"صدای ملّت"
8.74K subscribers
148K photos
73.5K videos
163 files
4.34K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
#حاکم_عادل !!

روزگاری در یک جایی مردی برای
دزدی از دیوار خانه ای بالا رفت
و خواست از پنجره وارد شود که
پنجره کنده شد و دزد به زمین افتاد
و پایش شکست.
شکایت نزد حاکم عادل برد.
حاکم صاحبخانه را خواست و گفت:
چرا "پنجره" سُست بوده که این بندهٔ
خدا از طلب روزی خود و سهم خود
باز مانَد و صدمه ببینَد!
مرد گفت:
نجار پنجره را سست
ساخته است،
من بیگناهم.
حاکم نجار را خواست و عتاب کرد.
نجار گفت:
من پنجره را محکم ساختم،
بنّا آن را خوب نصب نکرده!
حاکم بنّا را خواست
و علت را جویا شد.
بنّا گفت:
مصالح فروش مصالحِ نامناسب
فروخته است!
حاکم مصالح فروش را خواست.
او که نتوانست دیگری را مقصر نشان
دهد،محکوم شد و حاکم فرمود
دارش بزنند!
وقتی مصالح فروش را پای چوبه دار
بردند،چون قدش کوتاه بود به طنابِ
دار نمیرسید.
موضوع را به حاکم گفتند.
فرمود:
یک نفر که قدش بلند است پیدا کنید
و اعدامش کنید تا موضوع ختم به
خیر شود و صدای کسی در نیاید!
#انتصاب آقای آملی #لاریجانی به ریاست #مجمع_تشخیص_مصلحت
یعنی #حاکم کردن دیدگاه #قضایی و تفکر #دادگاهی آملی
بر مجموعه ای که باید در #اختلاف میان #مجلس و #شورای_نگهبان
و در سیاستهای کلان کشور نظر دهد.
آقای آملی لاریجانی در دستگاه قضا عملکرد موفقی نداشت
و گاهی مورد #اتهام قرار گرفت و گاهی در سیاست و خارج از وظایف قضایی دخالت می کرد،
ذهن جامعه نسبت به وی #خوشبین نیست،
حضور وی در راس تشخیص مصلحت،
حکایت از آن دارد که در آینده و در #انتخابات آتی با ماجراهای جدیدی روبرو هستیم
و برخی از ائمه جمعه نیز به #فتنه 98 اشاره کرده اند،
هنوز کاملاً مشخص نیست چه برنامه و پروژه هایی طراحی شده است
ولی می توان پیش بینی کرد که منتظر روزهای دشواری در سپهر سیاسی باشیم
و برخوردهای امنیتی و قضایی در پیش است
#حاکم_عادل !!


روزگاری در یک جایی مردی برای
دزدی از دیوار خانه ای بالا رفت
و خواست از پنجره وارد شود که
پنجره کنده شد و دزد به زمین افتاد
و پایش شکست.
شکایت نزد حاکم عادل برد.
حاکم صاحبخانه را خواست و گفت:
چرا "پنجره" سُست بوده که این بندهٔ
خدا از طلب روزی خود و سهم خود
باز مانَد و صدمه ببینَد!
مرد گفت:
نجار پنجره را سست
ساخته است،
من بیگناهم.
حاکم نجار را خواست و عتاب کرد.
نجار گفت:
من پنجره را محکم ساختم،
بنّا آن را خوب نصب نکرده!
حاکم بنّا را خواست
و علت را جویا شد.
بنّا گفت:
مصالح فروش مصالحِ نامناسب
فروخته است!
حاکم مصالح فروش را خواست.
او که نتوانست دیگری را مقصر نشان
دهد،محکوم شد و حاکم فرمود
دارش بزنند!
وقتی مصالح فروش را پای چوبه دار
بردند،چون قدش کوتاه بود به طنابِ
دار نمیرسید.
موضوع را به حاکم گفتند.
فرمود:
یک نفر که قدش بلند است پیدا کنید
و اعدامش کنید تا موضوع ختم به
خیر شود و صدای کسی در نیاید