کتابخانه سیمرغ
73.7K subscribers
13.7K photos
891 videos
6.93K files
482 links
Download Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

من احساسات و زندگی ام را
و طبقه اجتماعی ام را روزی ترک کردم که فهمیدم فشار و درد یعنی چه!!
...و دیگر به هیچ صورتی حاضر نیستم بند و بست با آن طبقه را بپذیرم.
پاک و منزه بودن عقیده ایست که به کار دراویش و کشیش ها میآید.
من دستانم آلوده است تا آرنج!!

📕 دستهای آلوده

ژان پل سارتر

@seemorghbook
پرنده تلاش می‌کند تا از درون تخم رها شود. تخم همان جهان است،
کسی که دلش می‌خواهد به دنیا بیاید؛
اول باید دنیایی را ویران سازد .

#هرمان_هسه

@seemorghbook
📕 تمثیلات

میرزا فتعلی آخوندزاده

(مجموعه شش نمایشنامه و ک داستان از میرزا فتعلی آخوند زاده)

میرزا فتحعلی آخوندزاده (آخوندوف) نمایشنامه‌نویس آزادی‌خواه آذربایجانی ایرانی‌تبار دورهٔ قاجار بود ر سال ۱۱۹۱ خورشیدی برابر با ۱۸۱۲ میلادی و ۱۲۲۸ هجری قمری در شهر نوخه یاشکی زاده شد. پدرش میرزا محمدتقی، کدخدای روستای خامنه بود که درست یک سال پیش از تولد میرزافتحعلی از این سمت برکنار شد و با مهاجرت جعفرقلی خان دنبلی از خوی به شهر شکی و حکومت در آن ولایت، بسیاری از اهالی شهرهای مختلف آذربایجان به جهت عدل و داد وی با آن شهر مهاجرت نمودند که میرزا تقی نیز یکی از آن‌ها بود. در آنجا همسر دیگری به نام نعناخانم اختیار کرد و از او میرزافتحعلی را به دنیا آورد. شهر نوخه در جمهوری آذربایجان کنونی تا زمان انعقاد عهدنامه ترکمانچای در سال ۱۸۲۸ میلادی/ ۱۲۰۶ خورشیدی٬ یعنی حدود ۱۶ سال پس از تولد فتحعلی٬ متعلق به ایران بود. فتحعلی در کودکی به همراه خانواده مدتی در خامنه و مشکین‌شهر و چندی هم در گنجه زندگی کرد و سپس به نوخه بازگشت و در آنجا تحصیل کرد. سپس هنگامی که ۲۳ ساله بود به تفلیس رفت و مترجم بارون روزن فرماندار گرجستان شد و تا آخر زندگی همین سمت را داشت. او در زمان ورود به تفلیس بود که با تئاترهای گرجستان آشنا شد. در این تئاترها عموماً آثار گوگول، آستروفسکی و مولیر به صحنه می‌رفت. او از این پس بود که خود نیز دست به کار نگارش نمایشنامه شد. از جمله آثار آخوندزاده که سبب شهرت وی در ادبیات نمایشی شد، کتاب «تمثیلات» است که حاوی شش نمایشنامه و یک داستان به قرار زیر می‌باشد: «حکایت ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر» «حکایت خرس قولدورباسان» یا «دزدافکن» «حکایت موسیو ژوردان حکیم نباتات و مستعلی شاه مشهور به به جادوگر» «حکایت وزیر خان لنکران» یا «سراب» «حکایت مرد خسیس» یا «حاجی قره» «حکایت وکلای مرافعه تبریز» داستان «یوسف شاه سراج» یا «ستارگان فریب خورده» آخوندزاده اولین سازندهٔ قالب‌های امروزی نمایش در مشرق زمین است. او همچنین جزو نخستین کسانی است که به موضوع زن و مشکلات زنان ایرانی در آثارش می‌پردازد. هرچند او در نمایشنامه‌هایش به مساله آزادی و مشکلات زنان می‌پردازد اما راه حلی برای نجات آنان ارائه نمی‌کند.

@seemorghbook


انسان ها
نمی دانند که
"تجربه" نوعی شکست است
انگار باید
همه چیزشان را
از دست بدهند، تا ذره ای بفهمند .

#آلبر_کامو

@seemorghbook
️بیست و دوم آذر سالروز درگذشت حکیم ابوریحان بیرونی از دانشمندان بزرگ ایران که در علوم حکمت و اختر شناسی وریاضیات وتاریخ وجغرافیا مقام شامخ داشته است گرامی باد.

@seemorghbook


وقتی می‌شود دقایقِ عمرت را با آدم‌های خوب بگذرانی ، چرا باید لحظه‌هایت را صرف آدم‌هایی کنی که یا دل‌های کوچکشان مدام درگیر حسادت‌ها و کینه ورزی‌های بچه‌گانه‌اند، یا مدام برای نبودنت، برای خط زدنت، تلاش می‌کنند ...؟!


#زیگموند_فروید

@seemorghbook
تصويرى کمیاب از رضا شاه در حال نبش قبر كريم خان!
به دستور رضاشاه قبر کریم خان در کاخ گلستان که مورد بی احترامی قاجار ها قرار میگرفت ، نبش قبر و به شیراز بازگردانده شد .

@seemorghbook
سنگی که
طاقت ضربه های تيشه را ندارد
لایق تنديس شدن نیست

در مقابل سختی ها مقاوم باش
تا وجودت
شایسته تندیس شدن باشد ...

@seemorghbook
جایی که مردم از دولتشان بترسند
ظلم حاکم است،
جایی که دولت از مردم بترسد،
آزادی وجود دارد.

#توماس_جفرسون

@seemorghbook
📕اربابان جدید جهان

جان پیلجر

پیلجر در این كتاب میكوشد با تحلیل مسائل واقعی جهان اربابان جدید جهان و به تعبیری سرمایه‌ داران و سودجویان جهان و عملكرد آنان را تجزیه و تحلیل نماید و چهره واقعی آن را آشكار سازد.
به تصریح او; امروز در جهان در هفت ثانیه یک كودک زیر هفت سال از گرسنگی میمیرد. در اكثر موارد این قبیل كودكان قربانی سودجویی و حرص و ولع اربابانند... در بطن بازار جهانی شده یک بانكدار، یک مسئول عالی رتبه شركت فراملی، یک عامل تجارت جهانی شده به مثابه یک شكارچی در كمین طعمه‌ اند. آنها پول می‌ اندوزند، دولت ‌ها را حذف میكنند، طبیعت را تخریب میكنند و انسان ‌ها را نابود میسازند. این كتاب پرده از چهرهٔ این شكارچیان برمیدارد، گفتارشان را تجزیه و تحلیل و عملكردشان را برملا میسازد.

@seemorghbook
آزادی؛
فاصله‌ای‌ست بین سقوط یک دولت
تا تشکیل دولت موقت.


#مهرداد_عارفانی
@seemorghbook
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢

#غلط_ننویسیم 131

🔴 تنبور/ طنبور

یکی از آلات موسیقی، تنبور واژه فارسی و معرّب آن طنبور است. در متون قدیم هر دو صورت آمده است ،اما بهتر است که با حرف"ت" و به صورت تنبور نوشته شود.

📕کتاب غلط ننویسیم

ابوالحسن نجفی

@seemorghbook
ولادیمیر کبیر در سال987 ، برای تعیین دین رسمی روسیه قصد داشت اسلام را انتخاب کند اما وقتی که از ممنوعیت نوشیدن الکل و خوردن گوشت خوک در اسلام باخبر شد، دین ارتدوکس را دین رسمی کشور کرد!
@seemorghbook


◀️بخوانیم و بدانیم ( ۶۶)

🔮 آیا میدانید مثل "برو جایی که عرب نی انداخت" به چه معناست؟

🔸 بسیار پیش آمده است که در موقع دعوا، مثلا بین فرزندان با والدین یا زن و شوهر یکی از طرفین تهدید به ترک منزل میکند و دیگری از سر خشم میگوید:
"برو آنجا که عرب نی انداخت"
که کنایه از این است، برو جایی که بازگشتی در آن نیست.
در گذشته وسایل دقیق تعیین زمان وجود نداشت و از انجاییکه بیشتر قسمتهای سرزمین عربستان از بیابان پوشیده شده است و با وزش کوچکترین نسیم وضعیت تپه های شنی تغییر میکرد در نتیجه بادیه نشینها نمیتوانستند، با استفاده از زاویه تابش نور خورشید بر راس تپه های شنی بی ثبات به زمان دقیق پی ببرند.
برای همین اشخاصی وجود داشتند که کار آنها انداختن نی یا نیزه بود.
در هنگام غروب آفتاب این افراد نیزه یا نی خود را به سمت آخرین اشعه تابش نور خورشید پرتاب میکردند و اگر نور خورشید به نیزه آنها برخورد میکرد معنایش این بود که هنوز روز است در غیر اینصورت هنگام شب فرار رسیده است.
همچنین در مواقع دیگر روز با توجه به محل قرار گرفتن سایه نیزه میتوانستند به طور تقریبی حساب کنند که چند ساعت به ظهر مانده یا چند ساعت از ظهر گذشته است.
این کار معمولا در مناطق دور افتاده و در بیابان صورت میپذیرفت به همین دلیل محلی که از این روش از آن استفاده میشد محلی دورافتاده و پرت و دور از تمدن بشمار میرفت که امروزه به عنوان ضرب المثل در آمده است.
@seemorghbook

💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠

ﻣﺮﺍ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﺠﺎﯼ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﮐﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﻣﺤﺒﺖ ﻧﻤﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﻡ . ﻻﺑﺪ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﯾﺪ . ﺯﯾﺮﺍ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻠﻌﻨﺪ، ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﯾﺪ ﺯﯾﺮﺍ ﮔﻨﺞ ﻫﺎﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻣﻨﻬﺪﻡ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﻧﺪ . ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﯾﺪ ﺯﯾﺮﺍ ﺍﺯ ﺁﻫﻦ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﺑﮑﺸﺎﻧﻨﺪ . ﭘﺴﺖ ﻓﻄﺮﺗﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺭﺩ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ .

#ﻣﺎﮐﺴﯿﻢ_ﮔﻮﺭﮐﯽ

@seemorghbook
☕️ قطعه‌ای از کتاب

نابینائی در شب تاریک چراغی در دست و سبوئی بر دوش در راهی می رفت. فضولی به وی رسید و گفت :
ای نادان! روز و شب پیش تو یکسانست و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟

نابینا بخندید و گفت : این چراغ نه از بهر خود است، از برای چون تو کوردلان بی خرد است، تا به من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند.

حال نادان را به از دانا نمی داند کسی
گرچه دردانش فزون از بوعلی سینا بوَد
طعن نابینا مزن ای دم ز بینائی زده
زانکه نابینا به کار خویشتن بینا بود

📕 بهارستان

عبدالرحمن جامی

@seemorghbook