نصرت الله) مسلمیان" به گالری هور رفتم. نقاشی ها همه پرترههای زنان این سرزمین بودند که میدانم یک عمر، خواب و بیداری او را برآشفتهاند.
من و بهروز در دانشکدهی هنرهای زیبا، او با رنگ و قلم مو و من با صوت و کمانچه درس میخواندیم؛ در طول سالهای تحصیل، همه ساله به مناسبت سالگرد سیاهکَل، دانشجویان دانشکدههای فنی، حقوق و ادبیات و… جلوی دانشکدهی هنرهای زیبا، دانشگاه تهران میآمدند و یکصدا شعار میدادند: هنرها کُره خرها. و من هنوز صدای نجیب آنان را که برای آزادیِ مردمان این مرز و بوم، جان بر کف، خطر میکردند، به یاد دارم.
ای آزادی، تو چه اکسیری هستی که آدمیان برای رسیدن به تو اینچنین به پیشواز مرگ میروند.
بخت یار من و ماهرخ همسرم بود که به شکلی شگفتانگیز در خیابان لولاگر، اطراف خوش و سلسبیل مستأجر بهروز شدیم؛ آنهم در خانهای که سرویسها و آشپزخانهاش مشترک بود.
بهروز در طبقه بالا با دو اتاقِ تو در تو و من و ماهرخ و آرش که تقریباً ۲ سالش بود، در دو اتاق در همکف.
از صفا و مهربانی بهروز و فاطی عزیز (فاطمه امدادیان) هر چه بگویم کم گفتهام.
ثمرهی همنشینی و بهره بردن از ذوق و سلیقه و بینش هنری این زوجِ خوشبخت و هنرمند، مثل شهدی گوارا، بی دریغ به کام ما ریخته میشد؛ و من همیشه قدردان و سپاسگوی آن شرایط انسانساز هستم.
تماشای کتابهای نقاشی ارزشمند بهروز که در آن دوره بسیار نفیس و نایاب بود، آنهم با شرحی که بهروز میداد، باورها و اندیشه مرا مثل عطش آدمی که در کویر تشنه، به چشمه میرسد، فرو مینشاند.
اکثر اوقات ما با هم غذا میخوردیم. شاید باور کردنی نباشد؛ بهروز هنوز غذا از گلویش پایین نرفته، به طبقه بالا میرفت تا آن تصویر و اندیشهای که مثل بغض گلویش را گرفته بود، بِکِشد.
امروز که این خطوط را مینویسم، کتاب ” گَپ و گُفت” تخصصی و ادیبانه بهروز و حسن موریزی را برای بار دوم خواندم.
در این مصاحبه هم دیدم که بهروز هنوز مانند همان چهل سال پیش، در مبارزه ای خوشایند، جوینده و پُرکار نقاشی میکشد.
به قول مولانا:
بَرجه ز خواب و بنگر صبحی دگر دمیده جویان و پای کوبان از آسمان رسیده
که حاصل این چهل سال تلاش پیوسته او، آثاریست که در نقاشی ایران، صبحی دگر گشوده.
درود بر موریزیِ پرسشگر که با پرسش های دقیق و پُر از دانایی، بهروز را مانند درخت به ثمر نشسته، با تمام وجود تکانده است و کتابی بعنوان مرجع به جامعه هنر ایران عرضه نمودند.
وقتی به چهل سال زندگی بهروز عزیز برمیگردم، ذوق میکنم و چشم و اندیشهام از این همه دانش و ذکاوت روشن میشود؛ و این مقام حاصل نگردد، مگر با کار عملی و پروردگی دانش تخصصی.
” من به همه هنرمندان، خصوصاً نقاشان و کسانی که نقاشیهای بهروز را دنبال میکنند، توصیه میکنم حتماً آن را مو به مو بخوانند.”
در همان سالهای ۵۷ و ۵۸، بهروز دو تابلو از من، یکی طراحی با مداد و به قول نقاشان، امپرسیونیستی کشید؛ که در این تابلو، آناتومیِ چشمنواز دستها، پاها، چهره و بدن بِدان میماند کمانچه را در آغوش گرفتهام که از دیدن آن، توانمندی و پختگی زودرس نقاش را در جوانی میتوان دید. دومین تابلو با رنگ روغن، پرتره ایست با کمانچه که این بار میتوان حضور اکسپرسیونیستها را در چهره و دستان من مشاهده کرد.
اگر اشتباه نکنم این دو تابلو در سالهای ۵۷ و ۵۸ کشیده شدهاند که میتوان گفت اندیشه و انگشتان نقاش در حال تغییر و دگرگونیست.
در سال ۵۷ کَرنای جنبش انقلاب به صدا در آمده بود؛ همهجا آدمیان عصیانزده، همهجا دختران و پسران خشمگین، همهجا مردم جان برکَف.
مگر میشود ما دو خانواده که در نهان، خواب آزادی را میدیدیم؛ در عیان، آرام بمانیم!
در همان روزها، دانشکدهی هنرهای زیبا هم تحت تأثیر شرایط اجتماعی، به تب و تابِ پُر شور و عجیب و غریبی افتاده بود. همه هنرمندان سعی در حضور و مشارکت در جنبش انقلابی را داشتند.
امیر بَرغشی، نمایشنامهی ظهور و سقوط رایش سوم نوشته بِرِشت را به صحنه آورد.
امیر اثباتی و تعدادی دیگر، کاریکاتورهای انتقادی و سیاسی به نمایش گذاشتند.
من به همراه استادان: حسین علیزاده و بهمن رجبی، بخشی از موسیقیِ خلق لُر را اجرا کردیم.
بهروز مسلمیان با تابلو عصیان بارِ مهاجرت که میتوان آن را خوشههای خشم نام نهاد، با نقاشی شرکت کردند...
🌐متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:
https://avayeseymare.ir/?p=23895
✍️علیاکبر شکارچی
پنجشنبه، بیست و هفتم اردیبهشت 1403 برای دیدن تابلوهای نقاشی دوست عزیز و دیرینه " بهروز(نصرت الله) مسلمیان" به گالری هور رفتم. نقاشی ها همه پرترههای زنان این سرزمین بودند که میدانم یک عمر، خواب و بیداری او را برآشفتهاند.
من و بهروز در دانشکدهی هنرهای زیبا، او با رنگ و قلم مو و من با صوت و کمانچه درس میخواندیم؛ در طول سالهای تحصیل، همه ساله به مناسبت سالگرد سیاهکَل، دانشجویان دانشکدههای فنی، حقوق و ادبیات و… جلوی دانشکدهی هنرهای زیبا، دانشگاه تهران میآمدند و یکصدا شعار میدادند: هنرها کُره خرها. و من هنوز صدای نجیب آنان را که برای آزادیِ مردمان این مرز و بوم، جان بر کف، خطر میکردند، به یاد دارم.
ای آزادی، تو چه اکسیری هستی که آدمیان برای رسیدن به تو اینچنین به پیشواز مرگ میروند.
بخت یار من و ماهرخ همسرم بود که به شکلی شگفتانگیز در خیابان لولاگر، اطراف خوش و سلسبیل مستأجر بهروز شدیم؛ آنهم در خانهای که سرویسها و آشپزخانهاش مشترک بود.
بهروز در طبقه بالا با دو اتاقِ تو در تو و من و ماهرخ و آرش که تقریباً ۲ سالش بود، در دو اتاق در همکف.
از صفا و مهربانی بهروز و فاطی عزیز (فاطمه امدادیان) هر چه بگویم کم گفتهام.
ثمرهی همنشینی و بهره بردن از ذوق و سلیقه و بینش هنری این زوجِ خوشبخت و هنرمند، مثل شهدی گوارا، بی دریغ به کام ما ریخته میشد؛ و من همیشه قدردان و سپاسگوی آن شرایط انسانساز هستم.
تماشای کتابهای نقاشی ارزشمند بهروز که در آن دوره بسیار نفیس و نایاب بود، آنهم با شرحی که بهروز میداد، باورها و اندیشه مرا مثل عطش آدمی که در کویر تشنه، به چشمه میرسد، فرو مینشاند.
اکثر اوقات ما با هم غذا میخوردیم. شاید باور کردنی نباشد؛ بهروز هنوز غذا از گلویش پایین نرفته، به طبقه بالا میرفت تا آن تصویر و اندیشهای که مثل بغض گلویش را گرفته بود، بِکِشد.
امروز که این خطوط را مینویسم، کتاب ” گَپ و گُفت” تخصصی و ادیبانه بهروز و حسن موریزی را برای بار دوم خواندم.
در این مصاحبه هم دیدم که بهروز هنوز مانند همان چهل سال پیش، در مبارزه ای خوشایند، جوینده و پُرکار نقاشی میکشد.
به قول مولانا:
بَرجه ز خواب و بنگر صبحی دگر دمیده جویان و پای کوبان از آسمان رسیده
که حاصل این چهل سال تلاش پیوسته او، آثاریست که در نقاشی ایران، صبحی دگر گشوده.
درود بر موریزیِ پرسشگر که با پرسش های دقیق و پُر از دانایی، بهروز را مانند درخت به ثمر نشسته، با تمام وجود تکانده است و کتابی بعنوان مرجع به جامعه هنر ایران عرضه نمودند.
وقتی به چهل سال زندگی بهروز عزیز برمیگردم، ذوق میکنم و چشم و اندیشهام از این همه دانش و ذکاوت روشن میشود؛ و این مقام حاصل نگردد، مگر با کار عملی و پروردگی دانش تخصصی.
” من به همه هنرمندان، خصوصاً نقاشان و کسانی که نقاشیهای بهروز را دنبال میکنند، توصیه میکنم حتماً آن را مو به مو بخوانند.”
در همان سالهای ۵۷ و ۵۸، بهروز دو تابلو از من، یکی طراحی با مداد و به قول نقاشان، امپرسیونیستی کشید؛ که در این تابلو، آناتومیِ چشمنواز دستها، پاها، چهره و بدن بِدان میماند کمانچه را در آغوش گرفتهام که از دیدن آن، توانمندی و پختگی زودرس نقاش را در جوانی میتوان دید. دومین تابلو با رنگ روغن، پرتره ایست با کمانچه که این بار میتوان حضور اکسپرسیونیستها را در چهره و دستان من مشاهده کرد.
اگر اشتباه نکنم این دو تابلو در سالهای ۵۷ و ۵۸ کشیده شدهاند که میتوان گفت اندیشه و انگشتان نقاش در حال تغییر و دگرگونیست.
در سال ۵۷ کَرنای جنبش انقلاب به صدا در آمده بود؛ همهجا آدمیان عصیانزده، همهجا دختران و پسران خشمگین، همهجا مردم جان برکَف.
مگر میشود ما دو خانواده که در نهان، خواب آزادی را میدیدیم؛ در عیان، آرام بمانیم!
در همان روزها، دانشکدهی هنرهای زیبا هم تحت تأثیر شرایط اجتماعی، به تب و تابِ پُر شور و عجیب و غریبی افتاده بود. همه هنرمندان سعی در حضور و مشارکت در جنبش انقلابی را داشتند.
امیر بَرغشی، نمایشنامهی ظهور و سقوط رایش سوم نوشته بِرِشت را به صحنه آورد.
امیر اثباتی و تعدادی دیگر، کاریکاتورهای انتقادی و سیاسی به نمایش گذاشتند.
من به همراه استادان: حسین علیزاده و بهمن رجبی، بخشی از موسیقیِ خلق لُر را اجرا کردیم.
بهروز مسلمیان با تابلو عصیان بارِ مهاجرت که میتوان آن را خوشههای خشم نام نهاد، با نقاشی شرکت کردند...
🌐متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:
https://avayeseymare.ir/?p=23895
پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
حکایت رنگ و صوت (برای دوست و هنرمند عزیز نصرتالله مسلمیان) - پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
من و بهروز در دانشکدهی هنرهای زیبا، او با رنگ و قلم مو و من با صوت و کمانچه درس میخواندیم؛ در طول سالهای تحصیل، همه ساله به مناسبت سالگرد سیاهکَل، دانشجویان دانشکدههای فنی، حقوق و ادبیات و… جلوی دانشکدهی هنرهای زیبا، دانشگاه تهران میآمدند و یکصدا شعار…
✅دربارهی زندگي (بخش نخست)
✍️دکتر امیر شاکرمی
فصل اول: ساختار شگفت انگیز خلقت آنچه در کائنات میبینیم همانند تصویری است که از مقابل هم قرار گرفتن دو آینه حاصل میشود.
اگر دو آینه، مقابل هم قرار گیرند بینهایت تصویر در هرکدام ایجاد میشود. ساختار خلقت بهصورت تکثیر یک نسخه تقريباً يكسان در جهات مختلف است.
ساختار اتم و چرخش الکترونها بهدور هسته اتم شبیه ساختار منظومهی شمسی و کهکشانهاست.
ساختارهای بیشماری مانند هم یافت میشوند؛ ساختار یک خانواده، ساختار حاکم بر یک اداره یا سازمان، ساختار حاکم بر یک کشور، بر جهان و الی آخر شباهتهای زیادی با هم دارند. رهبر در مركز و سلسله مراتب در اطراف آن هستند.
از مكاني که ما انسانها با این اندازه مشخص قرار داریم اگر به سمت ریزتر و درشتتر از خود حرکت کنیم به بینهایت میرسیم؛
به سمت پايين:
انسان، سلول، ملکول، اتم، ذرات زیر اتمی و الی آخر تا بینهایت ریز.
و به سمت بالا:
انسان، کره زمین، منظومهی شمسی، کهکشان راه شیری، حبابهای احتمالی حاوی جهانهای مجزا و متعدد و الی آخر.
از هر سو با بینهایت تكرار احاطه شدهایم.
به همين دليل بيانتها بودن همه چيز است كه دانشمند ميكروبشناس و دانشمند ستارهشناس هر دو در مقابل دنيايي عظيم از بيكرانها قرار گرفتهاند و هر كدام تصور ميكنند اصل ماجرا همانجاييست كه آنها در حال كاوشاند.
پس شاید بهتر باشد بهجای دنبال کردن بینهایتها در خودمان دقیق شویم.
آنقدر ساختارهای کائنات از ریز تا درشت شباهت دارند که گاهی میتوان براساس منطقی که در یک خانواده حاکم است، روابط بین اجزای یک سلول به فرماندهی هسته سلول را پیشبینی کرد و یا روابط بین ارکان قدرت در یک نظام سیاسی را حدس زد.
مثلاً سرطان را ميتوان به مثابهی شورش قسمتي از يك ايالت در مقابل حكومت مركزي دانست؛ شورشي كه به خودمختاري ميانجامد اما نهايتاً كل كشور را به لبهی سقوط خواهد كشاند. و يا عضلهدرد، زانودرد يا كمردرد ناشي از كار زياد را ميتوان پيام اعضاي بدن به فرد تلقي كرد تا به خود استراحت بدهد.
ما براي درك هر مطلبي نياز به معناسازي و الگوپردازي داريم؛ شايد معناها همان قوانين رياضي باشند كه ما آنها را به شكل پيام معنوي يا رهنمود اخلاقي درك ميكنيم؛ بههرحال ما بدون معنابخشي به زندگي، انگيزهی ادامه حيات را از دست خواهيم داد.
ساختار كل خلقت از یک چیز ساخته شده است که هنوز نمی توانیم دقیقاً بگوییم چیست.
همانند یک ساختمان که از تعداد زیادی آجر ساخته شده است و هر ساختمان به هر شکلی که باشد باز هم تعدادی آجر محسوب میشود؛ کائنات از اتمها و ریزتر از ذرات زیر اتمی و شايد از ريسمانهايي از انرژي ساخته شده است که احتمالاً از آنها فاقد وزن و موجودیت جداگانه قابل ارزیابی هستند و شايد هم آخرين ذره چيزي ديگر باشد، شايد هم آخريني وجود نداشته باشد
🌐متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:
https://avayeseymare.ir/?p=23882
✍️دکتر امیر شاکرمی
فصل اول: ساختار شگفت انگیز خلقت آنچه در کائنات میبینیم همانند تصویری است که از مقابل هم قرار گرفتن دو آینه حاصل میشود.
اگر دو آینه، مقابل هم قرار گیرند بینهایت تصویر در هرکدام ایجاد میشود. ساختار خلقت بهصورت تکثیر یک نسخه تقريباً يكسان در جهات مختلف است.
ساختار اتم و چرخش الکترونها بهدور هسته اتم شبیه ساختار منظومهی شمسی و کهکشانهاست.
ساختارهای بیشماری مانند هم یافت میشوند؛ ساختار یک خانواده، ساختار حاکم بر یک اداره یا سازمان، ساختار حاکم بر یک کشور، بر جهان و الی آخر شباهتهای زیادی با هم دارند. رهبر در مركز و سلسله مراتب در اطراف آن هستند.
از مكاني که ما انسانها با این اندازه مشخص قرار داریم اگر به سمت ریزتر و درشتتر از خود حرکت کنیم به بینهایت میرسیم؛
به سمت پايين:
انسان، سلول، ملکول، اتم، ذرات زیر اتمی و الی آخر تا بینهایت ریز.
و به سمت بالا:
انسان، کره زمین، منظومهی شمسی، کهکشان راه شیری، حبابهای احتمالی حاوی جهانهای مجزا و متعدد و الی آخر.
از هر سو با بینهایت تكرار احاطه شدهایم.
به همين دليل بيانتها بودن همه چيز است كه دانشمند ميكروبشناس و دانشمند ستارهشناس هر دو در مقابل دنيايي عظيم از بيكرانها قرار گرفتهاند و هر كدام تصور ميكنند اصل ماجرا همانجاييست كه آنها در حال كاوشاند.
پس شاید بهتر باشد بهجای دنبال کردن بینهایتها در خودمان دقیق شویم.
آنقدر ساختارهای کائنات از ریز تا درشت شباهت دارند که گاهی میتوان براساس منطقی که در یک خانواده حاکم است، روابط بین اجزای یک سلول به فرماندهی هسته سلول را پیشبینی کرد و یا روابط بین ارکان قدرت در یک نظام سیاسی را حدس زد.
مثلاً سرطان را ميتوان به مثابهی شورش قسمتي از يك ايالت در مقابل حكومت مركزي دانست؛ شورشي كه به خودمختاري ميانجامد اما نهايتاً كل كشور را به لبهی سقوط خواهد كشاند. و يا عضلهدرد، زانودرد يا كمردرد ناشي از كار زياد را ميتوان پيام اعضاي بدن به فرد تلقي كرد تا به خود استراحت بدهد.
ما براي درك هر مطلبي نياز به معناسازي و الگوپردازي داريم؛ شايد معناها همان قوانين رياضي باشند كه ما آنها را به شكل پيام معنوي يا رهنمود اخلاقي درك ميكنيم؛ بههرحال ما بدون معنابخشي به زندگي، انگيزهی ادامه حيات را از دست خواهيم داد.
ساختار كل خلقت از یک چیز ساخته شده است که هنوز نمی توانیم دقیقاً بگوییم چیست.
همانند یک ساختمان که از تعداد زیادی آجر ساخته شده است و هر ساختمان به هر شکلی که باشد باز هم تعدادی آجر محسوب میشود؛ کائنات از اتمها و ریزتر از ذرات زیر اتمی و شايد از ريسمانهايي از انرژي ساخته شده است که احتمالاً از آنها فاقد وزن و موجودیت جداگانه قابل ارزیابی هستند و شايد هم آخرين ذره چيزي ديگر باشد، شايد هم آخريني وجود نداشته باشد
🌐متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:
https://avayeseymare.ir/?p=23882
پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
دربارهی زندگي (بخش نخست) - پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
اگر دو آینه، مقابل هم قرار گیرند بینهایت تصویر در هرکدام ایجاد میشود. ساختار خلقت بهصورت تکثیر یک نسخه تقريباً يكسان در جهات مختلف است. ساختار اتم و چرخش الکترونها بهدور هسته اتم شبیه ساختار منظومهی شمسی و کهکشانهاست. ساختارهای بیشماری مانند هم یافت…
Forwarded from همای سعادت
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
*دسترسی به منظومه خدمات بانک قرضالحسنه مهر ایران با یک کلیک*
📲 بدون مراجعه به شعبه و در کمترین زمان ممکن، خدمات بانکی مورد نیازتان را دریافت کنید.
[دسترسی سریع به خدمات غیرحضوری](https://qmb.ir/page-Pages/fa/0/form/pId1638)
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🆔 @qmbnews
*دسترسی به منظومه خدمات بانک قرضالحسنه مهر ایران با یک کلیک*
📲 بدون مراجعه به شعبه و در کمترین زمان ممکن، خدمات بانکی مورد نیازتان را دریافت کنید.
[دسترسی سریع به خدمات غیرحضوری](https://qmb.ir/page-Pages/fa/0/form/pId1638)
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🆔 @qmbnews
سد گاشِمار، هوار از این همه وعده! (آنچه استاندار محترم باید بداند)

جناب استاندار؛ سپاس داریم از پیگیریهای شما در مورد سد گاشمار(گاوشمار) که نمیدانیم چگونه نام مجعول «معشوره» بر آن نهاده شده است!
تقاضای نخستمان آن است که نام تاریخی این تنگه مهم و استراتژیک لرستان را به این سد برگردانید و از این به بعد در همه مکاتبات و اسناد اداری و فنی، «سد گاشِمار» جای نام مجعول و بیمعنای «سد معشوره» را بگیرد. گاشِمار از نظر جغرافیا و فرهنگ بومی لرستان، تنگه مهمی است که اینک مجال پرداختن به آن نیست ولی مهم است که این سد دقیقاً به نام تاریخی و شناخته شدهی آن نامگذاری و به رسمیت شناخته شود. دوم آنکه، مطابق اسناد خود دولت از جمله اسناد برنامهی هفتم توسعه، شروع این سد در سال ۱۳۸۸ خورشیدی و قرار بر آن بوده است که در سال ۱۴۰۷ با همهی ضمائم و سازههای جانبی و پاییندستی بهطور کامل ساخته شده و بهرهبرداری از آن آغاز گردد. بنابراین ساخت این سد مربوط به همان سال نخست ریاست جمهوری آقای احمدینژاد است که تا توانست از آن به نفع خودش نزد مردم لرستان بهرهبرداری تبلیغاتی کرد ولی بهرغم آن همه هیاهوی تبلیغاتی، طی ۸ سال کاری برای اجرای این پروژه انجام نشد. بنابراین اکنون ۱۵ سال است که مردم لرستان منتظر ساخت این سد هستند و سال شروع آن ۹۴ – ۹۵ نبوده است بر مبنای مصاحبه جنابعالی. موضوع سوم، ظرفیت این سد است. پیشبینی اولیه در قبل از انقلاب۷ /۱ میلیارد متر مکعب بوده است که در دوران احمدینژاد صحبت ۱ میلیارد و در دوران روحانی به ۵/۰میلیارد و شاید هم کمتر کاهش مییابد!
جناب استاندار؛
این برای مردم لرستان قابل قبول نیست! دلیلی ندارد که از حدود ۱۲ میلیارد متر مکعب حجم روانآبهای استان در سالهای نرمال، تنها به اندازهی ۲۰۰ میلیون مترمکعب توان ذخیرهسازی داشته باشیم. آیا این تبعیض و ظلم در حق مردم لرستان نیست؟! آیا این خلاف عدالت اجتماعی و عدالت زیست محیطی و رفع تبعیض بین مناطق و استانهای مختلف کشور نیست؟! آیا خدای بزرگ از مسئولان میپذیرد که سهم استان پاییندست ما از مصرف آب کشاورزی کشور ۱۷ درصد (حدود ۱۵ میلیارد متر مکعب) و استان قرار گرفته در شرق لرستان ۶ درصد (حدود ۵ میلیارد متر مکعب) و سهم لرستان ۳/۱ درصد (حدود۰۵/۱ میلیارد متر مکعب) باشد؟! وجدان بشری میپذیرد که استانهای جنوب و شرق لرستان به ترتیب ۸۰ و ۵/۸۶ درصد اراضیشان آبی و متوسط کشوری هم ۶۰ درصد وانگهی این درصد در لرستان پرآب تنها ۲۷ درصد باشد؟!
نمیخواهیم حساب و کتاب این ظلم و بیعدالتی را اکنون با شما بکنیم بلکه، آنچه حالا باید وجهه همت و سعی شما باشد آن که به کمتر از ۱ میلیارد متر مکعب برای ظرفیت سد گاشمار رضایت ندهید. ۱۵۰ هزار هکتار زمین دیم و تشنه و مرغوب شهرستانهای کوهدشت، چگنی و پلدختر منتظر آب این سد هستند.
جناب استاندار؛
چرا نباید کوهدشت و رومشکان و پلدختر لرستان، خوزستان و دشت مغان دوم کشور از نظر تولید زراعی و باغی و دامی و صنایع جانبی باشند؟! منظور آنکه، ظرفیت ۵۰۰ میلیون متر مکعب و شاید هم کمتر برای سد گاشمار تحول چشمگیری از نظر توسعهی استان و همچنین تولید اقلام مورد نیاز و وارداتی کشور به حساب نمیآید. تقاضا آن است که ظرفیت سد حداقل ۱ میلیارد متر مکعب باشد که دست کم بتوانیم ۱۰۰ هزار هکتار را آبی کنیم.
و بالاخره موضوع آخر، کسب مجوز مادهی ۲۳ و تعیین تکلیف اعتبار مورد نیاز است که بدان اشاره کردهاید و در جدول پیشبینی اعتبار برنامه هفتم هم آمده است. مطلعاید که همان چندرغاز سال ۱۴۰۳ را منوط به اخذ مجوز مادهی ۲۳ تا پایان شهریور کردهاند. معلوم است که خود وزارت نیرو هم در ۱۵ سال گذشته تمایلی به کسب این مجوز نداشته است وگرنه، با تکمیل مدارک و توجیه برنامه و بودجه، سالها پیش میتوانست این جواز را برای این سد کسب کند. این که در برنامه هفتم قید شده است که تنها ۱۰ درصد از بودجه کلان مورد نیاز ساخت این سد از منابع عمومی است هم خود قوز بالا قوزی است که نیازمند پیدا کردن سرمایهگذار و…است.
در هر حال، رو به راه کردن کار و بار این سازهی مهم آبی لرستان همت ویژهای میطلبد که امیدواریم در جنابعالی وجود داشته باشد. این را هم بدانیم که احداث سد گاشِمار مطابق آن چه معروض داشتیم علاوه بر عواید استانی میتواند برکات زیادی هم برای مملکت داشته باشد که از جمله آنها کمک شایان توجه به امنیت غذایی جامعه و کاهش واردات از بیگانگان است.
نویسنده : دکتر مراد سپهوند | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 723(هشتم خرداد 1403)
@seymareweekly

جناب استاندار؛ سپاس داریم از پیگیریهای شما در مورد سد گاشمار(گاوشمار) که نمیدانیم چگونه نام مجعول «معشوره» بر آن نهاده شده است!
تقاضای نخستمان آن است که نام تاریخی این تنگه مهم و استراتژیک لرستان را به این سد برگردانید و از این به بعد در همه مکاتبات و اسناد اداری و فنی، «سد گاشِمار» جای نام مجعول و بیمعنای «سد معشوره» را بگیرد. گاشِمار از نظر جغرافیا و فرهنگ بومی لرستان، تنگه مهمی است که اینک مجال پرداختن به آن نیست ولی مهم است که این سد دقیقاً به نام تاریخی و شناخته شدهی آن نامگذاری و به رسمیت شناخته شود. دوم آنکه، مطابق اسناد خود دولت از جمله اسناد برنامهی هفتم توسعه، شروع این سد در سال ۱۳۸۸ خورشیدی و قرار بر آن بوده است که در سال ۱۴۰۷ با همهی ضمائم و سازههای جانبی و پاییندستی بهطور کامل ساخته شده و بهرهبرداری از آن آغاز گردد. بنابراین ساخت این سد مربوط به همان سال نخست ریاست جمهوری آقای احمدینژاد است که تا توانست از آن به نفع خودش نزد مردم لرستان بهرهبرداری تبلیغاتی کرد ولی بهرغم آن همه هیاهوی تبلیغاتی، طی ۸ سال کاری برای اجرای این پروژه انجام نشد. بنابراین اکنون ۱۵ سال است که مردم لرستان منتظر ساخت این سد هستند و سال شروع آن ۹۴ – ۹۵ نبوده است بر مبنای مصاحبه جنابعالی. موضوع سوم، ظرفیت این سد است. پیشبینی اولیه در قبل از انقلاب۷ /۱ میلیارد متر مکعب بوده است که در دوران احمدینژاد صحبت ۱ میلیارد و در دوران روحانی به ۵/۰میلیارد و شاید هم کمتر کاهش مییابد!
جناب استاندار؛
این برای مردم لرستان قابل قبول نیست! دلیلی ندارد که از حدود ۱۲ میلیارد متر مکعب حجم روانآبهای استان در سالهای نرمال، تنها به اندازهی ۲۰۰ میلیون مترمکعب توان ذخیرهسازی داشته باشیم. آیا این تبعیض و ظلم در حق مردم لرستان نیست؟! آیا این خلاف عدالت اجتماعی و عدالت زیست محیطی و رفع تبعیض بین مناطق و استانهای مختلف کشور نیست؟! آیا خدای بزرگ از مسئولان میپذیرد که سهم استان پاییندست ما از مصرف آب کشاورزی کشور ۱۷ درصد (حدود ۱۵ میلیارد متر مکعب) و استان قرار گرفته در شرق لرستان ۶ درصد (حدود ۵ میلیارد متر مکعب) و سهم لرستان ۳/۱ درصد (حدود۰۵/۱ میلیارد متر مکعب) باشد؟! وجدان بشری میپذیرد که استانهای جنوب و شرق لرستان به ترتیب ۸۰ و ۵/۸۶ درصد اراضیشان آبی و متوسط کشوری هم ۶۰ درصد وانگهی این درصد در لرستان پرآب تنها ۲۷ درصد باشد؟!
نمیخواهیم حساب و کتاب این ظلم و بیعدالتی را اکنون با شما بکنیم بلکه، آنچه حالا باید وجهه همت و سعی شما باشد آن که به کمتر از ۱ میلیارد متر مکعب برای ظرفیت سد گاشمار رضایت ندهید. ۱۵۰ هزار هکتار زمین دیم و تشنه و مرغوب شهرستانهای کوهدشت، چگنی و پلدختر منتظر آب این سد هستند.
جناب استاندار؛
چرا نباید کوهدشت و رومشکان و پلدختر لرستان، خوزستان و دشت مغان دوم کشور از نظر تولید زراعی و باغی و دامی و صنایع جانبی باشند؟! منظور آنکه، ظرفیت ۵۰۰ میلیون متر مکعب و شاید هم کمتر برای سد گاشمار تحول چشمگیری از نظر توسعهی استان و همچنین تولید اقلام مورد نیاز و وارداتی کشور به حساب نمیآید. تقاضا آن است که ظرفیت سد حداقل ۱ میلیارد متر مکعب باشد که دست کم بتوانیم ۱۰۰ هزار هکتار را آبی کنیم.
و بالاخره موضوع آخر، کسب مجوز مادهی ۲۳ و تعیین تکلیف اعتبار مورد نیاز است که بدان اشاره کردهاید و در جدول پیشبینی اعتبار برنامه هفتم هم آمده است. مطلعاید که همان چندرغاز سال ۱۴۰۳ را منوط به اخذ مجوز مادهی ۲۳ تا پایان شهریور کردهاند. معلوم است که خود وزارت نیرو هم در ۱۵ سال گذشته تمایلی به کسب این مجوز نداشته است وگرنه، با تکمیل مدارک و توجیه برنامه و بودجه، سالها پیش میتوانست این جواز را برای این سد کسب کند. این که در برنامه هفتم قید شده است که تنها ۱۰ درصد از بودجه کلان مورد نیاز ساخت این سد از منابع عمومی است هم خود قوز بالا قوزی است که نیازمند پیدا کردن سرمایهگذار و…است.
در هر حال، رو به راه کردن کار و بار این سازهی مهم آبی لرستان همت ویژهای میطلبد که امیدواریم در جنابعالی وجود داشته باشد. این را هم بدانیم که احداث سد گاشِمار مطابق آن چه معروض داشتیم علاوه بر عواید استانی میتواند برکات زیادی هم برای مملکت داشته باشد که از جمله آنها کمک شایان توجه به امنیت غذایی جامعه و کاهش واردات از بیگانگان است.
نویسنده : دکتر مراد سپهوند | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 723(هشتم خرداد 1403)
@seymareweekly
پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
سد گاشِمار، هوار از این همه وعده! (آنچه استاندار محترم باید بداند) - پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
تقاضای نخستمان آن است که نام تاریخی این تنگه مهم و استراتژیک لرستان را به این سد برگردانید و از این به بعد در همه مکاتبات و اسناد اداری و فنی، «سد گاشِمار» جای نام مجعول و بیمعنای «سد معشوره» را بگیرد. گاشِمار از نظر جغرافیا و فرهنگ بومی لرستان، تنگه مهمی…
سیمرهی ۷۲۴ جاری شد…

هفتصدوبیستوچهارمین شمارهی هفتهنامهی منطقهای سیمره، روز چهارشنبه (شانزدهم خردادماه 1403) چاپ شد و روی پیشخوان دکههای مطبوعاتی قرار گرفت.
به گزارش آوای سیمره، این شماره در بردارندهی مطالب و مقالات متنوعی است از جمله:
*تیتریک:
– سلام خيبر به ليگ برتر / خيبر قهرمان زودهنگام ليگ يک شد
*سرمقاله:
– جامعه درکمين خطر پوپوليسم بد! / دکتر مجتبا ترکارانی
*یادداشتها:
-حکايت رنگ و صوت / علیاکبر شکارچی
-دربارهی زندگی۳/ دکتر امیر شاکرمی
– از افلاطون تا پاستور / دکتر مرتضا ادیب
-رزم نابرابر درختان بلوط با آفتهاي انساني و طبيعي! / حاجیعلی شرفی
– مستندنگاري ماجراهاي من و سياست (فصل دوم /بخش ۴۶) / علی گودرزیان
– اعجازِ سلام / سلمان احمدوند
– بيگانگيِ ملي! / ماشا اکبری
-توليدِ نسل يا نسلکُشي /ایرج احمدی
-۱۵خرداد روز محيط زيست / زمان شهاوند
-خاطراتي از خرمآبادِ شصتسال پيش/ بخش هشتم/ جلال مرادی
– اجتماعي شدن و نظامهاي نهادي / دکتر سهراب دلانگیزان
-سونامي اختلال سلفيتيس در نوجوانان و جوانان / دکتر فریبرز گراوند
-ثبتنام فلهاي؛ به دنبال شهرت، مدال رد صلاحيت يا ابتذال امر سياست؟! / مهرداد خدیر
-شيطان از خنده ريسه ميرود! / ولی آزادبخت
*مقالات:
– نگاهي به کتاب قوم لر (بخش ۵)/ صبا محمودوند
-قوانين مجلس عامل توسعه يا مانع توسعه؟ (بخش دوم و پایانی) /حجت واليزاده
* داستان:
-وجدانِ گوشهگير(۴) / اسماعیل میرزایی
*طنز:
– کارتون سیمره/ یاسر دلفان
*شعر پارسی:
– حمیدرضا اکبری شروه/ مهتاب قاسمی / کریم دافعی
*شعر بومی:
-ایرج رحمانپور
*نقد فیلم و سریال:
سه نقدِ بيپرده / محمدصالح فصیحی
*گزارش:
– استاندارد نگران وسايل بازي غيراستاندارد
*اخبار:
-ديوار هزار سالهي ۱۲ برجي خرمآباد احيا ميشود
– در پيک بار تابستان؛ لرستانيها الگوي مصرف برق را رعايت کنند / کممصرفها تشويق ميشوند
-مديرکل ميراثفرهنگي لرستان خبر داد؛ انعقاد تفاهمنامه همکاري بين ميراثفرهنگي و دانشکدهي فني و حرفهاي
– مديرکل تأمين اجتماعي لرستان خبر داد؛ برگزاري جشنوارهي انتخاب بازنشستگان و مستمريبگيران نمونهو…
-مديرعامل شرکت شهرکهاي صنعتي لرستان: رفع موانع و مشکلات واحدهاي صنعتي اليگودرز در دستور کار قرار گرفت
-۸۰ نامزد رياست جمهوري ثبتنام شدند؛ ۷۶ مرد و ۴ زن
-بيمارستانهاي لرستان ظرفيت بالايي براي انجام جراحيهاي خاص دارند
-موازيکاري دستگاههاي اجرايي يکي از موانع توسعهي مهارتآموزي است
– نوزاد عجول در آسمان لرستان متولد شد
و...
https://avayeseymare.ir/?p=23941

هفتصدوبیستوچهارمین شمارهی هفتهنامهی منطقهای سیمره، روز چهارشنبه (شانزدهم خردادماه 1403) چاپ شد و روی پیشخوان دکههای مطبوعاتی قرار گرفت.
به گزارش آوای سیمره، این شماره در بردارندهی مطالب و مقالات متنوعی است از جمله:
*تیتریک:
– سلام خيبر به ليگ برتر / خيبر قهرمان زودهنگام ليگ يک شد
*سرمقاله:
– جامعه درکمين خطر پوپوليسم بد! / دکتر مجتبا ترکارانی
*یادداشتها:
-حکايت رنگ و صوت / علیاکبر شکارچی
-دربارهی زندگی۳/ دکتر امیر شاکرمی
– از افلاطون تا پاستور / دکتر مرتضا ادیب
-رزم نابرابر درختان بلوط با آفتهاي انساني و طبيعي! / حاجیعلی شرفی
– مستندنگاري ماجراهاي من و سياست (فصل دوم /بخش ۴۶) / علی گودرزیان
– اعجازِ سلام / سلمان احمدوند
– بيگانگيِ ملي! / ماشا اکبری
-توليدِ نسل يا نسلکُشي /ایرج احمدی
-۱۵خرداد روز محيط زيست / زمان شهاوند
-خاطراتي از خرمآبادِ شصتسال پيش/ بخش هشتم/ جلال مرادی
– اجتماعي شدن و نظامهاي نهادي / دکتر سهراب دلانگیزان
-سونامي اختلال سلفيتيس در نوجوانان و جوانان / دکتر فریبرز گراوند
-ثبتنام فلهاي؛ به دنبال شهرت، مدال رد صلاحيت يا ابتذال امر سياست؟! / مهرداد خدیر
-شيطان از خنده ريسه ميرود! / ولی آزادبخت
*مقالات:
– نگاهي به کتاب قوم لر (بخش ۵)/ صبا محمودوند
-قوانين مجلس عامل توسعه يا مانع توسعه؟ (بخش دوم و پایانی) /حجت واليزاده
* داستان:
-وجدانِ گوشهگير(۴) / اسماعیل میرزایی
*طنز:
– کارتون سیمره/ یاسر دلفان
*شعر پارسی:
– حمیدرضا اکبری شروه/ مهتاب قاسمی / کریم دافعی
*شعر بومی:
-ایرج رحمانپور
*نقد فیلم و سریال:
سه نقدِ بيپرده / محمدصالح فصیحی
*گزارش:
– استاندارد نگران وسايل بازي غيراستاندارد
*اخبار:
-ديوار هزار سالهي ۱۲ برجي خرمآباد احيا ميشود
– در پيک بار تابستان؛ لرستانيها الگوي مصرف برق را رعايت کنند / کممصرفها تشويق ميشوند
-مديرکل ميراثفرهنگي لرستان خبر داد؛ انعقاد تفاهمنامه همکاري بين ميراثفرهنگي و دانشکدهي فني و حرفهاي
– مديرکل تأمين اجتماعي لرستان خبر داد؛ برگزاري جشنوارهي انتخاب بازنشستگان و مستمريبگيران نمونهو…
-مديرعامل شرکت شهرکهاي صنعتي لرستان: رفع موانع و مشکلات واحدهاي صنعتي اليگودرز در دستور کار قرار گرفت
-۸۰ نامزد رياست جمهوري ثبتنام شدند؛ ۷۶ مرد و ۴ زن
-بيمارستانهاي لرستان ظرفيت بالايي براي انجام جراحيهاي خاص دارند
-موازيکاري دستگاههاي اجرايي يکي از موانع توسعهي مهارتآموزي است
– نوزاد عجول در آسمان لرستان متولد شد
و...
https://avayeseymare.ir/?p=23941
پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
سیمرهی 724 جاری شد... - پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
به گزارش آوای سیمره، این شماره در بردارندهی مطالب و مقالات متنوعی است از جمله: *تیتریک: – سلام خيبر به ليگ برتر / خيبر قهرمان زودهنگام ليگ يک شد *سرمقاله: – جامعه درکمين خطر پوپوليسم بد! / دکتر مجتبا ترکارانی *یادداشتها: -حکايت رنگ و صوت / علیاکبر…
محمود احمدینژاد، لاریجانی، جهانگیری و آخوندی رد صلاحیت شدند
👇بر اساس شنیده های خبرنگار مهر، بنا بر اطلاعات رسیده لیست کاندیدای احراز صلاحیت شده احتمالا به شرح ذیل است:
1-محمدباقر قالیباف
2-سعید جلیلی
3-مسعود پزشکیان
4-امیرحسین قاضی زاده هاشمی
5-علیرضا زاکانی
6-مصطفی پور محمدی
👇بر اساس شنیده های خبرنگار مهر، بنا بر اطلاعات رسیده لیست کاندیدای احراز صلاحیت شده احتمالا به شرح ذیل است:
1-محمدباقر قالیباف
2-سعید جلیلی
3-مسعود پزشکیان
4-امیرحسین قاضی زاده هاشمی
5-علیرضا زاکانی
6-مصطفی پور محمدی