🌐چرا مرید آیت الله مصباح یزدی نشدم؟
✔️ آیت الله #مصباح_یزدی به روایت مصطفی_ملکیان در گفتگو با نشریه برای فردا🔻
🔹سه دلیل دیگر داشت که من مرید ایشان نشدم: اول این که آقای مصباح خیلی دست خوش جذم و جمود و تعصب و پیش داوری و بی مدارایی نسبت به هرگونه دگر اندیشی بود و من این روحیه را نمی پسندیدم. من از نوجوانی نسبت به همه افکار خیلی باز بودم، آقای مصباح بسیار متعصب بود و دارای پیش داوری منفی نسبت به دگراندیشان منجمله دکتر شریعتی در آن زمان بود. نکته دوم اینکه آقای مصباح تحمل مخالفت با خودش را نداشت. نمی شد ایشان را به جد نقد کرد، شما باید از آقای مصباح تنها رهنمود بگیرید، نمی توانستید به جد وارد یک بحث با او شوید و مخالفت خود را اعلام کنید. نکته سوم اینکه ایشان خیلی کم مطالعه بود و کتاب های خیلی محدودی می خواند.
🔹جهت دیگری که من از مریدان ایشان نبودم مربوط می شد به مسائل انقلاب. در زمانی که من با ایشان بودم خودم خیلی موافق انقلاب اسلامی ایران و جمهوری اسلامی بودم و خیلی علاقه شخصی به آقای خمینی داشتم. در آن زمان ولی در نشست و برخاست هایی که من با آقای مصباح داشتم همیشه یک نوع بی اعتنایی به این امور می دیدم و شیفتگی ای که من در آن زمان نسبت به آقای خمینی داشتم در آقای مصباح دیده نمی شد. مصباح اطرافیان خودشان را به جد از اینکه در جنگ شرکت کنند باز می داشتند. در آن زمان بسیاری از آرا و انظاری که بزرگان آن زمان جمهوری داشتند را دارای سبقه مارکسیستی می دیدند، با بسیاری از مواضع آقای بهشتی مخالفت داشتند، وقتی آقای خمینی انجمن حجتیه را تخطئه کردند مصباح در این تخطئه همراه نبود، اینها مواردی است که من آگاهانه نام می برم و اینها چه مواضع حقی بود و چه ناحق در آن زمان که من با آقای مصباح بودم از نظر من گریزاننده بود.
🔹شاید الان من بعضی از مواضع آقای مصباح را بپسندم چون تحول فکری پیدا کرده ام ولی آن زمان که من در نشست و برخاست با ایشان بودم برای من پذیرنده نبود و این باعث می شد من به این جهت از ایشان اجتناب فکری عاطفی، دوری گزینی فکری عاطفی داشته باشم. الان بعضی از مواضع برای من پذیرفتنی است ولی آن زمان نبود ولی چیزی که الان هم برای من پذیرفتنی نیست این است که آقای مصباح آن مواضعی که آن زمان داشتند را الان انکار می کنند. مثلا یادم می آید در این سال های بعد من یک بار شنیدم که به بسیجی ها می گفتند همان گونه که ما در سال های جنگ در میدان جنگیدیم الان هم باید در میدان های فرهنگی بجنگیم و من در تعجبم کی آقای مصباح کسی را به جنگیدن ترغیب می کردند و این اصلا برای من پذیرفتنی نیست که ایشان روی گذشته خاک می پاشند.
🔹من خاطراتی دارم از کسانی که می خواستند به جبهه بروند و در عین حال رضایت آقای مصباح را هم داشته باشند اما این رضایت حاصل نمی شد. من به چیزهای بیشتری اشاره نمی کنم و از این موج افشاگر که در مملکتمان به وجود آمده اصلا استقبال نمی کنم و نظرم این است یکی از صفات خوب خداوند که ما باید داشته باشیم ستارالعیوب بودن است. من بسیار از روحیه افشاگری که یک روحیه مارکسیستی است منزجرم. یکی دیگر از دلایلم برای بازگو نکردن همه چیز این است که اگر چیزی نقل کنم به شدت تکذیب خواهد شد و در اوضاع و احوال کنونی هیچ کسی در هیچ جا به نفع من شهادت نخواهد داد بنابراین من خودم را در مهلکه ای حقوقی نمی اندازم ولی این چیزهارا نمی توانستم بگذرم چون همه کسانی که آقای مصباح را می شناسند چه موافقان و چه مخالفان این نکات را تایید می کنند.
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
✔️ آیت الله #مصباح_یزدی به روایت مصطفی_ملکیان در گفتگو با نشریه برای فردا🔻
🔹سه دلیل دیگر داشت که من مرید ایشان نشدم: اول این که آقای مصباح خیلی دست خوش جذم و جمود و تعصب و پیش داوری و بی مدارایی نسبت به هرگونه دگر اندیشی بود و من این روحیه را نمی پسندیدم. من از نوجوانی نسبت به همه افکار خیلی باز بودم، آقای مصباح بسیار متعصب بود و دارای پیش داوری منفی نسبت به دگراندیشان منجمله دکتر شریعتی در آن زمان بود. نکته دوم اینکه آقای مصباح تحمل مخالفت با خودش را نداشت. نمی شد ایشان را به جد نقد کرد، شما باید از آقای مصباح تنها رهنمود بگیرید، نمی توانستید به جد وارد یک بحث با او شوید و مخالفت خود را اعلام کنید. نکته سوم اینکه ایشان خیلی کم مطالعه بود و کتاب های خیلی محدودی می خواند.
🔹جهت دیگری که من از مریدان ایشان نبودم مربوط می شد به مسائل انقلاب. در زمانی که من با ایشان بودم خودم خیلی موافق انقلاب اسلامی ایران و جمهوری اسلامی بودم و خیلی علاقه شخصی به آقای خمینی داشتم. در آن زمان ولی در نشست و برخاست هایی که من با آقای مصباح داشتم همیشه یک نوع بی اعتنایی به این امور می دیدم و شیفتگی ای که من در آن زمان نسبت به آقای خمینی داشتم در آقای مصباح دیده نمی شد. مصباح اطرافیان خودشان را به جد از اینکه در جنگ شرکت کنند باز می داشتند. در آن زمان بسیاری از آرا و انظاری که بزرگان آن زمان جمهوری داشتند را دارای سبقه مارکسیستی می دیدند، با بسیاری از مواضع آقای بهشتی مخالفت داشتند، وقتی آقای خمینی انجمن حجتیه را تخطئه کردند مصباح در این تخطئه همراه نبود، اینها مواردی است که من آگاهانه نام می برم و اینها چه مواضع حقی بود و چه ناحق در آن زمان که من با آقای مصباح بودم از نظر من گریزاننده بود.
🔹شاید الان من بعضی از مواضع آقای مصباح را بپسندم چون تحول فکری پیدا کرده ام ولی آن زمان که من در نشست و برخاست با ایشان بودم برای من پذیرنده نبود و این باعث می شد من به این جهت از ایشان اجتناب فکری عاطفی، دوری گزینی فکری عاطفی داشته باشم. الان بعضی از مواضع برای من پذیرفتنی است ولی آن زمان نبود ولی چیزی که الان هم برای من پذیرفتنی نیست این است که آقای مصباح آن مواضعی که آن زمان داشتند را الان انکار می کنند. مثلا یادم می آید در این سال های بعد من یک بار شنیدم که به بسیجی ها می گفتند همان گونه که ما در سال های جنگ در میدان جنگیدیم الان هم باید در میدان های فرهنگی بجنگیم و من در تعجبم کی آقای مصباح کسی را به جنگیدن ترغیب می کردند و این اصلا برای من پذیرفتنی نیست که ایشان روی گذشته خاک می پاشند.
🔹من خاطراتی دارم از کسانی که می خواستند به جبهه بروند و در عین حال رضایت آقای مصباح را هم داشته باشند اما این رضایت حاصل نمی شد. من به چیزهای بیشتری اشاره نمی کنم و از این موج افشاگر که در مملکتمان به وجود آمده اصلا استقبال نمی کنم و نظرم این است یکی از صفات خوب خداوند که ما باید داشته باشیم ستارالعیوب بودن است. من بسیار از روحیه افشاگری که یک روحیه مارکسیستی است منزجرم. یکی دیگر از دلایلم برای بازگو نکردن همه چیز این است که اگر چیزی نقل کنم به شدت تکذیب خواهد شد و در اوضاع و احوال کنونی هیچ کسی در هیچ جا به نفع من شهادت نخواهد داد بنابراین من خودم را در مهلکه ای حقوقی نمی اندازم ولی این چیزهارا نمی توانستم بگذرم چون همه کسانی که آقای مصباح را می شناسند چه موافقان و چه مخالفان این نکات را تایید می کنند.
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
.
#مصباح_یزدی :
خوردن گوشت گوسفند سفارش هم شده اما اگر در شرایطی قرار گیرد میتواند حرام هم باشد
در گام اول انقلاب موفق بودیم
ــــــــــــــ ــــــــــــــ ــــــــــــــ ــــــــــــــ
از هر هزار نفر جمعیت دنیا تنها چهار نفرشان در ونزوئلا زندگی میکنند اما از هر پنج بشکه ذخیرۀ باقیماندۀ نفت دنیا یکی زیر پای مردم این کشور است ، کشوری کوچک با جمعیتی نهچندان زیاد و منابعی سرشار که با این وجود وضع اقتصادی آن چنان ناگوار است که هیچ آیندۀ روشنی برای آن متصور نیست
تراژدی ونزوئلا بیش از هر چیز حاصل نادیده گرفتن علم اقتصاد است ، ونزوئلا به جهانیان نشان داد که علم اقتصاد چیزی نیست که با سیاستهای دستوری و لحظهای مشکلش حل شود و در برابر کوچکترین سیاست اشتباه عکسالعمل نشان خواهد داد . اقتصاد دانان میگویند :
#اقتصاد موجودی زنده است یعنی درست همان طور که وقتی دست زخم میشود و مغز سریعا به سیستم دفاعی بدن دستور ترمیم میفرستد اگر زخمهای اقتصاد نیز با روشهای عقلانی ترمیم نشوند هر روز عمیقتر خواهد شد . نرخ تورم در ونزوئلا و البته ایران نشان میدهد که اگر شما یک ضربه به اقتصاد وارد کنید او به شما ۷۰ ضربه سهمگین وارد خواهد کرد . البته ایران خوشبختانه هنوز به آن سطح از فلاکت نرسیده ولی با توجه به هرج و مرج حاکم بر «حکمرانی اقتصادی» کشور خطر فروپاشی اقتصادی را هم نمیتوان یک سناریوی غیر قابل تحقق به شمار آورد
🔴 پس ﺍﮔﺮ شما هم مانند من ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭید که ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ١٣٩٨ ، ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺗﺤﺼﻴﻠﻜﺮﺩﻩ ﻭلی ﺑﻴﻜﺎﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ ، ﺍﮔﺮ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭید تا سال ١۴٠٠ همچنان ﺗﻮﺭﻡ وحشتناک ﺩﺳﺘﺮﻧﺞ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﻧﺪﻫﺪ ، ﺍﮔﺮ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭید ﻛﻪ ﺭﺷﺪ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩی ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺩﺳﺖ ﻛﻢ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯۀ ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺭﺷﺪ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎی ﺗﻮﺳﻌﻪ #ﻧﻴﺎﻓﺘﻪ در جهان ﺑﺎﺷﺪ و اگر آرزو دارید بعد از نیم قرن تورم ٢رقمی بالاخره ما هم مثل یک انسان زندگی کنیم ﺑﺎﻳﺪ از خدا بخواهید ﻛﻪ حکومت جمهوری اسلامی بجای ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﻫﺎ ﻭ ﺁﺭﻣﺎﻥﻫﺎی خودش ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺎﺯﻭﻛﺎﺭﻫﺎی ﺍﻗﺘﺼﺎﺩی ﺗﺤﻤﻴﻞ ﻛﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭد چرا که با ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ شاید ﻧﻮﺭﻭﺯ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺭﺍ نیز ﺑﻪ چشم ببینیم ...
@sedayeslahat
#مصباح_یزدی :
خوردن گوشت گوسفند سفارش هم شده اما اگر در شرایطی قرار گیرد میتواند حرام هم باشد
در گام اول انقلاب موفق بودیم
ــــــــــــــ ــــــــــــــ ــــــــــــــ ــــــــــــــ
از هر هزار نفر جمعیت دنیا تنها چهار نفرشان در ونزوئلا زندگی میکنند اما از هر پنج بشکه ذخیرۀ باقیماندۀ نفت دنیا یکی زیر پای مردم این کشور است ، کشوری کوچک با جمعیتی نهچندان زیاد و منابعی سرشار که با این وجود وضع اقتصادی آن چنان ناگوار است که هیچ آیندۀ روشنی برای آن متصور نیست
تراژدی ونزوئلا بیش از هر چیز حاصل نادیده گرفتن علم اقتصاد است ، ونزوئلا به جهانیان نشان داد که علم اقتصاد چیزی نیست که با سیاستهای دستوری و لحظهای مشکلش حل شود و در برابر کوچکترین سیاست اشتباه عکسالعمل نشان خواهد داد . اقتصاد دانان میگویند :
#اقتصاد موجودی زنده است یعنی درست همان طور که وقتی دست زخم میشود و مغز سریعا به سیستم دفاعی بدن دستور ترمیم میفرستد اگر زخمهای اقتصاد نیز با روشهای عقلانی ترمیم نشوند هر روز عمیقتر خواهد شد . نرخ تورم در ونزوئلا و البته ایران نشان میدهد که اگر شما یک ضربه به اقتصاد وارد کنید او به شما ۷۰ ضربه سهمگین وارد خواهد کرد . البته ایران خوشبختانه هنوز به آن سطح از فلاکت نرسیده ولی با توجه به هرج و مرج حاکم بر «حکمرانی اقتصادی» کشور خطر فروپاشی اقتصادی را هم نمیتوان یک سناریوی غیر قابل تحقق به شمار آورد
🔴 پس ﺍﮔﺮ شما هم مانند من ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭید که ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ١٣٩٨ ، ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺗﺤﺼﻴﻠﻜﺮﺩﻩ ﻭلی ﺑﻴﻜﺎﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ ، ﺍﮔﺮ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭید تا سال ١۴٠٠ همچنان ﺗﻮﺭﻡ وحشتناک ﺩﺳﺘﺮﻧﺞ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﻧﺪﻫﺪ ، ﺍﮔﺮ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭید ﻛﻪ ﺭﺷﺪ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩی ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺩﺳﺖ ﻛﻢ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯۀ ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺭﺷﺪ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎی ﺗﻮﺳﻌﻪ #ﻧﻴﺎﻓﺘﻪ در جهان ﺑﺎﺷﺪ و اگر آرزو دارید بعد از نیم قرن تورم ٢رقمی بالاخره ما هم مثل یک انسان زندگی کنیم ﺑﺎﻳﺪ از خدا بخواهید ﻛﻪ حکومت جمهوری اسلامی بجای ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﻫﺎ ﻭ ﺁﺭﻣﺎﻥﻫﺎی خودش ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺎﺯﻭﻛﺎﺭﻫﺎی ﺍﻗﺘﺼﺎﺩی ﺗﺤﻤﻴﻞ ﻛﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭد چرا که با ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ شاید ﻧﻮﺭﻭﺯ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺭﺍ نیز ﺑﻪ چشم ببینیم ...
@sedayeslahat
✅ اگر #آمريكا انقدر بد است، بنظر شما چرا #مصباح_یزدی برای سفر به کشوری که آن را ام الفساد می داند، ۱۵۰ هزار دلار از مرحوم آیت الله #هاشمی_رفسنجانی ، کمک مالی دریافت کرده اند؟!؟
♦️آیا جناب مصباح می دانند، رطب خورده منع رطب نمی کنید؟
♦️آیا اعزام طلاب به چنین کشوری مضر نیست؟
#دروغ_ممنوع
👇👇👇
@sedayeslahat
♦️آیا جناب مصباح می دانند، رطب خورده منع رطب نمی کنید؟
♦️آیا اعزام طلاب به چنین کشوری مضر نیست؟
#دروغ_ممنوع
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴رجبی، معاون #مصباح_یزدی: وزیر به وظیفه سنگینش عمل کند/باید روی پیامرسانهای داخلی، سرمایهگذاری حداکثری داشته باشیم/پیامرسانهای خارجی بالاترین ضربه را به اخلاق، دین و فرهنگ زدهاند
▫️موسسه مصباح یک پای این تجارت است؛ باید هم وسط کرونا به این «سرمایهگذاری حداکثری» فکر کند.
✍محمدجواد اکبرین
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
▫️موسسه مصباح یک پای این تجارت است؛ باید هم وسط کرونا به این «سرمایهگذاری حداکثری» فکر کند.
✍محمدجواد اکبرین
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢#مصطفی_تاجزاده:
🔹در دوره اصلاحات #مصباح_یزدی پرچمدار تئوریزهکردن #خشونت بود. امروز #پناهیان مشغول ترسیم تصویری داعشی از ظهور امامی است که به بازگشت #مسیح تعبیر شده، بدان امید که کاربرد خشونت را در حال حاضر موجه سازد. روحانیونی که دغدغه اعتبار دین و حیثیت معصومان را دارند، چرا سکوت کردهاند؟
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔹در دوره اصلاحات #مصباح_یزدی پرچمدار تئوریزهکردن #خشونت بود. امروز #پناهیان مشغول ترسیم تصویری داعشی از ظهور امامی است که به بازگشت #مسیح تعبیر شده، بدان امید که کاربرد خشونت را در حال حاضر موجه سازد. روحانیونی که دغدغه اعتبار دین و حیثیت معصومان را دارند، چرا سکوت کردهاند؟
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمدینژاد : من از متن مردم بیرون آمدم، بر علیه جریان حاکم!
تصویری از احمدینژاد در آغوشِ متن مردم و اصلیترین حامیاش، جناب #مصباح_یزدی
🔺مصطفی فقیهی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
تصویری از احمدینژاد در آغوشِ متن مردم و اصلیترین حامیاش، جناب #مصباح_یزدی
🔺مصطفی فقیهی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (1)
شیخ محمد تقی مصباح یزدی چهره در نقاب خاک فرو کشید. او را میتوان مناقشه برانگیزترین و در عین حال صریحترین متکلمِ معاصر حوزۀ علمیۀ قم دانست. حرف او اما دقیقاً چه بود و چه کرد؟
پاسخ به این پرسش نیازمند اشارهای کوتاه به نظریۀ سیاسی آیتالله خمینی است. زندهیاد مهندس عزتالله سحابی نقل میکرد که هنگام اقامت آیتالله خمینی در پاریس، هر که از ضرورت ایجاد "حکومت اسلامی" پس از سقوط نظام شاهنشاهی در ایران سخن میگفت، آیتالله فوراً تذکر میداد که نگویید "حکومت اسلامی" بگویید "جمهوری اسلامی" چرا که "حکومت اسلامی" دارای ویژگیهایی است که جامعۀ ایران تاب تحمل آن را ندارد. مهندس سحابی خود نیز این تذکر را از آیتالله گرفته بود!
آیتالله خمینی در بارۀ این نظرش به طور علنی توضیح روشن و مبسوطی نداده است، اما منظور او قابل درک است. از نگاه آیتالله خمینی، فقیه جامع الشرایط در دوران غیبتِ امام دوازدهم شیعیان، جانشین و دارای تمام اختیارات سیاسی و دینی اوست. این اختیارات که از آن به "ولایت" یاد میکند، در حد همان احتیارات پیامبر اسلام است و جای چون و چرا هم ندارد. به عبارت روشنتر، ولایت فقیهِ مورد نظر آیتالله خمینی همان ولایت پیامبر و امامان دوازده گانۀ شیعی است که مشروعیت خود را از خدا گرفته و مردم مسلمان هم موظف به اطاعت از او هستند. از این نگاه، فقیهِ حاکم جانشین معصوم و "مفترضالاطاعه" است یعنی بر عموم مسلمانان واجب است که از دستورات سیاسی و دینی او در جهت اجرای مو به موی احکام شرع و استحکام قدرت حکومتش بیقید شرط اطاعت کنند و گرنه به عنوان باغی یا طاغی مجازات خواهند شد.
آیتالله خمینی اما دریافته بود که استقرار "حکومت اسلامی" مورد نظر او در دنیای امروز و بخصوص در جامعهای مانند ایران، امکانپذیر نیست، و بنابراین، صورت تعدیل یافتۀ آن را تحتِ عنوان "جمهوری اسلامی" مطرح کرد تا هم رأی و نظر عموم به صورتی هدایت شده، به صورت مبنای "مقبولیت" نظام به رسمیت شناخته شود و هم اجرای تمام و کمال احکام شرع با سطحی از انعطاف و نوآوری و حتی عدول از اجرای پارهای مجازاتهای شرعی عملی گردد.
نظریۀ آیتالله خمینی به دلیل بنیاد دوگانهاش، حتی در زمان حیاتش سبب دو تفسیر متفاوت در بین پیروان او شد و نیروهای وفادار به او به دو دستۀ چپ و راست تقسیم شدند. تا زمانی که آیتالله زنده بود، خود عمدتاً به نفع جناح چپ اما به صورتی کم و بیش متوازن، اختلافهای سیاسی بین دو طرف را فیصله میداد. پس از فوت آیتالله اما اختلاف بین دو جناح بالا گرفت و با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد سال 76، منازعۀ دو جناح در قالب اصلاحطلب و محافظهکارجلوۀ تازهای به خود گرفت و صفآرایی سیاسی بی سابقهای را رقم زد.
اصلاح طلبان با تکیه بر بخشی از میراث آیت الله خمینی و بویژه بر مبنای دستاوردهای فکری روشنفکران دینی علیالخصوص دکتر عبدالکریم سروش، در صدد اصلاح حکمرانی در جمهوری اسلامی بر آمدند و مباحثی مانند دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و تسامح و مدارای دینی و ضرورت همزیستی با جهان غرب را وارد ادبیات سیاسی خود کردند. این مباحث مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت و موجب نگرانی شدید جناح محافظهکار شد.
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#عبدالکریم_سروش
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (1)
شیخ محمد تقی مصباح یزدی چهره در نقاب خاک فرو کشید. او را میتوان مناقشه برانگیزترین و در عین حال صریحترین متکلمِ معاصر حوزۀ علمیۀ قم دانست. حرف او اما دقیقاً چه بود و چه کرد؟
پاسخ به این پرسش نیازمند اشارهای کوتاه به نظریۀ سیاسی آیتالله خمینی است. زندهیاد مهندس عزتالله سحابی نقل میکرد که هنگام اقامت آیتالله خمینی در پاریس، هر که از ضرورت ایجاد "حکومت اسلامی" پس از سقوط نظام شاهنشاهی در ایران سخن میگفت، آیتالله فوراً تذکر میداد که نگویید "حکومت اسلامی" بگویید "جمهوری اسلامی" چرا که "حکومت اسلامی" دارای ویژگیهایی است که جامعۀ ایران تاب تحمل آن را ندارد. مهندس سحابی خود نیز این تذکر را از آیتالله گرفته بود!
آیتالله خمینی در بارۀ این نظرش به طور علنی توضیح روشن و مبسوطی نداده است، اما منظور او قابل درک است. از نگاه آیتالله خمینی، فقیه جامع الشرایط در دوران غیبتِ امام دوازدهم شیعیان، جانشین و دارای تمام اختیارات سیاسی و دینی اوست. این اختیارات که از آن به "ولایت" یاد میکند، در حد همان احتیارات پیامبر اسلام است و جای چون و چرا هم ندارد. به عبارت روشنتر، ولایت فقیهِ مورد نظر آیتالله خمینی همان ولایت پیامبر و امامان دوازده گانۀ شیعی است که مشروعیت خود را از خدا گرفته و مردم مسلمان هم موظف به اطاعت از او هستند. از این نگاه، فقیهِ حاکم جانشین معصوم و "مفترضالاطاعه" است یعنی بر عموم مسلمانان واجب است که از دستورات سیاسی و دینی او در جهت اجرای مو به موی احکام شرع و استحکام قدرت حکومتش بیقید شرط اطاعت کنند و گرنه به عنوان باغی یا طاغی مجازات خواهند شد.
آیتالله خمینی اما دریافته بود که استقرار "حکومت اسلامی" مورد نظر او در دنیای امروز و بخصوص در جامعهای مانند ایران، امکانپذیر نیست، و بنابراین، صورت تعدیل یافتۀ آن را تحتِ عنوان "جمهوری اسلامی" مطرح کرد تا هم رأی و نظر عموم به صورتی هدایت شده، به صورت مبنای "مقبولیت" نظام به رسمیت شناخته شود و هم اجرای تمام و کمال احکام شرع با سطحی از انعطاف و نوآوری و حتی عدول از اجرای پارهای مجازاتهای شرعی عملی گردد.
نظریۀ آیتالله خمینی به دلیل بنیاد دوگانهاش، حتی در زمان حیاتش سبب دو تفسیر متفاوت در بین پیروان او شد و نیروهای وفادار به او به دو دستۀ چپ و راست تقسیم شدند. تا زمانی که آیتالله زنده بود، خود عمدتاً به نفع جناح چپ اما به صورتی کم و بیش متوازن، اختلافهای سیاسی بین دو طرف را فیصله میداد. پس از فوت آیتالله اما اختلاف بین دو جناح بالا گرفت و با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد سال 76، منازعۀ دو جناح در قالب اصلاحطلب و محافظهکارجلوۀ تازهای به خود گرفت و صفآرایی سیاسی بی سابقهای را رقم زد.
اصلاح طلبان با تکیه بر بخشی از میراث آیت الله خمینی و بویژه بر مبنای دستاوردهای فکری روشنفکران دینی علیالخصوص دکتر عبدالکریم سروش، در صدد اصلاح حکمرانی در جمهوری اسلامی بر آمدند و مباحثی مانند دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و تسامح و مدارای دینی و ضرورت همزیستی با جهان غرب را وارد ادبیات سیاسی خود کردند. این مباحث مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت و موجب نگرانی شدید جناح محافظهکار شد.
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#عبدالکریم_سروش
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
"صدای ملّت"
‼️ محمود #احمدینژاد در دیدار با رابرت #موگابه، رئیسجمهور زیمباوه، اردیبهشت ۱۳۸۹ : 🔹استعمارگران به بهانه دموکراسی و حقوق بشر فشارهای شیطانی را بر زیمباوه و دولتهای مستقل و آزادیخواه اضافه کردهاند 🔹از آقای موگابه این شخص مبارز به خاطر ایستادگی و مقاومت…
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (2)
محافظهکاران که به دلیل فقر تئوریک یارای بحث آزاد با اصلاحطلبان را در خود ندیدند به ناچار به شیخ محمد تقی مصباح یزدی که از ورزیدگی کلامی بالاتری در بین همگنان خود برخوردار بود، متوسل شدند تا به لحاظ نظری بر تضاد بین نظریۀ آیتالله خمینی و برنامۀ اصلاحطلبان تأکید کند و با اعلام بطلان راه و روش اصلاحی آنان از نقطهنظرِ دینی، وفاداری قشر مذهبی جامعۀ ایران به جناح محافظه کار را استمرار بخشد.
بدین ترتیب، مصباح یزدی که در دوران حیات آیتالله خمینی به دور از دایرۀ اصلی قدرت و تا اندازهای در انزوا به سر میبرد، وارد میدان سیاست شد و با سخنرانی ای مستمر خود در نماز جمعۀ تهران، به ستیزی آشکار با مبانی فکر اصلاحطلبی برخاست.
جوهر اصلی و جان کلام مصباح در واقع این بود که نظریۀ واقعی آیتالله خمینی همان "حکومت اسلامی" با تمام مختصات آن بوده و آیتالله صرفاً بنا به اقتضائات روز و از روی مصلحت بحث جمهوری و رأی مردم را پیش کشیده است. او با صراحت، بحث مفترضالاطاعه بودن ولی فقیه، ضرورت اجرای تمام احکام جزایی مندرج در رسائل فقهی و مردود بودن عموم دستاوردهای فکری وسیاسی عصر مدرن را از لوازم دینداری به طور عموم و وفاداری به نظریۀ آیتاله خمینی به طور خصوص برشمرد و هرگونه مخالفت با این فکر و اندیشۀ خود را حرکتی الحادی و کفرآمیز و مقابلۀ خشونت آمیز با آن را در صورت ضرورت، مباح و مشروع دانست.
مصباح برای تئوریزه کردن نفی اصلاحطلبی پا را از این حدود نیز فراتر گذاشت و در حرکتی واکنشی، همۀ آنچه را که اصلاحطلبان حتی در "منطقهٌ الفراغ" نزاعهای سیاسی و به عنوان ضرورتی برای هر نوع زمامداری مطرح میکردند، مردود دانست و به عنوان امری ضد دینی مطرح کرد.
مصباح از این طریق کمک شایانی به محافظهکاران برای عقیم کردن حرکت اصلاحطلبی از هر راه ممکن کرد، اما ناخواسته میراثی برای آنان به جا گذاشت که عملاً هرگونه انعطاف فکری و سیاسی برای این جناح را بینهایت پرهزینه و شاید حتی ناممکن کرده است.
برداشت مصباح از دیانت اسلام، برداشتی کاملاً ایستا بود چنانکه گویی مجموعۀ احکام و معارف اسلامی در نقطۀ نخست خودش منجمد شده است و نه فقط نیازی به تطبیق با مقتضیات روز ندارد بلکه تنها در یک قالب، آن هم قالب فقهی و کلامی مورد نظر او قابل فهم و تشخیص است! از این رو، او به شیوۀ برخی اهل ظاهر، هر نوع نوآوری و به روزسازی فکر دینی را در شمار "بدعت" طبقه بندی میکرد و هیچ نوع تنوع و تکثر در فکر دینی را جایز نمیشمرد.
این نگاه جامد و قالبی، امروزه امکان هرگونه تحرک و نوآوری فکری و انعطاف و نرمش سیاسی و استراتژیک را از جناح محافظهکار یا به اصطلاح امروز اصولگرا، سلب کرده و در واقع آنان را گرفتار کرده است.
آیتالله خمینی هر نظری که داشت اما به فراست دریافته بود که حفظ و تداوم قدرت، مستلزم انعطاف و به حتی عدول در مواقع بحرانی و ضروری است. مصباح اما این ویژگی آیتالله خمینی را نادیده گرفت و نوعی تصلب و انجماد و انعطافناپذیری همیشگی را به او نسبت داد. مواجهۀ اصولگرایان با عواقب این طرزفکر که حامیانشان به آن خود گرفتهاند، آنها را روزی متقاعد خواهد کرد که مصباح یزدی گرچه آنها را در زمین زدن رقیبِ اصلاحطلب یاری رسانده اما نیزه را به اندازهای فرو برده که بدن فرد پشتی را هم دریده است!
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#اصلاح_طلبان
#محافظه_کاران
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (2)
محافظهکاران که به دلیل فقر تئوریک یارای بحث آزاد با اصلاحطلبان را در خود ندیدند به ناچار به شیخ محمد تقی مصباح یزدی که از ورزیدگی کلامی بالاتری در بین همگنان خود برخوردار بود، متوسل شدند تا به لحاظ نظری بر تضاد بین نظریۀ آیتالله خمینی و برنامۀ اصلاحطلبان تأکید کند و با اعلام بطلان راه و روش اصلاحی آنان از نقطهنظرِ دینی، وفاداری قشر مذهبی جامعۀ ایران به جناح محافظه کار را استمرار بخشد.
بدین ترتیب، مصباح یزدی که در دوران حیات آیتالله خمینی به دور از دایرۀ اصلی قدرت و تا اندازهای در انزوا به سر میبرد، وارد میدان سیاست شد و با سخنرانی ای مستمر خود در نماز جمعۀ تهران، به ستیزی آشکار با مبانی فکر اصلاحطلبی برخاست.
جوهر اصلی و جان کلام مصباح در واقع این بود که نظریۀ واقعی آیتالله خمینی همان "حکومت اسلامی" با تمام مختصات آن بوده و آیتالله صرفاً بنا به اقتضائات روز و از روی مصلحت بحث جمهوری و رأی مردم را پیش کشیده است. او با صراحت، بحث مفترضالاطاعه بودن ولی فقیه، ضرورت اجرای تمام احکام جزایی مندرج در رسائل فقهی و مردود بودن عموم دستاوردهای فکری وسیاسی عصر مدرن را از لوازم دینداری به طور عموم و وفاداری به نظریۀ آیتاله خمینی به طور خصوص برشمرد و هرگونه مخالفت با این فکر و اندیشۀ خود را حرکتی الحادی و کفرآمیز و مقابلۀ خشونت آمیز با آن را در صورت ضرورت، مباح و مشروع دانست.
مصباح برای تئوریزه کردن نفی اصلاحطلبی پا را از این حدود نیز فراتر گذاشت و در حرکتی واکنشی، همۀ آنچه را که اصلاحطلبان حتی در "منطقهٌ الفراغ" نزاعهای سیاسی و به عنوان ضرورتی برای هر نوع زمامداری مطرح میکردند، مردود دانست و به عنوان امری ضد دینی مطرح کرد.
مصباح از این طریق کمک شایانی به محافظهکاران برای عقیم کردن حرکت اصلاحطلبی از هر راه ممکن کرد، اما ناخواسته میراثی برای آنان به جا گذاشت که عملاً هرگونه انعطاف فکری و سیاسی برای این جناح را بینهایت پرهزینه و شاید حتی ناممکن کرده است.
برداشت مصباح از دیانت اسلام، برداشتی کاملاً ایستا بود چنانکه گویی مجموعۀ احکام و معارف اسلامی در نقطۀ نخست خودش منجمد شده است و نه فقط نیازی به تطبیق با مقتضیات روز ندارد بلکه تنها در یک قالب، آن هم قالب فقهی و کلامی مورد نظر او قابل فهم و تشخیص است! از این رو، او به شیوۀ برخی اهل ظاهر، هر نوع نوآوری و به روزسازی فکر دینی را در شمار "بدعت" طبقه بندی میکرد و هیچ نوع تنوع و تکثر در فکر دینی را جایز نمیشمرد.
این نگاه جامد و قالبی، امروزه امکان هرگونه تحرک و نوآوری فکری و انعطاف و نرمش سیاسی و استراتژیک را از جناح محافظهکار یا به اصطلاح امروز اصولگرا، سلب کرده و در واقع آنان را گرفتار کرده است.
آیتالله خمینی هر نظری که داشت اما به فراست دریافته بود که حفظ و تداوم قدرت، مستلزم انعطاف و به حتی عدول در مواقع بحرانی و ضروری است. مصباح اما این ویژگی آیتالله خمینی را نادیده گرفت و نوعی تصلب و انجماد و انعطافناپذیری همیشگی را به او نسبت داد. مواجهۀ اصولگرایان با عواقب این طرزفکر که حامیانشان به آن خود گرفتهاند، آنها را روزی متقاعد خواهد کرد که مصباح یزدی گرچه آنها را در زمین زدن رقیبِ اصلاحطلب یاری رسانده اما نیزه را به اندازهای فرو برده که بدن فرد پشتی را هم دریده است!
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#اصلاح_طلبان
#محافظه_کاران
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴وقتی خدا میخندد!
#احمد_زیدآبادی
ضربالمثلی فرنگی میگوید: آدمها نقشه میکشند و خدا میخندد!
به گمانم در انتخابات خبرگان سال 96 هنگامی که اصلاحطلبان و اصولگرایان بر سرِ ورود یا عدم ورود احمد جنتی، محمد یزدی و محمد تقی مصباح به مجلس خبرگان، در رقابتی سرسختانه و تند و تیز، هر طرف در صدد کم کردن روی طرف دیگر بود، خدا به آنها میخندید!
در آن انتخابات اصلاحطلبان با ترکیب حروف نخستِ نام فامیل سه شیخ محافظهکار و سالخورده تحت عنوان "مثلث جیم" تمام توان تبلیغاتی خود را به کار گرفتند تا مانع ورود آنان به مجلس خبرگان شوند.
این تلاش قرین موفقیت شد چرا که یزدی و مصباح از ورود به خبرگان بازماندند و جنتی نیز نفر آخر فهرست تهران شد.
در مقابل، اصولگرایان هم خشمگینانه جنتی را به ریاست مجلس خبرگان برکشیدند و در انتخابات میاندورهای خبرگان در اسفند سال 98 نیز محمد یزدی را از استان قم و مصباح را از خراسان رضوی بدون هرگونه شکلگیری رقابت واقعی، وارد مجلس خبرگان کردند تا بدین طریق همۀ تلاش اصلاحطلبان برای حذف این سه نفر از نمایندگی مجلس خبرگان را بیمعنا و عبث نشان دهند!
نقشۀ خودشان اما بیمعناتر و عبثتر از اقدام اصلاحطلبان از کار در آمد چرا که هر دو شیخِ کهنسال در یک ماه اخیر درگذشتند و کرسیهای آنها در مجلس خبرگان خالی ماند.
البته خداوند مخالف نقشهریزی انسانها برای پیشبرد اهدافشان نیست و به آن امر میکند، اما هنگامی که نقشۀ آدمیان از اصالت و معنی تهی و معطوف به رو کم کنی میشود، خداوند به ناآگاهی آنان از عاقبت کار میخندد!
#مجلس_خبرگان
#احمد_جنتی
#محمد_یزدی
#مصباح_یزدی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
ضربالمثلی فرنگی میگوید: آدمها نقشه میکشند و خدا میخندد!
به گمانم در انتخابات خبرگان سال 96 هنگامی که اصلاحطلبان و اصولگرایان بر سرِ ورود یا عدم ورود احمد جنتی، محمد یزدی و محمد تقی مصباح به مجلس خبرگان، در رقابتی سرسختانه و تند و تیز، هر طرف در صدد کم کردن روی طرف دیگر بود، خدا به آنها میخندید!
در آن انتخابات اصلاحطلبان با ترکیب حروف نخستِ نام فامیل سه شیخ محافظهکار و سالخورده تحت عنوان "مثلث جیم" تمام توان تبلیغاتی خود را به کار گرفتند تا مانع ورود آنان به مجلس خبرگان شوند.
این تلاش قرین موفقیت شد چرا که یزدی و مصباح از ورود به خبرگان بازماندند و جنتی نیز نفر آخر فهرست تهران شد.
در مقابل، اصولگرایان هم خشمگینانه جنتی را به ریاست مجلس خبرگان برکشیدند و در انتخابات میاندورهای خبرگان در اسفند سال 98 نیز محمد یزدی را از استان قم و مصباح را از خراسان رضوی بدون هرگونه شکلگیری رقابت واقعی، وارد مجلس خبرگان کردند تا بدین طریق همۀ تلاش اصلاحطلبان برای حذف این سه نفر از نمایندگی مجلس خبرگان را بیمعنا و عبث نشان دهند!
نقشۀ خودشان اما بیمعناتر و عبثتر از اقدام اصلاحطلبان از کار در آمد چرا که هر دو شیخِ کهنسال در یک ماه اخیر درگذشتند و کرسیهای آنها در مجلس خبرگان خالی ماند.
البته خداوند مخالف نقشهریزی انسانها برای پیشبرد اهدافشان نیست و به آن امر میکند، اما هنگامی که نقشۀ آدمیان از اصالت و معنی تهی و معطوف به رو کم کنی میشود، خداوند به ناآگاهی آنان از عاقبت کار میخندد!
#مجلس_خبرگان
#احمد_جنتی
#محمد_یزدی
#مصباح_یزدی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
"صدای ملّت"
💢کاظم صدیقی در صداوسیما مدعی شده مصباح یزدی از زمان فوتش اطلاعداشته و هنگام غسل چشمش را باز کرد، یک نگاه مهربانانه کرد و چشمانش را بستهاست. #عضویت_در_کانال 👇👇👇 ✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴کرامات شیخ و چند پرسش!
#احمد_زیدآبادی:
شیخ کاظم صدیقی در گفتگویی با شبکۀ تلویزیونی قرآن "کرامات" مهمی را به شیخ محمد تقی مصباح یزدی نسبت داده و گفته است که او زمان دقیق فوت خود را پیشبینی کرده و گفته بود که باغ بزرگی هم برای وی تدارک دیده شده و دو هفته بعد او را به آنجا میبرند.
اینگونه ادعاها در مورد اشخاص، بعضاً در بین برخی اهل منبر رایج است و بدبختانه چون آزمونپذیر هم نیست هر فردی در مورد افراد مورد علاقۀ خود میتواند هر چه را که میلش کشید به آنها نسبت دهد. طبعاً مادامی که افرادی نظیر مجری همین شبکۀ قرآن یافت شوند که پس از شنیدن این قبیل ادعاها به علامت تأیید بگویند؛ عجب! نقل این ادعاها ادامه خواهد یافت!
اینجا اما یکی - دو پرسش قابل طرح است که جا دارد آقای صدیقی به آنها پاسخ دهد. اول اینکه اگر مصباح یزدی تاریخ دقیق فوت خود را به اطرافیان اطلاع داده و وقوع مرگ در آن ساعت برایش مسجل شده بود پس چرا در هنگام بیماری او، دفترش مرتب اطلاعیه میداد و از "مؤمنان" درخواست میکرد که برای سلامتی و بهبود حال او به درگاه خداوند دعا و تضرع کنند؟
دوم آنکه آقای مصباح که از تاریخ دقیق فوت خود و حتی وسعت باغی که برای او تدارک دیده شده، مطلع بوده است، چطور اطلاع نداشته که محمود احمدینژاد از مسیر مورد نظر او "منحرف" میشود و بنابراین پیروزی او در انتخابات سال 84 را به مدد امام زمان نسبت داده است؟
کاظم صدیقی در عین حال مدعی شده که آقای مصباح در حین غسل دادنش چشمانش را گشوده و به روی غسال لبخند زده است! این یعنی اینکه از نظر پزشکی او تا آن لحظه زنده بوده و بنابراین، تیم پزشکیش باید توضیح دهد که اولاً چرا جواز فوت فردی را که چشم باز کرده و لبخند زده، صادر کرده و ثانیاً چرا پس از بروز این علایم حیاتی، مانع دفن او نشده است؟
#احمد_زیدآبادی
#کاظم_صدیقی
#مصباح_یزدی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
شیخ کاظم صدیقی در گفتگویی با شبکۀ تلویزیونی قرآن "کرامات" مهمی را به شیخ محمد تقی مصباح یزدی نسبت داده و گفته است که او زمان دقیق فوت خود را پیشبینی کرده و گفته بود که باغ بزرگی هم برای وی تدارک دیده شده و دو هفته بعد او را به آنجا میبرند.
اینگونه ادعاها در مورد اشخاص، بعضاً در بین برخی اهل منبر رایج است و بدبختانه چون آزمونپذیر هم نیست هر فردی در مورد افراد مورد علاقۀ خود میتواند هر چه را که میلش کشید به آنها نسبت دهد. طبعاً مادامی که افرادی نظیر مجری همین شبکۀ قرآن یافت شوند که پس از شنیدن این قبیل ادعاها به علامت تأیید بگویند؛ عجب! نقل این ادعاها ادامه خواهد یافت!
اینجا اما یکی - دو پرسش قابل طرح است که جا دارد آقای صدیقی به آنها پاسخ دهد. اول اینکه اگر مصباح یزدی تاریخ دقیق فوت خود را به اطرافیان اطلاع داده و وقوع مرگ در آن ساعت برایش مسجل شده بود پس چرا در هنگام بیماری او، دفترش مرتب اطلاعیه میداد و از "مؤمنان" درخواست میکرد که برای سلامتی و بهبود حال او به درگاه خداوند دعا و تضرع کنند؟
دوم آنکه آقای مصباح که از تاریخ دقیق فوت خود و حتی وسعت باغی که برای او تدارک دیده شده، مطلع بوده است، چطور اطلاع نداشته که محمود احمدینژاد از مسیر مورد نظر او "منحرف" میشود و بنابراین پیروزی او در انتخابات سال 84 را به مدد امام زمان نسبت داده است؟
کاظم صدیقی در عین حال مدعی شده که آقای مصباح در حین غسل دادنش چشمانش را گشوده و به روی غسال لبخند زده است! این یعنی اینکه از نظر پزشکی او تا آن لحظه زنده بوده و بنابراین، تیم پزشکیش باید توضیح دهد که اولاً چرا جواز فوت فردی را که چشم باز کرده و لبخند زده، صادر کرده و ثانیاً چرا پس از بروز این علایم حیاتی، مانع دفن او نشده است؟
#احمد_زیدآبادی
#کاظم_صدیقی
#مصباح_یزدی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✅ سید علی مجتهدزاده:
بسيار شنيدهايم کسانی که ادعای واهی پيامبری يا امام زمانی داشته و از سوی #دستگاه_قضا تعقيب و محاکمه شدهاند. آنچه آقای #صديقی در خصوص مرحوم #مصباح_یزدی میگويد چندان تفاوتی با ادعای آن کذابان ندارد.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
بسيار شنيدهايم کسانی که ادعای واهی پيامبری يا امام زمانی داشته و از سوی #دستگاه_قضا تعقيب و محاکمه شدهاند. آنچه آقای #صديقی در خصوص مرحوم #مصباح_یزدی میگويد چندان تفاوتی با ادعای آن کذابان ندارد.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✅ در این حاکمیت کسی عاقبت اندیشی نمیکند!؟
✍️ سیدعلی مجتهدزاده:
خداوند در قرآن میفرمايد: "وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ/ هيچکس نمیداند در کدامين سرزمين مرگش فرا میرسد" (لقمان آيه 34)
و از طرفی #امام_جمعه_تهران میگويد مرحوم #مصباح_یزدی از لحظه دقيق مرگش خبر داده است!!
کسی در حاکميت احساس نمیکند جایی از کار ايراد دارد!!؟؟
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍️ سیدعلی مجتهدزاده:
خداوند در قرآن میفرمايد: "وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ/ هيچکس نمیداند در کدامين سرزمين مرگش فرا میرسد" (لقمان آيه 34)
و از طرفی #امام_جمعه_تهران میگويد مرحوم #مصباح_یزدی از لحظه دقيق مرگش خبر داده است!!
کسی در حاکميت احساس نمیکند جایی از کار ايراد دارد!!؟؟
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat