هر شخصی بطور متوسط در طول زندگی در حدود بیست هزار و صد و شصت دقیقه در حال بوسیدن شریک زندگی اش است
@sexologymanir
#Kissme
@sexologymanir
#Kissme
پوزیشن69
برترین و بهترین پوزیشن اورال سکس،یا رابطه دهانی
اگر یک طرف راضی نیست اصرارنکنید ،چراکه روح مثبت سڪس با اجبار منفی میشود
در این پوزیشن ارگاسم سریعتر و همزمان انجام میشود
۹۰ درصد مردان و زنان در این نوع پوزیشن ارگاسم را تجربه میکنند.
@sexologymanir
#position69
#پوزیشن69
برترین و بهترین پوزیشن اورال سکس،یا رابطه دهانی
اگر یک طرف راضی نیست اصرارنکنید ،چراکه روح مثبت سڪس با اجبار منفی میشود
در این پوزیشن ارگاسم سریعتر و همزمان انجام میشود
۹۰ درصد مردان و زنان در این نوع پوزیشن ارگاسم را تجربه میکنند.
@sexologymanir
#position69
#پوزیشن69
کسی که بدونه شما ناراحتید و بذاره با اون حال روزهاتون رو سپری کنید
و شب ها غمگین بخوابید هیچ کسیتون نیست!!!
@sexologymanir
و شب ها غمگین بخوابید هیچ کسیتون نیست!!!
@sexologymanir
۱۰ اردیبهشت در تقویم ایرانی روز چهلم نوروز است. جشنی که در سالنامه باستانی ایران به نام آبان روز و چهل روز بعد از نوروز در مناطق مرکزی ایران برپا میشد و نام دیگر آن #جشن_چلمو است
@sexologymanir
@sexologymanir
دانشمندان بهترین زمان در روز را برای همه کارها به این صورت می دانند:
1. 5:00 - 7:00 صبح کارهای سخت
2. 8:00 - 9:00 مطالعه
3. 10:00 – 12:00 فعالیت مغزی بالا
4. 14:00 - 16:00 کاهش تمرکز، خواب آلودگی
5. ساعت 16:00 – 18:00 بهترین زمان برای فعالیت بدنی است
6. ساعت 18:00 تا 20:00 خلاقیت در اوج است
@sexologymanir
1. 5:00 - 7:00 صبح کارهای سخت
2. 8:00 - 9:00 مطالعه
3. 10:00 – 12:00 فعالیت مغزی بالا
4. 14:00 - 16:00 کاهش تمرکز، خواب آلودگی
5. ساعت 16:00 – 18:00 بهترین زمان برای فعالیت بدنی است
6. ساعت 18:00 تا 20:00 خلاقیت در اوج است
@sexologymanir
من دوجنسگرا هستم
من سمانه،دوجنسگراهستم به تازگی۲۳ساله شدهام وبیش از۲سال است که خود رابه عنوان دوجنسگراپذیرفتهام هرچند تا همین تابستان سال گذشته هنوز خود درگیری داشتم.وارد جزئیات خودشناسی گرایش جنسیام نمیشوم زیرا این فرآیند برای من حدود۶سال طول کشید. میخواهم برایتان بگویم در این۲سال آخر بر من چه گذشت
ازترس آشکارشدن گرایشجنسیام، تنها در گروههای دوستیابی افراد رنگینکمانی در شبکههای اجتماعی دنبال همجنسهایم میگشتم درابتدا هدفم یافتن دوست وهمدم بود ولی کمکم ازاین فراتر رفته و به دنبال کسی بودم که بتوانم با او رابطهای جدیتر داشته باشم.کمتر پیش میآمد به کسی بگویم دوجنسگرا هستم وبه من حمله نشودچه زمانی که در گروههای الجیبیتی به دنبال پارتنر بودم وچه در کلکلهای کامنتی پستهای بیبیسی که کلی نظرات نفرتانگیز و پر از هراس علیه رنگینکمانیها نوشته میشد. همهجا مورد فحاشی و اتهام قرار گرفتم.تنها به این دلیل که گفتم دوجنسگرا هستم
«تو با مادرت هم رابطه داری؟ تو بچهبازی؟ حیوانگرا نیستی؟ دوجنسگرا، یعنی شیمیلی؟» واز این دست توهینها
راستش رابخواهید از دگرجنسگراها زیاد توقع درک و فهم نداشتم،ولی ازلزبینها بیشتر حرص میخوردم. حس خیانت داشتم، مثل وقتی که یک فوتبالیست دارد به تیم خودی گل میزند.
حتی وقتی با کسی قرارآشنایی میگذاشتم، باز هم به مشکل بر میخوردم.مثل آن زن فوتبالیستی که خودش رالزبین میدانست، وقتی فهمید دوجنسگرا هستم به من گفت:«تو لزبین واقعی نیستی» ونشد باهم ازمرحله آشنایی فراتر رویم. یک مورد دیگر وقتی بود که با بچههای رنگین کمانی همشهریام بیرون میرفتیم، مدام درباره دوجنسگراها میگفتند:«البته منظورمان تو نیستی ولی کلاًدوجنسگراها خیلی لاشیان»یا«تو لزبینی خودت خبر نداری، زنهایادوجنسگران یا لزبین» و «دختر دوجنسگرا چیز خاصی نیست، زیادن… ولی مرد دوجنسگرای فاعل لامصب بد ***هستن که فقط دنبال یه سوراخ میگردن.»حرفها و کارهایشان حرصم میداد
وقتی پارسال بعد از۵ ماه رابطه با دوست دخترم تصمیم گرفتیم رابطه راتمام کنیم، علت تمام کردن رابطه را به من نسبت دادمیگفت:«تو یه روز من رو ترک خواهی کرد و شوهر میکنی. من برات بازیچهام.» به هر شکل سعی کردم به او نشان بدهم برایم عزیز است و قصد خیانت ندارم ولی تأثیری نداشت. چند ماه بعد فهمیدم این حرف فقط بهانه بود و اعتراف کرد که به یکی از پسرهای همدانشگاهی علاقه قلبی داشته و مدتهاست که به هیچ فردی تمایل جنسی ندارد. بنابراین میترسد که در روابطش چه با دختر و چه با پسر، کار به سکس برسد و از عهدهاش بر نیاید! گفت که تصمیم گرفته است تا قید هرنوع رابطه عاطفی با هر کسی را بزند. دلم برایش سوخت. ولی او مغرور بود و کمک من را نمیخواست. کمک هیچ کس را قبول نمیکرد. امیدوارم بالاخره با خودش کنار بیاید و ترسش را کنار بگذارد. اگرچه دل من را هم شکسته بود.
بدترین تجربه من به شهریور پارسال بر میگردد. زمانی که با یک چهره سرشناس فمینیست آشنا شدم و قرار شد با او همکاری داشته باشم. مردی که وانمود میکرد حامی جامعه رنگین کمانی و فردی آگاه و دنیا دیده ایست. به او اعتماد و برایش آشکارسازی کردم. اوایل برایش بسیار سوال برانگیز بود که چقدر به زنها و چقدر به مردها تمایل دارم. من پرسشگریاش را بد برداشت نکردم و سعی کردم با حوصله برایش برخی مطالب را توضیح دهم، اما کمتجربه و خام بودم. متوجه شدم رفتارش عجیب است ولی جدی نگرفتم.
تا روزی که که به بهانه یک گپ و دورهمی خودمانی فریبم داد و در مستی به من تجاوز کرد. مقاومت و درگیری را بی فایده و حتی دردساز دیدم، به قدری خود را در آن موقعیت تحت فشار و درمانده یافتم که با او همکاری کردم. هرچند هنوز هم سعی میکنم به شکلهای مختلف فاصلهام را با او حفظ کنم و مستقیم و غیرمستقیم به او جواب رد بدهم، ولی حس خوبی نسبت به او و سکوت در مورد آنچه بینمان رخ داد، ندارم. وقتی بعد از رابطه به او گفتم که اصلاً حس خوب و آمادگی نداشتم، به جای عذرخواهی با این جمله مواجه شدم «خب خودت گفتی هم از زنها خوشت میاد هم از مردها».
وقتی این حجم از بیمنطقی را دیدم دیگر هیچ نگفتم. فکر کردم شاید مشکل از من است، شاید نه دوجنسگرا، بلکه همجنسگرا هستم و باز به گرداب افکاری افتادم که شش سال من را عذاب میدادند، اما بعد متوجه شدم مشروبی که به من داده بود یا شرایط کاری که من را مجبور میکرد کنار او بمانم، مثل گیر افتادن در آپارتمانی متروک در خلوتترین جای شهر بود که درهایش از داخل قفل شده بود. تمامی اینها گواهی بود بر این که رابطه یک طرفه بوده و من در شرایط اجبار واقع شده بودم و اینها ربطی به گرایش جنسیام ندارد
خلاصه بگویم، به اندازهای در دو سال اخیر از رنگینکمانی و غیر رنگینکمانیها به خاطر درک نادرستشان از دوجنسگراها عذاب کشیدهام که فکر کنم برای یک عمر کافی باشد
@sexologymanir
من سمانه،دوجنسگراهستم به تازگی۲۳ساله شدهام وبیش از۲سال است که خود رابه عنوان دوجنسگراپذیرفتهام هرچند تا همین تابستان سال گذشته هنوز خود درگیری داشتم.وارد جزئیات خودشناسی گرایش جنسیام نمیشوم زیرا این فرآیند برای من حدود۶سال طول کشید. میخواهم برایتان بگویم در این۲سال آخر بر من چه گذشت
ازترس آشکارشدن گرایشجنسیام، تنها در گروههای دوستیابی افراد رنگینکمانی در شبکههای اجتماعی دنبال همجنسهایم میگشتم درابتدا هدفم یافتن دوست وهمدم بود ولی کمکم ازاین فراتر رفته و به دنبال کسی بودم که بتوانم با او رابطهای جدیتر داشته باشم.کمتر پیش میآمد به کسی بگویم دوجنسگرا هستم وبه من حمله نشودچه زمانی که در گروههای الجیبیتی به دنبال پارتنر بودم وچه در کلکلهای کامنتی پستهای بیبیسی که کلی نظرات نفرتانگیز و پر از هراس علیه رنگینکمانیها نوشته میشد. همهجا مورد فحاشی و اتهام قرار گرفتم.تنها به این دلیل که گفتم دوجنسگرا هستم
«تو با مادرت هم رابطه داری؟ تو بچهبازی؟ حیوانگرا نیستی؟ دوجنسگرا، یعنی شیمیلی؟» واز این دست توهینها
راستش رابخواهید از دگرجنسگراها زیاد توقع درک و فهم نداشتم،ولی ازلزبینها بیشتر حرص میخوردم. حس خیانت داشتم، مثل وقتی که یک فوتبالیست دارد به تیم خودی گل میزند.
حتی وقتی با کسی قرارآشنایی میگذاشتم، باز هم به مشکل بر میخوردم.مثل آن زن فوتبالیستی که خودش رالزبین میدانست، وقتی فهمید دوجنسگرا هستم به من گفت:«تو لزبین واقعی نیستی» ونشد باهم ازمرحله آشنایی فراتر رویم. یک مورد دیگر وقتی بود که با بچههای رنگین کمانی همشهریام بیرون میرفتیم، مدام درباره دوجنسگراها میگفتند:«البته منظورمان تو نیستی ولی کلاًدوجنسگراها خیلی لاشیان»یا«تو لزبینی خودت خبر نداری، زنهایادوجنسگران یا لزبین» و «دختر دوجنسگرا چیز خاصی نیست، زیادن… ولی مرد دوجنسگرای فاعل لامصب بد ***هستن که فقط دنبال یه سوراخ میگردن.»حرفها و کارهایشان حرصم میداد
وقتی پارسال بعد از۵ ماه رابطه با دوست دخترم تصمیم گرفتیم رابطه راتمام کنیم، علت تمام کردن رابطه را به من نسبت دادمیگفت:«تو یه روز من رو ترک خواهی کرد و شوهر میکنی. من برات بازیچهام.» به هر شکل سعی کردم به او نشان بدهم برایم عزیز است و قصد خیانت ندارم ولی تأثیری نداشت. چند ماه بعد فهمیدم این حرف فقط بهانه بود و اعتراف کرد که به یکی از پسرهای همدانشگاهی علاقه قلبی داشته و مدتهاست که به هیچ فردی تمایل جنسی ندارد. بنابراین میترسد که در روابطش چه با دختر و چه با پسر، کار به سکس برسد و از عهدهاش بر نیاید! گفت که تصمیم گرفته است تا قید هرنوع رابطه عاطفی با هر کسی را بزند. دلم برایش سوخت. ولی او مغرور بود و کمک من را نمیخواست. کمک هیچ کس را قبول نمیکرد. امیدوارم بالاخره با خودش کنار بیاید و ترسش را کنار بگذارد. اگرچه دل من را هم شکسته بود.
بدترین تجربه من به شهریور پارسال بر میگردد. زمانی که با یک چهره سرشناس فمینیست آشنا شدم و قرار شد با او همکاری داشته باشم. مردی که وانمود میکرد حامی جامعه رنگین کمانی و فردی آگاه و دنیا دیده ایست. به او اعتماد و برایش آشکارسازی کردم. اوایل برایش بسیار سوال برانگیز بود که چقدر به زنها و چقدر به مردها تمایل دارم. من پرسشگریاش را بد برداشت نکردم و سعی کردم با حوصله برایش برخی مطالب را توضیح دهم، اما کمتجربه و خام بودم. متوجه شدم رفتارش عجیب است ولی جدی نگرفتم.
تا روزی که که به بهانه یک گپ و دورهمی خودمانی فریبم داد و در مستی به من تجاوز کرد. مقاومت و درگیری را بی فایده و حتی دردساز دیدم، به قدری خود را در آن موقعیت تحت فشار و درمانده یافتم که با او همکاری کردم. هرچند هنوز هم سعی میکنم به شکلهای مختلف فاصلهام را با او حفظ کنم و مستقیم و غیرمستقیم به او جواب رد بدهم، ولی حس خوبی نسبت به او و سکوت در مورد آنچه بینمان رخ داد، ندارم. وقتی بعد از رابطه به او گفتم که اصلاً حس خوب و آمادگی نداشتم، به جای عذرخواهی با این جمله مواجه شدم «خب خودت گفتی هم از زنها خوشت میاد هم از مردها».
وقتی این حجم از بیمنطقی را دیدم دیگر هیچ نگفتم. فکر کردم شاید مشکل از من است، شاید نه دوجنسگرا، بلکه همجنسگرا هستم و باز به گرداب افکاری افتادم که شش سال من را عذاب میدادند، اما بعد متوجه شدم مشروبی که به من داده بود یا شرایط کاری که من را مجبور میکرد کنار او بمانم، مثل گیر افتادن در آپارتمانی متروک در خلوتترین جای شهر بود که درهایش از داخل قفل شده بود. تمامی اینها گواهی بود بر این که رابطه یک طرفه بوده و من در شرایط اجبار واقع شده بودم و اینها ربطی به گرایش جنسیام ندارد
خلاصه بگویم، به اندازهای در دو سال اخیر از رنگینکمانی و غیر رنگینکمانیها به خاطر درک نادرستشان از دوجنسگراها عذاب کشیدهام که فکر کنم برای یک عمر کافی باشد
@sexologymanir
شناخت انواع گرایشات جنسی انسان
Lgbt does exist 🌈
آشنایی باچند اصطلاح
(برای کسانی که اطلاعات کمی دارند یا میخواهند کاملتر بدانند)
👉 Straight
🌈 استریت :
دگرجنسگرا، کسی که به جنس مخالف خود حس جنسی و عاطفی دارد
👉 Homosexual
🌈 هموسکشوال :
همجنسگرا، فردی که به همجنس خود حس جنسی و عاطفی دارد. و از جنسیت خود راضیست که به مرد آن [ Gay گی ]، و به زن آن [ Lesbian لزبین ] میگویند
👉 Bisexual
🌈 بایسکشوال :
دوجنسگرا، به کسی که هم به جنس مخالف خود و هم موافق خود حس جنسی و عاطفی دارد میگویند
👉 Transesexual
ترنسکشوال :
به افرادی که به همجنس خود حس جنسی و عاطفی دارند ولی از جنسیت خود راضی نیستند، و خود را متعلق به جنس مخالف جنسیت مادرزادیشان میدانند میگویند، عمل تغیر جنسیت برای این دسته از اقلیت های جنسی انجام میشود! مردان آنها اغلب ظواهر و رفتارهای زنانه ازخود نشان میدهند،و زنان آنها نیز بلعکس
در ضمن ترنسکشوال ها یک هویت کامل از جنس مخالف در خود میبینند و مردان آنها یک زن کامل و زنان آنها یک مرد کامل هستند، به طوری که بعد از عمل تغیر جنسیت [استریت straight] محسوب میشوندتنها بدون توانایی بچه دارشدن
@sexologymanir
Lgbt does exist 🌈
آشنایی باچند اصطلاح
(برای کسانی که اطلاعات کمی دارند یا میخواهند کاملتر بدانند)
👉 Straight
🌈 استریت :
دگرجنسگرا، کسی که به جنس مخالف خود حس جنسی و عاطفی دارد
👉 Homosexual
🌈 هموسکشوال :
همجنسگرا، فردی که به همجنس خود حس جنسی و عاطفی دارد. و از جنسیت خود راضیست که به مرد آن [ Gay گی ]، و به زن آن [ Lesbian لزبین ] میگویند
👉 Bisexual
🌈 بایسکشوال :
دوجنسگرا، به کسی که هم به جنس مخالف خود و هم موافق خود حس جنسی و عاطفی دارد میگویند
👉 Transesexual
ترنسکشوال :
به افرادی که به همجنس خود حس جنسی و عاطفی دارند ولی از جنسیت خود راضی نیستند، و خود را متعلق به جنس مخالف جنسیت مادرزادیشان میدانند میگویند، عمل تغیر جنسیت برای این دسته از اقلیت های جنسی انجام میشود! مردان آنها اغلب ظواهر و رفتارهای زنانه ازخود نشان میدهند،و زنان آنها نیز بلعکس
در ضمن ترنسکشوال ها یک هویت کامل از جنس مخالف در خود میبینند و مردان آنها یک زن کامل و زنان آنها یک مرد کامل هستند، به طوری که بعد از عمل تغیر جنسیت [استریت straight] محسوب میشوندتنها بدون توانایی بچه دارشدن
@sexologymanir
Forwarded from تیم علمی سکسولوژی
لطفا از این خودپردازهای کاندوم و نواربهداشتی تو همه شهرها زیاد نصب کنید
فرهنگ سازی
@sexologyman2
@sexologymanir
فرهنگ سازی
@sexologyman2
@sexologymanir
یک موضوعی هست که به نظرم خیلی ترسناکه دوست دارم شما هم در موردش صحبت کنید.
از حدود چهل سال قبل که در مدارس تفکیک جنسیت رخ داد یک گره توی جامعه ما ایجاد شد: عدم شناخت جنس مقابل و گرسنگی جنسی.
متولیان این امر باعث شدن که دختر و پسر تا قبل از دانشگاه هیچ دیدی نسبت به جنس مقابل
نداشته باشن و بعد توی دانشگاه یا بعد از اون توی جامعه یکباره رهاشون کردن.
شاید اون اوائل دید مثبتی بهم داشتن اما با رخ دادن خیلی از اتفاقا، ما شاهد بدگمانی و بی اعتمادی به همدیگه بودیم.
از طرفی هم با رشد انفجاری شبکه های اجتماعی، ارتباطات چندین برابر شد و بدون فرهنگ سازی
و وجود افراد دلسوز، نحوه تعامل به شکل خودسر اتفاق افتاد.
حالا ما یک جامعه جوان داریم که هر نوع ارتباط عمومی غیررسمی براش ممنوع شده، با توجه به کاهش شدید سطح درامد امکان ازدواج هم کاهش شدید داشته،نیازهای جنسی و طبیعی داره،شبکه های اجتماعی هم به این نیازها دامن می زنه
ماحصل بی خردی مسئولین شده این وضع جاری این مشکل خودش رو به انواع و اقسام نشون میده
بیمارهای جنسی، کاهش شدید رشد جمعیت،بالا رفتن سن ازدواج،انواع و اقسام خبرهای ازار جنسی و...
شاید الان ظاهرا به خاطر وجود یک قوه قهریه و ترس از آبروریزی اثار این مشکل زیاد خودشو نشون نمی ده اما
فردایی رو تصور کنید که چنین قوه قهریه ای نباشه.( طرفدار نیازمندی به این قوه قهریه نیستم) و این سیل که پشت این سد هست رها بشه. حتی تصورش هم برام وحشتناکه که چنین چیزی رخ بده.
راه حل ؟ متاسفانه قسمت اعظم راه حل در دستان دستگاه ها و سازمان های عریض و طویل و بودجه خوار بدون خروجی هست
و مردم عادی فقط شاید بتونن خیلی کم خودشون رو حفظ کنن ..
امیدوارم این چیزی که بیان کردم فقط در حد همین افکار بمونه و هیچوقت چنین چیزی رخ نده. اما اگر رخ داد واقعا راهکار چی می تونه باشه ؟
@sexologymanir
از حدود چهل سال قبل که در مدارس تفکیک جنسیت رخ داد یک گره توی جامعه ما ایجاد شد: عدم شناخت جنس مقابل و گرسنگی جنسی.
متولیان این امر باعث شدن که دختر و پسر تا قبل از دانشگاه هیچ دیدی نسبت به جنس مقابل
نداشته باشن و بعد توی دانشگاه یا بعد از اون توی جامعه یکباره رهاشون کردن.
شاید اون اوائل دید مثبتی بهم داشتن اما با رخ دادن خیلی از اتفاقا، ما شاهد بدگمانی و بی اعتمادی به همدیگه بودیم.
از طرفی هم با رشد انفجاری شبکه های اجتماعی، ارتباطات چندین برابر شد و بدون فرهنگ سازی
و وجود افراد دلسوز، نحوه تعامل به شکل خودسر اتفاق افتاد.
حالا ما یک جامعه جوان داریم که هر نوع ارتباط عمومی غیررسمی براش ممنوع شده، با توجه به کاهش شدید سطح درامد امکان ازدواج هم کاهش شدید داشته،نیازهای جنسی و طبیعی داره،شبکه های اجتماعی هم به این نیازها دامن می زنه
ماحصل بی خردی مسئولین شده این وضع جاری این مشکل خودش رو به انواع و اقسام نشون میده
بیمارهای جنسی، کاهش شدید رشد جمعیت،بالا رفتن سن ازدواج،انواع و اقسام خبرهای ازار جنسی و...
شاید الان ظاهرا به خاطر وجود یک قوه قهریه و ترس از آبروریزی اثار این مشکل زیاد خودشو نشون نمی ده اما
فردایی رو تصور کنید که چنین قوه قهریه ای نباشه.( طرفدار نیازمندی به این قوه قهریه نیستم) و این سیل که پشت این سد هست رها بشه. حتی تصورش هم برام وحشتناکه که چنین چیزی رخ بده.
راه حل ؟ متاسفانه قسمت اعظم راه حل در دستان دستگاه ها و سازمان های عریض و طویل و بودجه خوار بدون خروجی هست
و مردم عادی فقط شاید بتونن خیلی کم خودشون رو حفظ کنن ..
امیدوارم این چیزی که بیان کردم فقط در حد همین افکار بمونه و هیچوقت چنین چیزی رخ نده. اما اگر رخ داد واقعا راهکار چی می تونه باشه ؟
@sexologymanir
از مخاطبام پرسیدم...
اگه بالای ۳۰ سال هستی و مجرد بیا و بگو زندگی چجوریه؟!
+جواب ها خیلی خوندنی و عمیق بود....
🔹 نوشته بود
پر از تناقض میشی از یه سمتی دلت یه رابطهی خوب میخواد از سمت دیگه نمیتونی از تنهاییت دست بکشی
🔹 راحت بگم ، اگر قبل از 30 کسی رو توی زندگیتون دارید که وقتی بهش فکر میکنید دهنتون شیرین میشه همون آدم رو برای یک عمر کنارتون حفظ کنید، صادقانه 30 به بعد درهای تنهایی روتون باز میشه
🔹 می گفت
فقط میتونم بگم برین دنبال علاقهتون. یه بار بیشتر زندگی نمیکنین حیفه حسرت بخورین.
اگه درآمد نداشته باشی سخته. خودتو همش مقایسه میکنی با دیگران از لحاظ مهارت و سابقه کار
واسه انجام یه سری کارها دیره و نمیتونی ریسک کنی انجام بدیش یا نه. ولی میتونی تصمیات پختهتر بگیری
🔹 سی سالگی آغاز مسئولیته، تدریجی هم نیست، ناگهانی اتفاق میفته مثل یه سیلی واقعیت
ناگهانی همه انتظار دارن ازدواج کرده باشی، خرج زندگی بدی، خونه و ماشین و کار داشته باشی، پخته و بالغانه رفتار کنی و بتونی برای اطرافیانت راهنما باشی.
اما در عوض تو فقط داری شکم در میاری و کچل میشی.
🔹 وارد رابطه شدن و ازدواج برات سخت تر میشه
نه اینکه سخت گیر بشی، گزینه های خوبت و حق انتخابت محدود تر میشه
🔹 می گفت
پررنگ تر از همیشه تنهایی رو حس می کنی، اینکه اون دوستای صمیمیت ازدواج کردن و دیگه مثل قبل برات وقت ندارن
🔹 امشب ۳۲ ساله میشم و تو این مدت من جزوی از هیچ گروهی نبودم
به هیچ جا تعلق نداشتم
شاید بعضیا بهش بگن رهایی ولی من بهش میگم تنهایی
🔹 پخته تر میشی و منطقی تر رفتار میکنی ، دوست داری همدم داشته باشی ولی حوصله اشنایی با ادم های جدید و نداری ، گاها حس میکنی دیر شده و وقت داره تموم میشه! خیلی چیزها دیگه ناراحت و عصبیت نمیکنه ولی فشارهای روانی از جمله ترس از تنهایی یا فشار اطرافیان برای ازدواج و ….داری.
🔹 تو هم بگو
📌اگه بالای ۳۰ سال هستی و مجرد بیا و بگو زندگی چجوریه؟!
mohamad.vzs
@sexologymanir
اگه بالای ۳۰ سال هستی و مجرد بیا و بگو زندگی چجوریه؟!
+جواب ها خیلی خوندنی و عمیق بود....
🔹 نوشته بود
پر از تناقض میشی از یه سمتی دلت یه رابطهی خوب میخواد از سمت دیگه نمیتونی از تنهاییت دست بکشی
🔹 راحت بگم ، اگر قبل از 30 کسی رو توی زندگیتون دارید که وقتی بهش فکر میکنید دهنتون شیرین میشه همون آدم رو برای یک عمر کنارتون حفظ کنید، صادقانه 30 به بعد درهای تنهایی روتون باز میشه
🔹 می گفت
فقط میتونم بگم برین دنبال علاقهتون. یه بار بیشتر زندگی نمیکنین حیفه حسرت بخورین.
اگه درآمد نداشته باشی سخته. خودتو همش مقایسه میکنی با دیگران از لحاظ مهارت و سابقه کار
واسه انجام یه سری کارها دیره و نمیتونی ریسک کنی انجام بدیش یا نه. ولی میتونی تصمیات پختهتر بگیری
🔹 سی سالگی آغاز مسئولیته، تدریجی هم نیست، ناگهانی اتفاق میفته مثل یه سیلی واقعیت
ناگهانی همه انتظار دارن ازدواج کرده باشی، خرج زندگی بدی، خونه و ماشین و کار داشته باشی، پخته و بالغانه رفتار کنی و بتونی برای اطرافیانت راهنما باشی.
اما در عوض تو فقط داری شکم در میاری و کچل میشی.
🔹 وارد رابطه شدن و ازدواج برات سخت تر میشه
نه اینکه سخت گیر بشی، گزینه های خوبت و حق انتخابت محدود تر میشه
🔹 می گفت
پررنگ تر از همیشه تنهایی رو حس می کنی، اینکه اون دوستای صمیمیت ازدواج کردن و دیگه مثل قبل برات وقت ندارن
🔹 امشب ۳۲ ساله میشم و تو این مدت من جزوی از هیچ گروهی نبودم
به هیچ جا تعلق نداشتم
شاید بعضیا بهش بگن رهایی ولی من بهش میگم تنهایی
🔹 پخته تر میشی و منطقی تر رفتار میکنی ، دوست داری همدم داشته باشی ولی حوصله اشنایی با ادم های جدید و نداری ، گاها حس میکنی دیر شده و وقت داره تموم میشه! خیلی چیزها دیگه ناراحت و عصبیت نمیکنه ولی فشارهای روانی از جمله ترس از تنهایی یا فشار اطرافیان برای ازدواج و ….داری.
🔹 تو هم بگو
📌اگه بالای ۳۰ سال هستی و مجرد بیا و بگو زندگی چجوریه؟!
mohamad.vzs
@sexologymanir
میگن تو ایتالیا یه جزیره هست به نام ساردینا که اهالی اون جزیره به طور متوسط شش برابر بیشتر از بقیه جاها عمرشون به بالای صد سال میرسه. پژوهشگری به نام لوکا دیانا (Deiana) از دانشگاه ساساری ایتالیا دنبال این بود ببینه راز طول عمر اهالی جزیره ساردینا چیه!؟...
📌 واسه رسیدن به جواب تیم پژوهش نشستن با همه افراد بالای صد سال جزیره صحبت کردن و تو چند مرحله و طی چند سال زندگی این افراد تحت نظر قرار گرفت و به چهار یافته جالب رسیدن؛...
📌 یافته اول؛ تنها ۲۰ درصد ماجرای امید به زندگی و راز داشتن طول عمر بالای اهالی جزیره ساردینا وابسته به ژنتیک بود، ۸۰ درصدش برمیگشت به چیزی به نام سبک زندگی ساردینایی...
📌 یافته دوم؛ سبک زندگی ساردینایی رو محور تکون دادنه. اونها با یه جا نشستن میونه خوبی ندارن و فعالیت روزانه (از پیادهروی ساده گرفته تا ورزش هدفمند) بخشی از جریان زندگی روزمره اونهاست.
📌 یافته سوم: پیوندهای قوی خانوادگی جزء ضروری سبک زندگی ساردیناییه.
+ تا جایی که یه مطالعه نشون میده؛ مراقبت از بچهها و نوهها با افزایش طول عمر پدربزرگ و مادر بزرگها مرتبطه...
📌 و در نهایت یافته چهارم و مهمترین یافته؛ معاشرت، معاشرت و معاشرت.
+ حجم گستردهای از منابع نشون میده که داشتن تعاملات اجتماعی حال خوب کن روزانه و رفقای صمیمی از مهمترین پیشبینی کنندههای طول عمر بشره.
📌 به عبارت دیگه مشخص شده تنهایی و انزوای اجتماعی خودش به اندازه مصرف ۱۵ نخ سیگار طی روز برای ما مضره و از اونجایی که اهالی جزیره ساردینا همه هم رو میشناسن و از احوال هم خبر دارن و از همدیگه مراقبت میکنن، عامل معاشرت در اونها به شدت قوی عمل میکنه...
📌 خلاصه که؛
"جاودان باد سایه دوستان و عزیزانی که شادی را علتند نه شریک؛ و غم را شریکند نه دلیل"…
Dr.amani
@sexologymanir
📌 واسه رسیدن به جواب تیم پژوهش نشستن با همه افراد بالای صد سال جزیره صحبت کردن و تو چند مرحله و طی چند سال زندگی این افراد تحت نظر قرار گرفت و به چهار یافته جالب رسیدن؛...
📌 یافته اول؛ تنها ۲۰ درصد ماجرای امید به زندگی و راز داشتن طول عمر بالای اهالی جزیره ساردینا وابسته به ژنتیک بود، ۸۰ درصدش برمیگشت به چیزی به نام سبک زندگی ساردینایی...
📌 یافته دوم؛ سبک زندگی ساردینایی رو محور تکون دادنه. اونها با یه جا نشستن میونه خوبی ندارن و فعالیت روزانه (از پیادهروی ساده گرفته تا ورزش هدفمند) بخشی از جریان زندگی روزمره اونهاست.
📌 یافته سوم: پیوندهای قوی خانوادگی جزء ضروری سبک زندگی ساردیناییه.
+ تا جایی که یه مطالعه نشون میده؛ مراقبت از بچهها و نوهها با افزایش طول عمر پدربزرگ و مادر بزرگها مرتبطه...
📌 و در نهایت یافته چهارم و مهمترین یافته؛ معاشرت، معاشرت و معاشرت.
+ حجم گستردهای از منابع نشون میده که داشتن تعاملات اجتماعی حال خوب کن روزانه و رفقای صمیمی از مهمترین پیشبینی کنندههای طول عمر بشره.
📌 به عبارت دیگه مشخص شده تنهایی و انزوای اجتماعی خودش به اندازه مصرف ۱۵ نخ سیگار طی روز برای ما مضره و از اونجایی که اهالی جزیره ساردینا همه هم رو میشناسن و از احوال هم خبر دارن و از همدیگه مراقبت میکنن، عامل معاشرت در اونها به شدت قوی عمل میکنه...
📌 خلاصه که؛
"جاودان باد سایه دوستان و عزیزانی که شادی را علتند نه شریک؛ و غم را شریکند نه دلیل"…
Dr.amani
@sexologymanir
چرا انقد تو سن و سال پایین عجله دارین برای خوشگل شدن و جراحی زیبایی؟
یه کم صبر کنین.بچه قورباغه ها وقتی از آب میان بیرون دمشون حذف میشه.
کودکان امروزی به خصوص دختربچه ها به تقلید از مادرانشان به آرایش تمایل پیدا کرده اند و بعضی از مادران کودکان خود را آرایش می کنند بدون آن که از عوارض آن آگاه باشند.آرایش کردن دختر بچه ها موجب بلوغ زودرس در آن ها می شود.
بحران هویت یکی دیگر از عوارض روانی آرایش کردن دختر بچه ها است .
بزرگ ترین ضرر استفاده از مواد آرایشی - بهداشتی، فرهنگ سازی غلط است.
از عوارض آرایش دختر بچه ها از بین بردن اعتماد بنفس شان است زیرا وقتی آن ها به سنین بالاتر برسند دیگر نمی توانند در اجتماع بدون آرایش حضور یابند.
@sexologymanir
@sexologyman2
یه کم صبر کنین.بچه قورباغه ها وقتی از آب میان بیرون دمشون حذف میشه.
کودکان امروزی به خصوص دختربچه ها به تقلید از مادرانشان به آرایش تمایل پیدا کرده اند و بعضی از مادران کودکان خود را آرایش می کنند بدون آن که از عوارض آن آگاه باشند.آرایش کردن دختر بچه ها موجب بلوغ زودرس در آن ها می شود.
بحران هویت یکی دیگر از عوارض روانی آرایش کردن دختر بچه ها است .
بزرگ ترین ضرر استفاده از مواد آرایشی - بهداشتی، فرهنگ سازی غلط است.
از عوارض آرایش دختر بچه ها از بین بردن اعتماد بنفس شان است زیرا وقتی آن ها به سنین بالاتر برسند دیگر نمی توانند در اجتماع بدون آرایش حضور یابند.
@sexologymanir
@sexologyman2
بسیاری ازدختران جوان که تازه ازدواج میکنندبه دلیل یک ترس ناخوداگاه ازرابطه جنسی واز دست دادن بکارت دچاراضطراب واسترس میشوند
فرهنگ سازی اشتباه و نداشتن اطلاعات کافی دلیل استرس جوانهاست
@sexologymanir
فرهنگ سازی اشتباه و نداشتن اطلاعات کافی دلیل استرس جوانهاست
@sexologymanir
یک مرد ۳۸ ساله ی انگلیسی وقتی متوجه شد به خاطر وزن زیادش نمی تواند سوار ترن هوایی شود، وزن خود را تقریباً به نصف رساند.
وزن مارتین هنیس به لطف پیتزاها، کباب ها و مشروبات الکلی ای که هر شب می خورد به ۱۴۶ کیلوگرم رسیده بود و لباس های پنج ایکس لارج به سختی به تنش می رفتند.
اما او زمانی به اجبار با وزنش رو به رو شد که برادرزاده ی ۶ ساله خود، لولا را به یک شهربازی برده بود و به دلیل وزن بسیار بالا توانسته بود تنها سوار دو تا از دستگاه های بازی شود و کارکنان شهربازی به او گفته بودند سنگین تر از است که بتواند سوار آن ها شود.
مارتین که مصمم به ایجاد تغییر بود، مصرف مشروبات الکلی را کنار گذاشت و به دویدن روی آورد. او در عرض تنها یک سال نزدیک به ۱۳ کیلوگرم از وزن خود را کم کرد و در حال حاضر ۷۴ کیلوگرم وزن دارد.
@sexologymanir
وزن مارتین هنیس به لطف پیتزاها، کباب ها و مشروبات الکلی ای که هر شب می خورد به ۱۴۶ کیلوگرم رسیده بود و لباس های پنج ایکس لارج به سختی به تنش می رفتند.
اما او زمانی به اجبار با وزنش رو به رو شد که برادرزاده ی ۶ ساله خود، لولا را به یک شهربازی برده بود و به دلیل وزن بسیار بالا توانسته بود تنها سوار دو تا از دستگاه های بازی شود و کارکنان شهربازی به او گفته بودند سنگین تر از است که بتواند سوار آن ها شود.
مارتین که مصمم به ایجاد تغییر بود، مصرف مشروبات الکلی را کنار گذاشت و به دویدن روی آورد. او در عرض تنها یک سال نزدیک به ۱۳ کیلوگرم از وزن خود را کم کرد و در حال حاضر ۷۴ کیلوگرم وزن دارد.
@sexologymanir
خشم و عصبانیت و دعوا، دفاع کردن، جنگیدن و اون حالتی که در این لحظات حس میکنیم از نظر مغز ما یکجور ترس و واکنش به اون ترسه!!!!
جالبه حافظه ما از ترسها فقط به زندگی و تجربیات زندگی خودمون مربوط نمیشه! قسمتی از این حافظه به اجداد نسل های قبلی ما برمیگرده و در جایی از مغز ذخیره میشه به نام "آمیگدالا". Amygdala
مثلا ما به طور غریزی از مار میترسیم ! و یا از تاریکی یا رعد و برق!
همین سیستم رو حیوانات هم دارن، شما برین جنگل اکثر حیوانات تا یک انسان میبینن به طورغریزی فرار میکنن درصورتی که این واکنش رو به یک حیوان دیگر ندارن !چرا؟ چونکه انسان نسل های نسل، راس هرم غذایی و عمده شکارچی طبیعت بوده.
@sexologymanir
جالبه حافظه ما از ترسها فقط به زندگی و تجربیات زندگی خودمون مربوط نمیشه! قسمتی از این حافظه به اجداد نسل های قبلی ما برمیگرده و در جایی از مغز ذخیره میشه به نام "آمیگدالا". Amygdala
مثلا ما به طور غریزی از مار میترسیم ! و یا از تاریکی یا رعد و برق!
همین سیستم رو حیوانات هم دارن، شما برین جنگل اکثر حیوانات تا یک انسان میبینن به طورغریزی فرار میکنن درصورتی که این واکنش رو به یک حیوان دیگر ندارن !چرا؟ چونکه انسان نسل های نسل، راس هرم غذایی و عمده شکارچی طبیعت بوده.
@sexologymanir
یک بوسه با تمام وجود، ضربان قلب را از ۶۰ – ۸۰ بار در دقیقه به ۱۱۰ میرساند و گردش خون را سریعتر میکند و در دقیقه سه برابر بیشتر هوا به ششها میرساند، ۳۰ ماهیچهٔ صورت را به کار میاندازد و ماهیچههای گردن و کمر را فعال میکند، عزت نفس را تقویت میکند، هورمون های شادی اکسیتوسین و همچنین دوپامین، آزاد میشوند، کالری میسوزاند و به تسکین درد کمک میکند.
همدیگرو هر روز ببوسید💋
@sexologymanir
همدیگرو هر روز ببوسید
@sexologymanir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تیم علمی سکسولوژی
این دومین فیلمیه که از «یوسوکه هاماگوچی»، سازندهی «ماشین مرا بران»، تماشا کردم و قصد دارم بقیهی فیلمهاش رو هم ببینم. فیلم در سه اپیزوده که یک خط داستانی رو پیش نمیبرن اما هر سه مضامین مشابهی رو دنبال میکنن؛ عشق، خیانت، سکس، دروغ و ... . 📽Wheel of Fortune…
فیلم با تم عاشقانه برای شب نشینی زوج ها #پیشنهاد_فیلم
زوج های منزوی (Couples Retreat)
ملاقات شبانه (Date Night)
الفی (Alfie)
آن کاری که می کنی! (That Thing You Do)
دوباره شروع کن (Begin Again)
گمشده در ترجمه (Lost in Translation)
جونو (Juno)
درباره زمان (About Time)
50 قرار اول (50 First Dates)
تعطیلات (The Holiday)
یک روز (One Day)
توریست (The Tourist)
۵۰۰ روز سامر (500 Days of Summer)
جدایی (The Break-Up)
عشق و دیگر مخدرها (Love & Other Drugs)
@sexologymanir
زوج های منزوی (Couples Retreat)
ملاقات شبانه (Date Night)
الفی (Alfie)
آن کاری که می کنی! (That Thing You Do)
دوباره شروع کن (Begin Again)
گمشده در ترجمه (Lost in Translation)
جونو (Juno)
درباره زمان (About Time)
50 قرار اول (50 First Dates)
تعطیلات (The Holiday)
یک روز (One Day)
توریست (The Tourist)
۵۰۰ روز سامر (500 Days of Summer)
جدایی (The Break-Up)
عشق و دیگر مخدرها (Love & Other Drugs)
@sexologymanir