#کتاب #رمان #عشق #گناه #فرانسه #رئالیسم #کلاسیک #آگاهی #غفلت #عاشقانه #تقدیر #زندگی #تجربه #زن #فمنیسم
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #امیرکبیر #7Book
عنوان: زن سی ساله
نويسنده: انوره دو بالزاک
مترجم: علیاصغر خبرهزاده
@SevenBook
زن سی ساله اثر بالزاک،داستانی پر حادثه است، او در همه داستان هایش خالق قهرمانان بسیار زندهای است که گویی همه آن ها را در محیط زندگی خودشان دیده و تصویری از آنان برداشته است. در این داستان نیز به دنبال سرگذشت زنی است که زندگی زناشویی کامل را برنمیآورد و سرانجام پس از وسوسههای بسیار به عشقی گناهآلود تن میدهد. وی به کودکی که حاصل این عشق اوست بیش از فرزند مشروع خود مهر میورزد. دختر که از راز مادرش آگاه است تصمیم به از بین بردن کودک میگیرد و او را داخل رودخانه میاندازد و سرانجام...
بالزاک در دوران زندگی کوتاهش با زنان زیادی ارتباط عاشقانه داشت و از همین ارتباطات هم برای ساخت و پرداخت شخصیتهای داستانهایش بهره برده است. داستان«زن سیساله»هم متمرکز بر شخصیت یک دختر جوان، یک زن و سپس یک پیر زن است که از نظر محتوایی میتوان در آن، دو مفهوم مهم تقدیر و نقد بودن تجربیات والدین را شاهد بود. در زمینه چرخه تقدیر، باید گفت که ابتدا و انتهای داستان از منظر غفلتی که رخ میدهد، شبیه به یکدیگرند. یعنی ژولی(شخصیت اصلی)که در ابتدای کتاب جوان بوده و بدون توجه به حرف پدر به عقد ازدواج مردی سبکسر درآمده، در نهایت مجبور است شاهد غفلت دختر خودش باشد:«دیدن شخصیتی هرزه و زنباره در وجنات مردی که موئینا با لذت به سخنانش گوش میداد، برای مارکیز دگلمون(ژولی)نفرتانگیز و دردناک بود.»از طرف دیگر، حرف اصلی نویسنده کتاب این است که فرزندان، تا خودشان تجربیات پدر و مادر را تجربه نکنند و اصطلاحا سرشان به سنگ نخورد، متوجه حقایق و بیوفاییهای زندگی نخواهند شد.
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #امیرکبیر #7Book
عنوان: زن سی ساله
نويسنده: انوره دو بالزاک
مترجم: علیاصغر خبرهزاده
@SevenBook
زن سی ساله اثر بالزاک،داستانی پر حادثه است، او در همه داستان هایش خالق قهرمانان بسیار زندهای است که گویی همه آن ها را در محیط زندگی خودشان دیده و تصویری از آنان برداشته است. در این داستان نیز به دنبال سرگذشت زنی است که زندگی زناشویی کامل را برنمیآورد و سرانجام پس از وسوسههای بسیار به عشقی گناهآلود تن میدهد. وی به کودکی که حاصل این عشق اوست بیش از فرزند مشروع خود مهر میورزد. دختر که از راز مادرش آگاه است تصمیم به از بین بردن کودک میگیرد و او را داخل رودخانه میاندازد و سرانجام...
بالزاک در دوران زندگی کوتاهش با زنان زیادی ارتباط عاشقانه داشت و از همین ارتباطات هم برای ساخت و پرداخت شخصیتهای داستانهایش بهره برده است. داستان«زن سیساله»هم متمرکز بر شخصیت یک دختر جوان، یک زن و سپس یک پیر زن است که از نظر محتوایی میتوان در آن، دو مفهوم مهم تقدیر و نقد بودن تجربیات والدین را شاهد بود. در زمینه چرخه تقدیر، باید گفت که ابتدا و انتهای داستان از منظر غفلتی که رخ میدهد، شبیه به یکدیگرند. یعنی ژولی(شخصیت اصلی)که در ابتدای کتاب جوان بوده و بدون توجه به حرف پدر به عقد ازدواج مردی سبکسر درآمده، در نهایت مجبور است شاهد غفلت دختر خودش باشد:«دیدن شخصیتی هرزه و زنباره در وجنات مردی که موئینا با لذت به سخنانش گوش میداد، برای مارکیز دگلمون(ژولی)نفرتانگیز و دردناک بود.»از طرف دیگر، حرف اصلی نویسنده کتاب این است که فرزندان، تا خودشان تجربیات پدر و مادر را تجربه نکنند و اصطلاحا سرشان به سنگ نخورد، متوجه حقایق و بیوفاییهای زندگی نخواهند شد.
@SevenBook
#کتاب #رمان #داستان #امریکا #بوکفسکی #پالپ #عامه_پسند #طنز #واقعیت #مرگ #عشق #نویسنده
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #همیار #7Book
عنوان: پالپ
نويسنده: چارلز بوکفسکی
مترجم: آرش یگانه
@SevenBook
داستان پُر از جملات کوتاه و قابل تأمل است، گاهی طنز بسیار خوبی دارد و گاهی کاملاً تلخ است. پیرنگِ داستان ساده اما عمیق است و دیالوگها در عین سادگی، مخاطب را به فکر وامیدارد.
شاید بوکفسکی کتاب پالپ را نوشته تا با آن در واپسین لحظات زندگیاش سرگرم شود. به گفتهی برخی منتقدین، بوکفسکی در پالپ دیدگاهی منفیتر از دیگر کتابهایش دارد. خیلیها او را در مجموع نویسندهای«بدبین»میدانند، اما بوکفسکی«واقعبین»است و این امر در آثارش کاملاً نمایان است. بوکفسکی با نوشتن به آرامش درونی میرسد که قطعاً با بداندیشی یا نگرش منفی میسر نخواهد شد.
بوکفسکی در زندگی و در نوشتههایش زشت است، یا چیزی شبیه به این، بددهن است، عاشق نوشیدن الکل است، کارهای بیهوده زیادی انجام میدهد، از مردم گریزان است و خیلی از موارد بیخود دیگری را هم در وجود خود دارد. اما با همه این موارد، بوکفسکی خود واقعیاش را نشان میدهد. نگران قضاوتهای دیگران نیست و تحت هیچ شرایطی به دنبال ظاهر سازی نیست. در حقیقت کوچکترین اهمیتی برای دیگران قائل نیست و همین واقعی بودن است که او را تا این اندازه جذاب میکند.
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #همیار #7Book
عنوان: پالپ
نويسنده: چارلز بوکفسکی
مترجم: آرش یگانه
@SevenBook
داستان پُر از جملات کوتاه و قابل تأمل است، گاهی طنز بسیار خوبی دارد و گاهی کاملاً تلخ است. پیرنگِ داستان ساده اما عمیق است و دیالوگها در عین سادگی، مخاطب را به فکر وامیدارد.
شاید بوکفسکی کتاب پالپ را نوشته تا با آن در واپسین لحظات زندگیاش سرگرم شود. به گفتهی برخی منتقدین، بوکفسکی در پالپ دیدگاهی منفیتر از دیگر کتابهایش دارد. خیلیها او را در مجموع نویسندهای«بدبین»میدانند، اما بوکفسکی«واقعبین»است و این امر در آثارش کاملاً نمایان است. بوکفسکی با نوشتن به آرامش درونی میرسد که قطعاً با بداندیشی یا نگرش منفی میسر نخواهد شد.
بوکفسکی در زندگی و در نوشتههایش زشت است، یا چیزی شبیه به این، بددهن است، عاشق نوشیدن الکل است، کارهای بیهوده زیادی انجام میدهد، از مردم گریزان است و خیلی از موارد بیخود دیگری را هم در وجود خود دارد. اما با همه این موارد، بوکفسکی خود واقعیاش را نشان میدهد. نگران قضاوتهای دیگران نیست و تحت هیچ شرایطی به دنبال ظاهر سازی نیست. در حقیقت کوچکترین اهمیتی برای دیگران قائل نیست و همین واقعی بودن است که او را تا این اندازه جذاب میکند.
@SevenBook