Forwarded from سیدجواد میری مینق
امروز جمعه ۲۵ فروردین برای مراسم ختمی در معیت پدر بزرگوار به "خانقاه صفیعلیشاه" در بهارستان رفتیم. مجالس ختمی که شرکتکنندگان از طبقه لوتیها و داش مشتیها هستند از کودکی برای من جذابیت خاصی داشته است. در این مجالس ما با ادبیات و سنخ متمایزی روبرو هستیم. امیدوارم فرصتی دست دهد و مطالعهایی در این باب داشته باشم که بخشی از "تجربه زیسته" خود نیز هست.
سیدجواد میری
@seyedjavadmiri
سیدجواد میری
@seyedjavadmiri
Forwarded from سیدجواد میری مینق
امروز جمعه ۲۵ فروردین برای مراسم ختمی در معیت پدر بزرگوار به "خانقاه صفیعلیشاه" در بهارستان رفتیم. مجالس ختمی که شرکتکنندگان از طبقه لوتیها و داش مشتیها هستند از کودکی برای من جذابیت خاصی داشته است. در این مجالس ما با ادبیات و سنخ متمایزی روبرو هستیم. امیدوارم فرصتی دست دهد و مطالعهایی در این باب داشته باشم که بخشی از "تجربه زیسته" خود نیز هست.
سیدجواد میری
@seyedjavadmiri
سیدجواد میری
@seyedjavadmiri
نامه استعفای دکتر "مزدک رجبی" عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پ.ن. امیدوارم فرصتی بشود نکاتی در باب نامه دوست گرامی دکتر رجبی بنگارم.
سیدجواد میری
@seyedjavadmiri
پ.ن. امیدوارم فرصتی بشود نکاتی در باب نامه دوست گرامی دکتر رجبی بنگارم.
سیدجواد میری
@seyedjavadmiri
نکاتی چند درباره نامه "دکتر مزدک رجبی"
درهای پژوهشگاه به روی شما باز است
✍بدون مقدمه نکاتی را باید درباره نامه این دوست و همکار خود یادآور شد. از آنجائیکه دکتر رجبی از اواخر سال ۱۳۹۸ در پژوهشگاه و ایران حضور نداشت به نظر میآید اشارات او به مدیریت پادگانی گذشته میباشد که من هم از رنجهای آن بینصیب نماندم.
✍تمام تلاش ما در آن دوران بر این موضوع متمرکز بود که پس از پنجاه سال بتوانیم مدیریت پژوهشگاه را درونزا کنیم و این مهم اکنون اتفاق افتاده است اما چون شما در این مدت طولانی در ایران و پژوهشگاه تشریف ندارید از تحولات پژوهشگاه مطلع نیستید.
✍امیدوارم همانطور که پیشتر با هم گفتگو کرده بودیم بتوانید به پژوهشکده فلسفه بازگردید و مطالعات خود را پیگیری کنید. همانطور که قبلاً با مدیریت پژوهشگاه رایزنی کرده بودم و آنها هم با سعه صدر موافقت کردند و از آبان ۱۴۰۰ تا آغاز ۱۴۰۲ با مرخصی شما در کانادا موافقت کردند باز هم درهای پژوهشگاه به روی شما باز است.
✍حقیقتاً ما میتوانیم ساعتها و حتی سالها در باب "توسعهنیافتگی سازمان علم" در ایران با هم گفتگو کنیم اما بیانصافی است پژوهشگاه را "مصداق ابتذال وضعیت فرهنگی سازمان اداری علم" قلمداد کنیم.
✍شما خود شاهد بودید که در دوران هشت ساله گذشته من چهها کشیدم و چقدر نقد و انتقاد کردم. یکی از بزرگترین دستاوردهای استقامت و مبارزه ما این شد که وزارت علوم به بلوغ مدیریتی نیروهای درون پژوهشگاه باور کرد و به "صغارت پژوهشگاه" پایان داد.
✍حال ما باید از این دستاورد "درونسازمانی" نگاهبانی کنیم و اجازه ندهیم مدیریت پادگانی گذشته تکرار گردد. زیرا یکی از مصداقهای مدیریت پادگانی "پیاده کردن" نیروهای خارج از سازمان بر سر ما بود که هشت سال تاوان آن را دادیم و کماکان درگیر آن هستیم.
✍اما در مدیریت کنونی تمام تلاش بر این بوده است که نیروهای درونسازمانی بر امور پژوهشگاه مدیریت کنند و اگر شما حضور میداشتید از نزدیک میتوانستید شاهد این تحولات مثبت باشید.
✍آیا این بدین معناست که منِ میری قائل به این هستم که اکنون همه چیز در ایران یا در پژوهشگاه در وضع ایدهآل است؟ هرگز من چنین خاماندیش نبوده و نیستم اما مگر در آنسوی آبها همه چیز ایدهآل است؟
✍امیدوارم این یادداشت کوتاه باعث کدورت شما نگردد و موجب شود شما به ایران بازگردید و از نزدیک شاهد باشید که در پژوهشگاه نگاه امنیتی حاکم نیست و از قضا حوزه حراستی/امنیتیِ-که من بارها گفتهام- پژوهشگاه یکی از فرهنگیترین ساحات میباشد و نگاه مدیریتی کنونی مبنایش مدد رساندن به اعضای پژوهشگاه است و یکی از عمدهترین دلایلش این است که ریاست کنونی پژوهشگاه خود از "خانواده پژوهشگاه" است و این دستاورد کمی نیست که ما پس از پنجاه سال توانستیم استقلال پژوهشگاه را از وزارت علوم بگیریم.
سیدجواد میری
@seyedjavadmiri
درهای پژوهشگاه به روی شما باز است
✍بدون مقدمه نکاتی را باید درباره نامه این دوست و همکار خود یادآور شد. از آنجائیکه دکتر رجبی از اواخر سال ۱۳۹۸ در پژوهشگاه و ایران حضور نداشت به نظر میآید اشارات او به مدیریت پادگانی گذشته میباشد که من هم از رنجهای آن بینصیب نماندم.
✍تمام تلاش ما در آن دوران بر این موضوع متمرکز بود که پس از پنجاه سال بتوانیم مدیریت پژوهشگاه را درونزا کنیم و این مهم اکنون اتفاق افتاده است اما چون شما در این مدت طولانی در ایران و پژوهشگاه تشریف ندارید از تحولات پژوهشگاه مطلع نیستید.
✍امیدوارم همانطور که پیشتر با هم گفتگو کرده بودیم بتوانید به پژوهشکده فلسفه بازگردید و مطالعات خود را پیگیری کنید. همانطور که قبلاً با مدیریت پژوهشگاه رایزنی کرده بودم و آنها هم با سعه صدر موافقت کردند و از آبان ۱۴۰۰ تا آغاز ۱۴۰۲ با مرخصی شما در کانادا موافقت کردند باز هم درهای پژوهشگاه به روی شما باز است.
✍حقیقتاً ما میتوانیم ساعتها و حتی سالها در باب "توسعهنیافتگی سازمان علم" در ایران با هم گفتگو کنیم اما بیانصافی است پژوهشگاه را "مصداق ابتذال وضعیت فرهنگی سازمان اداری علم" قلمداد کنیم.
✍شما خود شاهد بودید که در دوران هشت ساله گذشته من چهها کشیدم و چقدر نقد و انتقاد کردم. یکی از بزرگترین دستاوردهای استقامت و مبارزه ما این شد که وزارت علوم به بلوغ مدیریتی نیروهای درون پژوهشگاه باور کرد و به "صغارت پژوهشگاه" پایان داد.
✍حال ما باید از این دستاورد "درونسازمانی" نگاهبانی کنیم و اجازه ندهیم مدیریت پادگانی گذشته تکرار گردد. زیرا یکی از مصداقهای مدیریت پادگانی "پیاده کردن" نیروهای خارج از سازمان بر سر ما بود که هشت سال تاوان آن را دادیم و کماکان درگیر آن هستیم.
✍اما در مدیریت کنونی تمام تلاش بر این بوده است که نیروهای درونسازمانی بر امور پژوهشگاه مدیریت کنند و اگر شما حضور میداشتید از نزدیک میتوانستید شاهد این تحولات مثبت باشید.
✍آیا این بدین معناست که منِ میری قائل به این هستم که اکنون همه چیز در ایران یا در پژوهشگاه در وضع ایدهآل است؟ هرگز من چنین خاماندیش نبوده و نیستم اما مگر در آنسوی آبها همه چیز ایدهآل است؟
✍امیدوارم این یادداشت کوتاه باعث کدورت شما نگردد و موجب شود شما به ایران بازگردید و از نزدیک شاهد باشید که در پژوهشگاه نگاه امنیتی حاکم نیست و از قضا حوزه حراستی/امنیتیِ-که من بارها گفتهام- پژوهشگاه یکی از فرهنگیترین ساحات میباشد و نگاه مدیریتی کنونی مبنایش مدد رساندن به اعضای پژوهشگاه است و یکی از عمدهترین دلایلش این است که ریاست کنونی پژوهشگاه خود از "خانواده پژوهشگاه" است و این دستاورد کمی نیست که ما پس از پنجاه سال توانستیم استقلال پژوهشگاه را از وزارت علوم بگیریم.
سیدجواد میری
@seyedjavadmiri
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خوانشی از درون "جمهوری آذربایجان" در باب اختلافات بین تهران و باکو و ریشهیابی مسائل اصلی
الخان شوکورلو
معاون سیاسی حزب عدالت
@seyedjavadmiri
الخان شوکورلو
معاون سیاسی حزب عدالت
@seyedjavadmiri
البته جهان متجددمآب عقل دارد و همیشه بیهوده لاف عقل نمیزند اما عقلش عقل تاریخی نیست بلکه عقل انتزاع شده از جهان دیگر است. صاحب این عقل گاهی بجای اینکه به طرح درست مسائل و حل آنها بیندیشد حرف میزند و در جستجوی دلائل میگردد و نمیداند که نظام جهان کنونی نظام منطق ارسطویی نیست و مردمان از علم ارسطویی و ابنسینایی دور شدهاند..(داوری، ۱۳۹۴. ۱۷۵)
*خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی*
@seyedjavadmiri
*خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی*
@seyedjavadmiri
هر چه بیشتر در داوری غور میکنم به این نتیجه میرسم که شاید یکی از بزرگترین پرسشهای داوری این است که "مسئله ما" چیست؟ اگر شهید صدر در باب "فلسفتنا" و "اقتصادنا" پرسید داوری یک لایه عمیقتر شده است و در باب "مسئلتتا" پرسش میکند. او میگوید
"... فعلاً به تاریخ فلسفه کاری نداشته باشیم زیرا مسئله ما با آنچه فارابی و ابنسینا و سهروردی و ملاصدرا و ... به آن میاندیشیدند بسیار متفاوت است. اگر آنها به صراحت یا به تلویح فلسفه را باطن شریعت میدانستند اکنون مسئله، نسبت میان عقل و شریعت و سیاست نیست و اگر باشد عقلی که میتواند صورتبخش و ساماندهنده باشد عقل تکنیک است" (داوری، ۱۳۹۴. ۱۷۶).
شاید بتوان گفت داوری با نگاه تاریخی به تاریخ فلسفه در جهان اسلام قائل به فهم مسئله معاصر ماست. به عبارت دیگر، پرسش او این است که "مسئله" ما چیست؟ بسیاری این پرسش را مفروض و بدیهی گرفته و به دنبال ابزاری برای تحقق مفروضات خویش هستند و این خط از عباس میرزا گرفته تاکنون تداوم داشته است اما اگر از منظر داوری بنگریم تازه پرسش بنیادین اینست که مسئله ما چیست و این خود بنیانیترین مسئله کنونی ماست.
سیدجواد میری
@seyedjavadmiri
"... فعلاً به تاریخ فلسفه کاری نداشته باشیم زیرا مسئله ما با آنچه فارابی و ابنسینا و سهروردی و ملاصدرا و ... به آن میاندیشیدند بسیار متفاوت است. اگر آنها به صراحت یا به تلویح فلسفه را باطن شریعت میدانستند اکنون مسئله، نسبت میان عقل و شریعت و سیاست نیست و اگر باشد عقلی که میتواند صورتبخش و ساماندهنده باشد عقل تکنیک است" (داوری، ۱۳۹۴. ۱۷۶).
شاید بتوان گفت داوری با نگاه تاریخی به تاریخ فلسفه در جهان اسلام قائل به فهم مسئله معاصر ماست. به عبارت دیگر، پرسش او این است که "مسئله" ما چیست؟ بسیاری این پرسش را مفروض و بدیهی گرفته و به دنبال ابزاری برای تحقق مفروضات خویش هستند و این خط از عباس میرزا گرفته تاکنون تداوم داشته است اما اگر از منظر داوری بنگریم تازه پرسش بنیادین اینست که مسئله ما چیست و این خود بنیانیترین مسئله کنونی ماست.
سیدجواد میری
@seyedjavadmiri
جهان متجددمآب و رو به توسعه آمیزه نامناسبی از عناصر تجدد و اعتقادات و رسوم و آداب قومی است. اگر عقل فلسفه قدیم را هم به حساب آوریم این عقل رسماً در جانب علوم و اعتقادات دینی قرار دارد نه در کنار "عقل تکنیک".(داوری، ۱۳۹۴. ۱۷۷)
*خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی*
@seyedjavadmiri
*خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی*
@seyedjavadmiri
اختیار در تعریف داوری چیست؟
"اختیار این نیست که هر کس هرچه میخواهد بکند ... بلکه کسی که دارای اختیار است که بخواهد کاری را که در حدود امکانهای اوست و از عهدهاش برمیآید انجام دهد" (۱۳۹۴. ۱۷۷).
*خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی*
@seyedjavadmiri
"اختیار این نیست که هر کس هرچه میخواهد بکند ... بلکه کسی که دارای اختیار است که بخواهد کاری را که در حدود امکانهای اوست و از عهدهاش برمیآید انجام دهد" (۱۳۹۴. ۱۷۷).
*خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی*
@seyedjavadmiri
داوری تناقضاتی که در جهان توسعهنیافته وجود دارد و اکنون گریبان سیاستناگذاریهای ما را گرفته به زیبایی و موجز در فصل هشتم کتاب بیان میکند. او میگوید
"این جهان هم قدیم است هم جدید و در عین حال نه جدید و متجدد است و نه قدیم و سنتی. چنانکه گاهی با عقل جهانبین قدیم میخواهد جهانی توسعهیافته بسازد و در همان حال با سایه عقل جهانساز درصدد حفظ ارزشهاست" (داوری، ۱۳۹۴. ۱۷۸).
*خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی*
@seyedjavadmiri
"این جهان هم قدیم است هم جدید و در عین حال نه جدید و متجدد است و نه قدیم و سنتی. چنانکه گاهی با عقل جهانبین قدیم میخواهد جهانی توسعهیافته بسازد و در همان حال با سایه عقل جهانساز درصدد حفظ ارزشهاست" (داوری، ۱۳۹۴. ۱۷۸).
*خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی*
@seyedjavadmiri
چرا تفکر داوری مورد سوء فهم قرار گرفته است؟
برای پاسخ به این پرسش باید این سوال را مطرح کرد که سرچشمههای اندیشه او بر چه مفروضاتی استوار شده است؟
از منظر داوری جهان توسعهنیافته یک "وضعیت" است که مترادف با تجدد نیست ولی از "تجدد جدا" (۱۳۹۴. ۱۹۵) هم نیست و این نبودن و بودن توامان خود موقعیت خاصی است که بر جهان توسعهنیافته مستولی شده است. اما نکته اینجاست که داوری میگوید در این شصت سال اخیر همواره به این وضعیت تاریخی خودآگاهانه اندیشیده است و تلاش کرده است "ماهیت [این] وضع خاص ... که از تجدد جدا نیست اما میتواند مقدمه جدایی باشد" (۱۳۹۴. ۱۹۵) را بتاملد. اما نکته مهم که همواره مورد غفلت منتقدانش قرار گرفته است اینجاست که او از معارف دینی و قدسی سخن گفته است و از اینکه در پرتو این معارف میتوان مقدمات جدایی از این وضع خاص توسعهنایافتگی در دوران تجدد را رقم زد ولی نکته مهم این است که "در پرتو معارف دینی و قدسی" در چارچوب نظری داوری چیست؟ این آن نکتهای است که موافقان و مخالفان داوری به درستی به آن التفات نداشتهاند و به دلیل همزمانی تفکر داوری با استیلای سیاست فقاهتی در ایران دغدغههای فلسفی او را ذیل رسوم رسمی سیاست دینی تفسیر کردهاند حال آنکه او خود به صراحت به این لغزش دههها پیش تذکار داده بود و در کتاب "خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی" آشکارا به این روش نادرست اینهمانی اشاره کرده بود. داوری مینویسد که من در شصت سال اخیر
"همواره فکر میکردهام که در پرتو معارف دینی و قدسی به شرط اینکه بصرف علم احکام و آداب تحویل نشود ... شاید طریق تفکری گشوده شود که راهی به عمق جهان موجود ببرد و چشماندازی تازه در برابر بشر قرار دهد" (۱۳۹۴. ۱۹۵).
جالب اینجاست که منتقدان هرگز "به شرط اینکه" داوری را ندیدند و به نکته کلیدی او که نباید "پرتو دینی و قدسی" را به فقه و احکام تقلیل داد اصلاً توجه نکردند و تفکر را با آکتیویسم سیاسی یکی گرفتند و از آن مهمتر به تمایز نو-فارابین داوری در باب فلسفه و دین هیچ التفاتی نکردند و نپرسیدند که این مفهوم "پرتو معارف دینی" در زبان فیلسوفی نوفارابین چه معنایی میتواند داشته باشد؟
سیدجواد میری
@seyedjavadmiri
برای پاسخ به این پرسش باید این سوال را مطرح کرد که سرچشمههای اندیشه او بر چه مفروضاتی استوار شده است؟
از منظر داوری جهان توسعهنیافته یک "وضعیت" است که مترادف با تجدد نیست ولی از "تجدد جدا" (۱۳۹۴. ۱۹۵) هم نیست و این نبودن و بودن توامان خود موقعیت خاصی است که بر جهان توسعهنیافته مستولی شده است. اما نکته اینجاست که داوری میگوید در این شصت سال اخیر همواره به این وضعیت تاریخی خودآگاهانه اندیشیده است و تلاش کرده است "ماهیت [این] وضع خاص ... که از تجدد جدا نیست اما میتواند مقدمه جدایی باشد" (۱۳۹۴. ۱۹۵) را بتاملد. اما نکته مهم که همواره مورد غفلت منتقدانش قرار گرفته است اینجاست که او از معارف دینی و قدسی سخن گفته است و از اینکه در پرتو این معارف میتوان مقدمات جدایی از این وضع خاص توسعهنایافتگی در دوران تجدد را رقم زد ولی نکته مهم این است که "در پرتو معارف دینی و قدسی" در چارچوب نظری داوری چیست؟ این آن نکتهای است که موافقان و مخالفان داوری به درستی به آن التفات نداشتهاند و به دلیل همزمانی تفکر داوری با استیلای سیاست فقاهتی در ایران دغدغههای فلسفی او را ذیل رسوم رسمی سیاست دینی تفسیر کردهاند حال آنکه او خود به صراحت به این لغزش دههها پیش تذکار داده بود و در کتاب "خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی" آشکارا به این روش نادرست اینهمانی اشاره کرده بود. داوری مینویسد که من در شصت سال اخیر
"همواره فکر میکردهام که در پرتو معارف دینی و قدسی به شرط اینکه بصرف علم احکام و آداب تحویل نشود ... شاید طریق تفکری گشوده شود که راهی به عمق جهان موجود ببرد و چشماندازی تازه در برابر بشر قرار دهد" (۱۳۹۴. ۱۹۵).
جالب اینجاست که منتقدان هرگز "به شرط اینکه" داوری را ندیدند و به نکته کلیدی او که نباید "پرتو دینی و قدسی" را به فقه و احکام تقلیل داد اصلاً توجه نکردند و تفکر را با آکتیویسم سیاسی یکی گرفتند و از آن مهمتر به تمایز نو-فارابین داوری در باب فلسفه و دین هیچ التفاتی نکردند و نپرسیدند که این مفهوم "پرتو معارف دینی" در زبان فیلسوفی نوفارابین چه معنایی میتواند داشته باشد؟
سیدجواد میری
@seyedjavadmiri
کنفرانس "داوری در ترازوی داوری"
بمناسبت نودمین سالروز استاد داوری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار خواهد شد:
تاریخ ۶ و ۷ خرداد ۱۴۰۲
ساعت ۹ الی ۱۹
@seyedjavadmiri
بمناسبت نودمین سالروز استاد داوری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار خواهد شد:
تاریخ ۶ و ۷ خرداد ۱۴۰۲
ساعت ۹ الی ۱۹
@seyedjavadmiri
مراسم هفتمین روز درگذشت استاد افروغ، ۳۰ فروردین در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار میشود
https://www.ihcs.ac.ir/fa/news/23728
#افروغ_عماد
#هفتمین_روز_درگذشت
🍀🍀
@ihcss
@seyedjavadmiri
https://www.ihcs.ac.ir/fa/news/23728
#افروغ_عماد
#هفتمین_روز_درگذشت
🍀🍀
@ihcss
@seyedjavadmiri