کتابهای ناتمام

فروکاستنِ انسان به عدد، فروکاستنِ زندگی به کمیّت است. به صفر و یک، به آمار، به مادیات و هرچه از این قبیل؛ انسان ولی جهان است و جهان بی او حادثهای بیش نیست؛
گیرم شکوهمند! چرا که حضورش آبادانی است و هر ویرانه نشان از غیاب اوست. همچنان که هر شناسنامه که پانچ میشود، یا خط تلفنی که برای همیشه، خاموش… اگرچه زندگی جاری است ولی ما به بیانِ دکتر آرش نراقی (۱۳۴۵-)، نویسنده، مترجم و پژوهشگر دین و فلسفه: با مرگِ عزیزانمان اندکاندک کَم میشویم، رفتهرفته گُم میشویم. چراکه مرگِ عزیز، فقط از دست دادنِ دیگری نیست، از دست دادن پارهای از وجود است. بخشی از وجود که حاصل تجربهی زیستهی ماست و ما آن را فقط با شمار اندکی از نزدیکان شریکایم. کودکی من را فقط افراد انگشتشماری با من زیستهاند، با رفتن آنها، آن بخش از زندگی من برای همیشه گُم میشود.
راست آن است که در عالَم مناسبات انسانی هر پدیدهای که به تولید انبوه برسد قدر و قیمت خود را از کف میدهد و در زمرهی روزمرگیها در میآید. مگر نه اینکه به بیان بلیغ شیخ اَجَل: اگر شبها همه قدر بودی، شبِ قدر بیقدر بودی. بغرنج فلسفی مرگ همْ از این قاعده مستثنی نیست. هم از این روست که اولْ قربانی پدیدهی شومی چون جنگ، حرمت و کرامت انسان است از پی فروکاسته شدنِ او به عدد و رقم و افزونی شمار قربانیان.
بلایای زندگیکوبی چون سیل و سونامی و زلزله هم دستکمی از جنگ ندارند، اگرچه در قساوت و سبُعیت به گرد آن نمیرسند، و چون که طبیعیاند توجیه و توضیح برمیدارند و هضمپذیرند.
هانا آرِنْت(۱۹۰۶-۱۹۷۵م) که بسیاری وی را بزرگترین فیلسوف سیاسی قرن بیست میدانند، در منظومهی اندیشگی خود از مفهومی زیر عنوان «ابتذال شرّ» سخن به میان آورده است. بر پایهی این پندار هرگاه رخدادی فاجعهبار یا چنانکه آرنت ناظر به همهسوزی یهودیان (هولوکاست) در عصر آلمان نازی (۱۹۳۳-۱۹۴۵م)، «شَرّ» نامیده است چندان تکرار شود که حساسیتی را برنینگیزد و به جزیی از روزمرگی مردمان تبدیل شود، همچون خبری معمولی، مبتذل و پیشو پاافتاده میشود.
همهگیری کرونا که به راستی طاعون عصر ماست و در آن ویروس مرموزِ تاجدار همچون شهریاری خونریز سوار بر ارّابهی مرگ چهارنعل به پیش میتازد. درین کارزار بلاخیز پیشتر نیز اگر از گروه سنّی خاصی سخن میرفت، اکنون ولی همهی افراد بشر طعمهی اویند؛ در قلمرویی که به وسعت یک سیّاره دامن گسترده است!
کرونا ویروس مرگ را از تختِ سلطنت به زیر کشیده است. زین پس مرگ دیگران نه رخدادی تأملبرانگیز بلکه اتفاقی عادی است. خبری لای خبرهای دیگر که شنیدنش بیش از آنکه تأثرانگیز باشد، ترسآور است: «مباد نفر بعدی من باشم!»
راست آن استْ که ویروسی کوچک جهان را به ورطهی آشوبی بزرگ افکنده است. کسانی آن را تاوان تجاوزِ انسانِ عصیانگر به حریم طبیعت و حیات وحش میدانند. او سرمست از بادهی علم و تکنولوژی و توهّم خودمرکزِ جهانْپنداری کمر به قتل طبیعت و نابودی حیات وحش بسته است. خرسهای لاغر قطبی و خودکشی دسته جمعی نهنگها تصویرهایی نمادین از فروپاشی نظم طبیعت و خروج آن از چرخهی زایایی و زیبایی به دستِ آدمی است. آتشی جهانگیر که دود آن بیش از همه در چشم او فرو میرود.
یک نشانهی آشکارِ آن اعلام هر روزۀ شمار فزایندۀ جانباختگان و مبتلایان است. هر روز کسانی از میان ما جهان را غریبانه ترک میکنند و خویشانِ خود را به سوگ مینشانند. در میان آنان هستند کودکان، نوجوانان و جوانانی که چشم در چشم زندگی دوخته بودند و با سینهای پر از آرزوهای رنگین به خط پایان رسیدند، پدرانی سختکوش و مادرانی مهربان. پدر بزرگها و مادربزرگهایی که در تنگناها و تکانهها تکیهگاه بودند.
روزگار غریبی است… پدران و مادرانی را دیدهام که در جوانی داغِ فرزند نصیب بُردهاند. تجربهای سهمگین که همچون طوفانی بنیانکَن خانهی وجود را زیر و زَبَر میکند و زخمی چنان عمیق در قلب مینشاند که هرگز التیام نپذیرد. مگر گذشتِ زمان یا دیدن کسانی دیگر که طعم سوگی از این دست را بهجان چشیدهاند.
از آن میان کودکی شیرین که بهناگاه چمدانش کوچکش را بست، رفت و پشتِ حوصلهی نورها دراز کشید. خاطرهی حضورش حاشا که از جریدهی حافظهام پاک شود.
برق نگاهش شادیآفرین بود و بانگِ خندههای بیمَحابایش خون میدَوانْد در رگهای پدری که اکنون غمگینترین مردِ جهان است و مادری که سمفونی هِق هِق را از بَر.
انسانها عدد نیستند، قصّهاند، کتابهایی که با مرگِ نابهنگام ناتمام میمانند. مرگ آنان تلخ است؛ خاصّه بر اثر کرونا که به سوگواری هم مجال نمیدهد. به وداعی اشکآمیز که با حضور دیگرانْ امکانی برای کاستن از حجم اندوه و تمرینِ بازگشت به زندگی است!
نویسنده : سلمان احمدوند | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 718 (2 اردیبهشت 1403)
@seymareweekly

فروکاستنِ انسان به عدد، فروکاستنِ زندگی به کمیّت است. به صفر و یک، به آمار، به مادیات و هرچه از این قبیل؛ انسان ولی جهان است و جهان بی او حادثهای بیش نیست؛
گیرم شکوهمند! چرا که حضورش آبادانی است و هر ویرانه نشان از غیاب اوست. همچنان که هر شناسنامه که پانچ میشود، یا خط تلفنی که برای همیشه، خاموش… اگرچه زندگی جاری است ولی ما به بیانِ دکتر آرش نراقی (۱۳۴۵-)، نویسنده، مترجم و پژوهشگر دین و فلسفه: با مرگِ عزیزانمان اندکاندک کَم میشویم، رفتهرفته گُم میشویم. چراکه مرگِ عزیز، فقط از دست دادنِ دیگری نیست، از دست دادن پارهای از وجود است. بخشی از وجود که حاصل تجربهی زیستهی ماست و ما آن را فقط با شمار اندکی از نزدیکان شریکایم. کودکی من را فقط افراد انگشتشماری با من زیستهاند، با رفتن آنها، آن بخش از زندگی من برای همیشه گُم میشود.
راست آن است که در عالَم مناسبات انسانی هر پدیدهای که به تولید انبوه برسد قدر و قیمت خود را از کف میدهد و در زمرهی روزمرگیها در میآید. مگر نه اینکه به بیان بلیغ شیخ اَجَل: اگر شبها همه قدر بودی، شبِ قدر بیقدر بودی. بغرنج فلسفی مرگ همْ از این قاعده مستثنی نیست. هم از این روست که اولْ قربانی پدیدهی شومی چون جنگ، حرمت و کرامت انسان است از پی فروکاسته شدنِ او به عدد و رقم و افزونی شمار قربانیان.
بلایای زندگیکوبی چون سیل و سونامی و زلزله هم دستکمی از جنگ ندارند، اگرچه در قساوت و سبُعیت به گرد آن نمیرسند، و چون که طبیعیاند توجیه و توضیح برمیدارند و هضمپذیرند.
هانا آرِنْت(۱۹۰۶-۱۹۷۵م) که بسیاری وی را بزرگترین فیلسوف سیاسی قرن بیست میدانند، در منظومهی اندیشگی خود از مفهومی زیر عنوان «ابتذال شرّ» سخن به میان آورده است. بر پایهی این پندار هرگاه رخدادی فاجعهبار یا چنانکه آرنت ناظر به همهسوزی یهودیان (هولوکاست) در عصر آلمان نازی (۱۹۳۳-۱۹۴۵م)، «شَرّ» نامیده است چندان تکرار شود که حساسیتی را برنینگیزد و به جزیی از روزمرگی مردمان تبدیل شود، همچون خبری معمولی، مبتذل و پیشو پاافتاده میشود.
همهگیری کرونا که به راستی طاعون عصر ماست و در آن ویروس مرموزِ تاجدار همچون شهریاری خونریز سوار بر ارّابهی مرگ چهارنعل به پیش میتازد. درین کارزار بلاخیز پیشتر نیز اگر از گروه سنّی خاصی سخن میرفت، اکنون ولی همهی افراد بشر طعمهی اویند؛ در قلمرویی که به وسعت یک سیّاره دامن گسترده است!
کرونا ویروس مرگ را از تختِ سلطنت به زیر کشیده است. زین پس مرگ دیگران نه رخدادی تأملبرانگیز بلکه اتفاقی عادی است. خبری لای خبرهای دیگر که شنیدنش بیش از آنکه تأثرانگیز باشد، ترسآور است: «مباد نفر بعدی من باشم!»
راست آن استْ که ویروسی کوچک جهان را به ورطهی آشوبی بزرگ افکنده است. کسانی آن را تاوان تجاوزِ انسانِ عصیانگر به حریم طبیعت و حیات وحش میدانند. او سرمست از بادهی علم و تکنولوژی و توهّم خودمرکزِ جهانْپنداری کمر به قتل طبیعت و نابودی حیات وحش بسته است. خرسهای لاغر قطبی و خودکشی دسته جمعی نهنگها تصویرهایی نمادین از فروپاشی نظم طبیعت و خروج آن از چرخهی زایایی و زیبایی به دستِ آدمی است. آتشی جهانگیر که دود آن بیش از همه در چشم او فرو میرود.
یک نشانهی آشکارِ آن اعلام هر روزۀ شمار فزایندۀ جانباختگان و مبتلایان است. هر روز کسانی از میان ما جهان را غریبانه ترک میکنند و خویشانِ خود را به سوگ مینشانند. در میان آنان هستند کودکان، نوجوانان و جوانانی که چشم در چشم زندگی دوخته بودند و با سینهای پر از آرزوهای رنگین به خط پایان رسیدند، پدرانی سختکوش و مادرانی مهربان. پدر بزرگها و مادربزرگهایی که در تنگناها و تکانهها تکیهگاه بودند.
روزگار غریبی است… پدران و مادرانی را دیدهام که در جوانی داغِ فرزند نصیب بُردهاند. تجربهای سهمگین که همچون طوفانی بنیانکَن خانهی وجود را زیر و زَبَر میکند و زخمی چنان عمیق در قلب مینشاند که هرگز التیام نپذیرد. مگر گذشتِ زمان یا دیدن کسانی دیگر که طعم سوگی از این دست را بهجان چشیدهاند.
از آن میان کودکی شیرین که بهناگاه چمدانش کوچکش را بست، رفت و پشتِ حوصلهی نورها دراز کشید. خاطرهی حضورش حاشا که از جریدهی حافظهام پاک شود.
برق نگاهش شادیآفرین بود و بانگِ خندههای بیمَحابایش خون میدَوانْد در رگهای پدری که اکنون غمگینترین مردِ جهان است و مادری که سمفونی هِق هِق را از بَر.
انسانها عدد نیستند، قصّهاند، کتابهایی که با مرگِ نابهنگام ناتمام میمانند. مرگ آنان تلخ است؛ خاصّه بر اثر کرونا که به سوگواری هم مجال نمیدهد. به وداعی اشکآمیز که با حضور دیگرانْ امکانی برای کاستن از حجم اندوه و تمرینِ بازگشت به زندگی است!
نویسنده : سلمان احمدوند | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 718 (2 اردیبهشت 1403)
@seymareweekly
پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
کتابهای ناتمام - پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
گیرم شکوهمند! چرا که حضورش آبادانی است و هر ویرانه نشان از غیاب اوست. همچنان که هر شناسنامه که پانچ میشود، یا خط تلفنی که برای همیشه، خاموش… اگرچه زندگی جاری است ولی ما به بیانِ دکتر آرش نراقی (۱۳۴۵-)، نویسنده، مترجم و پژوهشگر دین و فلسفه: با مرگِ عزیزانمان…
🔼ضعف مدیریتی و زیرساختی آموزش و پرورش در توزیع و چاپ کارت ورود به جلسه آزمون نهایی
بعد از گذشت چند روز وزارت آموزش و پرورش با معرفی سایت ها و درگاه های مختلف هنوز نتوانسته مشکل فنی دریافت و چاپ کارت ورود به جلسهی آزمون نهایی را رفع کند.
این ضعف هم در حوزهی مدیریتی و هم فنی آشکارا خود را نشان داده است. این در حالی است که دانش آموزان و اولیای آنها چند ساعت مانده به برگزاری امتحان نهایی هنوز سردرگم هستند.
به نظر میرسد روسای حوزههای امتحانی هم در شمارهگذاری صندلی داوطلبان به مانند دانش آموزان و اولیای آنها تکلیف خود را نمی دانند.
کاش متولیان کار در آموزش و پرورش از قبل به صورت آزمایشی این کار را انجام داده بودند.
من دو فرزند دانش آموز دارم تا این لحظه ۲۹ اردیبهشت ساعت ۱۴ و پنجاه دقیقه موفق نشدم دریافت کنم!!!
✍️باقرپور
@seymareweekly
بعد از گذشت چند روز وزارت آموزش و پرورش با معرفی سایت ها و درگاه های مختلف هنوز نتوانسته مشکل فنی دریافت و چاپ کارت ورود به جلسهی آزمون نهایی را رفع کند.
این ضعف هم در حوزهی مدیریتی و هم فنی آشکارا خود را نشان داده است. این در حالی است که دانش آموزان و اولیای آنها چند ساعت مانده به برگزاری امتحان نهایی هنوز سردرگم هستند.
به نظر میرسد روسای حوزههای امتحانی هم در شمارهگذاری صندلی داوطلبان به مانند دانش آموزان و اولیای آنها تکلیف خود را نمی دانند.
کاش متولیان کار در آموزش و پرورش از قبل به صورت آزمایشی این کار را انجام داده بودند.
من دو فرزند دانش آموز دارم تا این لحظه ۲۹ اردیبهشت ساعت ۱۴ و پنجاه دقیقه موفق نشدم دریافت کنم!!!
✍️باقرپور
@seymareweekly
✅فریادهای بیحاصل
✍️لطیف محمدی گراوند
خردادماه 61 سال پیش، از دبیرستانی بهنام «محمدیه» که ریاستش با زندهیاد استاد علیمحمد ساکی بود و استادان بزرگی همچون دکتر حمید عیدی و حمید ایزدپناه در آن تدریس میکردند، موفق به اخذ دیپلم در رشتهی ادبی شدم.
آن دبیرستان بعدها به پیشنهاد همین استاد فرزانه «بهار» نام گرفت. اینکه اکنون به چه نام است، نمیدانم. آن زمان که کَمَکی دستم با قلم و قلمزنی آشنایی پیدا کرده بود به حکم وظیفه وجدانی که به زادگاهم دِهی بهنام «سرترهان» در ابتدای دشت ترهان و در قسمت غربی شهرستان کوهدشت کنونی داشته و دارم، کوشیدم با زبان قلم، انجام دو خواست عمومی مردم منطقهام را از مسئولان امور رژیم پهلوی مطالبه نمایم؛ یکی احداث راهی مناسب از میانه دشت ترهان و دره سیاهپله بهسوی سهراهی ایلام و اسلامآباد غرب، دیگری انتقال بخشی از آب رودخانهی سیمره به دشت خشک ترهان. اهمیت این دو خواسته کاملا مشهود است. راه شریان توسعهی اقتصادی و پیشرفت اجتماعی است و آب مایهی حیات و زندگانی و آبادانی. ولی به مصداق این بیت شعر از شاعر غزلسرای شیراز:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست البته آنچه به جایی نرسد فریاد است
فریاد من و پسرعمویم «محمدرحیم محمدی» که اکنون مایوسانه گوشهی عُزلت گزیده، در راستای تحقق این دو خواسته بهحق بهجایی نرسید که نرسید… و جز گرفتن وعدههای سرخرمنی چیزی عایدمان نشد. اما از آنجایی که دنیا دار مکافات است و از مکافات عمل نباید غافل شد عاقبت مسئولان آن رژیم هم که بیشترشان توجهی به خواستههای بهحق خلقهای ایران را نداشتند، خود و رژیمشان چوب بیتوجهیهایشان را خوردند و بر سرشان آن آمد که ما دیدیم و نسلهای دهههای بعدی شنیدند و خواهند شنید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی باز به مصداق بیتی دیگر از این غزلسرای بزرگ، گفتم؛
دست از طلب ندارم تا کام دل برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
این بود که باز ننشستیم. آنقدر هوارنامه نوشتیم و امضا جمع کردیم و طومارهای طایفهای ارائه دادیم تا بالاخره دل مسئولان امر را بهدست آوردیم. در سال ۱۳۸۵ از طریق امور آب لرستان پس از انجام کارشناسیهای معمول و برآورد هزینههای لازم مبلغ ۴۰ میلیارد تومان پروژهی انتقال بخشی از آب رودخانهی سیمره به دشت ترهان برای آبیاری ۱۳۰۰ هکتار از اراضی دیم مصوب گردید. کار اجرای آن پس از اعلام مناقصهای عمومی به شرکت پیمانکاری بهنام «دارتاک» داده شد. ما و اهالی خوشحال از اینکه یکی از خواستههای بهحقمان جامه عمل بهخود میپوشد، غافل از اینکه دستهای پلیدی بهصورتهای پیدا و پنهان در جهت جلوگیری از انجام این پروژه در کارند و ما غافل از این ماجرا… زیرا آب از آن لرستان است ولی بهرهبردارش خوزستان است. در نتیجه پس از یک سال در حالیکه قسمتی از کار انجام گرفته، و یک میلیارد تومان هم هزینه شده بود در خردادماه سال ۱۳۸۶ پروژه تعطیل و قرارداد با دلایل واهی چون نداشتن توجیه اقتصادی فسخ گردید.
در پی به مصداق این مثل:«چون بد آید هرچه آید بد شود یک بلا ده گردد و ده صد شود»
بروز یک دورهی خشکسالی پیدرپی یاس و حرمان در شکست پروژه دست در دست هم داده و خیلی از خانوارهای ساکن سرترهان را مجبور به کوچهای اجباری به ناکجا آبادها از جمله شهرکهای اقماری تهران نظیر اسلامشهر، بومهن، رودهن و دماوند و غیره نمود. متاسفانه تعداد زیادی از جوانان و نوجوانان این خانوادهها از راه راست بهدر رفته و بهدام شغل کثیف فروش مواد مخدر صنعتی و تهیه مشتقات خانمان برانداز آن افتادند. شوربختانه تا کنون بیش از ۲۰ نفر از این جوانان و نوجوانان اعدام و اجسادشان در قبرستان عمومی سرترهان مدفون است. به همین شمار هم یا حکم اعدامشان صادر شده و به اصطلاح خودشان زیر تیغ هستند و یا به حبسهای ابد و طویلالمدت محکوم گشتهاند. این نتیجهی همان توجیه نداشتن آن پروژه و تعطیلی آن سیستم آبرسانی است.
فرزند کشاورز سرترهانی که میبایست بر روی باغ و بستانش کار کند و چون همسایه زیرتنگ سیابش یاقوت سرخ بچیند و به بازار عرضه کند، حالا یا اعدام شده و مدفون در خاک است و یا زیر تیغ است و ابد، یا معتاد و در پیادهروها افتاده و یا کارش فروش مواد مخدر به جوانان تهرانی و نابود کردن خانوادههای آنان است. راستی گناه این تراژدی غمبار به گردن کیست…؟ لطفا شما قضاوت کنید…!
چون یک معضل بزرگ اجتماعی در این خطه بهوجود آمده بود من باز بی تفاوت نبودم، دوست عزیزم جناب آقای دکتر کیانوش رستمی سردبیر هفتهنامهی سیمره که گاهی خواستههای بهحق و عمومیمان را دلسوزانه منتشر و به سمع و نظر مسئولان امور رسانده و میرساند، شاهد بر مدعاست....
🌐متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:
https://avayeseymare.ir/?p=23764
@seymareweekly
✍️لطیف محمدی گراوند
خردادماه 61 سال پیش، از دبیرستانی بهنام «محمدیه» که ریاستش با زندهیاد استاد علیمحمد ساکی بود و استادان بزرگی همچون دکتر حمید عیدی و حمید ایزدپناه در آن تدریس میکردند، موفق به اخذ دیپلم در رشتهی ادبی شدم.
آن دبیرستان بعدها به پیشنهاد همین استاد فرزانه «بهار» نام گرفت. اینکه اکنون به چه نام است، نمیدانم. آن زمان که کَمَکی دستم با قلم و قلمزنی آشنایی پیدا کرده بود به حکم وظیفه وجدانی که به زادگاهم دِهی بهنام «سرترهان» در ابتدای دشت ترهان و در قسمت غربی شهرستان کوهدشت کنونی داشته و دارم، کوشیدم با زبان قلم، انجام دو خواست عمومی مردم منطقهام را از مسئولان امور رژیم پهلوی مطالبه نمایم؛ یکی احداث راهی مناسب از میانه دشت ترهان و دره سیاهپله بهسوی سهراهی ایلام و اسلامآباد غرب، دیگری انتقال بخشی از آب رودخانهی سیمره به دشت خشک ترهان. اهمیت این دو خواسته کاملا مشهود است. راه شریان توسعهی اقتصادی و پیشرفت اجتماعی است و آب مایهی حیات و زندگانی و آبادانی. ولی به مصداق این بیت شعر از شاعر غزلسرای شیراز:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست البته آنچه به جایی نرسد فریاد است
فریاد من و پسرعمویم «محمدرحیم محمدی» که اکنون مایوسانه گوشهی عُزلت گزیده، در راستای تحقق این دو خواسته بهحق بهجایی نرسید که نرسید… و جز گرفتن وعدههای سرخرمنی چیزی عایدمان نشد. اما از آنجایی که دنیا دار مکافات است و از مکافات عمل نباید غافل شد عاقبت مسئولان آن رژیم هم که بیشترشان توجهی به خواستههای بهحق خلقهای ایران را نداشتند، خود و رژیمشان چوب بیتوجهیهایشان را خوردند و بر سرشان آن آمد که ما دیدیم و نسلهای دهههای بعدی شنیدند و خواهند شنید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی باز به مصداق بیتی دیگر از این غزلسرای بزرگ، گفتم؛
دست از طلب ندارم تا کام دل برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
این بود که باز ننشستیم. آنقدر هوارنامه نوشتیم و امضا جمع کردیم و طومارهای طایفهای ارائه دادیم تا بالاخره دل مسئولان امر را بهدست آوردیم. در سال ۱۳۸۵ از طریق امور آب لرستان پس از انجام کارشناسیهای معمول و برآورد هزینههای لازم مبلغ ۴۰ میلیارد تومان پروژهی انتقال بخشی از آب رودخانهی سیمره به دشت ترهان برای آبیاری ۱۳۰۰ هکتار از اراضی دیم مصوب گردید. کار اجرای آن پس از اعلام مناقصهای عمومی به شرکت پیمانکاری بهنام «دارتاک» داده شد. ما و اهالی خوشحال از اینکه یکی از خواستههای بهحقمان جامه عمل بهخود میپوشد، غافل از اینکه دستهای پلیدی بهصورتهای پیدا و پنهان در جهت جلوگیری از انجام این پروژه در کارند و ما غافل از این ماجرا… زیرا آب از آن لرستان است ولی بهرهبردارش خوزستان است. در نتیجه پس از یک سال در حالیکه قسمتی از کار انجام گرفته، و یک میلیارد تومان هم هزینه شده بود در خردادماه سال ۱۳۸۶ پروژه تعطیل و قرارداد با دلایل واهی چون نداشتن توجیه اقتصادی فسخ گردید.
در پی به مصداق این مثل:«چون بد آید هرچه آید بد شود یک بلا ده گردد و ده صد شود»
بروز یک دورهی خشکسالی پیدرپی یاس و حرمان در شکست پروژه دست در دست هم داده و خیلی از خانوارهای ساکن سرترهان را مجبور به کوچهای اجباری به ناکجا آبادها از جمله شهرکهای اقماری تهران نظیر اسلامشهر، بومهن، رودهن و دماوند و غیره نمود. متاسفانه تعداد زیادی از جوانان و نوجوانان این خانوادهها از راه راست بهدر رفته و بهدام شغل کثیف فروش مواد مخدر صنعتی و تهیه مشتقات خانمان برانداز آن افتادند. شوربختانه تا کنون بیش از ۲۰ نفر از این جوانان و نوجوانان اعدام و اجسادشان در قبرستان عمومی سرترهان مدفون است. به همین شمار هم یا حکم اعدامشان صادر شده و به اصطلاح خودشان زیر تیغ هستند و یا به حبسهای ابد و طویلالمدت محکوم گشتهاند. این نتیجهی همان توجیه نداشتن آن پروژه و تعطیلی آن سیستم آبرسانی است.
فرزند کشاورز سرترهانی که میبایست بر روی باغ و بستانش کار کند و چون همسایه زیرتنگ سیابش یاقوت سرخ بچیند و به بازار عرضه کند، حالا یا اعدام شده و مدفون در خاک است و یا زیر تیغ است و ابد، یا معتاد و در پیادهروها افتاده و یا کارش فروش مواد مخدر به جوانان تهرانی و نابود کردن خانوادههای آنان است. راستی گناه این تراژدی غمبار به گردن کیست…؟ لطفا شما قضاوت کنید…!
چون یک معضل بزرگ اجتماعی در این خطه بهوجود آمده بود من باز بی تفاوت نبودم، دوست عزیزم جناب آقای دکتر کیانوش رستمی سردبیر هفتهنامهی سیمره که گاهی خواستههای بهحق و عمومیمان را دلسوزانه منتشر و به سمع و نظر مسئولان امور رسانده و میرساند، شاهد بر مدعاست....
🌐متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:
https://avayeseymare.ir/?p=23764
@seymareweekly
پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
فریادهای بیحاصل - پایگاه خبری تحلیلی آوای سیمره
آن دبیرستان بعدها به پیشنهاد همین استاد فرزانه «بهار» نام گرفت. اینکه اکنون به چه نام است، نمیدانم. آن زمان که کَمَکی دستم با قلم و قلمزنی آشنایی پیدا کرده بود به حکم وظیفه وجدانی که به زادگاهم دِهی بهنام «سرترهان» در ابتدای دشت ترهان و در قسمت غربی شهرستان…
ایرنا/بالگرد حامل رییسجمهور در منطقه عمومی ورزقان دچار سانحه «فرود سخت» شده است/آیتالله رییسی، آیتالله آل هاشم امام جمعه تبریز، امیرعبداللهیان و استاندار آذربایجان شرقی و چند تن دیگر از همراهان از جمله سرنشینان این بالگرد بودهاند
@seymareweekly
@seymareweekly
۲۰ تیم امدادی و پهپادی امدادی به محل عمومی وقوع سانحه برای بالگرد ریاست جمهوری اعزام شدند
وزیر کشور: با توجه به مهالود بودن و نامناسب بودن هوا ممکن است رسیدن به محل دقیق حادثه زمانبر باشد/ ایرنا
@seymareweekly
وزیر کشور: با توجه به مهالود بودن و نامناسب بودن هوا ممکن است رسیدن به محل دقیق حادثه زمانبر باشد/ ایرنا
@seymareweekly
اطلاعیه سازمان اطلاعات فرماندهی انتظامی کل کشور درباره اخبار سانحه سقوط هلیکوپتر رییسجمهور
🔹با آرزوی سلامتی برای رییس جمهور محترم و همراهان ایشان در حادثه ی فرود بالگرد ایشان از تمامی شهروندان و هموطنان عزیز تقاضامندیم اخبار را تنها از مراجع رسمی دنبال کنند.
🔹لازم به ذکر است کلیه صفحات فعالین فضای مجازی تحت رصد پلیس می باشد و با افرادی که با انتشار شایعه و... سعی در تشویش اذهان عمومی دارند طبق قانون برخورد خواهد شد./ مهر
avayeseymare.ir
@seymareweekly
🔹با آرزوی سلامتی برای رییس جمهور محترم و همراهان ایشان در حادثه ی فرود بالگرد ایشان از تمامی شهروندان و هموطنان عزیز تقاضامندیم اخبار را تنها از مراجع رسمی دنبال کنند.
🔹لازم به ذکر است کلیه صفحات فعالین فضای مجازی تحت رصد پلیس می باشد و با افرادی که با انتشار شایعه و... سعی در تشویش اذهان عمومی دارند طبق قانون برخورد خواهد شد./ مهر
avayeseymare.ir
@seymareweekly
معاون اجرایی رییسجمهور: در چند نوبت با دو نفر از افرادی که در هلیکوپتر بودند ارتباط برقرار شده است و به نظر میرسد حادثه سختی نبوده است/محدوده حادثه از طریق وزارت ارتباطات مشخص شده است/ دسترسی به محل حادثه به علت صعبالعبوری سخت است./ایرنا
@seymareweekly
@seymareweekly
هلالاحمر: اخبار منتشر شده درباره پیدا شدن بالگرد رئیسجمهور و همراهان صحت ندارد/ ایرنا
avayeseymare.ir
@seymareweekly
avayeseymare.ir
@seymareweekly
🔼با تایید آیتالله خامنهای محمد مخبر به طور موقت رییس جمهور ایران شد
با تایید آیتالله خامنهای معاون ابراهیم رئیسی، محمد مخبر به طور موقت رییس جمهور ایران شد.
او به مدت دو ماه این سمت را بر عهده خواهد داشت.
بنابر قانون اساسی ایران ظرف ۵۰ روز آینده انتخابات ریاست جمهوری ایران مجددا برگزار میشود.
Avayeseymare.ir
@seymareweekly
با تایید آیتالله خامنهای معاون ابراهیم رئیسی، محمد مخبر به طور موقت رییس جمهور ایران شد.
او به مدت دو ماه این سمت را بر عهده خواهد داشت.
بنابر قانون اساسی ایران ظرف ۵۰ روز آینده انتخابات ریاست جمهوری ایران مجددا برگزار میشود.
Avayeseymare.ir
@seymareweekly
⚫️چهارشنبه سراسر کشور تعطیل است
☑️معاون اجرایی رییسجمهور:
بهدلیل برگزاری مراسم تشییع پیکر رییسجمهور چهارشنبه تعطیل است. /امتحانات دانشآموزان تا پایان هفته لغو شد/ ایرنا
@seymareweekly
Avayeseymare.ir
Seymare.com
☑️معاون اجرایی رییسجمهور:
بهدلیل برگزاری مراسم تشییع پیکر رییسجمهور چهارشنبه تعطیل است. /امتحانات دانشآموزان تا پایان هفته لغو شد/ ایرنا
@seymareweekly
Avayeseymare.ir
Seymare.com
✅در نشست سران قوا مقرر شد انتخابات برای تعیین رئیسجمهور جدید در تاریخ ۸ تیرماه ۱۴۰۳ برگزار شود/ثبتنام نامزدها دهم تا چهاردهم خرداد انجام میشود/ایرنا
@seymareweekly
Avayeseymare.ir
Seymare.com
@seymareweekly
Avayeseymare.ir
Seymare.com
🔻نوبت دوم کنکور سراسری به تعویق افتاد
🔸نوبت دوم کنکور ۱۴۰۳ به دلیل همزمانی با انتخابات ریاستجمهوری به تعویق افتاد و به جای روزهای ۷ و ۸ تیر روزهای ۲۱ و ۲۲ تیر برگزار میشود./ تسنیم
@seymareweekly
Avayeseymare.ir
Seymare.com
🔸نوبت دوم کنکور ۱۴۰۳ به دلیل همزمانی با انتخابات ریاستجمهوری به تعویق افتاد و به جای روزهای ۷ و ۸ تیر روزهای ۲۱ و ۲۲ تیر برگزار میشود./ تسنیم
@seymareweekly
Avayeseymare.ir
Seymare.com