ستاره‌های زمین
101 subscribers
349 photos
55 videos
213 links
Download Telegram
ستاره‌های زمین
Photo
کوچه در محاصره سکوت بود و خانه پیامبر در حصار مشرکین مکه. چهل جوانِ ورزیده، گوشه و کنار به کمین نشسته بودند. از صورت‌های دستارپیچیده‌شان فقط چشم‌های‌شان پیدا بود. از چشم‌های‌شان خشم و کینه. دهان‌های‌شان خشک شده بود و نفس‌های‌شان به شماره افتاده بود. توی قفسه سینه‌شان قلب‌های‌شان نبود، طبل جنگ بود که کوبیده می‌شد. خودسر نیامده بودند. به فرمان روسای طایفه‌های‌شان آنجا بودند. روسایی که چند وقت قبل در دارالندوه جمع شده بودند تا برای حذف پیامبر چاره کنند. هر بار یکی‌شان مکرش را در میان می‌گذاشت یک نفر بود که از گوشه مجلس کلافه، مُشتی به زمین بکوبد و صدا بلند کند «شدنی نیست!». بالاخره دسیسه شیطانی یکی‌شان مقبول افتاد «از هر طایفه یک مرد جنگی در کشتن محمد شریک بشوند. وقتی که خواب است. که نه شاهدی باشد نه بنی‌هاشم بتواند به خون‌خواهی‌اش با همه قبایل قریش بجنگد؛ که چاره‌ای برایشان نماند جز پذیرش خون‌بها.» صدای شادی و موافقت همه بلند شد.

همه بلند شدند. چند نفر از لبه دیوار و پشت بام پایین پریدند و بقیه پشت سرشان از در خانه هجوم بردند به حیاط. پاورچین پشت در اتاق رسیدند. خوشحال از اینکه طبق نقشه نه بقیه اهل خانه را بیدار کرده‌اند نه غلامی ترفندشان را به تاخیر انداخته. به چشم بر هم زدنی دور تا دور بستر پیامبر حلقه زدند، با شمشیرها و خنجرهای از نیام بیرون کشیده‌ی آماده فرود. شمشیر اول که به قصد جان پیامبر پایین آمد دستی از روانداز بیرون آمد و مهارش کرد. چشم‌هایشان تار شد وقتی دیدند به جای پیامبر پیش روی‌شان چهره علی بن ابی‌طالب مثل ماه می‌درخشد.

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ
و بعضی از مردم از جان خود در راه رضای خدا درگذرند؛ و خدا با چنین بندگان رئوف و مهربان است.

سوره بقره، آیه دویست و هفتم

🌐setare114.ir
🔰 instagram.com/setarehayezamin
ابراهیم گفت: اى پسرك من! من مى‌بينم در خواب كه مى‌كشم تو را؛ بنگر تا چه راى بينى؟ {پسر} گفت: اى پدر بكن آنچه مى‌فرمايند تو را كه -اگر خواهد خداى- مرا از صابران يابى!
چون هر دو به خواسته خدای تن بدادند، ابراهیم بر روى افگند او را بر پيشانى. و ندا كرديم او را كه: اى ابراهيم! راست بكردى خواب را، ما چنين پاداشت دهيم نيكوكاران را. اين آن آزمايش ظاهر است. و فدا كرديم او را به گوسپندى بزرگ. رها كرديم بر او در بازپسينان. سلام بر ابراهيم باد. چنين پاداشت دهيم نيكوكاران را. كه او از بندگان مؤمن ما است.

برگرفته از تفسیر روض الجنان و روح الجنان، سوره صافات، صد و دو تا صد و ده

🖼️ نقاشی قربانی‌کردن اسحاق، اثر رامبرانت، نقاش معروف هلندی

🌐setare114.ir
🔰 instagram.com/setarehayezamin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دورهمی‌های پربرکت
سید عباس انجام
مدرس و پیشکسوت قرآن کریم

🌐setare114.ir
🔰 instagram.com/setarehayezamin
ستاره‌های زمین
Photo
بچه که بودیم همه چیز سرجایش بود. روح‌مان به اندازه‌ی درک تمام زیبایی‌ها زلال بود.
مدرسه که رفتیم، درس حساب سخت بود. باید مدام عددها را دسته می‌کردیم و می‌شمردیم تا ۲۰ می‌گرفتیم. ضرب‌ها را به موسیقی یاد می‌گرفتیم و موسیقی آب را از خاطر می‌بردیم. یاد گرفتیم با خط‌کش‌هایمان اندازه بگیریم و به جای "خیلی بزرگ" یا "قد یه دنیا" عدد گفتیم و سانت گرفتیم‌. زمان را میانِ عددهای ساعت گیر انداختیم، باور کردیم هر روز ۲۴ساعت است و برای جانماندن از عددهایش، چیزهای زیادی را جا گذاشتیم.
آنقدر برای گرفتنِ نمره‌ی ۲۰، سرگرم این عددها و اندازه‌ گرفتن‌ها شدیم که به آنها عادت کردیم.
آنقدر که دیگر همه چیز با عددها برایمان معنا شد؛ صفای خانه‌هایمان به متراژ، رفاقتمان به قدرِ عددِ اسکناس‌های توی جیب و دوست داشتنمان به اندازه‌ی قد و عرض شانه.
در شلوغی‌های این همه عدد و اندازه اما می‌دانستیم گم شدیم و هر چقدر مترها بلندتر و عددها بزرگتر شدند، باز هم نمی‌توانستند از گم‌گشتگیِ این روحی که از بی‌نهایتِ تو سرچشمه داشت کم کنند.
ما تو را گم کرده بودیم، تویی که در هیچ عددی جا نمی‌شدی.
حالا ما مانده‌ایم و روحی خسته که جز تو خریداری ندارد، تو که بی‌حساب و کتاب خریداری

وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا
و هر كس كه از ياد من اعراض كند، زندگيش تنگ شود

سوره طور، آیه صد و بیست و چهارم

🌐setare114.ir
🔰 instagram.com/setarehayezamin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دورهمی‌های پربرکت
سید مهدی سیف
مدرس و پیشکسوت قرآن کریم

🌐setare114.ir
🔰 instagram.com/setarehayezamin
ستاره‌های زمین
عدل موثق با صدای محسن چاوشی ‌🌐setare114.ir 🔰 instagram.com/setarehayezamin
آورده‌اند اینقدر جمعیت دور برکه‌ی خم جمع شده بود که صدا به صدا نمی‌رسید. مدتی طول کشید تا جهاز شتر‌ها را تپه کنند و جمعیت را به سکوت فرابخوانند.‌ نفس از کسی درنمی‌آمد؛ اما باز ممکن بود صدای رسول‌الله که از ولایت مولای متقیان می‌گفت، به گوش هر کسی‌نرسد. همه باید جز به جز و کلمه به کلمه‌اش را می‌شنیدند که بعدها نگویند این حرف‌ها چنین و چنان بود.
برای همین آدم‌های معتمدی میان جمعیت مأمور شدند پراکنده و به فاصله از ابتدا تا انتهای جمعیت بایستند و کلام رسول خدا را برای دورنشسته‌ها فریاد بزنند.
ما هم صدای همان ندا را می‌شنویم. همان صدایی که پژواکش به دیوارهای تاریخ خورده. ما هم شنیده‌ایم؛ ولی آیا به بعدی می‌رسانیم و اصلاً سنگینی چنین نقشی را بر شانه‌ی خود حس می‌کنیم؟ ما برای نام صاحب شب‌های قدر که تا دلتان بخواهد در قرآن حرفش به میان آمده، وسط این همه جمعیت چه می‌کنیم؟ آیه‌هایش را دیده‌ایم؟ اگر بله، برای دیگرانی که نشنیده‌اند، خوانده‌ایم؟ صدای ولایت علی (ع) را به کسی رسانده‌ایم؟

پی‌نوشت ۱:
«آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این که درباره ی اوست. و خدا هرگاه ایمان آوردگان را خطابی نموده به او آغاز کرده [و او اولین شخص مورد نظر خدی متعال بوده است
هان مردمان! قرآن بر شما روشن می کند که امامان پس از علی فرزندان اویند و من به شما شناساندم که آنان از او و از من اند. چرا که خداوند در کتاب خود می گوید: «امامت را فرمانی پایدار در نسل او قرار داد...» و من نیز گفته ام که: «مادام که به قرآن و امامان تمسک کنید، گمراه نخواهید شد.»
*فرازی از خطبه‌ی معظم غدیر

پی‌نوشت ۲:
محسن آقای چاوشی چند سالی است عیدهای غدیر یک قطعه موسیقی در مدح امیرمؤمنان می‌دهد دست مردم. امسال که شب قدر هم قطعه‌ای تازه منتشر کرده که می‌بینید و‌ می‌شنوید. در مقام یک خواننده کوشیده صدای نام اول مظلوم عالم را با موسیقی به گوش عالم برساند. فبها که جای ایستادنش را شناخته‌...

@mohsenchavoshi

🌐setare114.ir
🔰 instagram.com/setarehayezamin

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده‌اند: حاملان [حافظان عامل به] قرآن، مشمول رحمت خاص خدا، در نور الهی غوطه‌ور، معلمان کلام خدا و نزدیکان درگاه پروردگارند؛ هر که با ایشان دوستی کند با خدا دوستی نموده و هر که با آنان دشمنی کند با خدا دشمنی کرده است.

تفسیرالإمام‌العسکری، صفحه 13

🌐setare114.ir
🔰 instagram.com/setarehayezamin
ستاره‌های زمین
Photo
شیخ مسلمان شده بود. این کارش دستوری ناگفته به تمام عشیره بود. یکی یکی اهل قبیله شهادتین بر زبان می آوردند و به آیین جدید در می آمدند. کعب هم در نهایت اسلام را پذیرفت. نه با میل و رغبت. تنها نمی خواست مقابل خویشان خود انگشت نما شود. هر روز یکی از دوستان و برادرنش با شوق بر او وارد می شد و ماجرای مسلمان شدنش را تعریف می کرد. هیچ میل نداشت در چیزی از آن ها عقب بماند. به پیش بزرگ قبیله رفت و همانجا اسلام آورد. گرچه در زندگی اش تغییر چندانی ایجاد نکرد. از همه دشوارتر نمازهای پنجگانه بود. اگر رفیقش،سعد، به دنبالش نمی آمد حوصله مسجد رفتن نداشت. چند هفته طول کشید تا رضایت داد بت خانگی شان را بیرون بیاندازند. آن هم به اصرار زنش که شیفته این آیین جدید شده بود. دلیل این همه هیاهوی در شهر را نمی فهمید. از آیاتی که پیامبر خدا قرائت می کرد لذت می برد. سخنانی شیرین و دلکش که تاکنون نشنیده بود. اما نمی دانست عوض کردن بتان با خدای یگانه چرا اینقدر مهم است. از همه مهم‌تر یهودیان مدینه بودند که هنوز اسلام نیاورده بودند. کعب اهل یهود را به چشم دیگری می‌نگریست. از کودکی در محفل آن‌ها بزرگ شده بود. از تمام اعراب اطرافش داناتر و آگاه‌تر بودند. سواد خواندن و نوشتن داشتند و داستان‌های نغزی از گذشتگان بلد بودند که هیچ‌گاه از شنیدن‌شان خسته نمی‌شد. همچنان با سعد به جلسات یهود می‌رفت تا نظرشان در مورد اسلام را بفهمد. کم کم چیزهایی داشت دستگیرش می شد. علمای یهود چندان دل خوشی از این آیین جدید نداشتند. حرف هایشان پر شده بود از نیش و کنایه. گاهی حتی به صراحت آیات قرآن را مسخره می‌کردند. شک به دل کعب افتاده بود. گمان می کرد کار خطایی انجام داده و از کرده خود پشیمان بود. در دلش افتاده بود که از اسلام برگردد. در همین افکار به پیش سعد رفت تا به مجلس یهودیان بروند. اما سعد با احوالی آشفته امتناع کرد. سعد گفت:« کعب باورت نمی شود. محمد و خدایش از زمزمه اهل یهود در پستوی خانه هایشان هم آگاه هستند. آیاتی برای ما نازل شده است.»

وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ ۚ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا

و از اين پيش، در اين كتاب بر شما نازل كرده‌ايم كه چون شنيديد كسانى آيات خدا را انكار مى‌كنند و آن را به ريشخند مى‌گيرند با آنان منشينيد تا آنگاه كه به سخنى ديگر پردازند. وگرنه شما نيز همانند آنها خواهيد بود. و خدا همه منافقان و كافران را در جهنم گرد مى‌آورد.

سوره نساء، آیه صد و چهلم

🌐setare114.ir
🔰 instagram.com/setarehayezamin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

زمان و مکان جلسه خانگی قرآن رو چطور باید انتخاب کنیم؟ محتوای جلسه چی باید باشه؟ مخاطبینمون کیا هستن؟‌ اگر تصمیم گرفته باشید جلسه خانگی قرآن برگزار کنید، احتمالا این سوالات به ذهن شما هم رسیده. توی این ویدیو سعی کردیم به کوتاه‌ترین شکل ممکن به همه این سوالات جواب بدیم.

اگه می‌خواید بیشتر درباره خدمات ما بدونید، به صفحه‌ی جلسات خانگی قرآن مراجعه کنید.

#ستاره_بشیم

🌐jkqk.ir
🔰 instagram.com/jkqk_ir

تا حالا به این فکر کردید که با گوشیتون قرآن حفظ کنید؟ صبر کنید! لطفا قبل از این که هزارجور بهانه مثل نداشتن وقت و حافظه بیارید، اول این پست اسلایدی رو بخونید. ما توی این پست اپلیکیشنی رو معرفی کردیم که می‌تونه بهتون کمک کنه تا با صرف روزی بیست دقیقه توی چهار ماه حافظ جزء سی‌ام قرآن بشید!

🌐setare114.ir
🔰 instagram.com/setarehayezamin